زرتشت علیه السلام را پیامبر ایرانی می دانند که در آیه 18 سوره حج در قرآن کریم به دین او که به مجوس معروف بوده اشاره شده است.
اینکه گفتیم «می دانند» به این جهت است که درباره شخصیت پیامبر دین مجوس، تردید وجود دارد اگرچه مشهور نام این پیامبر زرتشت است.
درباره تاریخ ولادت وی اطلاع دقیق در دسترس نیست ولی حدود ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد حضرت مسیح علیه السلام می زیسته است.
بی شک این پیامبر دعوتش به سوی یکتاپرستی بود و هیچ کس نمی تواند در این باره تردیدی وارد کند.
نبوت و دین او ، مادامی که از ناحیه خدای یگانه، پیامبر و دین جدیدی نیامده است، مشروعیت داشته و همه باید پیرو آن می شدند.
همه می دانیم که با آمدن دین جدید توسط پیامبر جدید، دین قبلی به کلی منسوخ نمی شود بلکه برخی از آموزه های آن به فراخور مصالح بندگان، تغییر می یابد . چیزهایی که در گذشته حلال بود حرام می شود و چیزهایی که حرام بود حلال می گردد.
این تغییرات در ادیان، بیشتر در احکام عملی ادیان خود را نشان می دهد نه در اصول اعتقادی. چرا که همه ادیان توحیدی که یکتاپرستی محور آنها است، سه اصل مهم را که عبارت باشد از: توحید، نبوت و معاد، قبول دارند و این سه جزو اصول ثابت همه ادیان محسوب می شود.
یکتاپرستی اقتضا می کند که یکتاپرستان ، همه فرمان ها ی خدای مهربان را در هر زمان و مکانی و با هر زبانی باشد، بپذیرند و به آن عمل کنند.
اگر کسی بگوید که : «من می خواهم بر یک دین مثلا دین زرتشت توقف کنم و از ادیان بعدی که دستورات و احکامش قوی تر از گذشته بوده و مورد رضایت خداوند است پیروی نکنم» ، نشان می دهد که این فرد در ادعای یکتاپرستی عملا صادق نیست. زیرا خواسته خدا در پیروی از دین جدید است و عدم تمکین در برابر آن خواسته، نشان از خود خواهی و تکبر و طغیان علیه حکم خداست.
سؤال مهم:
راستی اگر پیامبر بزرگی همچون زرتشت علیه السلام در میان ما می زیست و دین اسلام بر او معرفی می شد آیا عکس العملش درباره دین اسلام چه بود؟
آیا می پذیرفت؟
برای پاسخ به این سؤال چند فرضیه را می توان مطرح کرد:
1- دین خودش را به رخ می کشید و دین اسلام را رد می کرد.
2- از اسلام پیروی می کرد.
تحلیل دو فرضیه:
فرض اول با یکتا پرستی سازگاری ندارد چرا که خدای یگانه ای که زرتشت او را می پرستد خود فرمان داده که در موقعیت فعلی، همگان از اسلام پیروی کنند و غیر از این دین را هم از کسی نمی پذیرد. حال اگر زرتشت از این فرمان پیروی نکند قطعا از دایره عبودیت و یکتاپرستی خارج شده است که به نظر ما قطعا حضرت زرتشت علیه السلام چنین کاری نخواهد کرد.
فرض دوم درست است زیرا اسلام خواسته خداست و یکتاپرست مطیع محض خدای یگانه است.
با توجه به نکات یاد شده امکان ندارد که حضرت زرتشت دین اسلام را نپذیرد.
نکته:
حال به ایرانیان یکتاپرست و پیروان حضرت زرتشت علیه السلام باید گفت:
اگر واقعا و از سر صداقت حضرت زرتشت علیه السلام را قبول دارید چاره ای جز اسلام آوردن ندارد.
ادعای پیروی از حضرت زرتشت علیه السلام و دوری از دین اسلام ظلم بزرگ زرتشتیان به این پیامبر بزرگ خداست.
