محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

امام خامنه ای :

بعضی‌ها هستنداگر چنانچه جریان کار بر وفق مرادشان پیش آمد، از دنبال کردن آرمانها دست میکشند؛ این خطا است «فاذا فرغت فانصب»؛ وقتی این کار را تمام کردی، تازه خودت را آماده کن، برای ادامه کار - بعضی هم بعکس؛ اگر آنچه که پیش می‌آید، بر طبق خواست آنها نبود، دچار یأس و انفعال و شکست میشوند؛ این هم غلط است؛ هردو غلط است.

 اصلاً بن‌بستی وجود ندارددر آرمانخواهىِ صحیح و واقع‌بینانه.(۱۳۹۲/۵/۶)

 

در هر حال ما پیروزیم.


قال علىّ علیه السّلام‏:

اختر ان تکون مغلوبا و انت منصف و لا تختر ان تکون غالبا و انت ظالم.

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                (شرح ابن ابى الحدید، جلد 20، صفحه 358، کلمه 37

)

به شکست و مغلوبیتى که بر وفق انصاف و عدالت است تن در ده و آن را براى خود برگزین و از پیروزى و غلبه‏اى که دامنت را به ظلم و ستم لکه‏دار می کند اجتناب کن و خواهان آن مباش.

ما پیروزیم چون:

به دروغ، فریب، تزویر، اشرافیت، دلدادگی به دشمن،  وبه خنده دشمن رأی ندادیم.

فصبر جمیل والله المستعان علی ما تصفون

قلم هوشمند قرآنی به همراه صوت ده قاری مشهور...

1- مسجد یاب دقیق به همراه مسیریاب مساجد اطرف شما...

2- منتخب مفاتیح و اداب دعا....

3- استخاره...

4- اشتراک گرافیکی و زیبای ایات...

5- کاملا رایگان

 دانلود قرآن معراج

 

با جماعتی روبرو هستیم که از آخوند جماعت متنفرند اما بشدت به روحانی و خاتمی ارادت دارن.

هم ولایت فقیه رو قبول ندارند هم  شعارشان یارامام بودن هست .

به این جماعت می گویند: دوزیست سیاسی


دو زیست سیاسی

 طبق آیه  شریفه « وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ[1]» در نیکوکاری و پرهیزگاری یکدیگر را کمک کنید نه در گناه و تجاوز ، مشارکت مردم در اموری که نیکی و تقوا را رقم بزند ضروری می نماید. نیکی یعنی اقدامی در جهت منافع دنیوی و اخروی شخصی و نوعی و تقوا یعنی ایجاد روحیه ای در درون که جلوی نافرمانی دستورات خداوند را بگیرد و افراد را پایبند به ارزش های الهی کند.

در بخش دوم آیه هر گونه اقدامی برای معصیت  کردن و ایجاد دشمنی نکوهش شده است.

برخی در مشارکت های مدنی و انتخابات قصد حضور ندارد و عدم حضور خود را یک ارزش تلقی می کنند. وقتی پای صحبت های این طیف از مردم می نشینیم دلایلی را مطرح می کنند:

1-     من هیچ کدام از این کاندیداها را نمی­ شناسم.

2-     همه اینها دروغگو هستند و نمی توانم اعتماد کنم.

3-     آنهایی که تا به حال آمده اند چه گلی به سرما زدند که کاندیداهای جدید به سر ما بزنند.

4-     اینها به دنبال کاسبی هستند.

5-     طرز  فکر اینها را قبول ندارم و...

موارد یاد شده غالبی است و در بین آنها گزینه اول تا سوم پر تکرار می باشد.

 

نقد دیدگاه ها:

 

نقد دیدگاه اول:

عدم شناخت، به مطالعه نکردن و بررسی ننمودن تفکرات و اندیشه و عملکرد افراد بستگی دارد. در این صورت شخص باید اقدام به شناخت پیدا کردن کند و از افراد مطلع پرسش نماید. چنانچه به این نکته آیه شریفه «فاسئلوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون[2]» ، از آگاهان بپرسید اگر نمی دانید، اشاره دارد .

 بی تفاوتی و تساهل در این قضیه عذری را برای انسان نمی­آورد و فردای قیامت پرودگار عالم درباره اینکه چرا تحقیق نکردید عتاب خواهد کرد.

اگر کسی بگوید که من توان شناخت ندارم باید در عقل او تردید کرد  چون با وجود ابزارهای شناختی موجود دلیل موجهی یافت نمی­شود.

