محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

 

امیر المؤمنین علیه السلام:

 

ماظفر من ظفر الإثم به.

 

ترجمه غررالحکم،ج1،ص30

 

ترجمه:

 

کسی که گناه بر او پیروز گشته،براستی پیروز نیست.

 

نکته:

 

 

با توجه به این سخن نورانی هرچه قدر انسان ادعای پیروزی کند ولی از طرف دیگر دست به گناه ومعصیت زند معلوم است که در مبارزه با نفس خود وشیطان شکست خورده است.

 

کسی که نفس خود را بر زمین نتواند بکوبد،کوبیدن دیگران برایش شجاعت نمی آورد.

  

دوست عزیز وداداش گلم  آقا سید مهدی قاضی زاده -دام عزه -که الآن تو کربلا تشریف دارند و پدرشان از علمای بزرگ قم هست می گفتند:

روزی یک از همسایه ها(خانم) که تازه پسر جوانش را از دست داده بودند و همه اعضاء خانواده مقید به مسائل اسلامی نبودند خدمت پدرم رسیدند وقضیه عجیبی را مطرح کرد.

زنه می گفت:

پسرم را در خواب دیدم که عذاب آتش را می بیند و به من با گریه و ناله می گوید:

مادر کمکم کن مگه شما مرا دوست نداشتید چرا کمکم نمی کنی تو رو به خدا از این آتش نجاتم بده؟!!

گفتم :چرا پسرم دوستت دارم بگو چی کار کنم؟

گفت: مادر برام خیرات بفرست.

این زن به پدرم گفت:حاج آقا به خدا بعد ازاین خواب به بعد کلی نظر و نیاز و صدقه و احسان کردم ولی افاقه نکرد.

شب پیش باز پسرم به خوابم آمد وگفت:

مادرم مرا فراموش کردی چرا به من کمک نمی کنی؟

گفتم: پسرم کلی احسان کردم برات مگه بهت نرسیده؟

گفت :نه .

گفتم:می گی چکار کنم؟

گفت : مادر دکانم کلی سی دی و نوار موسیقی و مبتذل به مردم و جوانها دادم هر وقت آنها اون سی دی هارا می گذارند اینجا عذاب من زیادتر می شه تو رو به خدا اونها را از مردم بگیر!

سید می گفت:این مادر های های گریه می کرد و می گفت:

من چطور این همه سی دی و نوار را جمع کنم من که مشتریهای پسرم را نمی شناسم به علاوه از کجا معلوم آنها دست از گوش دادن به موسیقی بردارند؟

پدرم جواب نداشت واشک چشمانش را پر کرده بود؟ولی می گفت:دعا براش کنید ناامید نشید.

دوستان تورو به خدا حواسمون باشه چی کار داریم می کنیم  مبادا با کارهای اینچنینی آخرت خودمون رو تباه کنیم.در روایت از امیر المؤمنین داریم که فرمود: گناه نعمتها را طرد می کند.به خاطر همین احسان مادر در حق این پسر قبول نمی شد. 

قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف- : 


(ما أَرْغَمَ أَنْفَ الشَّیْطانِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلاهِ، فَصَلِّها وَأَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطانِ)[1] 


هیچ چیز به مانند نماز، بینى شیطان را به خاک نمى ساید، پس نماز بگذار و بینى ابلیس را به خاک بمال. 


شرح:

 
این کلام از پاسخ هایى است که از ناحیه ى مقدّس امام زمان(علیه السلام)، در جواب مسائل ابى الحسین جعفر بن محمّد اسدى، صادر شده است. از این حدیث استفاده مى شود که به خاک مالیدن بینى شیطان (غلبه بر شیطان) اسباب متعدّدى دارد که بهترین آنها نماز است; زیرا نماز، مشتمل بر انقطاع از خلق و توجه تامّ به خداوند متعال و ذکر و یاد اوست. خداوند متعال مى فرماید: 


(أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری)[2]; نماز را براى یاد من برپا دار. 


