حکم شرعی خوردن رد بول (Redbull)

سؤال:

حکم  شرعی رد بول (Redbull) چیست؟

پاسخ:

رد بول نوشیدنی است که از منی گاو درست می شود.

با توجه به اینکه منی یا اسپرم حیواناتی که خون جهنده دارد ولو حلال گوشت باشند نجس است و خوردن نجاسات نیز حرام است، لذا خوردن این نوشیدنی حرام محسوب می شود.

 درخصوص این مساله به چند فتوا اشاره می کنیم:

 همه مراجع عظام: منی حیوانی[1]  که خون جهنده دارد، نجس است[2].

مسأله ۱۴۱: خوردن و آشامیدن چیز نجس، حرام است[3]  و نیز خورانیدن عین نجس[4] به اطفال  [5]در صورتی که ضرر داشته باشد حرام می‌باشد، بلکه اگر ضرر هم نداشته باشد بنا بر احتیاط واجب باید از آن خودداری کنند[6]، ولی خوراندن غذاهایی که نجس شده است به طفل حرام نیست[7].



[1] - خوئی، تبریزی، زنجانی: منی انسان و هر حیوانی...

[2] - مکارم: خواه حرام گوشت باشد یا حلال گوشت؛ و احتیاط واجب آن است که از منی حیوانی که خون جهنده ندارد، نیز اجتناب شود.

سیستانی: مسأله منی مرد و هر حیوان مذکّر حرام گوشتی که خون جهنده دارد نجس است و رطوبتی که از زن با شهوت خارج می‌شود و موجب جنابت اوست، به تفصیلی که در مسأله [۳۴۶] ذکر خواهد شد، در حکم منی است و بنا بر احتیاط واجب باید از منی حیوان مذکّر حلال گوشتی که خون جهنده دارد اجتناب شود.

[3] - نوری: خوردن و آشامیدن نجس و چیز متنجس حرام است..

[4] - مکارم: مانند مسکرات به اطفال نیز حرام می‌باشد و بنا بر احتیاط واجب باید از خورانیدن غذایی که نجس شده به اطفال نیز خودداری کرد، امّا آن چه بر اثر نجس بودن دست خود آنها نجس می‌شود اشکال ندارد.

[5] - فاضل: حرام می‌باشد، ولی اگر خود طفل غذای نجس را بخورد یا با دست نجس غذا را نجس کند و بخورد جلوگیری از او لازم نیست. (پایان مسأله)

[6] - بهجت: و هم چنین است چیزهایی که پاک است ولی خوردنش حرام است بنا بر احتیاط..

اراکی، نوری: اگر ضرر هم نداشته باشد باید از آن خودداری کنند..

[7] - بهجت: امّا احتیاط مستحب ّ در اجتناب است.

اراکی: از خوراندن غذاهایی که نجس شده است به طفل، بنا بر احتیاط واجب، اجتناب کنند.

گلپایگانی، صافی: مسأله خوردن و آشامیدن عین نجس مثل مردار و شراب و خورانیدن آن حتّی به اطفال حرام است بلکه باید طفل را از خوردن آن منع نمایند و خوردن و آشامیدن چیزی که نجس شده و خورانیدن آن به اشخاص بالغ و هم چنین خورانیدن متنجّسی که ضرر دارد به اطفال، حرام است و با عدم ضرر هم احتیاط مستحب ّ ترک خورانیدن به اطفال است.

خوئی، تبریزی: مسأله خوردن و آشامیدن چیز متنجّس حرام است و هم چنین است خوراندن آن به دیگری؛ و در خوراندن آن به طفل یا دیوانه، اظهر، جواز است و اگر خود طفل یا دیوانه غذای نجس را بخورد یا با دست نجس غذا را نجس کند و بخورد بی اشکال لازم نیست از او جلوگیری کنند.

سیستانی: خوراندن آن به طفل یا دیوانه جایز است..

(کلمه «بی اشکال» در رساله آیت اللّه سیستانی نیست)

زنجانی: مسأله خوردن و آشامیدن چیز نجس یا متنجس حرام است و هم چنین خوراندن آن به دیگری در صورتی که ضرر داشته باشد، و نیز خوراندن چیز مست کننده و چیزی که حیوانی مانند موش در آن مرده باشد، هر چند ضرر نداشته باشد؛ بلکه بنا بر احتیاط واجب باید از خوراندن سایر اشیاء نجس یا متنجس نیز خودداری کرد. خوراندن چیز مضرّ و چیز مست کننده به طفل یا دیوانه حرام است و اگر طفل یا دیوانه خود به خوردن آن اقدام کند، بر ولی ّ او لازم است از وی جلوگیری کند و در غیر این دو صورت، ظاهراً خوراندن چیز نجس جایز است و جلوگیری از آن بر ولی ّ لازم نیست.

خاطره زیارت

در سال 88 که مشرف شده بودم به زیات امام رضا علیه السلام، در بازار رضای مشهد مقدس قدم می زدم که موسیقی مبتذل جوانی که از موبایلش شنیده می شد دلم رو نا آرام کرد.

به سمت جوان رفتم وگفتم:

سلام جوون چرا موسیقی حرام؟

جوان: مگه حرامه؟

گفتم :بله حرامه مخصوص مجالس لهو و لعبه همه مراجع فتوای حرمتشو دادن.

به جون گفتم:

بچه کجایی؟مشهدی هستی یا زائری؟

گفت:بچه اصفهانم وزائر.

گفتم: فکر کن امام رضا علیه السلام یک نامه برات فرستاده که فلانی از اصفهان پاشو و به زیارت من بیا و شما هم جواب آقا رو دادی و اومدی و حالا تو خونه امامی بعد شما تو محضر امام موسیقی حرام بذاری چه اتفاقی می افته؟ فکر می کنی امام خوشحال می شه؟

سکوت دوربری های جوان رو گرفته بود و نم نم اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت:

ببخشید آقا غلط کردم.

گفتم:از امام معذرت بخواه و رسم مهمانی رو بجا بیار و بدون امام هر لحظه ما رو می بینه.

دوستان در دعای اذن دخول حرم امام رضا علیه السلام می خوانیم:

اشهد انک تری موضعی وتسمع کلامی وترد سلامی...

یعنی : شهادت می دهم ای امام رضا که شما جایگاه من را می بینید و صدایم را می شنوید و سلامم را جواب می دهید...

