اعراض عملی از وطن به چه معنی است؟
پاسخ اجمالی:
اعراض از وطن یعنی ترک وطن و تصمیم به عدم اقامت در آن یعنی دیگر قصد زندگی کردن در آنجا نداشته باشد.
پاسخ تفصیلی:
آیت الله خامنه ای(دامت برکاته):
مراد از اعراض، عدم علاقه به بازگشت نیست بلکه منظور خروج از وطن با تصمیم به عدم بازگشت به آن براى سکونت است و در صورت تحقق اعراض، دیگر حکم وطن مترتب نخواهد شد، مگر اینکه بازگردید و قصد زندگى در مدت قابل ملاحظهاى مثل حدود هفت، هشت سال در آنجا را داشته باشید.
آیت الله مکارم شیرازی(دامت برکاته):
هرگاه شخصى قصد بازگشت به وطن سابق را جهت سکونت مستمر داشته باشد، ولى عملا مدّت طولانى گذشته (مثلا پنج سال) و هنوز بازنگشته، اعراض عملى حاصل شده، و نماز و روزه اش در آنجا شکسته است. مگر اینکه سالی سه چهار ماه، هر چند به صورت پراکنده در آنجا سکونت داشته باشد.
آیت الله سیستانی(دامت برکاته):
اگر از وطن اصلی اعراض کرده باشید به این معنی که مطمئن هستید در آینده برای سکونت به آنجا بر نمی گردید نماز در آنجا شکسته است مگر اینکه بخواهید 100 روز در آنجا بمانید. بله اگر حضور شما در آن شهر زیاد باشد به حدی که هر ساله جمعا یک سوم سال (هرچند متفرقه) در آنجا بمانید حکم وطن را دارد. اگر مجموع حضورش در زادگاه سالیانه سه ماه باشد وطن او حساب می شود .
آیت وحید خراسانی(دامت برکاته):
کسی که از وطنش اعراض کرده مادامی که آنجا را برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار نکرده در آنجا مسافر است و مراد از اعراض این است که احتمال عقلائیب نمی دهد که برای زندگی و اقامت دائمی به آنجا برگردد و کسی که چنین احتمالی نمی دهد هر گاه به وطن خود برود احکام مسافر را دارد.
یه هنرمندی گفته بود: اگه فلانی رای نمی آورد تو ایران نمی موندم!
تحلیل:
دلیل این تصمیمات شخص گرایی هستش نه حق گرایی.
حق پیرو هوای نفس این و آن نیست.
در واقع همه چیز بر محور حق می چرخد.
به این آیه توجه کنید:
وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْنَاهُم بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِکْرِهِم مُّعْرِضُون.َ
ترجمه:
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺣﻖ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﻫﺎﻯ ﻧﻔﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ، ﺑﻰ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻣﻰ ﭘﺎﺷﻴﺪ [ ﻭ ﺗﺒﺎﻩ ﻣﻰ ﺷﺪ ؛ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺣﻖ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﻫﺎﻯ ﻧﻔﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﺪ ] ﺑﻠﻜﻪ ﻛﺘﺎﺏ[ﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﻑ ﻭ ﺳﺮﺑﻠﻨﺪﻯ ] ﺁﻧﺎﻥ [ ﺍﺳﺖ ] ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﻢ ، ﻭﻟﻰ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﻑ ﻭ ﺳﺮﺑﻠﻨﺪﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﻯ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ .،(المومنون:71)
برای عاقل یک اشاره کافی است!
ازدواج زن شیعه با مرد سنی چه حکمی دارد؟
امام خمینی(ره):
مکروه است و احتیاط مستحب ترک ازدواج است.
تحریرالوسیله، ج2، 1408هـ ق، ص286، م 8
آیة الله بهجت(ره):
جایز نیست.
استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات،احکام ازدواج، ص 61
آیة الله خامنه ای(دام ظلّه):
اگر خوف انحراف از مذهب نباشد مانعی ندارد.
استفتائات جدید 1، ص 92،س 467
آیة الله سیستانی(دام ظلّه):
اگر بیم انحراف و گمراهی باشد، جایز نیست.
مسائل المنتخبه، 1425 هـ ق، ص 388، م 988
آیة الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):
بنابر قول مشهور جائز نیست. واله العالم
هدایة العباد، ج 2، 1420هـ ق، ص 441، م 8
آیة الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):
الف) اشکال دارد
استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات
آیة الله نوری همدانی(دام ظلّه):
اگر مطمئن است که هویّت مذهبی خود را حفظ می کند، اشکال ندارد.
