محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۱۴۶ مطلب با موضوع «احکام» ثبت شده است

شرط بندی در پیش بینی مسابقات فوتبال چه حکمی دارد؟

 

متاسفانه در کشور اسلامی ما افرادی به بهانه فوتبال و با ایجاد سایت هایی مبالغی را از افراد می گیرند تا نتیجه بازی فوتبال دو تیم را پیش بینی کنند. اگر تیمی برنده شده مبلغی را به کسی که پیش بینی درست داده است پرداخت می کنند و بقیه را به بهانه های مختلف برای خود بر می دارند.

این کار حکم شرعی خاصی دارد که پاسخ آن را از سایت ارزشمند اسلام کوئیست که مستوفی به بحت در این باره پرداخته تقدیم می کنیم:

پاسخ:

شرط بندی در مسابقات به این معنا که طرف های مسابقه قرار بگذارند هر کس بازنده شد چیزی را به برنده بدهد یا کاری برای او انجام دهد، که چنین شرط بندی حرام است، همچنین اگر تماشاگران باهمدیگر شرط بندی کنند حرام است. البته این حرمت برای شرکت کننده های مسابقات اسب دوانی و تیر اندازی استثنا شده است. [1] و نیز در مواردی که از طرف دولت، ارگان،  موسسه  یا شخص سومی به عنوان هدیه، جایزه و یا عنوان دیگر در مسابقات به برنده مالی داده می شود، شرط بندی نبوده و اشکالی ندارد. اما اگر در ابتدا مبلغی جهت انجام هزینه های مسابقه از طرفین مسابقه گرفته شود و در نهایت بخشی از آن برای جایزه آنها صرف شود چون جایزه از اموال بازنده گرفته شده است شرط بندی و حرام است. [2] [3]

بنابراین شرط بندی بین دو طرف مسابقه و بین تماشاگران حرام است. اما مورد سؤال شما یعنی کسانی که وارد این سایت می شوند و مبلغی پرداخت کرده و درباره نتیجه مسابفات نظر داده و پیش بینی می کنند و بر این اساس و در صورت نظر صحیح، مبلغی دریافت می کنند، مرتکب شرط بندی حرام می شوند و دادن مبلغی به موسسات خیریه توجیهی برای انجام دادن کار حرام نیست.

اگر چه نظر مراجع محترم تقلید بیان شد ولی با مشخص کردن مرجع تقلید تان بهتر می توانید به جواب های دلخواه برسید. موفق باشید.



پی نوشت:

[1] نک: امام خمینی، توضیح المسائل (المحشی)، ج 2، ص 962، موسسه النشر الاسلامی، الطبعه الثامنه، قم، 1424 ق؛ محمودی، سید محسن، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 1، ص 107، انتشارات علمی فرهنگی صاحب الزمان، چاپ 14، زمستان 1384؛ استفتائات مراجع در سایت دفاتر ایشان. (سایت آیت الله سیستانی)

یاد داشتی که ملاحظه می فرمایید درباره فلسفه خسوف یعنی ماه گرفتگی، شیوه برخورد ما با آن و بیان چند حکم شرعی درباره آن است.

 

 

 

حکمت خسوف

 

 

یکی از سؤالات مهم انسانها در طول تاریخ این است که قیامت کی اتفاق خواهد افتاد. دلیل این پرسش یا حقیقت جویی بشر و یا حس کنجکاوی و یا آمادگی برای ورود به جهان دیگر است.

 

 

قرآن کریم پرده از این سؤال برداشته و خصوصا از زبان تکذیب کنندگان روز قیامت می فرماید:

 

 

" یَسْئَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ[1]" یعنی می پرسد که کی روز قیامت خواهد بود؟!

 

 

برای پاسخ به این سؤال ،خدای عز و جل چند نشانه از قیامت را  در قرآن بیان می دارد.

 

 

مثلا می فرماید:  " فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ وَ خَسَفَ الْقَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ[2]".

 

 

ترجمه:  آنگاه که چشم در دیدن متحیر شود و خسوف خورشید وماه اتفاق افتد.

 

 

 منظور از" خسوف‏ قمر" بى ‏نور شدن آن است.

 

 

طبق آیه شریفه یکی از نشانه های قیامت خسوف است. که خدای عزوجل نمونه این خسوف را در طول سال ، در نقاط مختلف جهان با قرار دادن زمین بین خورشید و ماه و افتادن سایه زمین بر روی ماه نشان می دهد تا به جهانیان قدرت و عظمت و بزرگی خود را نشان دهد و به بندگان گوشزد کند که چنین اتفاقی در آستانه قیامت خواهد افتاد و ظلمت به خاطر خسوف کلی در خورشید و ماه،  همه جا را فرا خواهد گرفت.

 

 

همگان اذعان دارند که ظلمت و تاریکی بدون یک سو از نور دهشت و وحشت زیادی می آورد و آرامش روحی و روانی انسان را به هم می زند.

 

 

شاید به همین دلیل است که در آموزه های اسلامی برای کرنش در برابر این قدرت نمایی خدای عزوجل دستور داده شده است که هنگام خسوف و کسوف نماز آیات خوانده شود.

