محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

وفات حضرت آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی از شاگردان برجسته حضرت امام، آیت‌الله خوئی و شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر و از مراجع بزرگوارحوزه علمیه قم، ومولف ده‌ها جلد کتاب ارزشمند در فقه و معارف اسلامی را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، رهبر معظم انقلاب وعلما ومراجع عظام و شاگران وی وبیت معظم له تسلیت و تعزیت عرض می کنم.

از خدای منان صبر بر بازماندگان ایشان و علو درجات بر ان مرحوم خواهانم.

ضایعه فوت عالم رخنه ای رادر عالم ایجاد می کند که جز مثل او و یا بهتر از وی،نمی تواند آن را جبران کند .

به حدیث شریف توجه کنید:

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

إِذَا مَاتَ اَلْمُؤْمِنُ بَکَتْ عَلَیْهِ اَلْمَلاَئِکَةُ وَ بِقَاعُ اَلْأَرْضِ اَلَّتِی کَانَ یَعْبُدُ اَللَّهَ عَلَیْهَا وَ أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ اَلَّتِی کَانَ یُصْعَدُ فِیهَا بِأَعْمَالِهِ وَ ثُلِمَ فِی اَلْإِسْلاَمِ ثُلْمَةٌ لاَ یَسُدُّهَا شَیْءٌ لِأَنَّ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلْفُقَهَاءَ حُصُونُ اَلْإِسْلاَمِ کَحِصْنِ سُورِ اَلْمَدِینَةِ لَهَا [1].

ترجمه:

موسى بن جعفر علیه السّلام فرمود:

چون مؤمن بمیرد فرشته‌هاى آسمان و نقاط‍‌ زمینى که خدا را در آنها عبادت کرده و درهاى آسمان‌ها که عبادتش از آنها بالا رفته بر او بگریند و در اسلام رخنه‌اى افتد که چیزى آن را جبران نکند زیرا مؤمنان دانشمند،دژهاى اسلامند مانند دژهاى اطراف شهر.



[1] - الکافی , ج 1 , ص 38


در آستانه وفات خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها قرارداریم این مصیبت رو به مولا و صاحبمان حضرت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت و تعزیت عرض می کنیم.

 این بانوی بزرگوار ویژگی های منحصر به فردی دارند از جمله اینکه در اصالت خانواده بی نظیراست.

 پدر بزرگوارشان امام موسی بن جعفر علیه السلام است و مادر وی زنی دانشمند است که مادر امام دیگری چون امام رضا علیه السلام اشت.

خود بانو عالم و دانشمند بزرگی است که مرجع علمی شیعیان بود. در نبود امام رضا علیه السلام و امام کاظم علیه السلام، شیعیان سوالات خود را از حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها می پرسیدند .

عده ای به مدینه برای دیدن امام کاظم علیه السلام آمدند سوالاتی داشتند که باید پاسخ برای آنها دریافت می کردند ولی زمانی وارد شدند که حضرت امام کاظم علیه السلام تشریف نداشتند .

حضرت فاطمه سلام الله علیهاپاسخ هایی را برای سؤالات آنان آماده کرد. هنگام برگشت امام را دیدند.

حضرت جویای حال و کارشان شدند.

 گفتند:آمده بودیم از محضر شما فیض بگیریم نبودید ولی دختر شما چنین پاسخ هایی را داد.

 امام پاسخ های بانو را که ملاحظه کردند فرمودند: «فداها ابوها». یعنی پدرش به فدایش.

 از ویژگی های انحصاری حضرت فاطمه معصومه تلاش و جدیت ایشان در راه ولایت بود ایشان به خاطر برادر بزرگوارشان امام رضا علیه السلام سختی های سفر به سمت طوس را به دوش می کشد فقط به خاطر دیدن برادر وفیض  گرفتن از محضر مبارک برادرشان.

بانو ازدواج نکرده بود ولی ازدواج نکردنش به خاطر نبود همکف برای بانو بوده است. این نشان می دهد که شخصیت عجیب و بی نظیری داشتند که همسان برایش نبوده است.


پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ :

«المؤمن اذا مات و ترک ورقةً واحدةً علیها علمٌ تکون تلک الورقةُ یومَ القیامة ستراً فیما بینه و بین النّار و أعطاه اللّه تبارک و تعالی بکلّ حرفٍ مکتوبٍ علیها مدینةً أوسع من الدّنیا سبع مرّاتٍ.»

«مؤمن چون از دنیا رود و برگه ای حاوی دانش از خود بر جای نهد، این برگه در روز رستخیز، میان او و آتش دوزخ پرده ای شود. و خدای خجسته و بزرگ برای هر حرفی که بر آن برگه نوشته شده باشد، شهری به فراخناکی هفت گیتی به وی بخشد.»

بحارالانوار، ج 2، ص 144


مقلیدین مراجع عظام موظف هستند وجوهات شرعیه خود را یا به مرجع تقلیدشان و یا وکلای ایشان در امور حسبیه که تصریح به وکالت ایشان شده و اذن کتبی و یا شفاهی معتبر دارند، پرداخت کنند.

وکلا وظیفه دارند این وجوهات را به دفتر مرجع تحویل دهند و فقط می توانند طبق سهمی که اذن از مرجع دارند (مثل یک چهارم، یک سوم و یا یک دوم) در مصارف شرعی، خرج نمایند لذا خرج وجوهاتی که مقلدین می پردازند در غیر موارد یاد شده جایز نیست و در صورت علم مقلد به این که وکیل درست خرج نمی کند، برئ الذمه نخواهد بود.

 

آیا وکلای مرجع تقلید می توانند خمس را ببخشند؟

آیا وکلای مرجع باید قبض مرجع را به خمس دهندگان بدهند؟

 

در خصوص سؤالات یاد شده چند استفتاء تقدیم می گردد:

 

سؤال 265: آیا وکلای حضرتعالی یا اشخاصی که وکیل در اخذ حقوق شرعی نیستند، مکلّف به دادن قبض رسید سهمین به پرداخت‌کنندگان آن هستند یا خیر؟

ج) کسانی که حقوق شرعی خود را به وکلای محترم ما یا به اشخاص دیگر به قصد وصول به دفتر ما می‏‌دهند، از آنها قبضی را که دارای مهر ما می‏‌باشد، مطالبه کنند.

سؤال: 266: در چه مواردی بخشیدن خمس به کسی که آن را می‏‌دهد، جایز است؟

ج) سهم مبارک امام (علیه السلام) و سهم سادات، قابل بخشش نیست[1].

توضیح:

در خصوص این پاسخ مسئولین بخش وجوهات دفتر مقام معظم رهبری تصریح دارند که هیچ کدام از وکلای معظم له حق بخشیدن خمس ولو به واسطه های روحانی ندارند. نهایت به اندازه اذنی که دارند مثل یک سوم، می توانند به واسطه ها مبلغی را پرداخت کنند.

سؤال 5227: ‏ محضر مبارک یگانه رهبر مجاهد و فداکار اسلام، حضرت آیت الله‌ العظمی آقای‏ ‏خمینی، دام ظله العالی علی رؤوس المسلمین ‏

‏محترماً؛ به عرض مبارک می رساند که اشخاصی هستند پول سهم امام علیه السلام را جمع‏ ‏می کنند و بعضی از آن ها وکالت نامه از حضرت عالی دارند و بعضی وکیل از وکیل‏ ‏هستند و عدّه ای هم وکالت نامه ندارند و می گیرند و رسید پول سهم امام علیه السلام را‏ ‏نمی آورند، آیا به این اشخاص، پول سهم امام علیه السلام را بدهند یا خیر؟ و آن مقدار که به‏ ‏این گونه اشخاص داده اند ذم‏‏ۀ‏‏ آن ها بری ء است یا خیر؟‏

‏ج) بسمه تعالی، به کسانی که وکالت از این جانب ندارند وجوه شرعیه ندهند و‏ ‏اگر دادند بری ءالذمه نمی شوند و به کسانی که وکالت دارند، بدهند و قبض‏ ‏رسید مطالبه کنند؛ اگر قبض رسید این جانب را ارائه ندادند، وجوهی که‏ ‏دادند، مطالبه از آن ها کنند و پس از آن به آن ها وجوه ندهند که بری ءالذمه‏ ‏نمی شوند[2].‏



[1] - استفتائات مقام معظم رهبری مد ظله

[2] - استفتائات امام خمینی رحمه الله


 شهید آوینی:

حسین خرازی نشست ترک موتورم.

بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می سوخت.

فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد!

من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.

گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!

جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد!

و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!

بلند بلند فریاد می زد:

خدایا!

الان پاهام داره می سوزه!

می خوام اون ور ثابت قدمم کنی!

خدایا!

الان سینه ام داره می سوزه!

این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه!

خدایا!

الان دست هام سوخت!

می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم!

نمی خوام دست هام گناه کار باشه!

خدایا!

صورتم داره می سوزه!

این سوزش برای امام زمانه!

برای ولایته!

اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت!

آتش که به سرش رسید، گفت:

خدایا! دیگه طاقت ندارم،

دیگه نمی تونم،

دارم تموم می کنم.

لااله الا الله...

خدایا!

خودت شاهد باش!

خودت شهادت بده آخ نگفتم!

 

آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم!

بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.

 

حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:

 

خدایا!

ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟

ما فرمانده ایناییم؟

اینا کجا و ما کجا؟

اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟

 

زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.

تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد.

 

امروز زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

التماس دعا

             

خیلی از ماها دوست داریم از روزی زیادی بر خوردار شویم و در مسیر زندگی به لحاظ مالی و اقتصادی مشکل نداشته باشیم.

روزی حلال لطفی است که از ناحیه خدای مهربان شامل بنده مؤمنش می شود. برای اینکه روزی زیاد شود، حتما باید ظرفیت پذیرش این لطف در خود ایجاد کنیم.

برخی از اعمال ساده در ظرفیت زایی ورزی تاثیر شگرفی دارد. به این دستور العمل امیر المؤمنین علیه السلام عمل کنیم:

 

مرحوم شیخ صدوق رحمه الله در کتاب الخصال  از سعید بن علاقه نقل می کند که می گفت :

 سَمِعتُ أمیرَ المُؤمِنینَ عَلِیَ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام یَقولُ :

 ... ألا اُنَبِّئُکُم بَعدَ ذلِکَ بِما یَزیدُ فِی الرِّزقِ؟ قالوا : بَلى یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، قالَ : الجَمعُ بَینَ الصَّلاتَینِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وَالتَّعقیبُ بَعدَ الغَداةِ وبَعدَ العَصرِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وصِلَةُ الرَّحِمِ تَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وکَسحُ الفِناءِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، ومُواساةُ الأَخِ فِی اللّهِ عز و جل یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وَالبُکورُ فی طَلَبِ الرِّزقِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وَالاِستِغفارُ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وَاستِعمالُ الأَمانَةِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وقَولُ الحَقِّ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وإجابَةُ المُؤَذِّنِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وتَرکُ الکَلامِ فِی الخَلاءِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وتَرکُ الحِرصِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وشُکرُ المُنعِمِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وَاجتِنابُ الیَمینِ الکاذِبَةِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وَالوُضوءُ قَبلَ الطَّعامِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ ، وأَکلُ ما یَسقُطُ عَنِ الخِوانِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ . ومَن سَبَّحَ اللّهَ کُلَّ یَومٍ ثَلاثینَ مَرَّةً دَفَعَ اللّهُ عز و جل عَنهُ سَبعینَ نَوعا مِنَ البَلاءِ أیسَرُهَا الفَقرُ .[1]

 

به نقل از سعید بن علاقه ـ :شنیدم که امیر مؤمنان، على بن ابى طالب علیه السلام ، مى فرمود:

. .. سپس ، آیا به شما خبر ندهم که چه چیز ، روزى را مى افزاید؟

 گفتند: چرا ، اى امیر مؤمنان!

 فرمود :

1-      دو نماز را با هم خواندن،  روزى را مى افزاید .

2-       تعقیب خواندن بعد از نماز صبح و عصر، روزى را مى افزاید .