دوستان دقتت کنیم که این سه ویژگی مخصوص امام رضا علیه السلام نیست بلکه امام زمان علیه السلام نیز ما ر ا می بینند و صدای ما را می شنوند و سلام ما را پاسخ می دهند.

بیایید در محضر امام معصیت نکنیم.

چاه نکن بهر کسی

امام کاظم علیه السلام در وصیتی فرمودند:

من احتفر لأخیه بئراً سقط فیها[1].

 کسی که برای برادر خویش چاهی بکند خود در آن خواهد افتاد.

مردی در اصفهان با عصا به همسرش زد و اتفاقاً در اثر این ضربه از دنیا رفت. مرد که قصد کشتن همسرش را نداشت و از طرفی از بستگان او هراسناک بود با شخصی مشورت کرد تا او را کمک فکری دهد تا از این گرفتاری نجات یابد.

آن مرد به او پیشنهاد کرد جوان زیبایی را به منزل برده و در کنار آن زن به قتل برسان. وقتی بستگان همسرت تو را مورد سؤال قرار دادند بگو این جوان با زوجه من۸ مباشرت داشته است و هر دو را کشتم. مرد ساده لوح قبول کرد و جوانی را به منزل آورد و به قتل رساند.

وقتی اقوام زن از حادثه قتل همسرش سؤال کردند آنچه را که از آن مرد در مشورت فرا گرفته بود بیان کرد و بستگان زن قانع شدند و بلکه او را تحسین کردند.

مرد حیله گری که در مشورت طرح قتل آن جوان را داده بود خود جوان زیبارویی داشت که شب به منزل نیامد. به نزد آن مرد رفت و پرسید آنچه گفتم عمل کردی؟

پاسخ داد: آری.

گفت: ببینم جوانی را که به قتل رسانده ای چه کسی بوده است؟ همین که نظر کرد دید پسرش را به توصیه او به قتل رسانده است. از

این حادثه پریشان شد و خاک بر سر می‌ریخت. امّا کار از کار گذشته بود و فهمید چاهی که کَند خود در آن افتاد[2]!

چاه نکَن بهر کسی

اول خودت دوم کسی

دو عبرت بزرگ در این حادثه نهفته است که هر دو قابل توجه است: مشورت با افراد ناصالح و بدخواهی برای دیگران.

 



[1] - بحار الأنوار , ج 75 , ص 204

[2] - منتخب التواریخ، ص ۵۰۷،عبرت های ماندگار - صفحه ۱۸

 


دوستت دارم عزیزم

یکی از چیزهایی که برای دوام زندگی زناشویی مرد و زن به آن نیاز دارند اظهار محبتی است که از طرف هر کدام از آنها به یکدیگر منتقل می شود.

این اظهار محبت ممکن است به شیوه های مختلف زبانی، لمسی، و... باشد.

اگر کسی نسبت به همسرش محبت  نداشته باشد به یک نوع بیماری که مثل موریانه هست و ریشه درخت زندگی را از ته می خورد مبتلا شده است و آن موریانه «بدبینی» است.

وقتی زن و مرد از طرف عشق خود محبت نبینند و صرفا زندگی آنها تبدیل به کامجویی تکراری جنسی گردد به زودی آن دو به هم بد بین شده و احساس خواهند کرد که همسرش او را دوست ندارد و دوستی او فقط برای ارضای شهوت بوده است.طبیعی است در این موقع زندگی روح نخواهد داشت و مرگ به سراغ عشق خواهد آمد.

بیشتر جدایی ها ناشی از همین قضیه است و نیز بیشتر قتل های غیرتی که مرد یا زن به خاطر اینکه دوست ندارند همسرشان با کس دیگری آشنا شده باشد و یا به غیر او دل ببندد ناشی از همین بد بینی است. همان بدبینیی که اگر زن وشوهر به هم محبت صادقانه و بی غل وغش می کردند هرگز به وقوع نمی پیوست.

به این روایت توجه کنید:

 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:

 قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً.[1] 

حدیثی که عربی آنرا خواندید مرحوم کلینی محدث بزرگ شیعه در کتاب کافی خود از رسول خدا نقل کرده است.

ترجمه حدیث:

امام صادق علیه السلام می فرماید:رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

سخن مرد به زنش مبنی بر اینکه «دوستت دارم » هرگز از دلش بیرون نمی رود.

توجه:

دقت کنید که منظور از (دوستت دارم)گفتن جمله ای است که از ته دل و از روی راستی باشد.

شاید کسی بگوید  بارها این جمله را نسبت عشقم می گویم ولی احساس عشق ماندگار را در دلم نسبت به همسرم ندارم؟!

در جواب باید گفت که :

احتمالا (دوستت دارم)همراه بانیت پاک و عشق راستین نبوده و صرفا به خاطر جلب محبت موقت از زبان رانده شده است و الا از قدیم گفته اند:

هرچه از دل برآید بر دل نشیند.  

غافل از این نکته نباشیم که حتی الکی گفتن جمله (دوستت دارم) تاثیر خود را می گذارد ولی اگر از روی صدق گفته شود محشری بپا می شود.



[1] - الکافی، ج‏5، ص: 57


اهمیت اشک و گریه

عن رسول الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:


 إِذَا أَحَبَّ اَللَّهُ عَبْداً نَصَبَهُ فِی قَلْبِهِ نَائِحَةً مِنَ اَلْحُزْنِ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ وَ إِذَا أَبْغَضَ اَللَّهُ عَبْداً نَصَبَ لَهُ فِی قَلْبِهِ مِزْمَاراً مِنَ اَلضَّحِکِ وَ مَا یَدْخُلُ اَلنَّارَ مَنْ بَکَى مِنْ خَشْیَةِ اَللَّهِ حَتَّى یَعُودَ اَللَّبَنُ إِلَى اَلضَّرْعِ وَ لَمْ یَجْتَمِعْ غُبَارٌ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَ دُخَانٌ مِنْ جَهَنَّمَ فِی مَنْخِرَیْ مُؤْمِنٍ أَبَداً.[1]


ترجمه:


هر گاه خداوند بنده‌اى را دوست بدارد،وسیلۀ اندوهى در دلش قرار مى‌دهد،زیرا خداوند هر دل اندوهگینى را دوست دارد. و هر گاه بنده‌اى را دشمن دارد،سازى از خنده در دلش قرار مى‌دهد،و کسى که از خوف خدا گریه کند،داخل دوزه نمى‌گردد،مگر شیرى که از پستانى خارج شده،به آن باز گردد(چون این فرض محال است پس چنان بنده‌اى به دوزخ نمى‌رود)و هرگز غبار در راه خدا و دود جهنّم در بینى مؤمن جمع نمى‌گردد.