 

 

از امام صادق علیه السلام در این باره  از پدرشان امام باقر علیه السلام  نقل شده است که حضرت فرمود:

 

 

 زلزله‏ها و گرفتگى ماه و خورشید و بادهاى سخت و وحشت‏زا، از نشانه‏هاى قیامت است. هر گاه یکى از اینها را دیدید، به یاد برپایى قیامت بیفتید، به مسجدها پناه برید و نماز بخوانید.[3]

 

 

ازامام رضا علیه السلام در بیان علّت نماز آیات به هنگام کسوف فرموده‏اند:

 

 

 کسوف آیتى است از آیات خدا که نمى‏دانیم به نشانه رحمت حقّ عزّ و جل ظاهر شده یا به منظور عذاب الهى پدید آمده، بارى نبى اکرم صلى الله علیه و آله دوست دارند که امّتشان هنگام ظهور کسوف در مقابل خالق و راحم فزع و جزع و تضرّع نموده تا شرّ آن از ایشان دفع گشته و بدین وسیله از امر مکروه مترتّب بر آن مصون بمانند، چنان چه قوم یونس وقتى در مقابل حقّ عزّ و جل تضرّع و جزع و فزع نمودند بارى تعالى عذاب را از آنها برگرداند.[4][5]

 

 

تاکید به تدبر در آیات الهی

 

 

امام سجاد علیه السّلام مى‏فرماید:

 

 

جز شیعیان ما کسى به خاطر خسوف و کسوف و زلزله نمى‏ترسد و به خدا استغاثه نمى‏کند پس اگر یکى از این‏ها رخ داد به خدا پناه ببرید و به او مراجعه کنید

 

 

شهید ثانى قدّس سرّه مى‏فرماید:

 

 

 به هنگام نماز آیات پیش‏آمدهاى هولناک آخرت و زلزله‏هاى آن و گرفتگى خورشید و ماه و تاریکى قیامت و ترس خلائق از گرفتار شدن به عذاب و عقوبت الهى را بیاد آور.

 

 

و دعا و تضرّع بسیار کن و با خوف و خضوع و خشوع از خدا رهایى از آن گرفتاریها را طلب کن و از او بخواه که تو را از آن ظلمت بگذراند و به نور رهنمون شود و از لغزشهایت چشم بپوشد.

 

 

از گناهانت توبه کن به امید آنکه به این نفس شکسته و سرافکنده که از تقصیر خود حیا بر او غلبه کرده نظرى کند و توبه‏ات را بپذیرد و لغزشت را ندیده گیرد[6].

 

 

 سؤال:

 

 

 اگر خورشید گرفتگى در شهر ما قابل رؤیت نباشد و یا در شهر دیگرى زلزله شود، نماز آیات بر ما واجب مى‏شود؟

 

 

همه مراجع: امورى که نماز آیات براى آنها واجب است، در هر محلى که اتفاق بیفتد، فقط مردم همان جا باید نماز آیات بخوانند و بر مردم شهرهاى مجاور آن، واجب نیست.[7]

 

 

کیفیت نماز آیات:

 

 


این نماز دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد که جمعا ده رکوع مى‌شود که آن را می‌توان به یکی از این دو صورت بجا آورد:
الف: بعد از نیت، تکبیرة الاحرام گفته و سپس حمد و سوره را می‌‌خواند و به رکوع می‌‌رود سپس سر از رکوع برداشته بار دیگر حمد و سوره را می‌‌خواند و به رکوع می‌رود و آن گاه سر از رکوع برداشته به خواندن حمد و سوره می‌‌پردازد و همچنین تا پنج رکوع آن گاه بعد از رکوع پنجم به سجده می‌رود و بعد از سجده دوم برخاسته و رکعت دوم را نیز مانند رکعت اول را انجام می‌دهد و پس از سر برداشتن از سجده دوم تشهد می‌خواند و سلام می‌دهد و در این نماز فرقى بین این نیست که در ده بار حمد و سوره خواندن یک سوره را تکرار کند و یا ده سوره متفاوت بخواند.
ب: بعد از نیت، تکبیرة الاحرام گفته و سپس سوره حمد را خوانده و یک سوره کامل را پنج قسمت می کند، آن گاه بعد از حمد یک قسمت از آن سوره را می‌خواند و به رکوع می‌رود و سر از رکوع برداشته بدون این که حمد را تکرار کند قسمت دوم از همان سوره را می‌خواند و به رکوع می‌رود و مجدداً برخاسته قسمت سوم آن سوره را می‌خواند و به رکوع می رود و همچنین تا رکوع پنجم به طورى که قبل از رکوع پنجم همۀ سوره تمام شود و رکوع پنجم را به جاى آورده و سر از رکوع برداشته و به سجده می‌رود و پس از سجده دوم برخاسته رکعت دوم را نیز به همین ترتیب به جا می آورد.[8]

 

 

پی نوشت:

[1] - القیامه: آیه6

 

 

[2] - القیامة: 9-7

 

 

[3] - وسائل‏الشیعة، ج 7، ص 487 ..

 

 

 

[4] -علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى، ج 1، ص 851 ..

 

 

 

[5]-  گروهى از مولفان، پرسش ها و پاسخ هاى‏دانشجویى، 47جلد، دفتر نشر معارف - قم.

 

 

 

[6] - شبر، عبد الله،  ترجمه الاخلاق،نشر هجرت،قم،1387، ص97

 

 

[7] -  توضیح المسائل مراجع، م 1494؛ نورى، توضیح المسائل، م 1491؛ وحید، توضیح المسائل، م 1502 و خامنه‏اى، اجوبة الاستفتاءات، س 713.

 

 

 

[8] - توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج ‏1، ص 813، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق.

 

 

آیا زنان می توانند به دیدار برادر دینی خود روند و با آنان دست دهند؟

نکته: این پست صرفا برای پاسخ به سؤال است و نویسنده به دنبال ترویج فرهنگ مفسده دار دست دادن با نامحرم نیست!

در پاسخ به این سؤال که عین آن را در زمان امام صادق علیه السلام از حضرت پرسیده اند، توجهتان رابه تحلیل روایت ذیل جلب می کنم:

 

سَعِیدَةُ وَ مِنَّةُ أُخْتَا مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ بَیَّاعِ السَّابِرِیِّ قَالَتَا:

 دَخَلْنَا عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْنَا تَعُودُ الْمَرْأَةُ أَخَاهَا قَالَ نَعَمْ قُلْنَا تُصَافِحُهُ قَالَ مِنْ وَرَاءِ الثَّوْبِ قَالَتْ إِحْدَاهُمَا إِنَّ أُخْتِی هَذِهِ تَعُودُ إِخْوَتَهَا قَالَ إِذَا عُدْتِ إِخْوَتَکِ فَلَا تَلْبَسِی الْمُصَبَّغَةَ.[1]

ترجمه:

سعیده و منّه خواهران ابن ابی عمیر می گویند که بر محضر مبارک امام صادق علیه السلام شرفیاب شدیم و عرض کردیم:

زن می تواند برادرش را دیدار کند؟

حضرت فرمود: بله

عرض کردیم: می تواند با او دست دهد؟

فرمود: از پشت لباس می تواند.