هزار و یک مساله فقهی، ج 1، 1383، ص 194، م 668
آیة الله وحید خراسانی(دام ظلّه):
برای زن شیعه جایز است که با مرد سنی ازدواج کند، البته کراهت دارد بلکه بنابر احتیاط مستحب ترک کند مگر زمانی که بترسد از گمراهی پس در این صورت حرام است.
منهاج الصالحین، ج3، ص 308، م 1298
خدای عزوجل می فرماید:
إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ الإسراء/ 27
اسرافکاران، برادران شیاطیناند
آینه:
حکایت؛ یک بار برادری که مسئول امور مالی امام بود، پشت یک پاکت چیزی نوشت و خدمت امام فرستاد، ایشان در یک کاغذ کوچک جواب داد و زیر آن نوشت: شما در این قطعه کوچک هم میتوانستید بنویسید از اینرو آن برادر کاغذهای خرده را جمع و جور میکرد و در کیسهای نگه میداشت و هنگامیکه میخواست چیزی بنویسید، روی آن کاغذها مینوشت. امام هم زیرش جواب مینوشت.
بسیار اتفاق میافتاد که ایشان شبها از اندرون بیرون میآمدند و اگر چراغی روشن بود خاموش میکردند و افراد را توبیخ میکردند چرا چراغ را روشن گذاشته و خاموش نکردهاند.
در هنگام وضو گرفتن آب اضافه مصرف نمیکردند و در فاصله بین مسح و شستشوی دست راست و چپ شیر آب را میبست.۱
پی نوشت:
۱. با اقتباس و ویراست از کتاب داستان دوستان
۲. سیدحمیدرضا خوشدل
قابل توجه حسن فریدون( روحانی) که ادعای پیروی از خط امام می کند: یک و نیم ملیارد از بیت المال برای سفر یک روزه شما به البرز با سیره امام می سازد!
دیگر نخواهم گفت:
خانم حجاب
خواهرم حجاب
خواهم گفت:
ای مرد غیرتت کو....
نکته:
همیشه پای یک زن در میان بود ولی زمانه عوض شده همیشه پای یک مرد در میان است!
فقط یک مرد این را می فهمد!؟
تاکید می کنم: یک مرد
مرد
شخصی پرسید:
شما حزب اللهی هستید؟
گفتم طبق قرآن ما دو حزب بیشتر نداریم:
1- حزب الله چنانچه در این آیه می خوانیم:
وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون.[1]
یعنی: و کسانى که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند، (پیروزند؛ زیرا) حزب و جمعیت خدا پیروز است.
2- حزب شیطان چنانچه در این آیه به آن اشاره شده:
اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ .[2]
یعنی: شیطان بر آنان چیره شده و خدا را از یادشان برده است آنان حزب شیطانند آگاه باش که حزب شیطان همان زیانکارانند.
حال خودمان باید نگاه کنیم در کدام حزب هستیم!؟
دزدی در لغت به معنی برداشتن پنهانی چیزی که متعلق به دیگران است می باشد[1]. در اصطلاح فقهی و اخلاقی نیز دزدی معنی را دارد.
کسی که دزدی می کند معمولا از حیث اعتقادی ایمان راسخ به عالم الغیب و الشهاده بودن خدای عزوجل ندارد و نیز نمی داند که یوم تبلی السرائری هست که در آن این رفتار پنهانی او آشکار شده و آبرویش خواهد ریخت. چنانچه به این نکته امام صادق علیه السلام به صورت اجمالی اذعان دارند:
الامام الصادق علیه السلام:
...لَا یَسْرِقُ السَّارِقُ حِینَ یَسْرِقُ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ...الحدیث[2].
دزد وقتی که دزدی می کند مؤمن نیست.
متعلق دزدی فقط اشیاء و اموال نیست بلکه شامل دزدی اطلاعات و یاد داشت های علمی دیگران هم می شود. یکی از واژه های پر تکرار در بین دانشمندان و پژوهشگران « سرقت علمی[3]» است.
کسی که در نوشته ادعایی خود هیچ تلاشی از خود نمی کند و خالقش عالم و دانشمند دیگری است، او به سرقت علمی دست زده است.
با توجه به بررسی های انجام شده توسط پژوهشگران عزیز بر روی رساله دکتری حسن فریدون رئیس جمهوری دولت یازدهم ایران، رگه هایی از این سرقت علمی به چشم می خورد.
چنانچه فصل چهار رساله دکتری ایشان عین کتاب «حکم ثانوی در تشریع اسلامی»آیتالله علیاکبر کلانتری نماینده استان فارس در مجلس خبرگان رهبری است.
