محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۱۴۶ مطلب با موضوع «احکام» ثبت شده است

متن  استفتاء:

مقام عظمای ولایت امام خامنه دامت برکاته 
سلام علیکم 
با تقدیم احترام و آروزی توفیقات و طول عمر مبارک،با توجه به اینکه پیام رسان تلگرام در فتنه 96 امنیت ملی کشورمان را تحت الشعاع قرار داده بود و این پیام رسان را دولت نتوانست کنترل کند و بر خواسته های دولت اجبار نماید آیا ادامه فعالیت ما کاربران ایرانی در شبکه جایز است؟

 جواب  دفتر معطم له:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
به‌طور کلی استفاده از شبکه‌های اجتماعی خارجی اگر مستلزم مفسده (مانند ترویج فساد، نشر اکاذیب و مطالب باطل) بوده و یا خوف ارتکاب گناه باشد و یا موجب تقویت دشمنان اسلام و مسلمین شود و یا خلاف قوانین و مقررات نظام جمهورى اسلامی باشد، جایز نیست و تشخیص موضوع بر عهده مکلف است.
موفق و مؤید باشید

یکی  از شیوه های نفوذ استعمار در بدنه نظام های الهی، نفوذ اقتصادی است.

این نوع نفوذ به روش های مختلف انجام می شود. یکی از مهمترین مصادیق نفوذ دشمن، ایجاد بانک های ربوی در جهان است.

در کشور ما ایران اسلامی نیز با تاسیس بانک ها، به ظاهر عملیات بانکی بدون ربا انجام نمی شود ولی در واقع نوع تعاملات در بانک ها ، گرفتن بهره های زیاد در برابر سپرده ها و نیز دادن وام های کلان به اشخاص خاص و طبقه اشراف  بدون ضمانت قوی و بدون سود، ربوی بودن این بانک ها را نشان می دهد.

تولید پول توسط بانک مرکزی بدون پشتوانه واقعی فقط فرصت سوء  استفاده را برای اقلیت اشراف زاده فراهم می کند و عموم مردم نمی توانند از آن بهره برداری کنند.

وقتی طبقه مرفه جامعه از تسهیلات ویژه بانک ها استفاده نمایند، عمده فعالیت های اقتصادی در دست این پنج درصد می افتد و آنان نبض بازار را در دست گرفته می توانند بر گرانی یا ارزانی اجناس بازار تاثیر بگذارند.

با موج گرانی که توسط این افراد ایجاد می شود نارضایتی اقتصادی از طرف مردم به حاکمیت شنوانده می شود و اگر حاکمیت نتواند این مشکل را حل کند نا کار آمدی نظام مطرح شده و نفوذ به روش نرم تحقق می یابد و نتیجه چنین نظام قطعا سقوط است.

در این باره نقش علماء و مراجع عظام در تبیین ساختار بانک اسلامی خود را عمیق نشان می دهد.

کوتاهی دانشمندان اسلامی در ترسیم بانکداری اسلامی کمک به جریان نفوذ اقتصادی از طریق سیستم بانکی است که خیانتی بزرگ برای نظام اسلامی محسوب می شود.

در خصوص اهمیت بانکداری اسلامی سخنان بصیرانه و هوشمندانه مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای مد ظله در یک سال بعد ازشروع زعامت و رهبری  ایشان قابل توجه دلسوزان نظام است:

«بانکداری اسلامی - پول را در جامعه به شکل اسلامی مطرح کردن و داد و ستد کردن - مسأله‌ی بسیار مهمی است. اگر بتوانیم این حقیقت را به معنای جامع کلمه در جامعه به وجود بیاوریم، فتح عظیمی در دنیا خواهد بود. فتح، فقط فتح قلعه‌ها و سنگرها نیست. اگر کارگزاران دستگاه بانکی بتوانند این را به معنای جامع و کامل مسأله اجرا و پیاده کنند، بزرگترین سنگر اقتصادی امروز دنیاست. خصوصیت بانکداری اسلامی و از لوازم آن، دادوستد پول بر اساس غیر ربا، تنظیم مبادلات پولی بر اساس قوانین اسلامی و معاملات اسلامىِ صحیح است، که در آنها ظلم و استثمار و کنز و تبعیض و اختلاف طبقاتی و امثال اینها به وجود نمی‌آید[1]

طبق دیدگاه ایشان، اگر بانک ها به شیوه اسلامی فعالیت کنند فتح الفتوحی اتفاق خواهد افتادکه می توان گفت شاهرگ حیاتی دشمن با این استراتژی زده می شود.