3-       صله رحم، روزى را مى افزاید .

4-      جارو کردن درگاه خانه ، روزى را مى افزاید .

5-       کمک مالى کردن به برادر ایمانى ، روزى را مى افزاید .

6-      صبح زود در پى روزى رفتن، روزى را مى افزاید .

7-       استغفار، روزى را مى افزاید .

8-       امانتدارى، روزى را مى افزاید .

9-      گفتن حق ، روزى را مى افزاید .

10-   پاسخ دادن به مؤذّن ، روزى را مى افزاید .

11-   حرف نزدن در خلا (دستشویى) ، روزى را مى افزاید .

12-   حرص نداشتن، روزى را مى افزاید .

13-  سپاس گزارى از صاحب نعمت، روزى را مى افزاید .

14-  پرهیز از سوگند خوردن دروغ ، روزى را مى افزاید .

15-   وضو گرفتن پیش از غذا، روزى را مى افزاید.

16-   خوردن آنچه از سفره مى ریزد ، روزى را مى افزاید .

17-  هر کس هر روز، خدا را سى بار تسبیح[2] کند، خداوند ، هفتاد گونه بلا را از او مى گرداند ، که ساده ترینِ آنها ، تهى دستى است.



[1] - الخصال : ص 505 ح 2 ، مشکاة الأنوار : ص 230 ح 645 ، جامع الأخبار : ص 343 ح 953 ، روضة الواعظین : ص 499 وفیه «کسح القاذورات» بدل «کسح الفِنا» بحارالأنوار : ج 76 ص 314 ح 1 .

[2] - یعنی  سی بار بگوید: سبحان الله


وقتی تصمیم به انجام کاری گرفتی محکم آن را انجام بده.
نگذار برای فردا بمونه که اگه موند؛ امکان سست شدنت هست،امکان اینکه موفق نباشی هست.
پس با قوت و قدرت پیش برو.
یا علی

کاری رو تصمیم می گیری که انجامش بدی.

شروع می کنی ولی....

وسط کار همه چی خراب میشه....


با خودت میگی:


نکنه منو بستن یا کسی سحرم کرده....


ببینید:


شما سحر نشدید شما فقط زودتر همه چی رو به همه گفتید.


امام جواد علیه السلام فرمود:


"اظهار الشیئ قبل ان یستحکم مفسدة له".

آشکار کردن(جار زدن) چیزی قبل از محکم شدنش، باعث نابودی آن می شود.


پس:


صبور باش!

 کارت رو بکن!

 وقتی به نتیجه رسیدی اونوقت به دیگران بگو.

البته اگه نگی خودشون بفهمند بهتره!!!


          

امیرالمؤمنین علی علیه السّلام فرمود: 

رسول خدا صلّی اللّٰه علیه و آله چون می‌خواست آب بینی یا خلط سینه خود را بگیرد سر خود را می‌پوشانید و سپس آن را دفن می‌کرد. در هنگام آب دهان انداختن نیز چنین می‌کرد. و چون می‌خواست به بیت الخلاء رود نیز سر خود را می‌پوشانید. 


رسول خدا صلّی اللّٰه علیه و آله در سفارشات خود به ابو ذر فرمود: 

ای ابا ذر، از خدا شرم بدار، که من-سوگند به خدایی که جانم به دست اوست-چون به بیت الخلاء می‌روم لباس خود را بر سر می‌کشم، زیرا از دو فرشته ای که با من هستند شرم می‌کنم.

--------

منابع:

سنن النبی: آداب و سنن پیامبر صلی الله علیه و اله  - ۱۰ آداب و سنن آن حضرت در بیت الخلاء -  صفحه ۱۰۲


             

حَدَّثَنَا اَلشَّیْخُ اَلْفَقِیهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ اَلْقُمِّیُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَرْقِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ اَلْبَزَنْطِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : 

کَانَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ یَخْتَرِقُ اَلسَّمَاوَاتِ اَلسَّبْعَ فَلَمَّا وُلِدَ عِیسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ حُجِبَ عَنْ ثَلاَثِ سَمَاوَاتٍ وَ کَانَ یَخْتَرِقُ أَرْبَعَ سَمَاوَاتٍ فَلَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حُجِبَ عَنِ اَلسَّبْعِ کُلِّهَا وَ رُمِیَتِ اَلشَّیَاطِینُ بِالنُّجُومِ وَ قَالَتْ قُرَیْشٌ هَذَا قِیَامُ اَلسَّاعَةِ کُنَّا نَسْمَعُ أَهْلَ اَلْکُتُبِ یَذْکُرُونَهُ وَ قَالَ عَمْرُو بْنُ أُمَیَّةَ وَ کَانَ مِنْ أَزْجَرِ أَهْلِ اَلْجَاهِلِیَّةِ اُنْظُرُوا هَذِهِ اَلنُّجُومَ اَلَّتِی یُهْتَدَى بِهَا وَ یُعْرَفُ بِهَا أَزْمَانُ اَلشِّتَاءِ وَ اَلصَّیْفِ فَإِنْ کَانَ رُمِیَ بِهَا فَهُوَ هَلاَکُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِنْ کَانَتْ ثَبَتَتْ وَ رُمِیَ بِغَیْرِهَا فَهُوَ أَمْرٌ حَدَثٌ وَ أَصْبَحَتِ اَلْأَصْنَامُ کُلُّهَا صَبِیحَةَ وُلِدَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَیْسَ مِنْهَا صَنَمٌ إِلاَّ وَ هُوَ مُنْکَبٌّ عَلَى وَجْهِهِ وَ اِرْتَجَسَ فِی تِلْکَ اَللَّیْلَةِ إِیوَانُ کِسْرَى وَ سَقَطَتْ مِنْهُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ شُرْفَةً وَ غَاضَتْ بُحَیْرَةُ سَاوَةَ وَ فَاضَ وَادِی اَلسَّمَاوَةِ وَ خَمَدَتْ نِیرَانُ فَارِسَ وَ لَمْ تَخْمُدْ قَبْلَ ذَلِکَ بِأَلْفِ عَامٍ وَ رَأَى اَلْمُؤبَدَانُ فِی تِلْکَ اَللَّیْلَةِ فِی اَلْمَنَامِ إِبِلاً صِعَاباً تَقُودُ خَیْلاً عِرَاباً قَدْ قَطَعَتْ دِجْلَةَ وَ اِنْسَرَبَتْ فِی بِلاَدِهِمْ وَ اِنْقَصَمَ طَاقُ اَلْمَلِکِ کِسْرَى مِنْ وَسَطِهِ وَ اِنْخَرَقَتْ عَلَیْهِ دِجْلَةُ اَلْعَوْرَاءُ وَ اِنْتَشَرَ فِی تِلْکَ اَللَّیْلَةِ نُورٌ مِنْ قِبَلِ اَلْحِجَازِ ثُمَّ اِسْتَطَارَ حَتَّى بَلَغَ اَلْمَشْرِقَ وَ لَمْ یَبْقَ سَرِیرٌ لِمَلِکٍ مِنْ مملوک مُلُوکِ اَلدُّنْیَا إِلاَّ أَصْبَحَ مَنْکُوساً وَ اَلْمَلِکُ مُخْرِساً لاَ یَتَکَلَّمُ یَوْمَهُ ذَلِکَ وَ اُنْتُزِعَ عِلْمُ اَلْکَهَنَةِ وَ بَطَلَ سِحْرُ اَلسَّحَرَةِ وَ لَمْ یَبْقَ کَاهِنَةٌ فِی اَلْعَرَبِ إِلاَّ حُجِبَتْ عَنْ صَاحِبِهَا وَ عَظُمَتْ قُرَیْشٌ فِی اَلْعَرَبِ وَ سُمُّوا آلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :إِنَّمَا سُمُّوا آلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنَّهُمْ فِی بَیْتِ اَللَّهِ اَلْحَرَامِ وَ قَالَتْ آمِنَةُ: إِنَّ اِبْنِی وَ اَللَّهِ سَقَطَ فَاتَّقَى اَلْأَرْضَ بِیَدِهِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَنَظَرَ إِلَیْهَا ثُمَّ خَرَجَ مِنِّی نُورٌ أَضَاءَ لَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَ سَمِعْتُ فِی اَلضَّوْءِ قَائِلاً یَقُولُ:

 إِنَّکِ قَدْ وَلَدْتِ سَیِّدَ اَلنَّاسِ فَسَمِّیهِ مُحَمَّداً وَ أُتِیَ بِهِ عَبْدُ اَلْمُطَّلِبِ لِیَنْظُرَ إِلَیْهِ وَ قَدْ بَلَغَهُ مَا قَالَتْ أُمُّهُ فَوَضَعَهُ فِی حَجْرِهِ ثُمَّ قَالَ:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی أَعْطَانِی

هَذَا اَلْغُلاَمَ اَلطَّیِّبَ اَلْأَرْدَانِ

قَدْ سَادَ فِی اَلْمَهْدِعَلَى اَلْغِلْمَانِ

ثُمَّ عَوَّذَهُ بِأَرْکَانِ اَلْکَعْبَةِ وَ قَالَ فِیهِ أَشْعَاراً قَالَ:

 وَ صَاحَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ فی أَبَالِسَتِهِ فَاجْتَمَعُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا: مَا اَلَّذِی أَفْزَعَکَ یَا سَیِّدَنَا؟!

 فَقَالَ لَهُمْ: وَیْلَکُمْ لَقَدْ أَنْکَرْتُ اَلسَّمَاءَ وَ اَلْأَرْضَ مُنْذُ اَللَّیْلَةِ لَقَدْ حَدَثَ فِی اَلْأَرْضِ حَدَثٌ عَظِیمٌ مَا حَدَثَ مِثْلُهُ مُنْذُ وُلِدَ عِیسَى بْنُ مَرْیَمَ فَاخْرُجُوا فَانْظُرُوا مَا هَذَا اَلْحَدَثُ اَلَّذِی قَدْ حَدَثَ!

 فَافْتَرَقُوا ثُمَّ اِجْتَمَعُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا: مَا وَجَدْنَا شَیْئاً .فَقَالَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ:

 أَنَا لِهَذَا اَلْأَمْرِ ثُمَّ اِنْغَمَسَ فِی اَلدُّنْیَا فَجَالَهَا حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى اَلْحَرَمِ فَوَجَدَ اَلْحَرَمَ مَحْفُوظاً بِالْمَلاَئِکَةِ فَذَهَبَ لِیَدْخُلَ فَصَاحُوا بِهِ فَرَجَعَ ثُمَّ صَارَ مِثْلَ اَلصِّرِّ [اَلصُّرَدِ] وَ هُوَ اَلْعُصْفُورُ فَدَخَلَ مِنْ قِبَلِ حِرَاءَ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ:

 وَرَاکَ لَعَنَکَ اَللَّهُ. فَقَالَ لَهُ :حَرْفٌ أَسْأَلُکَ عَنْهُ یَا جَبْرَئِیلُ مَا هَذَا اَلْحَدَثُ اَلَّذِی حَدَثَ مُنْذُ اَللَّیْلَةِ فِی اَلْأَرْضِ؟!

 فَقَالَ لَهُ : وُلِدَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

فَقَالَ لَهُ: هَلْ لِی فِیهِ نَصِیبٌ ؟

قَالَ: لاَ قَالَ فَفِی أُمَّتِهِ.

 قَالَ: نَعَمْ.

 قَالَ: رَضِیتُ[1] .

ترجمه:

امام صادق علیه السّلام فرمود:

ابلیس تا آسمان هفتم راه داشت و آنگاه که عیسى علیه السّلام چشم به دنیا گشود،از سه آسمان بازماند.آنگاه که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله به دنیا آمد،از هفت آسمان بازماند و فرشتگان شیاطین را با تیر مى‌راندند.