یکی از آن دو عرض کرد: این خواهرم با برادرانش دائم دیدار می کند نظر شما چیست؟

فرمود: وقتی می خواهی برادرانت را دیدار کنی لباس رنگی نپوش.

 نکات:

1-این روایت مرفوعه است و قابل مناقشه سندی است.

2- از این روایت استفاده می شود که زنان در زمان امام این فرصت را داشتند که مسائل شرعی خود را از مرجع دینی خود یعنی امام بپرسند و این نشان می دهد برخلاف تفکر برخی بر اینکه اسلام زن را به حاشیه کشانده، اسلام به زنان آزادی  معقول را ارزانی داشته است.

3- درباره «اخ» و «اخوه» که در روایت آمده دو معنی می توان بیان کرد:

یکی برادر نسبی انسان و دیگری برادر دینی. با توجه به اینکه شرعا برادر نسبی محرم زن محسوب می شود سؤال درباره اینکه آیا با او دست بدهند یا آیا با او دیدار کنند یا نه بی مورد است. لذا به نظر می رسد در این روایت منظور برادر دینی است.

4- طبق این روایت دیدار برادر دینی و پرس و جوی احوال او ایرادی ندارد و این حکم اولی است و فرض است که از این دیدار هیچ گناه و یا معصیتی متوجه زن نیست. بله اگر زن احتمال بدهد که در این دیدار امکان افتادن در گناه و معصیت برای خود و یا برادر دینی اش و جود دارد این دیدار حرام خواهد بود.

5- اما درباره دست دادن در این روایت که امام فرمود از پشت لباس ایرادی ندارد ظاهرا ناظر به زنی است که جوان نباشد. این حکم در روایات دیگر درباره «و القواعد من النساء التی لا یرجون نکاحا[2] ....»یعنی زنانی که خانه نشین هستند و امیدی بر ازدواج(رابطه جنسی) با آنان نیست، استثنا شده است.

6- از اینکه امام فرمود دست دادن باید از پشت لباس باشد استفاده می شود که لمس دست زن بدون هیچ مانعی و حاجزی جایز نیست. طبیعی است وقتی این همه حساسیت درباره لمس وجو دارد نمی توان دست را فشار داد چرا که اثر فشار دادن دست زیادتر از لمس است.

7- روایات متعددی وجود دارد که تا انسان می تواند از ارتباط گرفتن حتی کلامی آن، با زن جوان پرهیز کند. در احوالات امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است که به زنان جوان سلام نمی دادند و علتش را خوف از وارد شدن حالتی بر قلب ایشان از صدای زن جوان، بیان می فرمودند.

کانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله یُسَلِّمُ عَلَى النِّساءِ و یَرُدُّونَ عَلَیهِ السَّلامَ و کانَ امیرُالمؤمنینَ علیه السلام یُسَلِّمُ على النِّساءِ و کان یَکْرَهُ انْ یُسَلِّمَ عَلَى الشَّابَّةِ مِنْهُنَّ و یَقُولُ: أَخافُ انْ یُعْجِبَنى صَوْتُها فَیَدخُلَ عَلىَّ اکْثَرُ مِمّا اطْلُبُ مِنْ الأَجْرِ.[3]

رسول خدا صلى الله علیه و آله به زن‏ها سلام مى‏کرد. آنها نیز پاسخ سلامش را مى‏دادند.

امیرالمؤمنین على علیه السلام به زن‏ها سلام مى‏کرد، ولى کراهت داشت به زن‏هاى جوان سلام کند و مى‏فرمود: مى‏ترسم آهنگ صداى آنها در من اثر کند. آن وقت، زیان این کار از پاداشى که در نظر دارم، بیشتر شود.

8- نکته مه دیگری که امام در دیدار شرعی برادران دین یبه زنان گوشزد می کنند این است که از لباسهای رنگی در دیدار استفاده نکنند و این نشان تاکید امام بر نهایت تحفظ و رعایت نهایت خویشتن داری و تقوی در این دیدارها است. رنگها به دلیل اینکه مهیج هستند امکان دارد که مردان را تحریک کند و این مایه فساد برای زن و مرد شود. با توجه به این نکته می توان یک قاعده کلی را در ارتباطات اجتماعی برای زنان مطرح کرد و آن اینکه: زنان تا می توانند از لباس رنگی در دیدار با نا محرم استفاده ننمایند و علت آن واضح است که برای سلامتی و بهداشت اجتماعی ضروری است.

پی نوشت:

[1] - کلینى، محمد بن یعقوب، الکافى، 8جلد، دار الکتب الاسلامیه - تهران، چاپ: چهارم/ الکافى ؛ ج‏5 ؛ ص526

[2] - سوره نور:60

[3] - اصول کافى، ج 2، ص 648.

فلسفه و اسرار عمیق حج[1]!.

مراسم پرشکوه حج- همچون عبادات دیگر- داراى برکات و آثار فراوانى‏ در فرد و جامعه اسلامى است که اگر طبق برنامه صحیح انجام پذیرد و از آن بهره بردارى درستى شود مى‏تواند هر سال منشا تحول تازه‏اى در جوامع اسلامى گردد.

