محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۷۶ مطلب با موضوع «عقاید» ثبت شده است

واژه" مجوس" فقط یک بار در قرآن مجید در همین آیات مطرح شده و با توجه به اینکه در برابر مشرکان و در صف ادیان آسمانى قرار گرفته‏اند چنین بر مى‏آید که آنها داراى دین و کتاب و پیامبرى بوده‏اند.

تردیدى نیست که امروز مجوس به پیروان زردشت گفته مى‏شود، و یا لا اقل پیروان زردشت بخش مهمى از آنان را تشکیل مى‏دهند، ولى تاریخ خود زردشت نیز به هیچوجه روشن نمى‏باشد، تا آنجا که بعضى ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد دانسته‏اند و بعضى در قرن ششم یا هفتم![1] این تفاوت و اختلاف عجیب یعنى پنج قرن! نشان مى‏دهد که تا چه اندازه تاریخ زردشت تاریک و مبهم است.

معروف این است او کتابى به نام" اوستا" داشته که در سلطه اسکندر بر ایران از بین رفته است، و بعدا در زمان بعضى از پادشاهان ساسانى بازنویسى شده‏[2] از عقائد آنها مطالب زیادى در دست نداریم، ولى چیزى که امروز بیش از همه شهرت دارد مساله اعتقاد به دو مبدأ خیر و شر یا نور و ظلمت است، به این ترتیب که خداى نیکیها و نور را" اهورامزدا" و خداى شر و ظلمت را" اهریمن" مى‏دانند، و به عناصر چهار گانه مخصوصا" آتش" احترام بسیار مى‏گذارند تا آنجا که آنها را" آتش‏پرست" مى‏خوانند و هر جا آنها هستند آتشکده‏اى کوچک یا بزرگ نیز وجود دارد.

بعضى واژه مجوس را از ماده" مغ" که به پیشوایان و روحانیین این مذهب مى‏گفتند مشتق مى‏دانند، و" مؤبد" که اکنون به روحانیین آنها گفته مى‏شود در اصل از ریشه" مغود" بوده.

در روایات اسلامى آنها از پیروان یکى از انبیاى بر حق شمرده شده‏اند (که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقائد شرک‏آلود روى آورده‏اند).

در بعضى از روایات مى‏خوانیم مشرکان مکه از پیامبر ص تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد، و اجازه بت پرستى به آنها بدهد! پیامبر ص فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمى‏گیرم، آنها در پاسخ نوشتند تو چگونه چنین مى‏گویى در حالى که از مجوس منطقه" هجر" جزیه گرفته‏اى؟! پیامبر ص فرمود:

ان المجوس کان لهم نبى فقتلوه و کتاب احرقوه:

" مجوس پیامبرى داشتند و کتاب آسمانى، پیامبرشان را به قتل رساندند، و کتاب او را آتش زدند"![3] در حدیث دیگرى از" اصبغ بن نباته" مى‏خوانیم که على ع بر فراز منبر فرمود: سلونى قبل ان تفقدونى‏

" از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا نیابید".

" اشعث بن قیس" (منافق معروف) برخاست و گفت: اى امیر مؤمنان چگونه‏ از مجوس جزیه گرفته مى‏شود در حالى که کتاب آسمانى بر آنها نازل نشده و پیامبرى نداشته‏اند؟ على ع فرمود: آرى اى اشعث‏ قد انزل اللَّه الیهم کتابا و بعث الیهم نبیا:

" خداوند کتابى بر آنها نازل کرده و پیامبرى مبعوث نموده است"[4] و در حدیثى از امام سجاد على بن الحسین ع مى‏خوانیم که پیامبر فرمود: سنوا بهم سنة اهل الکتاب، یعنى المجوس:

" با آنها طبق سنت اهل کتاب رفتار کنید، منظور پیامبر اسلام مجوس بود"[5] ضمنا باید توجه داشت که واژه" مجوس" جمع است و مفرد آن" مجوسى" است.[6]

 

پی نوشت :

[1] - اعلام قرآن صفحه 550.

[2] - تفسیر المیزان جلد 14 صفحه 392.

[3] - وسائل الشیعه جلد 11- ابواب جهاد العدو باب 49 صفحه 96.

[4] - وسائل الشیعه جلد 11- ابواب جهاد العدو- باب 49 صفحه 96.

[5] - وسائل الشیعه جلد 11- ابواب جهاد العدو- باب 49 صفحه 96.

[6] - مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، 27جلد، دار الکتب الاسلامیه - تهران، چاپ: سى و دوم، 1374.

زرتشت علیه السلام را پیامبر ایرانی می دانند که در آیه 18 سوره حج در قرآن کریم به دین او که به مجوس معروف بوده اشاره شده است.