قوم قریش گفتند:

این قیام همان کس است که اهل کتاب از او اسم مى‌برند.عمرو بن امیه که ستاره‌شناس‌ترین مردم عصر جاهلى بود،مى‌گفت:

به ستارگان نگاه کنید که راهنماى ساکنان زمین هستند و زمستان و تابستان به کمک آنان شناخته مى‌شوند.اگر آنان فروبریزند همه موجودات نابود خواهند شد و اگر آنان هنوز استوارند و برخى ستارگان در حال سقوط‍‌ مى‌باشند،باید رخداد تازه‌اى در کار باشد.
ناگهان در صبح روز میلاد پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله همه بتان با صورت بر خاک افتادند.در شب میلاد حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله طاق کسرى ترک برداشت و چهارده کنگره آن فروریخت و دریاچه ساوه خشکید و دشت آن از آب پر شد و آتشکده فارس که صدها سال روشن بوده ناگاه به خاموشى گرایید.موبدان زرتشتى در رویا مشاهده کردند که شتران نیرومندى اسبان عربى را به دنبال کشیده و از رود دجله عبور کرده و در سرزمین فارس پراکنده شدند و بعد طاق کسرى از میان شکست و دجله بر آن چیره شد.
در آن شب ناگهان نورى از سرزمین حجاز بیرون زد و تا خاوران کشیده شد و بعد تخت شاهان سرنگون شد و شاهان از سخن گفتن بازماندند و دانش کاهنان ناپدید شد و سحر ساحران بى‌اثر گشت و زنان کاهن عرب از نزدیکى به همزادهاى شیطانى‌شان بازداشته شدند و قریش در بین اعراب آل اللّه خوانده شد.
امام صادق علیه السّلام فرمود: به قریش ازاین‌رو آل اللّه گفته شد که آنان در خانه خدا بودند.
آمنه،مادر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

آنگاه که فرزندم به زمین افتاد،دست خود بر زمین نهاده بود و سر سوى آسمان بالا آورده و به آن خیره شد. ناگهان نورى از من پرتو افکند که همه جا را روشن نمود. و در آن روشنایى بود که صدایى به گوشم خورد: اى آمنه!تو سرور عرب را به دنیا آورده‌اى.او را محمد بخوان.آنگاه عبد المطلب آمد که او را ببیند.او سخن آمنه را شنیده بود و محمد صلّى اللّه علیه و آله را در دامن گذاشت و گفت:خداوند را سپاس که این پسر را به من ارزانى داشت؛پسرى که اندام او خوش‌پوست و در گهواره‌اش سرآمد پسران است.او را به رکن‌هاى کعبه نزدیک ساخت و بعد اشعارى درباره او خواند.
آن‌گاه ابلیس در سپاه خود شیاطین را نعره‌زنان گردآورد و گفتند: اى سرور ما تو را چه چیز نگران کرده است‌؟ ابلیس گفت: واى بر شما که از شب گذشته آسمان و زمین را به گونه‌اى دیگر مى‌نگرم.در زمین رخداد شگفت‌انگیزى است که از دوران میلاد مسیح تا امروز نظیرش مشاهده نشده است. بى‌درنگ بروید و مرا از این رخداد باخبر کنید. شیطان‌ها به هرسو رفته و در بازگشت گفتند:

که خبر تازه‌اى نبود.

ابلیس گفت: باید خود بگردم و خبر بیاورم.آنگاه او در زمین تفرج‌کنان رفت تا اینکه به حریم مکه نزدیک شد. فرشتگان را دید که اطراف شهر مکه را گرفته‌اند.قصد ورود داشت که بر او فریاد زدند و او بازگشت.سپس مانند گنجشکى درآمد و از سوى غار حرا ظاهر شد که جبرئیل او را با صداى خود بازداشت و گفت:عقب برو اى طردشده.

ابلیس گفت: اى جبرئیل!مى‌خواهم از تو چیزى جویا شوم.بگو از شب پیش تا این ساعت چه رخدادى در میان بوده است‌؟

جبرئیل فرمود:

محمد صلّى اللّه علیه و آله چشم به دنیا گشود.

شیطان گفت:آیا مرا در او نصیبى خواهد بود؟

فرمود: نه.

گفت:در امت او چطور؟

فرمود:آرى.

ابلیس گفت:خوشحال شدم.



[1] - الأمالی (للصدوق) , ج 1 , ص 285