عزیزان کاری نکنید که فردای قیامت در نزد اهورا مزدا ، حضرت زرتشت علیه السلام از شما به خدای یگانه شکوه کند و بگوید:
خدایا من اینان را به پیروی نکردن از اسلام فرمان ندادم و من از آنان بی زارم.
لینک های زیر را بخوانید:
به نام خداوند جان و خرد .خیلی حرف ها و حدیث ها هست که به کسی نسبت می دهند اما گویایی شرح حال و یا قسط و قرض اعمال ان فرد نیست . خیلی سخنان گفته شده که که با برچسب خدای یگانه به مردم و یا اهل کتاب تحمیل شده مثلا جزیه این کلام به وضوح می گه که پیامبر گفته از آنان که اهل کتاب هستند پول بگیرید و کاری بهشون نداشته باشید اگر ندادند حالا معلوم نیست چه بلایی سر آنان می آوردند پس این کلام رو نمی توان خوش فکری و یا یک لطف دانست بلکه تنها طمع می تواند آن را توضیح دهد.اگر احترامی برای اهل کتاب قاعل بود از آنان جزیه نمی گرفت و یا نمی خواست که به قول معروف دست به سیاه و سفید بزننن.همه هراس ها از جانب شیطان و یا نفس و یا نیروی تاریکیست .تاریکی که در دنیا از همان ابتدا بود. و با ما زندگی می کنند او مسئول ما نآگاهی مردم است و می خواهد این انسان با گفتن چند جمله با نسبت به خدا راه را بر انسانی که تعریف جاودانگی خداوند است ببندد و پیشرفت را از او سلب کند.خدای هر کس در درون اوست کسی که تعریف جاودانگی خداست خدا را بهتر از یک واسطه می شناسد است اصلا همین سخن خداوند را ضعیف جلوه می کند . چرا که وقتی سخن کار های غیر انسانی می شود ذهن و یا روح انسان با آن کارزار می کند و آن نمی پذیرد زیرا او در درون خود کتاب آسمامینش را دارد که مملو از تجربس .وقتی حرفی راجبه پیامبری که از آن پیروی می کنی زده می شود و به آنها رفتار های غیر انسانی نسبت می زنند تو آن را نمی پذیری حتی اگر زده باشد چرا. چون خدا در تو خلاصه می شود و در جهان گسترش می یابد اینکه می دانی سرانجام تو. نابودی نیست فنا هم نیست بلکه تنها از شکلی به شکل دیگر تغییر می کنی .این سخن بسیاری از ابهامات و سردرگمی های دین را از بین می برد که می گوید زندگی و تکامل انسان یک بار شروع می شود و با مرگ جسم به پایان می رسد .تا سرانجام رستاخیز شود.. خدایان بسیار وجود داشته اند که راجبه بهشت و جهنم صحبت کرده و جایی که در آن قضاوت می شود تاریخ مصر که دست نخورده ترین تاریخ است می گوید خدای دیگری جزع الله نیز سخنی راجبه همین بهشت و جهنم و کسی که مشغول قضاوت هست که خودش هم خداست زده شده و هر یک خدای خود را داشته اند.در دنیایی که هزاران خدا و الهه وجود دارد خیلی ساده است که انسان بتوانند درستی سخنان آنان را بفهمد و این چیزی که در. قرآن از بهشت و جهنم سخن گفته در گذشته های خیلی دور هم مرسوم بوده حتی جایی که بت و یا چیز های دیگر پرستیده شده و کلام آخر از زندگی هراسی نداشته باشید چرا که پس از مرگ جسم شما دوباره زندگی خواهد کرد.و تا حقیقت دنیا و خدا را ندانید نخواهید مرد .من هرگز قسط ندارم کسی را از راهش باز دارم زیرا ممکنست دلش با او خوش باشد اما این را بدانید که شما خردی دارید که اگر استفاده کنید بسیاری از سخنان برایتان روشن می شود.اگر کمی بیندیشید.