این مناسک بزرگ در حقیقت داراى چهار بعد است که هر یک از دیگرى ریشه‏دارتر و پر سودتر است:

1- بعد اخلاقى حج-

مهمترین فلسفه حج همان دگرگونى اخلاقى است که در انسانها به وجود مى‏آورد، مراسم" احرام" انسان را به کلى از تعینات مادى و امتیازات ظاهرى و لباسهاى رنگارنگ و زر و زیور بیرون مى‏برد، و با تحریم لذائذ و پرداختن به خودسازى که از وظائف محرم است او را از جهان ماده جدا کرده و در عالمى از نور و روحانیت و صفا فرو مى‏برد، و آنها را که در حال عادى بار سنگین امتیازات موهوم و درجه‏ها و مدالها را بر دوش خود احساس مى‏کنند یک مرتبه سبکبار و راحت و آسوده مى‏کند.

سؤال: 


 آیا بعد از رابطه جنسی با همسر و قبل از غسل، ادرار کردن لازم است؟


 جواب:


ادرار کردن بعد از غسل را که به آن در اصطلاح «استبراء» می گویند مستحب است و فلسفه آن در خارج شدن منی از مجاری است.

لازم به یاد آوری است که:

 اگر مردان بعد از انجام رابطه جنسی استبراء نکنند و بعد از غسل کردن چیزی از منی ، از آنان بیرون بیاید دوباره باید غسل کنند و در زنان حتی اگر استبراء نکنند و نداند آنچه بعد از غسل خارج شده منی خودش است یا مرد، غسل و اجب نیست.



جهت پرداخت  وجوهات می توانید با کلیک روی عکس زیر اقدام کنید:

سوال:‏

 آیا جایز است زکات فطره را در امور فرهنگی و مذهبی که باعث نشر معارف دین می شود صرف کرد؟ 


 جواب:

صرف زکات فطره در راه نشر معارف دین اشکال ندارد؛ ولی بهتر است آن را به فقیر بدهند.‏    

  

منبع:نرم افزار رسائل/آیت الله العظمی  خامنه ای/استفتائات/جدیدترین استفتائات/احکام زکات/زکات فطره/مصرف زکات فطره