  نقد دیدگاه دوم:

این ادعا اگر مستند نباشد خود دروغگویی است. غالب افراد این دیدگاه را وقتی پیدا می کنند که یک اشتباهی و یا خطایی را از خود کاندیدا می شنوند و یا از کسانی که با او خصومت دارد شنیده می شود. اگر از خود کاندیدا این دروغ را دیده باشند می توانند اعتماد نکنند، اما از دیگران شنیدن و بدون مدرک و سند پذیرفتن نهایت بی­عقلی است. چه بسا چنین افرادی دچار موج عوام­فریبی شده باشند.

 نقد دیدگاه سوم:

این دیدگاه هم بدون مستندات عین دروغگویی و تهمت زدن محسوب می شود. اگر واقعا فرد با ادله و براهین به این نتیجه رسیده باشد نباید به کاندیدا اعتماد کند.

نقد دیدگاه چهارم:

طرز فکر کاندیداها معمولا بر محور دین و وطن دوستی می­چرخد که هر دو در کنار هم ارزشمند است. اگر طرفداران این دیدگاه مخالف با دین هستند و با این رویکرد قصد مشارکت ندارد باید بدانند که حد اقل برای حفظ کیان  مملکت باید مشارکت کنند؛ زیرا با عدم مشارکت تنها کسی که سود می برد دشمن ملت است. وقتی با عدم مشارکت ، کشور از حیث طرفداری مرتبه­اش پایین بیاید، دشمن متوجه تفرقه در صفوف ملت شده و از این راه وارد مرحله نفوذ می شود.

اگر خدای نکرده دشمن بتواند رخنه پیدا کند عواقب بد آن مثل ،جنگ، قتل ،غارت، بی حرمتی به ناموس، به یغما بردن ثروت مملکت و ... دامن کسانی را خواهد گرفت که مشارکت نداشته اند و این جزو خیانت های بزرگ محسوب می شود.

عدم مشارکت در انتخابات چون در صد حمایت از ارزش های الهی و انسانی را پایین می آورد و خود این زمینه گشترش ضد ارزش­ها در جامعه شده و در نتیجه باعث خصومت اعضای جامعه با هم می­شود و از طرفی انگیزه دشمنی دشمنان را علیه ملت بیشتر می کند، از نوع کمک به گناه و ایجاد دشمنی محسوب می شود.  



[1] - مائده :2

[2] - نحل:43


 

متاسفانه در طول تاریخ برخی از مردم در حمایت ها و جانبداری های  اجتماعی و سیاسی خود روی « فرد» تاکید می کردند و الآن هم این تفکر وجود دارد.

دلیل عمده این نوع از جانبداری را می تواند از دو جهت بررسی کرد:

1-     نبود قدرت تشخیص کافی

2-        حرکت های دماگوژیستی یا عوام فریبانه رهبران

 

خطر هر دو جهت برای به خطر افتادن مردم و یک کشور و یا یک نظام حاکمیتی بسیار زیاد است. مردم اگر سطح آگاهی و معرفتی کافی نداشته باشند با وزش هرگرایشی تمایل به جهت آن پیدا می کنند و این یعنی تایید گرایش انحرافی و کمک به نابودی خود.

رفتار «دماگوژیست»ی رهبران در واقع استفاده از فریب و دروغ و سیاه نمایی و دادن وعده های تو خالی باعث دلسرد شدن مردم نسبت به حاکم و تز حاکمیتی او می شود.

بهترین راه برای رویارویی با این دو خطر بزرگ ترویج فرهنگ « حق گرایی» است.

حق گرایی یعنی آنچه خدا آن را ارزش قرار داده است را بپذیریم. راه رسیدن به این مرتبه از بلوغ فکری، انس با بزرگترین معیار تشخیص حق و باطل یعنی معارف قرآن و عترت است. منابعی که به دلیل وحیانی بودن دستخوش تحریف احدی قرار نگرفته است.

به باور ما هرکه در زندگی از قرآن و عترت بهره مندی بیشتری داشته باشد، سطح تشخیص حق و باطل او زیاد خواهد بود. البته در این مسیر از یک چیز نباید غافل بود و آن برداشت ها و قرائت های شخصی از دین است که خطر بزرگ انحراف را می تواند بیافریند ولی اگر شخص با معیارهای علمی صحیح دست به بهره مندی از « ثقلین» بزند آن « هدایت خاصه» الهی نصیبش خواهد شد.