امید که حوزه های علمیه و علماء که پیشگامان فتح های بزرگ بودند بتوانند این فتح الفتوح را اجام دهند.

محمد علی فتحی



-[1] تاریخ 7 شهریور 69 (یک سال پس از آغاز رهبری)

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله:

 إذا سَمَّى العَبدُ عَلى طَعامِهِ لَم یَنَلِ الشَّیطانُ مِنهُ ، وإذا لَم یُسَمِّهِ نالَ مِنهُ.[1]

«هر گاه بنده براى غذایش «بسم اللّه » بگوید ، شیطان به آن دست نمى زند و هر گاه «بسم اللّه » نگوید ، شیطان در آن سهیم مى شود .»

نکته:

یکی از اساتید ما مرحوم حجت الاسلام و المسلمین شریعت -طاب ثراه- هر وقت بر سر سفره می آمد می پرسید:

بسم الله ات رو گفتی؟



[1] - مستدرک الوسائل : ج 16 ص 274 ح 19859

امام صادق علیه السلام:

مَن أرادَ التّجارةَ فلْیَتَفقَّهْ فی دِینِهِ لِیَعلمَ بذلکَ ما یَحِلُّ لَهُ مِمّا یَحْرُمُ علَیهِ، ومَن لَم یَتَفقّهْ فی دِینِهِ ثُمّ اتّجَرَ تَورَّطَ الشُّبُهاتِ[1]؛ 

ترجمه:

هر کس بخواهد تجارت کند باید احکام دین خود را بیاموزد تا حلال را از حرام بازشناسند. کسى که احکام دین خود را نیاموزد و تجارت کند در کام شبهات فرو غلتد.



[1] - وسائل الشیعة: ۱۲ / ۲۸۳ / ۴

فی کتاب عوالى اللآلى : فِی الحَدیثِ :

 أنَّهُ صلى الله علیه و آله شَکا إلَیهِ رَجُلٌ قِلَّةَ الرِّزقِ ، فَقالَ علیه السلام :

 أدِمِ الطَّهارَةَ یَدُم عَلَیکَ الرِّزقُ .

 فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذلِکَ فَوُسِّعَ عَلَیهِ الرِّزقُ .[1]

ترجمه:

در حدیث است که مردى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله از اندکىِ روزى شکوه آورد . فرمود:

همواره با طهارت باش تا روزى ات پیوسته باشد.

آن مرد چنین کرد و روزى اش گشایش یافت .

 

مصادیق طهارت دائمی:

۱. وضو دائمی داشتن.

۳. داشتن افکار و عقاید خوب

۲. ترک گناهان

نکته:

۱.این روایت بیشتر درباره دائم الوضو بودن است.

۲. امام رحمة الله علیه به نقل از استادشان مرحوم شاه آبادی وضو را مثل پوشیدن لباس رزم در برابر دشمن می دانستند و تاکید می کردند مؤمن همیشه وضو داشته باشد تا در برابر آسیب های شیطان کمتر آسیب ببیند.

خادم  اسلام  و مسلمین محمد علی فتحی



[1] - عوالی اللآلی : 1 / 268 / 72 وج 4 / 5 / 1 .

ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻭﺍﺟﺐ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ:‏

 

1- ﮐﺴﻮﻑ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ، ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮﺩ.‏

2-  ﺧﺴﻮﻑ ﻣﺎﻩ، ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮﺩ.‏

3-   ﺯﻟﺰﻟﻪ.‏

4-  ﻫﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﯼ ﻏﻴﺮ ﻋﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺮﺱ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﺩ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎﺩﻫﺎﯼ ﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﻳﺎ ﺯﺭﺩ ﮐﻪ ﻏﻴﺮ ﻋﺎﺩﯼ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺗﺎﺭﻳﮑﯽ ﺷﺪﻳﺪ، ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺘﻦ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﮐﻮﻩ، ﺻﻴﺤﻪ ﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﺁﺗﺸﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.‏