نمازى که چنین باشد، انسان را از فحشا و منکرات باز مى دارد، و در نتیجه، انسان بر هواى نفس و شیطان غالب مى گردد.

 


[1]. کمال الدین، ج2، ص520، ح49 ; فقیه، ج1، ص498، ح1427 ; تهذیب الأحکام، ج2، ص175، ح155 ; الإستبصار، ج1، ص291، ح10 ; الغیبه، طوسى، ص296، ح250 ; احتجاج، ج2، ص298 ; بحارالأنوار، ج53، ص182، ح11 ; وسائل الشیعه، ج4، ص236، ح5023 . 
[2]. سوره ى طه، آیه ى 14 .

 امیر المؤمنین علیه السلام:

                                     من استحسن قبیحا کان شریکا له.

                                                                                         (غررالحکم)

ترجمه:

هر کس یک زشتی را نیکو گرداند در آن زشتی شریک شده است.

 شرح:

دوست داشتن جزو ذات انسانها است ونمی تواند از آن جدا شود.این دوست داشتن پیامدهای گوناگونی برای انسان دارد.

گاه پیامد علاقه ها «خوب» است وگاه«بد».

باید حواس انسان آماده دریافت بهترین گزینه از نتیجه علاقه ها باشد چرا که این ارتباطها در خوشبختی وتلخکامی انسان تأثیر فراوان دارد.

در متون مقدس اسلامی که «نکته های حیات بخش انسان های کامل» در آنها جای دارد یک نوع دعوت همگانی  برای سمت وسو دادن به عشق ها و محبت ها  وحتی کینه ها و دشمنیها وجود داردکه اگر درست به این نداهای الهی گوش دهند وبه آنها عمل کنند قطعا انسان ها به راه راست خواهند آمد وبه سعادت ابدی خواهند رسید.

در جمله نورانی یاد شده امیر المؤمنین- علیه السلام - نتیجه خوب دانستن زشتیها را شریک شدن در آن کار زشت می داند و گوشزد می کند که مبادا انسان به خاطر علاقه نابخردانه به کار زشت وناپسند دیگران،خود را در گروه«گناهکاران»قرار دهد.

چرا که انسان با علاقه هایش محشور خواند شد.

اگر خوبان را دوست داشته باشد با آنان خواهد بود  و اگر گناهکاران را محبوب خود داند باآنها در جایگاه«دوزخ»زندگی خواهد کرد.

دشمنی با صالحان«زندگی تلخ »را نصیب آدم می کند ونیز دوستی با «دشمنان وخطاکاران» بد عاقبت شدن را.

 

پیامها:

1- دوست داشتنها ودشمن داشتنها در خوشایند زندگی انسان وبد بختی او تأثی گذار است.

2-باید علاقه ها به سوی بهترین گزینه یعنی خوبیها سمت وسو داده شوند.

3- همانگونه که «دوستی خوبان» خوشی را برای انسان می آورد «دشمنی با خوبان» نیز پیامد ناگوار وتلخ به  همراه دارد.

4- انسان با علاقه هایش محشور می شود.

دوست عزیز شما از روایت چه نکته ای را می فهمید؟

دین مبین اسلام علاوه بر اینکه بر رفع گرفتاری های مسلمین برنامه دارد و عمده کار را بر دوش مسئولین گذاشته ، یه سری برنامه ها برای کاهش آسیب های روحی و روانی سرپرستان خانواده هایی که توان مالی کافی برای اداره زندگی خود ندارند، ترسیم کرده است.

ازجمله اینکه خدای عزوجل در برابر ناکامی های این دنیایی افراد، نعمتهای عظیم آخرتی نصیبشان کرده است.

 

به متن روایت و توضیح آن دقت کنید.