با توجه به آنچه ذکر شد نقش علمای دین در ایراد سخنرانی، نوشتن، برگزاری نشستهای تبیینی، برای گشترش معارف ثقلین، سنگین تر جلوه می کند. از طرفی حاکمیت باید در سیاستهای کلان کشور طوری برنامه ریزی کند که همه چیز بر اساس حق گرایی اجرایی شود.

این یاد داشت بنا ندارد که حمایت  مردم از یک فرد را کلا زیر سؤال ببرید بلکه تاکید می دارد که حمایت باید با نگرش حق گرایانه باشد.

هرکس بیشترین شباهت را به معیارهای داشته باشد باید از او حمایت کردو از او دفاع نمود.

در بین رهبران عالم معصومین علیهم السلام به دلیل اینکه کوچکترین رفتارشان بر اساس حق بوده می توانند خودشان معیار حق قرار بگیرند مثل مولا امیر المؤمنین علیه السلام که رسول گرامی اسلام درباره ایشان فرمود:

«أَنْتَ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَکَ حَیْثُ مَا دَارَ[1]» «تو با حق هستى و حق با تو است؛ هر کجا که باشی».

[1] - تاریخ مدینة دمشق ج20، ص361،

محمد علی فتحی


سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به مثابه سند تحول راهبردی نظام آموزش و پرورش در افق چشم‌انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران است که طبق منویات مقام معظم رهبری در سال91 به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و به دستگاه های مربوطه جهت اقدام ابلاغ شد.

برخی از ویژگیهای این سند:

1- هماهنگی  با فرهنگ ایرانی- اسلامی

2- استحکام دربرابر نفوذ فرهنگی دشمن

3- توجه به ارزشهای بنیادین اسلامی

4- توجه به اهداف راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران

5- مبتنی بر آرمان های بلند نظام اسلامی

 6-  ترسیم ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویتی اسلامی انقلابی، الهام بخش جهان اسلام همراه با تعاملی سازنده و

مؤثر در عرصه روابط بین الملل


  نقد:


متاسفانه دولت اصلاحات آقای حسن روحانی به جای اینکه به این سند ملی بها دهد و روی آن تاکید کند با مخفی کاری  و اقدام غیر قانونی سند2030 یونسکو  را امضا کرده که نشان از بی اعتمادی این دولت به نیروهای خودی و توجه به استکبار و بازکردن پای استعمار در کشور است.

در ادامه می توانید سند ملی تحول بنیادین آموزش و پرورش را دانلود نمائید.

روی عکس کلیک کنید


روش تغییر نگرش نیک انگاری بدیها

یکی از بلاهایی که شیطان بر سر انسان می آورد این است که بدی های جرم و خطاها را نیکو جلوه می دهد.

امیر المؤمنین علیه السلام در این باره می فرماید:

 زَیَّنَ سَیِّئَاتِ‏ الْجَرَائِم‏[1].

و او(شیطان) بدی های جرم های آنان را تزیین کرد.

شیطان با تغییر نگاه شخص به عملکرد بد او، خودستایی و نیک بینی گناه را برایش رقم می زند و شخص گمان می کند که نگاه و طرز اندیشه اش درست است در حالی که با توجه به معیارهای الهی این شخص هیچ بهایی و قدری نزد خدای  عزوجل ندارد.

دلیل اینکه برخی به این «باتلاق معرفتی» دچار می شوند نبود یک «اندیشه حق گرایانه ثابت » است. یعنی این شخص برای تشخیص حق و باطل معیار محکم و علمی و درست ندارد.

از منظر اهل دقت و نظر و اندیشمندان اسلامی، قوی ترین معیار برای تشخیص حق و باطل  کتاب آسمانی قرآن کریم است که دست خوش هیچ گونه تحریفی نشده و سالهاست که هماورد  می طلبد ولی کسی نتوانسته در برابر اعجاز آن کاری بکند.

اگر فرد در طول زندگی حشر و انس با قرآن داشته باشد می تواند در « بزنگاه تردید» درباره خوبی و بدی یک عمل، راه حق را انتخاب کند.

برای رسیدن به این پایه از « بیمه اندیشه» چاره ای جز ارتباط علمی با قرآن کریم نیست. در این خصوص داشتن ترجمه دقیق از آیات، آشنایی با روش تفسیر، استفاده از نظرات مفسرین خصوصا آراء  تفسیری مفسران واقعی قرآن یعنی اهل البیت علیهم السلام ضرروی می نماید.