چنانچه در گزارش تسنیم آمده است: در رساله دکترای حسن روحانی، از دهها کتاب و مقاله مختلف، سرقت کلمه به کلمه یا موزائیکی انجام شده و به برخی از منابع ارجاع داده و به مابقی هیچ گونه ارجاعی ندادهاند؛ کتابها و مقالاتی از آیتالله علیاکبر کلانتری، ضیاءالدین سردار، نوئل کالسون، حمید عنایت، وائل حلاق، سید ابوالاعلی مودودی، پاتریک بنرمن، هاشم کمالی، ویلیام مونتگومری وات از جمله پرتکرارترین قربانیان این سرقت کم سابقهاند.
بیش از ۷۰ درصد ترجمه تز دکترای آقای روحانی توسط یک فرد پاکستانیالاصل و ساکن نیویورک به نام شیخ محمد سرور که ترجمه قرآن انجام میدهد.
نکته ها:
1- حال جای این سؤال مطرح است که آقای روحانی که دم از اخلاق و حقوق شهروندی و عدالت و پایبندی به قانون می زند چرا در طی 19 سال با ادعای دکتری در پست های مختلف حضور داشته است؟
2- تخالف شعارهای حسن روحانی با عملکرد و رفتار او نشان از عدم اعتقاد ایشان به باورهایی است که مردم به خاطر آن به او اعتماد کرده اند. این رفتار با مردم توهین به شعور ملت و مردم ایران و رسوایی در سطح بین اللملی برای یک ایرانی آن هم در مقام دولتی محسوب می شود.
3- با وجود این رسوایی طرفدارن آقای حسن روحانی که غالب آنها ادعای تمدن و فرهنگ و اصلاحات می کنند باید در برابر این رسوایی سکوت نکنند و الا در عقل و ایمانشان باید تردید کرد. حتی طرفداران حسن روحانی اگر دیندار هم نباشد و شعار انسانیت می دهند و یا ادعای ایرانی بودن می کنند، به خاطر شرافتی که دارمد نباید سکوت کنند.
4- این نوشته از سر درد و رنج این جانب بوده و خدا شاهد است بابت این اتفاق خوشحال نیستم. ناراحتم از اینکه چطور یک فرد به شعور یک ملت توهین کرده است و ادعای دفاع از ملت را می کند.
خادم اسلام و مسلمین محمدعلی فتحی
پی نوشت:
دیشب بسیاری از طرفداران آقای روحانی به مناسبت پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری در خیابانها و میدان ها و چهار راه های شهرها بدون رعایت حقوق شهروندی به رقص و پایکوبی و سر لخت کردن زنان و دختران شان و رقص زنان و دختران در کنار مردان، پرداختند.
شادی در هر پیروزی جزو لاینفک زندگی بشری است ولی اگر این شادی با گناه و معصیت آمیخته شود تبدیل به ولنگاری و باب شدن یک تفکر انحرافی در شادمانی می شود.
این نوشته بنا ندارد شادی مردم را در انتخابات تقبیح کند ولی نگاه حق گرایانه بر اساس قرآن و عترت نه منطق اومانیستی و منطق ضد دینی این نوع خوشی را بی حرمتی به ارزش های الهی می داند.
آقای روحانی هم اگر واقعا پیروزی اش بر اساس عدالت الهی بوده یعنی در راه رسیدن به هدفش از فریب و دروغ و نیرنگ و اموال عمومی و تهدید به جنگ و... استفاده نکرده جای شادمانی دارد و الا منتظر عواقب بد این پیروزی در دنیا و آخرت باشد البته اگر به آخرت اطمینان و اعتقاد راسخ نه سطحی دارد. این جمله من به معنی این نیست که او ایمان ندارد من چنین قضاوتی نمی توانم بکنم ولی گفتن معیارهای ارزشمندی رفتار افراد و یا بی ارزشی آنان هیچ منعی ندارد و عین آزادی بیان مقدس است.
توجهتان را به یک فرموده امام صادق علیه السلام جلب می کنم:
لا یصیر العبد عبدا خالصا للَّه تعالى حتى یصیر المدح و الذم عنده سواء لان الممدوح عنده لا یصیر مذموما بذمهم و کذلک المذموم، و لا تفرح بمدح أحد فإنه لا یزید فی منزلتک عند اللَّه، و لا یغنیک عن المحکوم لک و المعدوم (و المقدور) علیک، و لا تحزن أیضا بذم أحد فإنه لا ینقص عنک به ذرة و لا یحط عن درجة خیرک شیئا، و اکتف بشهادة اللَّه لک و علیک، قال اللَّه عز و جل: و کفى باللَّه شهیدا[1].