 

ﺗﻮﺟﻪ:‏

ﺩﺭ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﻮﻑ ﻭ ﺧﺴﻮﻑ ﻭ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺁﻥ ﺣﺎﺩﺛﻪ، ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻳﯽ ﮐﻪ ﺗﺮﺱ ﺁﻭﺭ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺎﺩﺭﯼ ﮔﺮﺩﺩ، ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ.‏

 

ﻭﺟﻮﺏ ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺨﺘﺺ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻭﻗﻮﻉ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺘﺼﻞ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺥ ﺩﺍﺩﻩ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻳﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﺷﻮﻧﺪ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺣﮑﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ.‏

 

ﺍﮔﺮ ﻣﺮﮐﺰ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻧﮕﺎﺭﯼ، ﻭﻗﻮﻉ ﻟﺮﺯﺷﻬﺎﯼ ﺧﻔﻴﻒ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺫﮐﺮ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻳﯽ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻭﻟﯽ ﻓﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﻗﻮﻉ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻭ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺘﺼﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺻﻠﺎً ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﮑﻨﺪ، ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻭﺍﺟﺐ ﻧﻴﺴﺖ.‏

 

ﻫﺮ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻳﯽ ﭼﻪ ﺷﺪﻳﺪ ﻭ ﭼﻪ ﺧﻔﻴﻒ - ﺣﺘﯽ ﭘﺲ ﻟﺮﺯﻩ - ﺍﮔﺮ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﯼ ﻣﺴﺘﻘﻠﯽ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﺷﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﻳﯽ ﺩﺍﺭﺩ.‏

 

‏منبع: استفتاءات مقام معظم رهبری مد ظله

سؤال:

با آب  نجسی که با دستگاه میکروب زدایی می شود می شود غسل کرد و یا وضو انجام داد؟

جواب:

آب  نجس  در صورتی پاکی می شود که به اندازه ای آب کر در آن ریخته شود که رنگ و بو و مزه نجاستش از بین برود و صرف از بین رفتن میکروب،  پاکی برای گرفتن طهارت شرعی نمی آورد.

اگر دستگاه ها بتواند ماهیت آب را کلا تغییر دهند و آب نجس را اصطلاحا "استحاله" کنند محکوم به طهارت است ولی واقعیت این است که این دستگاه ها چنین کاری نمی کنند.

نهایت نظری که می شود در این باره داد این است که احتیاط واجب در ترک طهارت با این  نوع آب ها است.

یکی از وجوه حسن زیارت، اتصال به امام یا ولی الله  است.

اگر زیارت بروی ولی این ارتباط تنگاتنگ نباشد، زیارتت ریاضتی است بی حضور.

" همچون  نمازی که با حضور قلب نباشد! "

اگر اتصالت با امام یا ولی الله دائمی باشد و لو جسدت زائر نباشد در عالم واقع تو زائری !!!

حافظ چه زیبا گفته:

میان عاشق و معشوق حایل نیست

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

زوار اربعینی چون با عشق و سوز و گداز می روند زائرحاضر هستند.

جاماندگان از زیارت اگر دل به مولا دهند و در عطش زیارت بسوزند آنها هم زائرند!

پس :

السلام علیک یا اباعبد الله

خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی

سؤال:

پول مادرم رو سه تا از خواهرام گرفتن می گن ارثمونه. دست من پول خواهرم هست. می تونم این پول رو به مامانم بدم؟ یا با این کار مجبورش کنم پول مامان بدن؟ با تشکر  

جواب:

1-  تا شخص در قید حیات است هیچ کدام از ورثه نمی توانند از او مطالبه سهم الارث کنند.

2- پول خواهر شما در دست شما امانت است و شما باید به او پرداخت کنید و شرعا در این زمینه ضامن هستید.

3- دادن مال امانتی به دیگران و لو مادر باشد جایز نیست.

4- اجبار به پرداخت حق مادرتان که مورد غصب قرار گرفته با وجه امانتی نزد شما، جایز نیست. در این  خصوص  مرجع قضائی می تواند تصمیم بگیرد.