[1] - نهج البلاغه،خطبه83


به این روایت توجه فرمائید:

عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ:

 

دَخَلَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ فَاطِمَةُ جَالِسَةٌ عِنْدَ الْقِدْرِ وَ أَنَا أُنَقِّی الْعَدَسَ‏ قَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ اسْمَعْ مِنِّی وَ مَا أَقُولُ إِلَّا مَنْ أَمَرَ رَبِّی مَا مِنْ رَجُلٍ یُعِینُ امْرَأَتَهُ فِی بَیْتِهَا إِلَّا کَانَ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى بَدَنِهِ عِبَادَةُ سَنَةٍ- صِیَامٍ نَهَارُهَا وَ قِیَامٍ لَیْلُهَا وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا أَعْطَاهُ اللَّهُ الصَّابِرِینَ وَ دَاوُدَ النَّبِیَّ وَ یَعْقُوبَ وَ عِیسَى ع یَا عَلِیُّ مَنْ کَانَ فِی خِدْمَةِ الْعِیَالِ فِی الْبَیْتِ وَ لَمْ یَأْنَفْ کَتَبَ اللَّهُ تَعَالَى اسْمَهُ فِی دِیوَانِ الشُّهَدَاءِ وَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ ثَوَابَ أَلْفِ شَهِیدٍ وَ کَتَبَ لَهُ بِکُلِّ قَدَمٍ ثَوَابَ حِجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ- وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى بِکُلِّ عِرْقٍ فِی جَسَدِهِ مَدِینَةً فِی الْجَنَّةِ یَا عَلِیُّ سَاعَةٌ فِی خِدْمَةِ الْعِیَالِ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ أَلْفِ سَنَةٍ وَ أَلْفِ حَجٍّ وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ وَ خَیْرٌ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ وَ أَلْفِ غَزْوَةٍ وَ أَلْفِ عِیَادَةِ مَرِیضٍ وَ أَلْفِ جُمُعَةٍ وَ أَلْفِ جَنَازَةٍ وَ أَلْفِ جَائِعٍ یُشْبِعُهُمْ وَ أَلْفِ عَارٍ یَکْسُوهُمْ وَ أَلْفِ فَرَسٍ یُوَجِّهُهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَلْفِ دِینَارٍ یَتَصَدَّقُ عَلَى الْمَسَاکِینِ وَ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَقْرَأَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ وَ مِنْ أَلْفِ أَسِیرٍ أَسَرَ فَأَعْتَقَهَا وَ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَلْفِ بَدَنَةٍ یُعْطِی‏لِلْمَسَاکِینِ وَ لَا یَخْرُجُ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یَرَى مَکَانَهُ مِنَ الْجَنَّةِ یَا عَلِیُّ مَنْ لَمْ یَأْنَفْ مِنْ خِدْمَةِ الْعِیَالِ دَخَلَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ یَا عَلِیُّ خِدْمَةُ الْعِیَالِ کَفَّارَةٌ لِلْکَبَائِرِ- وَ یُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ وَ مُهُورُ حُورِ الْعِینِ وَ یَزِیدُ فِی الْحَسَنَاتِ وَ الدَّرَجَاتِ- یَا عَلِیُّ لَا یَخْدُمُ الْعِیَالَ إِلَّا صِدِّیقٌ أَوْ شَهِیدٌ أَوْ رَجُلٌ یُرِیدُ اللَّهُ بِهِ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة.

 

شعیرى ‏تاج الدین، جامع الأخبار، انتشارات رضى‏،ص103

 

 

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: روزی در حالى که فاطمه(ص) نزدیک من نشسته بود و من عدس در دیک می ریختم ، پیامبر (ص) وارد شدند و فرمودند : یا ابو الحسن! عرض کردم لبیک یا رسول َّ ، فرمود : آنچه می گویم بشنو زیرا من هیچ حرفی نمی زنم مگر اینکه به امر پروردگار است :

 

مردى که به زن خود در خانه کمک کند ،خدا ثواب یک سال عبادتی را که روزها روزه باشد و شبها به قیام و نماز ایستاده باشد به او می دهد،

 

ثواب صابران و ثواب یعقوب و داود و عیسی علیهم السلام را به او عطا خواهد کرد،

 

یا على هر که در خانه در خدمت خانواده خود باشد و آن را ننگ نداند خدواند نام او جزو شهدا می نویسد و ثواب هزار شهید را در هر روز شب برای او محاسبه می کند،

 

برای هر قدمی که برمی دارد ثواب یک حج و عمره می نویسد وبه هررگی که در بدن اوست در بهشت شهری به او عنایت می کند .