  • 1-     فطره به معنای خلقت؛ یعنی هیئت و صورت مخلوق، که در این صورت مراد از زکات فطره زکات خلقت خواهد بود. به این اعتبار به زکات فطره زکات بدن نیز گفته می‌شود؛ زیرا موجب سلامت جسم از آفت‌ها می‌گردد. به معنای اسلام: در این صورت مراد از زکات فطره، زکات اسلام است. تناسب بین زکات فطره و اسلام از این جهت است که زکات از ارکان و شعائر اسلام به شمار می‌رود. به معنای افطار، مقابل روزه: معنای زکات فطره، زکات افطار از روزه خواهد بود.
  • 2-     یکی از واجبات مالی که باید با قصد قربت پرداخت شود، زکات فطره یا همان فطریه است.
  • 3-     مسلمانان بعد از یک ماه روزه‌داری در ماه مبارک رمضان در روز عید فطر که اولین روز از ماه قمری شوّال است؛ معمولاً قبل از شرکت در نماز عید فطر؛ مبلغی را به عنوان فطریه پرداخت می‌کنند. این مبالغ؛ جهت کمک به فقرا و مستمندان و دیگر مواردی که در فقه آمده است، هزینه می‌شود.
  • 4-     زکات فطره باعث قبولی و تمامیت روزه می‌شود. در روایتی از امام صادق(ع) این‌گونه آمده است: «همانا دادن زکات فطره از جمله عوامل تمام‌کننده و کمال‌بخش روزه است همان‌گونه که صلوات بر پیامبر(ص) از جمله عوامل تمام کننده نماز می‌باشد؛ چرا که هرکس روزه بگیرد ولی زکات فطره را عمداً ترک کند و ادا نکند، مانند آن است که روزه‌ای نگرفته است. همان‌گونه که هرگاه کسی نماز بگذارد ولی صلوات بر پیامبر(ص) نفرستد مانند آن است که نماز نگذاشته است.
  • 5-     خداوند عبادت بدنی؛ مثل روزه را با عبادت مادی (پرداخت فطره) در هم آمیخته است و یکی را تکمیل کننده دیگری نامیده است تا بدین سبب، نتایج روزه‌داری که از جمله آن، درک شرایط مستمندان و فقیران است؛ در مرحله عمل نیز تحقق پیدا کرده و روزه‌داران با درک آن شرایط؛ اقدام به کمک‌های مالی به آنان کنند و ثمره روزه‌داری خویش را در عمل کامل کنند.
  • 6-       خودداری از پرداخت زکات فطره، شاید به مرگ زودرس بیانجامد. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است:
  • «از جانب اهل و عیالت زکات فطره را ادا کن و همه را در نظر بگیر و از آنها کسی را فراموش نکن، چرا که اگر فردی از آنها را ترک کنی من بر فوت او خوف دارم». راوی می‌گوید: عرض کردم منظور از فوت چیست؟ آن‌حضرت فرمود: «مرگ».
  • برطبق این روایت؛ زکات فطره؛ صدقه‌ای است که روزه‌داران برای حفظ جان خود و خانواده‌شان پرداخت می‌کنند.
  • 7-     در برخی روایات که در تفسیر آیه شریفه «قد افلح من زکیها» آمده است؛ منظور از «زکیها»، پرداخت زکات فطره است که می‌تواند یکی از مصادیق تزکیه نفس باشد. بنابراین، پرداخت زکات فطره می‌تواند موجب  پاک‌سازی روح از رذایل اخلاقی باشد؛ زیرا پرداخت مقداری از مال به فقرا، انسان را از بُخل دور کرده و حس هم‌نوع دوستی و خدمت به دیگران را در وجودش پرورش دهد.
  • 8-     شیخ مفید در این‌باره می‌گوید: «زکات فطره بر هر مسلمانی که آزاد و بالغ باشد و استطاعت پرداخت داشته باشد، واجب است؛ دلیل بر وجوب پرداخت زکات فطره روایات است: [مانند این‌که؛] عبدالرحمن بن حجاج از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: فطریه بر هر شخصی که زکات بر او واجب بوده؛ واجب است».بنابراین، فقهای شیعه با توجه به روایات و اجماعی که بین آنها در این‌باره وجود دارد، قائل به وجوب زکات فطره شده‌اند.
  • 9-     زکات فطره بر کسانی واجب است که در شب عید فطر اولاً مکلف باشند و ثانیاً فقیر نباشد و ثالثاً نان‌خور دیگران هم محسوب نشوند. کسانی که دارای این شرایط هستند زکات فطره را باید بپردازند.
  • 10- وقت پرداخت زکات فطره از شب عید است تا ظهر روز عید و به نظر رهبر معظم انقلاب و برخی فقهای دیگر بنا بر احتیاط باید قبل از نماز عید زکات فطره را بپردازند. اگر کسی برایش این امکان وجود نداشت، یعنی دسترسی نداشت یا امکان پرداختن نبود لااقل جدا کند و کنار بگذارد تا بعداً ادا کند.
  • 11- همان‌طور که می‌دانیم زکات فطره برای هر نفر معادل سه کیلوگرم گندم، برنج، خرما و امثال این‌ها است که اگر معادل پولی آن هم پرداخت شود اشکالی ندارد.
  • برای مثال بر سرپرست یک خانواده‌ی پنج نفره واجب است که ۱۵ کیلو از اقلامی که در بالا ذکر شد، به عنوان زکات فطره بپردازد. معمولاً هر سال قیمتی اعلام می‌شود برای این‌که مؤمنین وظیفه‌ی خود را بدانند و به راحتی به این وظیفه عمل کنند و زکات فطره را بپردازند.
  • 12- احتیاط مستحب این است که افراد قوت غالب خودشان را در نظر بگیرند؛ یعنی آنچه که در زندگی، مصرف غالبشان است. مثلاً اگر برنج بیشتر مصرف می‌کنند بهتر این است که ۳ کیلو برنج بپردازند. البته اگر قیمت بالاتر را انتخاب کنند بهتر است که این موضوع به انتخاب خود افراد بر می‌گردد.
  • 13- مصرف زکات فطره هم هر چند مصارف همان زکات اموال است و همان مصارفی است که در قرآن هم وارد شده است «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَ‌اءِ وَالْمَسَاکینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیهَا» (توبه، ۶۰) اما در مورد زکات فطره احتیاطی هست که می‌فرمایند که به فقرای مؤمن بپردازند ولذا افراد اگر کسانی را می‌شناسند که فقیراند می‌توانند مستقیماً به فقیر بدهند. در غیر این صورت می‌توانند به افراد دیگری بدهند که به عنوان وکالت از طرف آن‌ها پرداخت کنند و یا به مؤسساتی که مورد اطمینان هستند زکات فطره را بپردازند تا آن را به اهلش برسانند.
  • 14- سادات نمی‌توانند از غیر سید زکات فطره قبول کنند و یا به تعبیر دیگر کسانی که خودشان سید نیستند نمی‌توانند زکاتشان را به سید بپردازند. بنابراین تنها سادات هستند که می‌توانند زکات فطره را به سادات فقیر بپردازند. لذا افرادی که زکات فطره را به صورت وکالتی دریافت می‌کنند این نکته را مد نظر داشته باشند. همچنین ساداتی که زکات فطره می‌پردازند بهتر است به افرادی که واسطه هستند این نکته را گوشزد کنند.
  • 15- کفاره مثل زکات فطره وقت معینی ندارد و بعداً هم می‌توان آن را پرداخت اما هرچه زودتر بهتر. این عزیزان حتماً توجه داشته باشند که کفاره با زکات فطره تفاوت زیادی دارد از جمله این‌که قیمت کفاره را نمی‌توان بجای کفاره پرداخت کرد ولذا حتماً باید طعام باشد. بنابراین اگر می‌خواهند به نهاد و مؤسساتی بپردازند حتماً باید در درجه‌ی اول قید کنند که کفاره است و نوع آن را هم مشخص کنند که کفاره‌ی عذری است یا کفاره‌ی عمدی. چون این دو کفاره هم در کیفیت مصرف با هم تفاوت دارند.
  • 16- زکات فطره تنها مخصوص روزه‌داران نیست بلکه آن‌هایی هم که عذری داشته‌اند و یا عمداً روزه نگرفته‌اند باید زکات فطره را بپردازند. زکات فطره یک واجب جداگانه‌ای است و باید ادا شود.
  • 17-  زکات فطره‌ی سربازان در پادگان‌ها، پرستاران در بیمارستان‌ها، افرادی که در شیفت کاری هستنداگر مخارج خودشان را خود تأمین می‌کنند برعهده‌ی خودشان است و اگر نان‌خور مثلاً پدر هستند، برعهده‌ی کسی هست که خرجی آن‌ها را می‌پردازد.