مستدرک 272/ 15: أحمد بن محمّد بن فهد فی کتاب التّحصین نقلًا من کتاب المنبئ عن زهد النبیّ صلّى اللّه علیه و آله للشیخ جعفر بن أحمد القمّیّ بإسناده الى النّبیّ صلّى اللّه علیه و آله انّه قال فی جملة کلام له:

 

فی صفات إخوانه الّذین یأتون من بعده یا أبا ذرّ لو انّ أحداً منهم اشتهى شهوة من شهوات الدّنیا فیصبر و لا یطلبها کان له من الأجر  بذکر  أهله ثمّ یغتمّ و یتنفّس کتب اللَّه له بکلّ نفس ألفى‏ ألف‏ حسنة و محا عنه ألفى‏ ألف‏ سیّئة و رفع له ألفى‏ ألف‏ درجة الخبر.

جامع أحادیث الشیعة، ج‏22، ص: 270

 

ترجمه:

پیامبر درباره ویژگی های برادرانی که بعد از ایشان می آیند فرمود:

 

ای اباذر! اگر یکی از آنان چیزی از خواسته های دنیا را بخواهد ولی توان بر آوردن آن را نداشته باشد و صبر کند وآن را مطالبه نکند، پاداشی که به خاطر یاد خوانواده و غصه برآنها  می خورد این است که خدا به او دو میلیون حسنه برای او می نویسد و دو میلیون گناه از او پاک می کند و دو میلیون درجه او را بالا می برد.

 

نکته:

1- این حدیث مرهمی است بر زخم داغ دل نیازمندانی که به هر دلیلی نتوانسته اند پاسخی بر خواسته های خوانواده خود بدهند.

2- این حدیث هرگز به دنبال تحقیر نیازمندان نیست بلکه اجر معنوی صبرشان را به تصویر می کشد.

 بار ها تاکید کرده ایم برای رفع فقر از زندگی مراعات این امور شایسته است:

1- نمازتان را ترک نکیند.

2- بر کم از دنیا قناعت کنید.

3- در آمد حاصله را مدیریت کنید و بخشی از آن را و لو کم پس انداز کنید.

4- هر شب سوره واقعه بخوانید.

5- ذکر استغفر الله را دائما بگویید روزی حداقل1000بار.

5- صله ارحام کنید ولو با یک سلام.

 

مشابه روایت فوق از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

 

عن أبی عبد اللّه علیه السلام إنّه قال لبعض أصحابه:

 

 أما تدخل السوق أ ما ترى الفاکهة تابع و الشی‏ء ممّا تشتهیه فقلت بلى و اللَّه فقال أما انّ لک لکلّ ما تراه و لا تقدر على شرائه و تصبر علیه حسنة.

از امام صادق علیه السلام نقل شده که به برخی از یارانشان فرمودند"

آیا شده وارد بازار شوی و میوه بازار را ببینی و یا چیزهای دیگر که دوست داری بخری ولی نمی توانی خرید کنی؟

عرضه داشت: بله به خدا قسم!

حضرت فرمود: آگه باش خدا به خاطر هر آنچه می بینی و لی نمی توانی بخری و صبر می کنی حسنه برایت می نویسد.

 

جامع أحادیث الشیعة، ج‏22، ص: 270

دباره تولد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دربین علمای اهل سنت دو دیگاه وجود دارد:
دیدگاه اول: عدم تولد ایشان
دیدگاه دوم: متولد شدن وی
هر کدام از گروه ها استناداتی دارند که در مقاله زیر که  رفقای محترم پرسمان مهدویت آن را نگاشته اند به آنها می پردازیم: 
 

در این نوشتار سعی شده به این پرسش که اهل سنت در مورد تولد امام زمان چه نظری دارند پاسخ داده شود ؟

وجود روایات فراوان در زمینة­ مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، و ‌اعتقاد به آمدن منجی در آخرالزمان، به عنوان عقیده­ای مسلّم در میان مسلمانان پذیرفته شده است.