 

یا على یک ساعت خدمت کردن در خانه از عبادت هزار ساله و هزار حج و هزار عمره بهتر است.

 

خدمت کردن به عیال از آزاد کردن هزار بنده و هزار جهاد و عیادت هزار بیمار و شرکت در هزار نماز جمعه وشرکت در هزار تشییع جنازه و سیر کردن هزار گرسنه و پوشاندن هزار برهنه گرفتن هزار اسیر در راه خدا بهتر است.

 

ثواب خدمت کردن به خانواده از هزار دینار صدقه دادن به درویشان بهتر است .

 

خدمت به عیال از خواندن توریة و انجیل و زبور و قرآن برای او بهتر است و از هزار اسیر که بخرد و آنها را در راه خدا آزاد کند برتر می باشد . برای او از صدقه دادن هزار شتر به نیازمندان بهتر است .

 

یا على هر کسی خدمت کردن به خانواده خود را ننگ نداند خداوند او را بدون حساب به بهشت داخل می کند . یا على خدمت کردن به عیال کفاره گناهان کبیره است و غضب پروردگار را فرو می نشاند و مهریه او حور العین است.

یا على خدمت نمی کند عیال خود را مگر کسی که صدیق یا شهید باشد یا مردی که می خواهد خدا خیر دنیا و آخرت را به عنایت کند.

 

نکته:

 

1-  این حدیث معننه و مرفوعه است یعنی راویان حدیث دقیق مشخص نیست چه کسی یا کسانی باشند. علمای شیعه در خصوص ادله سنن و آداب و چنین احادیثی تسامح نشان می دهند البته در صورتی که محتوای حدیث، مخالف با ضروریات دین نباشد.

2- طبق روایات« من بلغ» عمل به روایاتی که منتسب به اهل البیت علیهم السلام است پاداش دارد ولو بعدا صدور آن از اهل البیت علیهم السلام اثبات نشود.

3-  خدمت به عیال باعث استحکام روابط زناشوئی و عدم رغبت زن به غیر عیال خود می شود. متاسفانه یکی از دلایل ارتباط نامشروع زنان شوهر دار عدم همکاری زوج در خانه با همسرش می باشد.دروایت ترغیبی مشابه آنچه خواندید برای جلوگیری از بروز چنین آسیبها می باشد.

  

در بین جملات منتقدین جریان اصول گرا از واژه هایی چون پوپولیستی، پولیست استفاده می شود که منظور این توده متهم کردن کاندیدای اصول گرا به عوام فریبی است. درحالی که بین عوام فریبی و پوپولیست[1] که ترجمه دقیق آن عوام گرایی تفاوت فاحش وجود دارد.

برای اینکه بهتر فرق بین دو عنوان یاد شده آشکار شود به ویژگیهای دو دیگاه اشاره می کنیم:

 

عوام فریبی

 

عوام فریبی در  برگردان  واژه دماگوژی (به انگلیسی: Demagogue) و (به فرانسوی: Démagogie) است.

در اصطلاح به گمراه کردن مردم از طریق دادن وعده‌ها و شعارهای دروغین اشاره می‌کند و دماگوگ یا عوام فریب کسی است که با ادعا و دروغ و وعده‌های بی‌پایه و اساس با تحریف حقایق سعی می‌کند مردم را به سوی خود بکشد و موافقت و پشتیبانی آنان را جلب کند.

عوام‌فریبی آن است که شخصی به جای استدلال و اقامهٔ برهان برای اثبات یک عقیده، سعی می‌کند از راه تحریک احساسات و  هیجان‌های جمعی و توسل به عواطف و جوّ حاکم، نوعی تصدیق جمعی نسبت به نتیجهٔ مطلوب خود به دست‌آورد، به شیوه‌ای که تک تک مردم چنین بیندیشند که آن‌ها با پذیرش عقیده، به نوعی یگانگی با گروه رسیده‌اند و این یگانگی به آن‌ها امنیت و قدرت می‌دهد و اگر کسی با عقیدهٔ جمع مخالفت کند، از آن روح امنیت و قدرت محروم خواهد شد.

1-                  در عوام‌فریبی، شخص گروه زیادی از مردم را مخاطب قرار داده، با بیاناتی هیجان‌آور و شورانگیز، احساسات و عواطف آنان را تحریک می‌کند و با تکیه بر همین شور و هیجان عوام، آن‌ها را نسبت به نتیجه و مدعای خود متقاعد می‌کند.