توضیح:

گاهی خدای مهربان بنده اش را از سر محبت و عشق گرفتار می کند و در دل او غصه می اندازد تا به سوی او انابه کند. 

این حالت زمانی اتفاق می افتد که غبار غفلت از خدا ، بر قلب مؤمن بنشیند و به خاطر رعایت نکردن ارتباط با خدا، در مسیر رشد قرار نگیرد. 

خدای مهربان چون کمال بنده اش را خواهان است، به روش های مختلف او را متنبه می کند تا تضرع و زاری نماید تا آن ارتباط تعالی بخش تحقق یابد.

گریه نشان بر قراری ارتباط بنده با مولایش می باشد.

اما اگر کسی به خاطر گناهان زیاد و یا اعتقاد ناپاک از چشم خدا بیفتد خدای مهربان او را رها می کند تا در دار دنیا تمتع کند و مشغول شادی دنیا شود تا از آنچه خدا برای مؤمنین آماده کرده دور شود.

 این کار خدا به این جهت است که خدای عزوجل می داند که به  این بنده اگر فرصت دوباره برای بازگشت دهد، باز دست از گناه بر نخواهد داشت لذا از همان ابتدا اسباب دوری او از خودش را فراهم می کند و بنده با اختیار خدا به جای خدا دنیا و لذات فانی پذیر آن را انتخاب می کند.


[1] -  إرشاد القلوب , ج 1 , ص 96


جایگاه لعان و آثار آن

سؤال:

 لعان چه جایگاهی در فقه اسلامی دارد و کاربرد آن چیست؟ فتوای رهبرری در این زمینه چیست؟

پاسخ:

«لعان» به معنای دور کردن از خود و راندن است، و این در مواردی است که مرد همسر خود را متهم به زنا یا نفی ولد کند، و زن ادعا دارد فرزند از آنِ شوهرش می‌باشد. وقتی لعان تحقق یافت، قاضی، بین آن دو جدایی می‌اندازد به گونه‌ای که برای همیشه بر یگدیگر حرام می‌شوند. بعد از این جدایی زن باید برای ازدواج مجدد، عده نگه‌دارد. در شرایط مختلف، زن باید عده‌های متفاوتی داشته باشد و در جایی مانند لعان که نکاح با فسخ(نه طلاق) از بین می‌رود، گفته‌اند که عدۀ چنین زنانی همانند زنان مطلقه است؛ یعنی به اندازۀ سه طُهر(پاکی از خون حیض) باید عده نگه‌دارند.(1)

در خصوص سؤال یاد شده در فتاوای معظم له چیزی نیافتیم ولی با توجه به رساله امام راحل مطالبی در این زمینه حضورتان ارسال می گردد:

اگر کسى مسلمانى را متّهم به فحشا کند، ولى شاهد نداشته باشد، بر متّهم کننده هشتاد ضربه شلّاق به عنوان حدّ «قذف» زده مى‏شود. «2»
اگر مردى همسر خود را متهم به فحشا کند یا کودکى را که از همسرش متولّد شده فرزند خود نداند، ولى زن ادعاى شوهر را تکذیب و انکار نماید، باید نزد حاکم شرع بروند و در حضور او، «لعان» کنند.


کیفیت لعان به این ترتیب است:


1- هر دو در حضور حاکم شرع، به حالت قیام مى‏ ایستند.
2- مرد پس از تکرار ادعاى خود، چهار بار مى‏گوید: «اشْهِدُ بِاللَّهِ انّى‏ لَمِنَ الصَّادِقینَ فیما قُلتُ»؛ یعنى: خدا را گواه مى‏گیرم که در ادعاى خود (نسبت به زنا یا نفى ولد) صادق و راستگو هستم.
3- سپس یک بار مى‏گوید: «لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَىَّ انْ کُنْتَ مِنَ الْکاذِبینَ»؛ یعنى: اگر در ادعاى‏ خود دروغگو باشم، لعنت خدا بر من باد.
4- اگر زن ادعاى مرد را قبول نداشته باشد، چهار بار مى‏گوید: «اشْهِدُ بِاللَّهِ انّهُ لَمِنَ الکاذِبینَ فى‏ مَقالَتِهِ»؛ یعنى: خدا را گواه مى‏گیرم که او (شوهر) در ادعاى خود دروغگواست.
5- آن گاه مى‏گوید: «انَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَىَّ انْ کانَ مِنَ الصَّادِقینَ»؛ یعنى: اگر او در ادعاى خود راستگو باشد، خشم خدا بر من باشد. «3»


آثار لعان‏:


اگر لعان باشروط مقرّر و به طور صحیح، انجام پذیرد و حاکم شرع به صحّت آن حکم دهد، آثار ذیل را به دنبال خواهد داشت:

1- به هم خوردن عقد نکاح و جدایى بین زن و شوهر (بدون طلاق)؛
2- حرمت ابدى، یعنى: آن زن و مرد هیچ گاه به یکدیگر حلال نمى‏شوند، حتى با عقد مجدّد.
این دو اثر در هر «لعان»- چه در قذف باشد و چه در نفى ولد- وجوددارد.
3- در لعان، براى قذف، حدّ قذف از مرد و حدّ زنا از زن ساقط مى‏گردد. پس اگر مرد به دنبال قذف، لعان کرد، ولى زن از لعان خوددارى نمود، مرد از حدّ قذف نجات مى‏یابد و به زن حدّ زنا زده مى‏شود؛ زیرا لعان مرد به منزله چهار شاهد عادل است.
4- در لعان براى نفى ولد، نسبت بین آن بچه و مرد و خویشاوندان او قطع مى‏شود و از همدیگر ارث نمى‏برند، ولى نسبت میان بچه ومادرش و خویشاوندان او قطع نمى‏شود و از همدیگر ارث مى‏برند. «4»


پی نوشت:

1- به نقل از سایت اسلام کوئست

2- تحریر الوسیله، ج 2، ص 474- 476، مسائل 3، 2 و 4.

3- تحریرالوسیله، ج 2، ص 361 و 362، مسائل 11- 15.

4- همان، ص 362، مسأله 16.