  • 18- اگر کسی در شب عید فطر مهمان شخص دیگری بود، زکات فطره‌ی او برعهده‌ی میزبان نخواهد بود اگر نان‌خور آن فرد محسوب نشود. البته معمولاً مهمانی که یک شب دعوت شده است نان‌خور محسوب نمی‌شود.
  • 19- زکات فطره از غیر مکلّف (نابالغ و دیوانه) ساقط است.
  • 20- بر کسی که هنگام غروب آفتاب روز آخر ماه رمضان بی‌هوش باشد، زکات واجب نیست.
  • 21- پرداخت زکات فطره بر  خود فقیر واجب نیست.
  • 22- بنابر قول مشهور، مراد از فقیر کسی است که بالفعل یا بالقوه هزینه زندگی خود و خانواده‌اش را به مدت یک سال نداشته باشد. برخی از فقیهان گذشته گفته‌اند: فقیر کسی را گویند که مالک یکی از نِصاب‌های زکات یا قیمت آن نباشد. از برخی دیگر نقل شده که زکات فطره بر فقیری که مالک خوراک یک شبانه روز خویش باشد واجب است. البته شکی در استحباب زکات فطره بر فقیر نیست و کمترین آن، این است که مقدار یک صاع (حدود سه کیلو) را با اعضای خانواده خود دستگردان کند و سپس آن را به عنوان زکات فطره به فقیری بیرون از خانواده بپردازد.
  • 23- در اینکه وجوب زکات مشروط به این است که شخص، افزون بر مخارج سال، مالک مقدار زکات باشد یا نه، اختلاف است. بنابر قول نخست، بر کسی که مالک مخارج سال است، لیکن افزون بر آن به مقدار زکات مالک نیست، زکات واجب نخواهد بود.
  • 24- ملاک در وجوب فطره بر شخص، داشتن شرایط وجوب قبل از غروب آفتاب شب عید فطر تا تحقق غروب است. بنابراین بر کسی که پیش از غروب آفتاب واجد شرایط بوده، لیکن هنگام غروب فاقد آنها گشته، فطره واجب نیست؛ هرچند در صورت برخورداری از شرایط در فاصله زمانی بین غروب آفتاب شب عید و اقامه نماز عید (زوال روز عید)، مانند آنکه در این فاصله نابالغ بالغ گردد، پرداخت فطره مستحب خواهدبود.
  • 25- برخی فقهای معاصر گفته‌اند: چنانچه در فاصله زمانی بین غروب و نماز عید، شرایط محقق شود، احتیاط وجوبی در پرداخت زکات فطره است.
  • 26- برخی نیز قائلند: داشتن شرایط هنگام غروب نیز موجب وجوب زکات است؛ هرچند قبل از آن فاقد شرایط بوده است.
  • 27- هرکس عیال (نان خور) شخص به شمار رود، بالغ باشد یا نابالغ، آزاد باشد یا برده، مسلمان باشد یا کافر، زکاتش بر آن شخص (مُعیل) با فراهم‌بودن شرایط، واجب است.
  • 28- آیا زکات فطره زوجه بر شوهر و برده بر مولا، مطلقا واجب است، هرچند نان‌خور آنان به شمار نروند یا تنها در صورتی که نان‌خور شوهر و مولا باشند و یا در صورتی که نفقه ایشان بر آن دو واجب باشد، هرچند نان خور محسوب نشوند، مسئله اختلافی است. البته اختلاف در صورتی است که زوجه و برده نان‌خور دیگری نباشند؛ و گرنه اختلافی در سقوط زکات از عهده شوهر و مولا نیست.
  • 29- زکات از کسی که فطره او بر عهده دیگری است، ساقط می‌شود؛هرچند وی زکات را نپردازد.
  • 30- در فرضی که شخصِ مُعیل فقیر باشد و عیال غنی باشد آیا بر عیال، پرداخت زکات از طرف خود واجب است یا نه؟ اختلاف است.
  • 31- برخی معتقدند همینکه عنوان مهمان تحقق یابد، هرچند یک لحظه قبل از رسیدن به زمان افطار شب عید باشد، زکات بر میزبان واجب است، اما برخی دیگر برآنند که در این مسئله میهمانی که از نظر عرف، گفته شود نان‌خور صاحب خانه است، زکاتش بر میزبان واجب است. اقوال دیگری نیز در این مسئله ذکر شده، از جمله: شرط بودن مهمانی در طول ماه؛ نیمه دوم ماه؛ دهه آخر ماه؛ دو شب آخر ماه و شب آخر ماه.
  • 32-  کلمات فقیهان در بیان جنس زکات فطره مختلف است. برخی تنها گندم، جو، خرما و کشمش را ذکر کرده‌اند. برخی دیگر، ذرت یا کشک را نیز به آنها افزوده‌اند. گروه سوم، آن پنج چیز را به اضافه شیر ذکر کرده و گروه چهارم، برنج را نیز بر شش چیز یاد شده افزوده‌اند. مشهور متأخران، جنس زکات فطره را قوت غالب بیشتر مردم دانسته‌اند.
  • 33- در زکات فطره، پرداخت قیمت اجناس یاد شده نیز کفایت می‌کند.
  • 34- مقدار زکات فطره برای هر نفر در غیر شیر، یک صاع (حدود سه کیلوگرم) است. در شیر، گروهی مقدار آن را چهار رطل ذکر کرده‌اند؛ هرچند مشهور مقدار آن را نیز یک صاع دانسته‌اند. بنابر قول نخست، در اینکه مراد از رطل، رطل عراقی است یا مدنی اختلاف است.
  • 35-  زمان وجوب زکات فطره بنابر قول مشهور میان متأخران، غروب روز آخر ماه رمضان است. برخی، زمان وجوب را طلوع فجر روز عید دانسته‌اند.
  • 36- پایان وقت وجوب پرداخت آن نیز اختلافی است. برخی آن را هنگام گزاردن نماز عید، برخی دیگر زوال روز عید و گروه سوم، غروب آن روز دانسته‌اند.
  • 37- در اینکه پرداخت زکات فطره در ماه رمضان، پیش از فرارسیدن زمان وجوب آن، جایز است یا نه، اختلافی است. بنابر قول به جواز، پرداخت زکات فطره از اول ماه رمضان جایز می‌باشد.
  • 38- هرگاه فرد در طول وقت وجوب، فطره را پرداخت نکند، در صورتی که آن را به قصد قربت از مال خود جدا کرده و کنار گذاشته باشد، همان را به عنوان زکات فطره خارج می‌سازد، اما اگر جدا نکرده باشد در اینکه زکات از ذمّه او ساقط می‌شود یا نه و در فرض عدم سقوط در اینکه باید زکات را به نیت ادا بپردازد یا قضا، اقوال مختلف است.
  • 39- هر‌گاه پس از کنار گذاشتن زکات، با امکان پرداخت، آن را نپردازد، ضامن است.
  • 40- بنابر قول مشهور و معروف میان فقها، مصرف زکات فطره، همان مصرف زکات مال است.
  • 41-  ظاهر کلام برخی قدما، اختصاص مصرف زکات فطره به فقرا است. برخی معاصران نیز احتیاط وجوبی را در پرداخت زکات فطره به آنان دانسته‌اند.
  • 42- بنابر قول گروهی، دادن زکات فطره به مخالفِ مستضعف در صورت عدم وجود فقیر مؤمن (شیعه دوازده امامی) جایز است.
  • 43- مالک می‌تواند زکات فطره‌اش را مستقیم به مستحق بپردازد؛ هرچند تحویل آن به امام(ع) یا نایب او افضل است.
  • 44- بنابر قول مشهور، پرداخت کمتر از یک صاع از زکات فطره به فقیر جایز نیست؛ مگر آنکه فقرا زیاد باشند؛ به گونه‌ای که دادن یک صاع به همه آنان امکان پذیر نباشد، که در این صورت گروهی قائل به جواز پرداخت کمتر از یک صاع شده‌اند. در ناحیه زیادی، دادن بیش از یک صاع، بلکه تا حد رفع فقر از فقیر جایز است.
  • 45- مستحب است زکات فطره به فقرای خویشاوند و سپس همسایگان اختصاص داده شود؛ چنان که ترجیح فقرای اهل علم و فضیلت بر غیر آنان در دادن زکات فطره مستحب است.
  • 46- سید نمی‌تواند از غیر سید زکات‏ [زکات مال و فطره] بگیرد، ولی اگر خمس و سایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و از گرفتن زکات‏ ناچار باشد، می‌تواند از غیر سید زکات‏ بگیرد.
  • منابع:
  • http://www.porseshkadeh.com
  • http://www.islamquest.net
  • http://alef.ir
  • https://fa.wikipedia.org
  • جهت پرداخت زکات فطریه می توانید از طریق بخش پرداخت وجوهات شرعی سایت ما اقدام نمائید.