ترجمه:
حضرت صادق (ع) فرمود: هرگز کسى به مقام بندگى خالص نمىرسد مگر آنکه تعریف کردن و بدگویى دیگران از او به نزدش برابر باشد، زیرا کسى که در واقع و نزد خدا خوب و پسندیده است؛ با بد گویى و تکذیب مردم، بد و ناپسند نمىشود. و کسى هم که در حقیقت و در پیشگاه خداوند متعال پست و مطرود است؛ با تعریف و تجلیل دیگران عوض نخواهد شد.
با تعریف و مدح کردن مردم خوشحال و مسرور مباش، زیرا مدح آنان مقام و مرتبت تو را نزد پروردگار متعال افزایش نداده، و تو را از آنچه محکوم به آن هستى و یا مقدر در باره تو است و یا از آنچه نباید به تو برسد؛ بىنیاز و بر کنار نمىکند. و از بدگویى و مذمت مردم نیز محزون و دلتنگ مباش، زیرا بدگویى آنان از درجه و مقام تو نمىکاهد، و ذرهاى از منافع تو را ضرر نمىزند. و اکتفاء کن به شهادت پروردگار متعال و آگاه بودن او بر اعمال خوب و اعمال بد تو، چنان که مىفرماید: و کفى باللَّه شهیدا.
نکته:
تلاشهای مجدانه علما و روحانیون و انقلابیون در راستای هدایت گری مردم در انتخابات96 اگر چه به ثمر نرسید ولی حق گرایان از این مساله ناراحت نمی شوند چون به این فرموده امام صادق علیه السلام ایمان دارند که فرمود:
اجْعَلُوا أَمْرَکُمْ لِلَّهِ وَ لَا تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ فَإِنَّ مَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِلَّهِ وَ مَا کَانَ لِلنَّاسِ فَلَا یَصْعَدُ إِلَى اللَّهِ فَلَا تُخَاصِمُوا النَّاسَ لِدِینِکُمْ فَإِنَّ الْمُخَاصَمَةَ مَمْرَضَةٌ لِلْقَلْبِ إِنَّ اللَّهَ قَالَ لِنَبِیِّهِ ص إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ[2] وَ قَالَ أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ[3] ذَرُوا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ أَخَذُوا عَنِ النَّاسِ وَ إِنَّکُمْ أَخَذْتُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلِیٍّ ع وَ لَا سَوَاءٌ إِنِّی سَمِعْتُ أَبِی ع یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ إِذَا کَتَبَ عَلَى عَبْدٍ أَنْ یَدْخُلَ فِی هَذَا الْأَمْرِ کَانَ أَسْرَعَ إِلَیْهِ مِنَ الطَّیْرِ إِلَى وَکْرِهِ[4].
کارهایتان را به خدا واگذارید نه به مردم چون هرچه برای خدا باشد به خدا می رسد و هرچه برای رضای مردم باشد به سمت خدا نمی رود با مردم در نحوه دینداریشان دشمنی نکنید چرا که این دشمنی باعث بیماری قلب می شود خدای عزوجل به پیامبرش فرمود: ای رسول ما تو هرکه را بخواهی نمی توانی هدایت کنی ولی خداست که هرکه را بخواهد هدایت می کند و فرمود: آیا تو می خواهی مردم را اجبار کنی که ایمان بیاورند؟!. مردم را فرو گذارید مردم از مردم می گیرند ولی شما از رسول خدا و علی دینتان را می گیرید و این دو باهم مساوی نیستند. از پدرم امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: وقتی خدای عزوجل بربنده ای حتمی کند که در این امر(ولایت) وارد شود، زودتر از جهیدن پرنده به لانه اش خواهد بود.
در انتخابات 96 دو نوع پیروزی داشتیم:
1- پیروزی ملت ایران به خاطر رای حداکثری که به تثبیت نظام جمهوری اسلامی منجر شد و جای حمد دارد.
2- پیروزی یک طیف سیاسی که اگر بر اساس عدالت و نه فریب و تزویر و تهدید و عوام فریبی بوده عند الله ارزشمند است والا نزد خدای عزوجل بهایی ندارد.
دوستان اگر در این باره آنچه عرض شد با منطق قرآن و عترت نقدی دارید بفرمایید و الا ما با شما کاری نداریم شما هم با ما کاری نداشته باشید. لکم دینکم ولی دین.