 

گرفتن اجرت بابت ضمانت وام

سؤال:

آیا گرفتن اجرت بابت ضمانت وام بانکی دیگران، جایز است؟ 

پاسخ دفتر مقام معظم رهبری مد طله:

اگر در مقابل وام مشروعی باشد ، فی نفسه اشکال ندارد[1].

 



[1] - استفتاء در ایمیال اینجانب محمد علی فتحی موجود است

فسخ معامله به خاطر اشتباه گفتن قیمت توسط فروشنده

سؤال:

فروشنده به اشتباه قیمت جنس را به مشتری می گوید و مشاری جنس گرفته شده را به دیگری هبه می کند. بعد از کدتی فروشنده با مشتری تماس گرفته و از او مطالبه مابه التفاوت می کند. در موارد مشابه تکلیف شرعی چیسیت؟

پلسخ:

در اینجا غبن صورت گرفته است و مشتری حق دارد به خاطر غبن، معامله را به هم بزند و یا از مشتری مطالبه ما به التفاوت قیمت نمیاد و یا اینکه متعاملین با هم صلح نمایند به فتوای امام راحل توجه بفرمائید:

 اگر خریدار قیمت جنس را نداند یا در موقع معامله غلفت کند و جنس را گرانتر از قیمت معمولی آن بخرد، چنانچه بقدری گران خریده که مردم او را مغبون می دانند و به کمی و زیادی آن اهمیت می دهند می تواند معامله را به هم بزند، و نیز اگر فروشنده قیمت جنس را نداند یا موقع معامله غلفت کند و جنس را ارزانتر از قیمت آن بفروشد، در صورتی که مردم به مقداری که ارزان فروخته اهمیت بدهند و او را مغبون بدانند، می تواند معامله را به هم بزند.(1)


پی نوشت:
توضیح المسائل امام خمینی قدس سره، مساله ٢١٢٥

حکم شرعی عمل iui یا ivf

سؤال:

انجام عمل iui یا ivf اشکال شرعی دارد؟

پاسخ:

 هر دو  عمل مذکور فی نفسه اشکال ندارد، ولی واجب است از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود.

در عمل  iui که در واقع روشی برای تزریق اسپرم شسته شده مرد به درون حفره ی رحم زن می باشد، حتما زوجین، زوج شرعی باشند لذا لقاح اسپرم مرد غریبه در رحم زن دیگر جایز نیست.

در عمل ivf که در آن تخمک زن با اسپرم مرد در خارج از رحم بارور می شود و بعد به رحم زن منتقل می شود منع شرعی وجود ندارد.

                                                                                                                        محمد علی فتحی

 تکمله:

برای اطلاعات بیشتر در خصوص لقاح مصنوعی چند استفتاء که از مقام معظم رهبری حفظه الله شده تقدیم می گردد:

سامانه مشاوره و پاسخگویی آنلاین اجوبه

سؤال دینی یا شرعی داری؟
می خوای شبهه هایی که توذهنت اومده بر طرف بشه؟
تو زمینه های خانواده، ازدواج، حقوق و.... مشاوره می خوای؟
می خوایی به کلی سؤالات و پاسخ اونا دسترسی رایگان داشته باشی؟


✅ سامانه مشاوره و پرسش و پاسخ اجوبه را نصب کن.


♨️ امکانات:


✅ ایجاد پروفایل شخصی در کمترین لحظه
✅ انتخاب کارشناس و مشاور به دلخواه خودتان
✅ ارسال سؤال و دریافت پاسخ در پروفایلتان
✅ مشاوره آنلاین با سرعت فوق العاده مشاوره آفلاین
✅ رؤیت مقالات و اشتراک گذاری آنها
✅ دسته بندی موضوعی
✅ دسترسی به بانک پرسشها و پاسخها

قسم خوردن در حال ترس

سؤال:

قسم خوردن در حال ترس چه حکمی دارد؟

پاسخ:

اگر در حال ترس اختیار نداشته باشید و قصد جدی قسم هم درکار نباشد، قسمتان نافذ نیست و به خاطر شکستن آن کفاره بر شما واجب نمی شود.

 پاسخ تکمیلی:

 قسم چند شرط دارد:

اول: کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد، و اگر می خواهد راجع به مال خودش قسم بخورد، باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و حاکم شرع او را از تصرف در اموالش منع نکرده باشد، و از روی قصد و اختیار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده اند، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قسم بخورد.

دوم: کاری را که قسم می خورد انجام دهد، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قسم می خورد ترک کند،باید واجب و مستحب نباشد، و اگر قسم بخورد که کار مباحی را به جا آورد، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد، و نیز اگر قسم بخورد کار مباحی را ترک کند، باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد.

سوم: به یکی از اسامی خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود، مثل خدا و الله و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می گویند، ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدس حق در نظر می آید، مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد، صحیح است، بلکه اگر به لفظ ی قسم بخورد که بدون قرینه خدا بنظر نمی آید، ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط، باید به آن قسم عمل نماید.

چهارم: قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است.

پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قسم معین کرده عاجز شود یا برایش مشقت داشته باشد، قسم او از وقتی که عاجز شده به هم می خورد.(1)

کفاره شکستن قسم:

 اگر قسم بخورد که کاری را انجام دهد یا ترک کند، مثلا قسم بخورد که روزه بگیرد یا دود استعمال نکند، چنانچه عمدا مخالفت کند باید کفاره بدهد یعنی یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را سیر کند یا آنان را بپوشاند و اگر اینها را نتواند باید سه روز روزه بگیرد.(2)


پی نوشت:

1- توضیح المسائل امام خمینی رحمه الله، مساله٢٦٧١

2- همان، مساله ٢٦٧٠

گفتگوی عاشقانه زلیخا با یوسف علیه السلام

 

علامه مجلسی در بحارالانوار از ابن عباس نقل نموده است که:

 روزی زلیخا به یوسف‏ علیه‏ السلام گفت:

 چشم بردار و مرا بنگر

یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: « أَخْشَى الْعَمَى فِی بَصَرِی[1]؛  از نابینا شدن چشمانم می‌ترسم.‌»  

زلیخا گفت: «چقدر چشمهایت زیباست!» 

یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: «دو چشم، نخستین عضوهایی هستند که در قبر بر گونه‌هایم می‌افتند.» 

زلیخا گفت: «چه بوی خوشی داری؟» یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: «اگر [بدی] بوی مرا سه روز پس از مرگم استشمام می‌کردی، از من فرار می‌کردی.‌»  

زلیخا گفت: «چرا به من نزدیک نمی‌شوی؟»

حضرت یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: «با این دوری، به قرب پروردگارم امیددارم.‌» 

زلیخا گفت: «بستر من از حریر است، برخیز و خواسته‌ام را برآور.»

 یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: «می‌ترسم بهره‌ام در بهشت از کف برَوَد.‌»

 زلیخا گفت: «تو را به شکنجه‌گرها می‌سپارم».

 یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: «پروردگارم در آن هنگام مرا بس است[2].‌»


[1] - عیون اخبار الرضا‏علیه‏السلام، شیخ صدوق، تهران، منشورات جهان، ج2، ص45، ح162

 

 

[2] - بحارالانوار، علامه مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث، ج 12، ص 270

 

خرج کردن اموال و نگذاشتن آنها برای وراث

 

سؤال:

 

 

آیا جایز است که مسلمانی هنگام مرگ تمام اموال خود را در راه خدا خرج کند و چیزی برای فرزندانش نگذارد؟

 

 

 

 

 

پاسخ:

 

 

انسان ها مالک اموا ل خود هستند و در زمان حیاتشان آزادند که هرجوری با اموالشان خواستند رفتار نمایند.

 

 

 در زمان حیات، انسان می تواند اموال خود را به دیگری ببخشد و یا در راه خدا انفاق نماید. ولی در این خرج کرد ن ها باید رعایت مسائل مهمی را نماید از جمله رعایت حال بازماندگان.

 

 

اگر بازماندگان شخص متموّل هستند و توانایی اداره زندگی را دارند می تواند به آنها چیزی هدیه کند و ببخشد و یا ا ینکه آنها را محروم کرده و در جای دیگر خرج کند.

 

 

اما اگر فرزندان کوچکی دارد و یا آنها دارا نیستند و اگر این پدر از اموال خود برای آنان چیزی نگذارد آنان با مشکل در معیشت و زندگی مواجه می شوند، بهتر است این فرد اموال خود را در جای دیگری خرج نکند. این مساله به قدری مهم است که پیامبر اسلام فردی را که به هنگام مرگ جانب خانواده خود را نگه ندارد جزو مسلمانان نمی داند.

 

 

 

 

 

 به این روایت توجه نمائید:

 

 

 

 

 

عَنْ مَسْعَدَةَ قَالَ: حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ‏:

 

 

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ تُوُفِّیَ وَ لَهُ صِبْیَةٌ صِغَارٌ، وَ لَیْسَ لَهُمْ مَبِیتُ لَیْلَةٍ، تَرَکَهُمْ یَتَکَفَّفُونَ النَّاسَ، وَ قَدْ کَانَ لَهُ سِتَّةٌ مِنَ الرَّقِیقِ لَیْسَ لَهُ غَیْرُهُمْ، وَ أَنَّهُ أَعْتَقَهُمْ عِنْدَ مَوْتِهِ.

 

 

فَقَالَ لِقَوْمِهِ: مَا صَنَعْتُمْ بِهِ؟

 

 

قَالُوا: دَفَنَّاهُ.

 

 

فَقَالَ: أَمَا إِنِّی لَوْ عَلِمْتُهُ مَا تَرَکْتُکُمْ تَدْفِنُونَهُ مَعَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ، تَرَکَ وُلْدَهُ صِغَاراً یَتَکَفَّفُونَ النَّاسَ.[1]

 

 

ترجمه:

 

 

مسعده از امام صادق و ایشان از پدرشان نقل می کند که فرمود:

 

 

به پیام خبر رساندند که مردی از انصار از دنیا رفته درحالی که بچه های کوچکی باقی گذارده که حتی برای یک شب خواب جا ندارند و این درحالی است وی قبل از مرگ شش برده ای که داشت را آزاد کرده است و بار  حیات این بچه ها بر مردم است.

 

 

پیامبر پرسیدند: با این مرده چه کردید؟

 

 

گفتند: دفنش کردیم.

 

 

پیامبر فرمود: اگر زودتر این قضیه را به من می گفتید اجازه نمی دادم که او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید چرا که او ربچه هایی را گذاره که بار بر مردم می شوند.

 

 

 

 

 

 

[1] - قرب الإسناد، چاپ جدید، ص64

مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج

مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می‌باشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛ لذا حضرت امیر علیه‌السلام در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌پرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟».۱ یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را ـ که از خود شهادت بالاتر است ـ از آن حضرت سؤال می‌کند.

این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که: «یا أَلله‏ُ یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبِی عَلی دِینِک؛ ای خدا، ای رحمت‌گستر، ای مهربان، ای گرداننده دل‌ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار».۲

در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۱

 

  • ۱.برای بررسی، ر.ک: عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۲۶۶؛ امالی صدوق، ص۱۵۵؛ فضائل الاشهر الثلاثة، ص۷۹؛ النصّ و الاجتهاد، ص۲۸۱ و ۵۲۱؛ المراجعات، ص۲۵۱؛ کنزالعمّال، ج۱۱، ص۶۱۷.
  • ۲.بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۸؛ ج۹۲، ص۳۲۶؛ اعلام‌الوری، ص۴۳۲؛ کمال‌الدین، ج۲، ص۳۵۱؛ مهج‌الدعوات، ص۳۳۲.

تفکر در گناه و مسائل جنسی

تفکر در باره مسائل جنسی و گناهان ولو انسان ان گناه را نکند باعث پیشرفت نمی شود حتی در برخی آیات و روایات از فکر و قلب که باید جای یاد خدا باشد پرسش می کنند که چرا به تباهی استفاده شده است. 

مثلا در آیه زیر می خوانیم:

وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا[1].

ترجمه:

و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.

نکته این آیه این است که تمام وجود انسان امانت است و فردای قیامت درباره آنها مؤاخذه می شویم. حا لا اگر فکر بد بکنیم ممکن است این فکر بد ما را در زمانی دچار خطا و گناه نماید.

در روایت می خوانیم:

قَالَ اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :یُحْشَرُ اَلنَّاسُ عَلَى نِیَّاتِهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ [2].

امام باقر علیه السّلام فرمود:

مردم در روز قیامت بر طبق نیّتهایشان محشور مى‌شوند.

از این روایت استفاده می شود که نیات در شکل سازی شخصیت آخرتی ما تاثیر دارد. پس فکر خود راباید خوب کنیم تا اثرات مثبت ان را هم در زندگی و هم در آخرت ببینیم.