نماز به عنوان امام اعمال و سرآمد آنها است و فاصله بین کفر عملی و ایمان ترک نماز است. بسیاری به دلایل مختلف این واجب الهی را ترک کرده اند در حالی که این عبادت به عنوان عامل بزرگ بازدارندگی در برابر گناهان محسوب می شود.

 

در بین روایات ترهیبی( ترساننده از عقوبت گناهان) این روایت از بهترین فرموده های خاندان عصمت درباره ترک نماز است. کافی است یک در صد احتمال دهیم  این خبر واقعیت داشته باشد.

ترجمه حدیث:

حضرت فاطمه (ع)، سرور زنان، دختر پیامبر- که درود خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد- از پدرش محمّد (ص) پرسید:

پدرجان! سزاى مردان و زنانى که نماز خود را سبک بشمارند چیست؟

فرمود:  ای فاطمه! هر مرد و زنى نماز خود را سبک بشمارد خداوند او را به پانزده خصلت دچار مى‏ کند:

 شش خصلت در دنیا و سه خصلت هنگام مرگ و سه خصلت در قبر و سه خصلت در قیامت هنگامى که از قبر خارج مى‏ شود.

امّا خصلت‏هائى که در دنیا به او مى ‏رسد:

خداوند عمرش را بى‏ برکت مى‏ کند، و برکت از روزیش بر مى ‏دارد، و سیماى شایستگان را از چهره ‏اش محو مى‏ کند، و در برابر کارهایش پاداشى به او نمى ‏دهد، و دعایش را به آسمان بالا نمى ‏برد، و ششم اینکه از دعاى شایستگان بهره ‏اى ندارد.

امّا خصلتهائى که هنگام مرگ به او مى ‏رسد:

 نخست اینکه با خوارى مى ‏میرد، دیگر آنکه گرسنه جان مى ‏سپارد، و سوّم آنکه با حال تشنگى از دنیا مى‏ رود بگونه‏ اى که اگر تمام نهرهاى دنیا را به او بخورانند سیراب نمى ‏شود.

امّا خصلتهائى که در قبر به او مى ‏رسد:

اوّل آنکه خداوند فرشته‏ اى بر او مى ‏گمارد که پیوسته او را در قبر حرکت مى‏ دهد، دیگر آنکه قبر را بر او تنگ مى‏ گرداند، و سوّم آنکه قبرش تاریک مى‏ گردد.

امّا خصلت هائى که روز قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر به او مى‏ رسد:

 نخست آنکه خداوند فرشته‏ اى بر او مى‏ گمارد که او را در برابر چشم مردم به صورت روى زمین مى‏ کشد. دوّم آنکه حساب او را سخت مى ‏گیرند، و سوّم آنکه خداوند به او نظر نمى‏ کند و او را پاک نمى‏ سازد و عذابى دردناک خواهد داشت.

 

متن عربی حدیث:

عن سیدة النساء فاطمة ابنة سید الأنبیاء صلوات اللَّه علیها و على ابیها و على بعلها و على أبنائها الأوصیاء أنّها سألت أباها محمّدا صلّى اللَّه علیه و آله فقالت:

 یا أبتاه ما لمن تهاون بصلاته من الرّجال و النّساء؟ قال صلّى اللَّه علیه و آله: یا فاطمة من تهاون بصلاته من الرّجال و النّساء ابتلاه اللَّه بخمس عشرة خصلة، ستّ منها فی دار الدّنیا و ثلاث عند موته و ثلاث فی قبره و ثلاث فی یوم القیامة إذا خرج من قبره.