و این اعتقاد، اختصاص به شیعه ندارد ـ هر چند که عده‌ای از اهل سنت، این امر را نمی‌پذیرند.- ولی عده‌ای از آن‌ها،معتقد به ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریفهستند.

1. محمد بن طلحه شافعی در کتاب «مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول» می­گوید: «مهدی منتظر، در سال دویست و پنجاه و هشت هجری، در سامرا متولد شد. پدرش، حسن بن علی بن محمد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن حسین بن علی المرتضی است، و نام­ او محمد و کنیه­اش ابوالقاسم و از القاب او حجت و خلف صالح و منتظر است». و بعد روایاتی را از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در زمینة مهدی موعود نقل می­کند مبنی بر این­که: «مهدی، از نسل من و از فرزندان فاطمه و هم­نام من است و در آخرالزمان قیام می­کند و زمین را از عدل و داد پر می­کند بعد از آن­که از ظلم و جور پر شده است و این قیام، حتمی است حتی اگر یک روز از عمر دنیا بیش­تر باقی نمانده باشد». و پس از ذکر این روایات، آن­ها را بر همان ابوالقاسم محمد بن حسن بن علی … بن علی ابن ابی­طالب متولد دویست و پنجاه و هشت تطبیق می­کند و به اشکال­ها و شبهاتی که در این زمینه ممکن است مطرح شود، پاسخ می­دهد.

2. ‌سبط ابن جوزی حنفی در کتاب تذکرة الخواص، می­گوید: «حضرت حجت «مهدی»، محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی ابن ابی­طالب است. کنیه او، ابوعبدالله و ابوالقاسم است و او است حضرت حجت و صاحب­الزمان و قائم منتظر». سپس از عبدالله ابن عمر روایتی نقل می­کند که رسول گرامی اسلام فرموده: «در آخرالزمان، مردی از فرزندان من قیام می­کند که نام او همانند نام من و کنیه­اش همانند کنیه­ی من است و زمین را از عدل و داد پر می­کند، پس از آن­که از ظلم و جور پر شده است.».

3. عبدالوهاب شعرانی در کتاب «الیواقیت و الجواهر»، که در بیان آرای اکابر و بزرگان علمای اهل سنّت در مسائل مختلف عقیدتی است، فصلی را به وقایعی که قبل از روز رستاخیز و پایان دنیا حتماً اتفاق می­افتد، اختصاص داده است که یکی از آن وقایع، قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که مفصلاً دربارة آن بحث کرده ،و از قول برخی از اکابر علمای اهل سنت، نقل می­کند که «مهدی، فرزند حسن عسکری است که در نیمه­ی شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هـ . ق متولد شد و زنده باقی خواهد ماند تا با عیسی علیه السلام ظهور کند و اکنون که سال نهصد و پنجاه و هشت هجری است، هفتصد و سه سال از عمر شریف او می­گذرد».

چرا برخی از اهل سنت به ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف معتقد نیستند، برای این مسئله می‌توان دلایلی را مطرح نمود؛ از جمله:

‌1. مخفی بودن ولادت آن حضرت


آمدن مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، از همان زمان نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم و صدر اسلام، امری مسلَّم و شایع و مورد توجه مسلمانان بود. و حاکمان وقت هم از آن اخبار بی­اطلاع نبودند و شنیده بودند که مهدی موعود، از نسل حضرت فاطمه علیها السلام و امام حسین علیه السلام متولد می شود و حکومت ستمکاران به دست­اش منقرض می­گردد و تمام زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد؛ به ویژه روایات متعددی که می­گفت، او، نهمین از فرزندان امام حسین علیه السلام است. دولت عباسی از این امر بیم وهراس داشتند و در صدد بودند به هرگونه که شده این خطر را از حکومت خود دفع کنند. به همین‌جهت، خانه­های بنی­هاشم، بویژه خانه­ی امام حسن عسکری علیه السلام به شدّت تحت کنترل و مراقبت مأموران مخفی و علنی دولت عباسی قرار داشت. معتمد عباسی، به عدة از زنان قابله، مأموریت سری داده بود که در خانه­های بنی­هاشم، به‌ویژه خانه­ی امام حسن عسکری علیه السلام رفت و آمد کنند و مراتب را گزارش دهند ،و به گروهی از مأموران خویش مأموریت داد که دائماً و روز و شب، مراقب خانة آن حضرت باشند وبعد از شهادت امام عسکری علیه السلام، دستور داد خانه آن حضرت را بازرسی کنند و گروهی از زنان قابله را فرستاد تا تمام کنیزان آن حضرت را معاینه ، و اگر آبستنی در بین آنان دیده شد، بازداشت کنند. حتّی به خانه­ی امام عسکری علیه السلام هم اکتفا نکرد و دستور داد تمام خانه­های شهر را با کمال دقت بازرسی و کنترل کنند. [1] (ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شبیه ولادت حضرت موسی علیه السلام می باشد که فرعون، تمام زنان باردار را کشت تا از ولادت او جلوگیری کند، امّا به اراده و خواست خداوند، حضرت موسی علیه السلام در دامان فرعون بزرگ شد.) ولادت حضرت مهدی علیه السلام به خاطر شرایط سخت آن زمان، مخفی بود؛ و حدود پنج سال، قبل از شهادت امام عسکری علیه السلام، یعنی در سال دویست و پنجاه و پنج قمری در شب نیمة شعبان در حالی که تا روز قبل، آثار حمل در مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای دیگران ظاهر نبود، به دنیا آمد. و در طول این پنج سال، امام حسن عسکری علیه السلام فرزندش را تنها به خواص شیعیان خود نشان می­داد و او را امام، و حجت بعد از خود معرفی می­کرد. با این وضعیت، طبیعی است دیگران از جمله، اهل سنّت که از اهل بیت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فاصله گرفته بودند، از ولادت آن حضرت مطلع نشوند.

2 . اجتناب از برخی لوازم احتمالی پذیرش ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف


روایاتی که در زمینة مهدی موعود آمده، بسیار زیاد و از نظر مضمون، بسیار متنوع است. در روایات بسیاری، از پیامبر اکرم نقل شده که تعداد ائمه و خلفای بعد از من، دوازده نفر است. مجموع روایات شیعه و سنی در این زمینة نهصد و بیست و پنج حدیث است. در روایات بسیاری ، به نام دوازده نفرائمه تصریح شده، و آمده که اولین آن‌ها امام علی علیه السلام و آخرین‌شان حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است و این­که نه نفر از آنان از نسل امام حسین علیه السلام هستند و در تعدادی از این روایات نام تمام آنها ذکر شده است. همچنین در روایات متعددی آمده است که امام ‌مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از فرزندان امام علی علیه السلاماست (214 حدیث ) وامام مهدی از فرزندان فاطمه علیها السلام است (192 حدیث ) و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نهمین ازفرزندان امام حسین علیه السلام است (148 حدیث ) . … و این که مهدی فرزند حسن عسکری است (145 حدیث) و ‌نام پدر مهدی حسن است (148 حدیث ).‌[2] بنابراین قبول تولد مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف یعنی پذیرش تمامی این روایات و پذیرش این روایات یعنی قرار گرفتن در مقابل انبوهی از سؤالات و مطالبی که اهل سنت هیچ پاسخی برای آن ندارند.

--------------------------------------------------------------------------------

1. ارشاد مفید ، ‌اعلام الوری طبرسی ، اصول کافی کلینی.

2. برای اطلاع تفصیلی، مراجعه کنید به کتاب منتخب­الاثر آیه الله صافی که این احادیث را به تفصیل با ذکر منابع و مصادر شیعی و سنی آن نقل کرده است.