[1] - اسراء:36

[2] - ‏مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار , ج 1 , ص 147


حکم حیوان آزاری

اذیت کردن هر موجودی بدون دلیل و مجوز شرعی حرام است. در مواردی که حیوانی باعث اذیت و آزار باشد و نتوان به روش های عادی جلوی اذیت آن را گرفت ، انسان مجاز است که با آن برخود نماید و اگر در این بین حیوان کشته شود گناهی نکرده است.

در حالت عادی اذیت و آزار حیوان و بدون هیج دلیلی، باعث خشم و غضب الهی می شود و در روز جزا این حیوان از انسان به دلیل اینکه حیات او را بدون دلیل گرفته شکایت خواهد کرد.

در مواردی که انسان حیوانی را بدون عذر بکشد حتما واجب نیست کفاره ای بدهد ولی بهتر است بعد از استغفار و توبه صدقه ای را به فقرا و نیازمندان بدهد.

مبلغ و اندازه خاصی برای این نوع صدقه در فقه اسلامی قید نشده است.


در این خصوص به روایت ذیل توجه نمائید.


إِرْشَادُ اَلْمُفِیدِ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ کَرَامَةَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ:

 کَانَتْ لاِبْنِ اِبْنَتِی حَمَامَاتٌ فَذَبَحْتُهُنَّ غَضَباً ثُمَّ خَرَجْتُ إِلَى مَکَّةَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَبْلَ طُلُوعِ اَلشَّمْسِ فَلَمَّا طَلَعَتْ رَأَیْتُ فِیهَا حَمَاماً کَثِیراً قَالَ: قُلْتُ: أَسْأَلُهُ مَسَائِلَ وَ أَکْتُبُ مَا یُجِیبُنِی عَنْهَا وَ قَلْبِی مُتَفَکِّرٌ فِیمَا صَنَعْتُ بِالْکُوفَةِ وَ ذَبْحِی لِتِلْکَ اَلْحَمَامَاتِ مِنْ غَیْرِ مَعْنًى وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ فِی اَلْحَمَامِ خَیْرٌ لَمَا أَمْسَکَهُنَّ.

فَقَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

 مَا لَکَ یَا بَا حَمْزَةَ!؟

 قُلْتُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ خَیْرٌ.

 قَالَ: کَانَ قَلْبُکَ فِی مَکَانٍ آخَرَ!؟

قُلْتُ: إِی وَ اَللَّهِ وَ قَصَصْتُ عَلَیْهِ اَلْقِصَّةَ وَ حَدَّثْتُهُ بِأَنِّی ذَبَحْتُهُنَّ فَالْآنَ أَنَا أَعْجَبُ بِکَثْرَةِ مَا عِنْدَکَ مِنْهَا. قَالَ: فَقَالَ اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

 بِئْسَ مَا صَنَعْتَ یَاأَبَا حَمْزَةَ! أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ إِذَا کَانَ مِنْ أَهْلِ اَلْأَرْضِ عبثا عَبَثٌ بِصِبْیَانِنَا نَدْفَعُ عَنْهُمُ اَلضَّرَرَ بِانْتِفَاضِ اَلْحَمَامِ وَ أَنَّهُنَّ یُؤْذِنَّ بِالصَّلاَةِ فِی آخِرِ اَللَّیْلِ؟!

 فَتَصَدَّقْ عَنْ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ دِینَاراً فَإِنَّکَ قَتَلْتَهُنَّ غَضَباً[1].

در ارشاد مفید بسندى از ابى حمزه ثمالى نقل شده است که گفت:

پسر دخترم چند کبوتر داشت و از خشم کبوترهاى آنها را سر بریدم و به مکه رفتم و بر امام پنجم پیش از برآمدن آفتاب وارد شدم . چون آفتاب زد کبوترهای زیادی در آنجا دیدم،با خود گفتم:

مسائلى از او بپرسم و جوابهاشان را بنویسم و در فکر کارى که در کوفه بدون عذر و معنی با کبوترها انجام دادم بودم .

با خود گفتم: اگر در کبوتر خیرى نبود امام آنها را نگه نمی داشت،امام علیه السّلام به من فرمود:

اى ابا حمزه! چه شده؟

 گفتم: یا ابن رسول اللّٰه خوبم خیر است.

فرمود: ولی دلت جاى دیگر است‌؟!

گفتم: آرى به خدا و داستان سر بریدن کبوترها را گفتم و گفتم اکنون در عجبم از این همه کبوتر که شما دارید.

 فرمود: اى ابى حمزه بد کاری کردی ! نمی دانی که چون اهل زمین(اجنه) بچه‌هاى ما را به بازى گیرند به پر تکاندن کبوتر زیان را از آنها دور می کنیم و آنها به اوقات نماز در پایان شب آگاهى دهند؟!

 از هر کدامشان یک دینار طلا صدقه بده زیرا از  روی خشم آنها را کشتى.

نکته :

از ذیل روایت برخی بزرگان استحباب صدقه دادن به خاطر کشتن بی مورد کبوتر و سایر حیوانات را استفاده کرده اند.

شایته است مؤمنین از آزار حیوانات و ... خود داری نمایند.



[1] - بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , ج 62 , ص 15


غیرت مرد و حیای زن

امام صادق علیه السلام: 

 

اِنَّ اللّه َ تَبارَکَ وَ تَعالى غَیورٌ وَ یُحِبُّ کُلَّ غَیورٍ وَ لِغَیْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَ باطِنَها[1]؛ 

 

خداوند تبارک و تعالى با غیرت است و هر با غیرتى را دوست دارد و از غیرتمندىاوست که زشتى‌ها را از پیدا و ناپیدا، حرام فرموده است. 

 

1-  یکی از نام های زیبای خدای مهربان "غیور" است این کلمه از ماده "غیر" گرفته شده است و دلیل نام گذاری خدا به غیور این است که او غیر از خودش رابرای بنده اش نمی خواهد لذا هرچیزی که بنده اش را از او دور کند حرام کرده است.

2- خدا انسان غیور را دوست دارد چرا که او بهترین و عزیزترین کسش یعنی ناموسش را برای خود می خواهد و اجازه نمی دهد چیزی ناموسش را زشت کند و یا از ناموسش چیزی سر زند که دیگران از او بهره بگیرند و لو اندک آن.

 

 

3-  زن ناموس مرد است اگر هزاران قانون گذاشته شود که زن را از حیا خارج نکند و زشتش ننماید توفیق در این زمینه نخواهیم داشت مادامی که مرد غیرت نشان ندهد.