فأمّا اللّواتی تصیبه فی دار الدّنیا فالأولى یرفع اللَّه البرکة من عمره و یرفع اللَّه البرکة من رزقه و یمحو اللَّه (عزّ و جلّ) سیماء الصّالحین من وجهه، و کلّ عمل یعمله لا یوجر علیه و لا یرفع دعاؤه الى السّماء، و السّادسة لیس له حظّ فی دعاء الصّالحین، و امّا اللّواتی تصیبه عند موته فأوّلهنّ أنّه یموت ذلیلا و الثّانیة یموت جائعا و الثّالثة یموت عطشانا فلو سقی من انهار الدّنیا لم یرو عطشه. و امّا اللّواتی تصیبه فی قبره فأوّلهنّ‏[1] یوکّل اللَّه به ملکا یزعجه فی قبره و الثّانیة یضیّق علیه قبره، و الثّالثة تکون الظّلمة فی قبره، و أمّا اللّواتی تصیبه یوم القیامة إذا خرج من قبره فأوّلهنّ أن یوکّل اللَّه به ملکا یسحبه على وجهه و الخلائق ینظرون إلیه و الثّانیة یحاسب حسابا شدیدا و الثّالثة لا ینظر اللَّه‏ إلیه و لا یزکّیه و له عذاب ألیم[2].


[1]  فاولهن،« فاولاهن» ن خ البحار

[2] - الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 292  و فلاح السائل/ 99 البحار 83/ 21

آیا بوسیدن دست فقها و عالمان دینی جایز است؟
پرسش
در تحف العقول حدیثی از امام رضا (ع) است که می فرماید: مرد دست مرد دیگری را نبایستی ببوسد، چراکه بوسیدن دستش همانند نماز گزاردن بر اوست. درباره این حدیث نظر شما چیست؟
پاسخ اجمالی
اولاً: روایت تحف العقول مرسل و بدون سند است، ثانیاً: در مقابل، روایاتی در کتاب کافی داریم که بوسیدن دست انبیا و اوصیا و کسانی که در جایگاه رسول خدا هستند را مجاز می داند.
پاسخ تفصیلی

کتاب شریف کافی بابی با عنوان "التقبیل" دارد که در آن به برخی از سنت های بوسیدن در اسلام اشاره شده است. از جمله این موارد این است که می فرماید: "به درستی که برای شما مؤمنان نوری است که به آن در دنیا شناخته می شوید تا این که اگر شخصی برادر مؤمنش را دید بر آن موضع نور که در پیشانی اش است بوسه می زند".[1]

روایتی که ذکر کرده اید در کتاب های معتبر وجود ندارد، بله در کتاب تحف العقول روایتی به این مضمون رسیده است که امام رضا (ع) می فرماید: "لا یقبّل الرجل ید الرجل فإن قبلة یده کالصلاة له"؛ مرد، دست مرد دیگری را نبوسد؛ چرا که بوسیدن دست مانند صلاة برای او است".[2]

اصل کلمه صلاة به معنای دعا و استغفار است[3] و در قرآن کریم هم به دو معنای "دعا" و " نماز" استعمال شده است. خداوند می فرماید: "وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ‏ إِنَّ صَلاتَکَ‏ سَکَنٌ لَهُم".[4]‏ و در آیه دیگر می فرماید:" إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتا"،[5] که در آیه اول به معنای دعا و در آیه دوم به معنای نماز واجب آمده است.[6]

درست است که "صلاة" در این حدیث به معنای نماز است، ولی توجه داریم که روایت بدون سند و مرسل است.

اما در کتاب کافی احادیثی است که دلالت بر جواز بوسیدن دست می کند. امام صادق (ع) می فرماید: " سر شخص یا دست او نباید بوسیده شود، مگر دست رسول خدا یا کسی که از او قصد رسول خدا شود".[7]

یا شخصی می گوید بر امام صادق(ع) وارد شده و دست ایشان را بوسیدم، سپس فرمود جایز نیست دست کسی بوسیده شود، مگر دست انبیای الاهی یا اوصیای آنان."[8]

همان طور که از این روایات استفاده می شود بوسیدن دست پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) اشکالی ندارد، بلکه مطلوب است.[9] در روایت اولی امام صادق (ع) می فرماید: "... یا کسی که از او قصد رسول خدا شود." به  طور قطع امامان معصوم(ع) جزو این گروه هستند که با دیدن آنان، یاد و خاطره رسول الله (ص) زنده می شود و شأن و جایگاه آن حضرت را دارند. اما روایت می تواند مراجع و علمای دین که دارای صفات اخلاقی و کمالات نفسانی اند و در راستای دین پیامبر و اشاعه فرهنگ اسلام و اهل بیت تلاش می کنند و احترام به آنان در راستای احترام به پیامبر اکرم (ص) است، را شامل شود؛ زیرا در زمان غیبت، کسانی که از دین خداوند نگهبانی کرده و برخی از شؤون پیامبر اسلام و امامان معصوم (ع) را دارا هستند و از هر صنفی به خواسته ها و آرمان های حضرت رسول (ص) نزدیک ترند، مراجع و عالمان دینی هستند.[10] پس اگر چه عالمان دینی چنین توقعی  ندارند و احیاناً از این که دستشان بوسیده شود رنجیده می شوند، ولی از باب احترام به حضرت رسول (ص) و تعظیم شعائر چنین عملی بلا اشکال است.



[1] کلینی، محمد بن یعقوب،کافی، ج 2، ص 185، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365.

[2] حرانی، حسن بن شعبه، تحف‏العقول، ص 450، انتشارات جامعه مدرسین، قم،1404.

[3] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏14، ص 464، بیروت،1414.

[4] توبه، 103.

[5] نساء، 103.

[6] طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج‏1، ص 266، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375.

[7] کافی، ج 2، ص 185،"لَا یُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لَا یَدُهُ إِلَّا یَدُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ أُرِیدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص".

[8] همان.

[9] آیت الله تبریزی در جواب استفتایی قائل به جواز بوسیدن دست عالم و سید هاشمی هستند. نک: تبریزی، میرزا جواد، صراط النجاة، ج 5، ص 266.

[10] علامه مجلسی در استظهاری که از این گونه روایات دارد، بوسیدن دست عالمان دینی و سادات را مشمول این روایات می داند. نک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 73، ص 38، موسسه الوفاء، بیروت، 1404.

به نقل از:  اسلام کوئیست