[مجله شماره 6 : - مقالات]

  

یکی از راه هایی که مردم برای رفع نیازهای خود آن را به عنوان «پشتوانه» می دانند «وام گرفتن»از افراد یا مؤسسات و یا ادارات و یا صندوق ها و یا بانکها است. حتی در این وام رگفتن برخی خود را همانند« تشنه»که دنبال «آب» است نشان می دهند.

فارغ از اینکه قرض گرفتن یک روش برای رفع گرفتاری و نیاز است باید دانست که این روش صرفا در مواقع اضطراری توصیه می شود آن هم با رعایت این نکته که قبل از وام گرفتن توان باز پرداخت در خود را بسنجیم.

 

اگر توانایی داشتیم اقدام کنیم و الا صبر نماییم و از خدای عزوجل که همه چیز در اختیار اوست مدد بگیریم. چه بسا صبر و مدد از خدا کاری تر از هر چیز برای رفع گرفتاری هایمان باشد.

وا م گرفتن اثرات منفی در زندگی انسان می گذارد. در روایتی از امام صادق علیه السلام یکی از عوامل زیادتی عمر کمتر وام گرفتن بیان شده است.

اگر مفهوم مخالف این روایت را بپذیریم از فرمایش حضرت این نکته استفاده می شود که زیادی وام برابر است با کوتاهی عمر.

چرایی این نکته را ممکن است در چند جمله مطرح کرد:

1-   1- وام گیرنده به خاطر درگیری فکری و روحی با بازپرداخت وام، روی اعصاب و روان خود فشار می آورد و این فشار به مرور زمان بر روی جسم و تمام سیستم بدن تاثیر می گذارد.

2-  2-  وام گیرنده مجبور می شود از استراحت خود بکاهد تا برای کسب در آمد بیشتر، بیشترین کار را از خود بکشد. با نبود استراحات کافی آرام آرام جسم به سمت فرتوتگی و ناتوانی کشیده می شود.

اینک فرمایش حضرت را با هم مرور می کنیم:

عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَام: خَفِّفُوا الدَّیْنَ، فَإِنَّ فِی خِفَّةِ الدَّیْنِ زِیَادَةُ الْعُمُرِ.

‏امام صادق علیه السلام فرمود:

کمتر قرض «وام» بگیرید که کم قرض داشتن، عمر را زیاد مى کند[1].

 

یک سؤال:

 آیا در زندگی امروزی بدون وام هم می شود زندگی کرد؟!

 

این سؤال بسیاری ازمردم است که وقتی چنین روایتی برایشان خوانده می شود از تعجب این پرسش را می کنند.

در جواب می شود گفت که:

نیازها ما را به سمت خواستن درآمد می کشانند و اگر شغل کافی و یا محل در آمد مناسبی نداشته باشیم مجبور می شویم وام بگیریم.

یا یاید نیازهای کاذب را از زندگی حذف کنیم و یا نیازها را سازماندهی و مدیریت کنیم و یا اینکه به دنبال کسب مهارت برای شغل پر در آمد باشیم.

 


[1] - الأمالی (للطوسی)، النص، ص: 667

 

  

عن ابی جعفر علیه السلام:

اذا اردت أن تعلم أن فیک خیرافانظر الی قلبک فان کان یحب اهل طاعة الله و یبغض اهل معصیته ففیک خیر  والله یحبک وان کات یبغض اهل طاعة الله ویحب اهل معصیته فلیس فیک خیرا والله یبغضک  والمرء مع من احب.

                                                                                                    (اصول الکافی:ج2،ص126)

ترجمه:

امام باقر علیه السلام می فرماید:

اگر بخواهی که بدانی در تو خیری هست یانه به قلبت نگاه کن؛اگر اهل اطاعت خدا را دوست دارد واهل معصیت او را دشمن دارد ، بدان در تو خیر ی است و خدا تو را دوست دارد و اگر دیدی که اهل معصیت خدا را دوست دارد و اهل اطاعت او را دشمن دارد بدان که در تو خیری نیست وخدانیز تو را دوست ندارد و مرد با کسی خواهد بود که دوستش دارد.