 

 

4-بی حجابی نماد بی حیایی است در برابر خدا و خلقش. در برابرخدا از این حیث که فرموده خدا را درباره حجاب زیر پا می گذارد و درباره خلقش از آن حیث که آگاهانه یا ناخود آگاه او را به تباهی می کشاند.

 

 

5-رگ غیرت مرد اگر تکان بخورد زن، هم خود حفظ می شود هم اجتماع خوب می گردد.

 

 

6- مردی که حجاب زنش برایش اهمیت نداشته باشد نشان می دهد که نسبت به عشق ورزی  و محبت به همسر خود کوتاهی دارد. چون اگر عاشقی معشوق خود را دوست داشته باشد، اجازه نمی دهد که آسیبی به او برسد.

 

 

7-زن وقتی حجاب نداشته باشد به خاطر مخالفتش با حکم خدا و نیز انجام گناه و نیز کمک کردن به اشاعه گناه در جامعه، مستحق عذاب الهی می شود. مردی وقتی این مساله را بداند و همسرش را از این آتش نرهاند نشان می دهد که عشق او به زنش پوشالی و دروغین است و یا عشقش عمیق نیست و صرفا عشق او جنبه تبعُّضی و یک جانبه را دارد.

 

سلام به مردان غیور

سلام با بانوان با حیا

 

[1] - کافى، ج ۵، ص ۵۳۵، ح ۱

 

 

 

چند سؤال درباره احتلام

سؤالات:

1- آیا محتلم شدن طبیعی است وچه اتفاقی می افتد که انسان محتلم می شود؟

2-  آیا می توان کاری کرد که اصلا ویا کمتر محتلم شد؟

۳-  آیا فکر کردن به مسائل جنسی بدون بیرون آمدن منی برای انسان مثل خود ارضایی ضرر دارد و آیا گناه هم دارد؟


پاسخ:

1- احتلام یک امر طبیعی است که با تولید انبوه اسپرم در اوایل جوانی و در طول حیات ،برای انسان اتفاق می افتد که معمولا منشأش خواب های شیطانی است. 

2- امکان جلوگیری از احتلام با تغذیه مناسب وجود دارد که در این خصوص با متخصصین طب اسلامی و طب سنتی تماس بگیرید و نیز می توانید از هرچیزی که باعث تحریک جنسی می شود پرهیز کنید.

البته دعای احتلام از خاندان عصمت و طهارت نیز نقل شده است که می توانید آن را بخوانید:

اَللّهُمَّ اِنّى أَعُوذُ بِکَ مِنَ الاِْحْتِلامِ وَ مِنْ شَرِّ الْاَحْلامِ وَ مِنْ اَنْ یَتَلاعَبَ بِىَ الشَّیْطانُ فِى الیَقْظَةِ وَالْمَنامِ

خدایا از جنب شدن؛و از خواب هاى پریشان، و از اینکه شیطان در بیدارى و خواب مرا بازى دهد، و به تو پناه مى آورم.
3- به خودی خود فکر کردن به مسائل جنسی بدون بیرون آمدن منی به لحاظ فقهی حرام نیست ولی با توجه به اینکه غالبا این کار در حالت عادی باعث افتادن در دام گناه خود ارضائی می شود جایز نیست و حرام می باشد. از انظر اخلاقی نیر انسان را از مسیر کمال و تعالی دور می کند.
شایسته است مؤمنین از چنین کاری پرهیز نمایند.
موفق باشید 
محمد علی فتحی

حد مصلحت اندیشی در نظام اسلامی

سؤال:

چرا درحکومت حضرت امیر علیه السلام حق برمصلحت غالب بود اما درحکومت مثلا اسلامی مصلحت اشخاص برحق مقدم است و هیچ دولت مردی درصورت خیانت محاکمه نمی شود؟


پاسخ:

زمانه حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام با زمانه ما تفاوت های زیادی دارد. هر زمانی هم اقتضائات خاص خودش را داراست.

در آن زمان در رأس امور شخصیتی معصوم قرار دارد که بر همه ابعاد مسائل آگاهی دارد اما در زمان ما ولی فقیه که نائب عام امام است در راس امور است که علم او به اندازه آن معارفی است که از خاندان عصمت و طهارت به ما رسیده است. طبیعی است درصد این معارف به نسبت آنچه که در نزد مولا امیر المؤمنین علیه السلام بوده ناچیز است.

نظام جمهوری اسلامی در تلاش است احکام اسلام را آنگونه که است در جامعه پیاده کند البته تحقق این هدف سخت است و لی شدنی است. 

در نظام جمهوری اسلامی مسئولیت ها به افراد مختلف سپرده شده است و رهبری نظام، خطوط قرمز این نظام را ترسیم نموده اند حال اگر مسئولی در زمینه شغل خود کوتاهی نماید مقصر نه اسلام است بلکه این مسئولی است که بعد از مسئولیت گرفتن به شایستگی وظیفه خود را انجام نداده اند.

دامنه مصلحت اندیشی به قدری گسترده است که در زمان های مختلف مصلحت های گوناگون را می پذیرد. حد نهایی مصلحت، حفظ اسلام و نظام اسلامی است. البته طبیعی است اگر ادامه این مصلحت مضر به اسلام و نظام باشد مسئولین دلسوز اقدام مقتضی را انجام خواهند داد.

در طول تاریخ اثبات شده که در اوج مشکلات اگر تابع ولی امر باشیم موفق خواهیم بود و الا نه.

در زمان امیر المؤمنین علیه السلام امام با مصلحت اندیشی اقداماتی را انجام می دادند ولی همین پیروان وی در برابر حضرت می ایستادند طوری که امام دربرابر آنان فرمود:

حضرت امیر علیه السلام:
اللهم انی قد مللتهم و ملونی و سئمتهم وسئمونی
فابدلنی بهم خیرا منهم و ابدلهم بی شرا منی.

خدایا من (با نصیحت ها ودستوراتم )این مردم را
خسته کرده ام وآنها (دوستان و دشمنان) نیز مرا خسته کرده اند.
آنها از من دلگیر شده اند و من هم از آن ها دلگیرم
پس بجای آن ها کسان بهتری را به من عطا فرما و بجای من
بدتر از من را بر این مردم مسلط کن!(1)

نکته مهم: 

هیچ کدام از رهبران انقلاب اسلامی از امام راحل - قدس سره-  گرفته تا امام خامنه ای - مد ظله - ادعایی بر اینکه نظام سیاسی موجود در ایران صد درصد حکومت اسلامی است نکرده اند بلکه تعبیر دقیقر از این نظام سیاسی ، نظام اسلامی است و ما در مسیر اسلامی کردن حکومت هستیم تا صاحب اصلی این حکومت یعنی حضرت حجت - عجل الله تعالی فرجه الشریف - آن را رهبری نمایند.