2-                  در عوام‌فریبی، گاه برای افزایش تأثیر روی تک‌تک افراد، از وسایل دیگری همچون برافراشتن پرچم‌ها، نواختن موسیقی مناسب کمک  گرفته می‌شود.

3-                  شیوه غیرمستقیم، مبتنی بر تحریک عواطف مخاطبان در رابطه با استدلال نیست؛ بلکه در آن از شگردهای مختلف دیگری برای برانگیختن روحیه جمعی هر یک از افراد استفاده می‌شود. در این‌جا مخاطب، تک‌تک افرداند، نه توده مردم. مثلاً در یک کتاب یا مقاله، مطلب چنان به فرد تلقین می‌شود که می‌پندارد تمام کسانی که در راه رشد و پیشرفت می‌باشند، آن را پذیرفته‌اند و نپذیرفتن آن، جاماندن از کاروان دانش و پیشرفت است.

4-                  حربه اصلی عوام‌فریبی، این احساس درونی‌است که هر کس می‌خواهد مورد تحسین دیگران قرار گیرد و بر ارزش و احترامش افزوده شود. این احساس گاه باعث تمایل افراد به تشبه به افراد مشهور می‌شود. تهیه‌کنندگان تبلیغات و آگهی‌های تجاری از این روحیه حداکثر استفاده را می‌کنند؛ مانند پوستری که در آن شخصیت معروفی را در حال نوشیدن چای مخصوصی نشان می‌دهد. افزون بر این، سعی می‌شود میان کالای مورد تبلیغ و امور مورد علاقه مخاطب، ارتباط برقرار شود؛ بنابراین در تبلیغات تصویری، در ضمن تبلیغ یک کالا، صحنه‌هایی از طبیعت یا صحنه‌های مهیج ورزشی استفاده می‌شود.

5-                  عوام‌فریبی مخصوص تبلیغات نیست؛ بلکه به ویژه در جهان سیاست مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 

 عوام گرایی

 

1-      عَوام‌گرایی یا پوپولیسم (به فرانسوی: Populisme) آموزه و روشی سیاسی است در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه.

2-      این نظریه خواست و نیروی مردم  راجدا از حزب‌ها و نهادهای موجود پیش می برد.

3-       عوام‌گرایی خواست مردم را عین حق و اخلاق می‌داند و بر آن است که می‌باید میان مردم و حکومت رابطهٔ مستقیم وجود داشته باشد. هم چنین با ایمانی ساده فضایل مردم را در برابر منش فاسد طبقهٔ حاکم یا هر گروهی که موقعیت سیاسی و منزلت اجتماعی برتر داشته باشد قرار می‌دهد و می‌ستاید.

4-      یکی از ویژگی‌های عوام‌گرایی یافتن «توطئه‌های ضد مردمی» در هر جاست و این برداشت معمولاً به دشمنی‌های نژادی و قومی دامن می‌زند.

5-      نظریهٔ عوام‌گرایی فلسفی بر آرای هربرت شیلر و بر این فرض اولیه مبتنی است که عامهٔ مردم را افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف می‌پندارد.

6-      پوپولیسم دارای چند ویژگی کلی به شرح زیر است:

- جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعده‌های کلی و مبهم، و معمولاً با شعارهای ضد امپریالیستی.

- پیشبرد اهداف سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی تودهٔ مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت.

بزرگداشت و تقدیس مردم یا خلق، با اعتقاد به اینکه هدف‌های سیاسی باید به اراده و نیروی            مردم و جدا از احزاب یا سازمان‌های سیاسی پیش برود.

نظر اسلام

از منظر اسلام هر دو جریان خطرناک است. اسلام بر تحقق عدالت اجتماعی با مشارکت عمومی آن هم بر اساس ارزشهای اسلامی و احیای حق و رویارویی با باطل تاکید دارد و اگر کسی بخواهد در برابر یک جریان سیاسی بایستد باید با دعوت مردم به حق و ارئه برنامه منطقی و خالی از دروغ و فریبف اقدام نماید و الا این حرکت حرکتی فریبنده و گول زننده محسوب می گردد.

مردم باید بصیر شوند و حق و باطل را از هم تشخیص دهند و با مشارکت حد اکثری کسی که منادی حق است را حمایت و یاری نمایند.

تهیه و تنظیم از:

محمد علی فتحی

مدرس حوزه و دانشگاه



[1] - Populisme  واژه فرانسوی