  

 

الأمالی للصدوق‏: ابْنُ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ عَنِ الرُّویَانِیِّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ الْحَسَنِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

 

 مَنْ رَضِیَ بِالْعَافِیَةِ مِمَّنْ دُونَهُ رُزِقَ السَّلَامَةَ مِمَّنْ فَوْقَهُ الْخَبَرَ.[1]

 

ترجمه:

آنکه به پاین دست خود نسبت به عافیتی که دارد راضی شود،سلاکتی از انچه در دست مافوق اوست روزیش می گردد.

 

نکته ها:

انسانها همیشه خود را با دیگران مقایسه می کنند وبا این کار تصمیمات خود را در چرخ تحول می گذارند.ما با مقایسه خود با آنچه دیگران دارند وآنچه ما داریم متأسفانه بدون توجه به عوافب بد آن زود رفتار خود را تغییر می دهیم.خدای حکیم با با توجه به ظرفیتهایی که انسانها دارند نعمتهایی را به آنها می دهد که در هم نوع دیگر اوآن نعمت وجو ندارد وبه برخی بهترین نعمت را با زیادی ویا کاستی آن داده است.

اگر انسان در مقایسه های خود به پایین دست خود بنگردخواهد ددید که برتری دارد ونیاز ندارد که برای رسیدن به بالاترین نعمتهااز چیزهای با ارزش خمد مثل عمر و...خرج کند.

کسی به فرو دست خود می نگرد از آسبیهای مفایسه با بالا دستان مصون می ماند.

 

انسان اگر خود را به بالا دست خود مقایسه کند ممکن است:

 

1-به مقدرات الهی راضی نگردد.

2- به بالادست خود حسادت ورزد.

3-برای رسیدن به نعمتی که در بالادست خود وجود دارد دست به جنایت بزند.

4- از رحمت خدا ناامید گردد

5- خود را بیازارد و...

انسان اگر خود را باپایین دست خود مقایسه کند :

1- خود را غرق در نعمت خدا می بیند.

2- احساس می کند که خداومد به ام توجه دارد.

3- امید به زندگی در او بیشتر می شود.

4- به دیگران حسادت نمی کند.

5- از آسیبهای مقایسه با بالا دست مصونمی ماند.

البته باید توجه داشت که مقایسه با انسانهای با تقوی وغبطه خوردن به حال انان وکوشش در رسید به مقامات آنها از بهترین مقایسه هاست وآسیب ندارد.

 

[1] - بحارالأنوار، ج72 ،ص 52 ، باب 42- الرفق و اللین و کف الأذى

 

  

قرآن کریم می فرماید: 

مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ[1].

نکته ها:

·        داشتن حیات طیبه جزو الطاف الهی است.

·        پایه های این حیات طیبه بر دو چیز استوار است:ایمان وعمل صالح.

·        مرد وزن هردو می توانند جداگانه حیات طیبه داشته باشند.

·        عملی صالح توام با ایمان جزای دوچندان الهی را بدنبل دارد.

·        کسانی که یکی از دوپایه حیات طیبه را داشته باشند،درواقع حیات طیبه نصیبشان نشده است.

·        در بسیاری  روایات حیات طیبه به قناعت تفسیر شده است.

·        عامل قناعت ایمان وعمل صالح است.

·        کسانی که قناعت نمی کنند زندگی نا سالمی دارند زیرا آنرا با مال حرام آغشته می کنند.

·        عقیده وروش ناصحیح عامل دوری از قناعت است.

·        وقتی قناعت مراعات شود انسان از اسراف دور می گردد وآنکه مسرف نیست در حقیقت عملا شکر نعمت کرده است وآنکه شکر نعمت کند خدا دوچندانش دهد.



[1] - النحل:97