مقام معظم رهبری در این خصوص می فرماید:

همه باید بدانند که نظام اسلامى، فقط یک اسم نیست که بگوییم «نظام، اسلامى شد» و این کافى باشد. خیر! امروز، در دنیا کشورهایى هستند که اسمشان اسلامى است و از اسلام در آنها هیچ خبرى نیست. یا اسمشان «جمهورى اسلامى» یا «حکومت اسلامى» است، اما اسلام در آن‌جاها نیست. ما باید با آنها فرق داشته باشیم. جمهورى اسلامى و نظام اسلامى که یک ملت براى آن این همه زحمت کشیده و فداکارى کرده است، نظامى است که اسلام در دل و در عمل و در وجود یکایک افراد، وجود داشته باشد. این‌طور نیست که بگوییم «نظام، اسلامى شد»، اما اداره، فاسد باشد؛ رشوه‌گیرى رواج داشته باشد؛ بدخواهى و بددلى، همه جا باشد؛ سوء عمل و بدکارگى باشد؛ بیکارگى باشد؛ تنبلى باشد! این‌که نظام اسلامى نیست. نظام اسلامى آن است که انسانها هر کدام، هر روز درصدد بهتر کردن خودشان باشند. در نظام اسلامى، یکى از شعارهاى همیشه زنده‌اش این است که: «من ساوى یوماه فهو مغبون(۲).» من و شما اگر امروزمان مثل دیروز باشد، مغبونیم و سرمان کلاه رفته است. امروز باید جلوتر از دیروز باشیم. از همه جهت، از جمله، از جهات معنوى. در نظام اسلامى، یکى از شعارهاى همیشه زنده این است که هر کسى باید در صدد خودسازى باشد. باید بر گناهان خود گریه کند؛ از بدیهاى خود استغفار و توبه کند؛ کارهاى خوب خود را زیاد کند؛ کارهاى بدش را کم کند و هر ارتباط غلطى را تبدیل به ارتباط درست کند. اگر نظام اسلامى این است، ما نمى‌توانیم قبول کنیم که در نقطه‌اى از اداره‌اى، بدکارى و بیکارگى و شایعه‌پراکنى باشد. چند نفر حقوق دولت را بگیرند و بنشینند صبح تا ظهر شایعه‌پراکنى کنند، حرف مفت بزنند، دلسردى و یأس ایجاد کنند و آدمهاى خوب را مورد طعن و اهانت و مسخره قرار دهند! مگر چنین چیزى مى‌شود؟! آن وقت، در کنار آنها هم یک عده آدمهاى مؤمن، مشغول کار باشند. این و آن یکسانند؟ هرگز چنین چیزى نیست.(3)


پی نوشت:

1- خطبه 25 نهج البلاغه

2-  بحارالانوار: ج ۷۱، ص ۱۷۳.

2- بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار اعضاى انجمنهاى اسلامى ادارات، کارخانه ها وبیمارستانهاى سراسر کشور،۴ /شهریور/ ۱۳۷۱

تحلیل و بررسی شاگردان زن امام صادق علیه السلام

بعد از جریان منع حدیث در زمان خلیفه دوم و ادامه آن تا زمان بنی امیه، جامعه اسلامی با تفکرات و اندیشه هایی روبرو شد که رنگ و بوی اسلامی نداشت. برخی آیات قرآن به رای شخصی افراد تفسیر شد و احادیث جعلی زیادی به وجود آمد. خاندان عصمت و طهارت علومی را که سینه به سینه و نیز بر اساس کتابهایی که ودائع امامت بوده ، از رسول گرامی اسلام اخذ کردند و به دلیل مقام عصمتی که داشتند برخی علوم را از ناحیه خدای عزو جل دریافت نمودند.

 بعد از انتقال قدرت از بنی امیه به مروانی ها و بعد ها به بنی العباس فرصتی برای ائمه علیهم السلام فراهم شد تا به نشر معارف حقه مبادرت بورزند. این نهضت علمی از زمان امام باقر علیه السلام شروع شد و در زمان امام صادق علیه السلام چنان به اوج رسید که شاگردان عصر امام را بیش از چهار هزار تن ذکر کرده اند. در میان این ستارگان از شاگردان امام ، زنان راوی و محدثه ای به چشم می خورند که حاکی از فعالیت علمی و فرهنگی ایشان در زمینه های مختلف بوده است.

مسائل خانواده، اجتماعی، حج، زیارت، امور بانوان، فرزند داری و... از جمله مسائلی است که این بانوان از امام صادق علیه السلام معارفش را گرفته اند.

ذیلا به نام برخی از آن بانوان اشاره می کنیم[1]:

1.       امّ اسحاق دختر سلیمان

ام اسـحـاق دخـتـر سـلیمان از امام صادق(علیه‌السلام) نقل روایت کرده است. نوه‌ او (پسر پسرش) محمد بن عباس بن ولید هم از ام اسحاق حدیث نقل نموده است.

شیخ کلینى در کتاب کافی چنین آورده است: محمد بن عباس بن ولید، از پدر خود، و او از مادر خود، ام اسـحاق دختر سلیمان روایت کرده، که این بانو گفته است: در حالى که من یکى از کودکان خود، مـحمد یا اسحاق را شیر مى‌دادم، امام صادق(علیه‌السلام) مرا مشاهده کرد، و فرمود: اى ام اسحاق! هیچگاه کودک خود را از یک پستان شیر مده، بلکه بچه را از هر دو پستان شیر بده، زیرا شیر یکى از پستان‌ها غذا و شیر دیگرى آب براى کودک محسوب خواهد شد[2].

تحلیل:

در این روایت  امام حد شیر دادن را برای ام اسحاق تبیین می کند و او نیز این حدیث را برای سایرین نقل می نماید. این قضیه علاوه بر اینکه وظیفه مادری و فرزند پروری زن روز را گوشزد می کند به شیوه صحیح شیر دادن نیز اشاره دارد. روشی که مختص بانوان است و معارفش را در وهله اول بانوان باید یاد بگیرند.