استدلال قوى امام‏ جواد (علیه‏ السلام‏) در مورد قطع ید سارق

در کتاب  تهذیب از زرقان- یکى از شاگردان ابن ابى داود- که بسیار او را دوست مى‏داشت روایت آمده که او گفت:

 روزى ابن ابى داود از کاخ معتصم بر مى‏گشت، دیدم که افسرده و غمگین است، پرسیدم علت اندوه تو چیست؟ گفت: من امروز صحنه‏اى دیدم که دوست مى‏داشتم بیست سال قبل مرده بودم، و این صحنه را نمى‏دیدم مى‏گوید بدو گفتم مگر چه شده؟ و براى چه آرزوى مرگ مى‏کنى؟

گفت: براى صحنه‏اى که آن مرد سیاه چهره یعنى ابو جعفر پسر على بن موسى الرضا (ع) امروز در حضور امیر المؤمنین معتصم به وجود آورد، مى‏گوید به او گفتم: چگونه بوده است آن جریان؟

گفت سارقى علیه خود اقرار به سرقت کرده، از خلیفه درخواست کرد او را با اقامه حد پاک کند، خلیفه فقها را در مجلس خود گرد آورد، در حالى که ابو جعفر محمد بن على را نیز احضار کرده بود، آن گاه از ما پرسید که دست دزد را از کجا باید قطع کرد؟

 مى‏گوید: از میان آن جمع من گفتم باید از مچ دست قطع شود، به دلیل اینکه خداى تعالى در مساله تیمم فرموده:" فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ" و ما مى‏دانیم که در تیمم حد دست همان مچ دست است، عده‏اى از فقهاى حاضر نیز در این فتوا با من اتفاق کردند.

عده‏اى دیگر گفتند: نه، این درست نیست بلکه باید از مرفق قطع شود خلیفه پرسید:

دلیل بر این فتوا چیست؟ گفتند: دلیلش این است که خداى تعالى در مساله وضو حد دست را مرفق قرار داده و فرموده:" وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ".

ابن ابى داود آن گاه گفت: خلیفه رو کرد به محمد بن على و گفت:

 تو در این مساله چه نظر مى‏دهى اى أبا جعفر؟

 محمد بن على در پاسخ گفت:

اى امیر المؤمنین این آقایان سخن گفتند- یعنى جواب سؤال تو را دادند- خلیفه گفت: سخنان آنها را واگذار، مى‏خواهم بدانم‏ فتواى تو چیست؟

 محمد بن على گفت یا امیر المؤمنین مرا از نظر دادن معاف بدار. خلیفه گفت: تو را به خدا سوگند مى‏دهم نظریه‏اى که دارى به من بگو.
 محمد بن على گفت: حال که مرا به خداى تعالى سوگند مى‏دهى نظر من این است که این دو دسته از فقها خطا رفتند، و سنت را در این مساله تشخیص ندادند، براى اینکه قطع دست دزد باید از بند اصول انگشتان باشد و کف دست باید باقى بماند.

 خلیفه پرسید: دلیل بر این فتوایت چیست؟

 محمد بن على گفت: دلیلش گفتار رسول خدا (ص) است که فرموده است:

 سجده سجود باید بر هفت عضو بدن صورت بگیرد، 1- صورت، 2 و 3- دو دست، 4 و 5- دو زانو، 6 و 7- دو پا، و اگر دست دزد را از مچ قطع کنند، و یا از مرفق ببرند دیگر دستى برایش نمى‏ماند تا با آن سجده کند، خداى تعالى هم فرموده:" وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ"، محل سجده همه از آن خدا است، یعنى این اعضاى هفتگانه که بر آن سجده مى‏شود از آن خدا است،" فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً" و چیزى که از آن خدا باشد قطع نمى‏شود.

معتصم از این فتوا و این استدلال تعجب کرد و خوشش آمد. دستور داد دست آن دزد را از بیخ انگشتان قطع کنند، و کف دستش را باقى بگذارند.

 ابن ابى داود گفت: وقتى محمد بن على این نظریه را داد" و معتصم بر طبق آن عمل کرد" قیامت من بپاخاست و آرزو کردم که کاش اصلا زنده نبودم.[1]

پی نوشت:

[1] طباطبایى، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، 20جلد، دفتر انتشارات اسلامى (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1374.