 

اینکه گفتیم  «می دانند» به این جهت است که درباره شخصیت پیامبر دین مجوس، تردید وجود دارد اگرچه مشهور نام این پیامبر زرتشت است.

درباره تاریخ ولادت وی اطلاع دقیق در دسترس نیست ولی حدود ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد حضرت مسیح علیه السلام می زیسته است.

بی شک این پیامبر دعوتش به سوی یکتاپرستی بود و هیچ کس نمی تواند در این باره تردیدی وارد کند.

نبوت و دین او ، مادامی که از ناحیه خدای یگانه، پیامبر و دین جدیدی نیامده است، مشروعیت داشته و همه باید پیرو آن می شدند.

همه می دانیم که  با آمدن دین جدید توسط پیامبر جدید، دین قبلی به کلی منسوخ نمی شود بلکه برخی از آموزه های آن به فراخور مصالح بندگان، تغییر می یابد . چیزهایی که در گذشته حلال بود حرام می شود و چیزهایی که حرام بود حلال می گردد.

این تغییرات در ادیان، بیشتر در احکام عملی ادیان خود را نشان می دهد نه در اصول اعتقادی. چرا که همه ادیان توحیدی که یکتاپرستی محور آنها است، سه اصل مهم را که عبارت باشد از:  توحید، نبوت و معاد، قبول دارند و این سه جزو اصول ثابت همه ادیان محسوب می شود.

یکتاپرستی اقتضا می کند که یکتاپرستان ، همه فرمان ها ی خدای مهربان را در هر زمان و مکانی و با هر زبانی باشد، بپذیرند و به آن عمل کنند.

اگر کسی بگوید که : «من می خواهم بر یک دین مثلا دین زرتشت توقف کنم و از ادیان بعدی که دستورات و احکامش قوی تر از گذشته بوده و مورد رضایت خداوند است پیروی نکنم» ، نشان می دهد که این فرد در ادعای یکتاپرستی عملا صادق نیست. زیرا خواسته خدا در پیروی از دین جدید است و عدم تمکین در برابر آن خواسته، نشان از خود خواهی و تکبر و طغیان علیه حکم خداست.

 

سؤال مهم:

راستی اگر پیامبر بزرگی همچون زرتشت علیه السلام در میان ما می زیست و دین اسلام بر او معرفی می شد آیا عکس العملش درباره دین اسلام چه بود؟

آیا می پذیرفت؟

 

برای پاسخ به این سؤال چند فرضیه را می توان مطرح کرد:

 

1-     دین خودش را به رخ می کشید و دین اسلام را رد می کرد.

2-     از اسلام پیروی می کرد.

 

تحلیل دو فرضیه:

 

فرض اول با یکتا پرستی سازگاری ندارد چرا که خدای یگانه ای که زرتشت او را می پرستد خود فرمان داده که در موقعیت فعلی، همگان از اسلام پیروی کنند و غیر از این دین را هم از کسی نمی پذیرد. حال اگر زرتشت از این فرمان پیروی نکند قطعا از دایره عبودیت و یکتاپرستی خارج شده است که  به نظر ما قطعا حضرت زرتشت علیه السلام چنین کاری نخواهد کرد.

 

 فرض دوم درست است زیرا اسلام خواسته خداست و یکتاپرست مطیع محض خدای یگانه است.

 

  با توجه به نکات یاد شده امکان ندارد که حضرت زرتشت دین اسلام را نپذیرد.

 

نکته:

 

حال به ایرانیان یکتاپرست و پیروان حضرت زرتشت علیه السلام باید گفت:

 

 اگر واقعا و از سر صداقت حضرت زرتشت علیه السلام را قبول دارید چاره ای جز اسلام آوردن ندارد.

ادعای پیروی از حضرت زرتشت علیه السلام و دوری از دین اسلام ظلم بزرگ زرتشتیان به این پیامبر بزرگ خداست.

عزیزان کاری نکنید که فردای قیامت در نزد اهورا مزدا ، حضرت زرتشت علیه السلام از شما به خدای یگانه شکوه کند و بگوید: 

خدایا من اینان را به پیروی  نکردن از اسلام فرمان ندادم و من از آنان بی زارم.

لینک های زیر را بخوانید:

آیا زرتشی ها اهل کتاب هستند؟

نظر مقام معظم رهبری درباره اهل کتاب بودن زرتشتی ها

حدیث سلسلة الذهب به معنای سخن زنجیره‌ای طلایی است و به حدیثی گفته می‌شود که تمام راویان آن از امام معصوم (ع) باشند[1].

 بدین صورت که امام معصوم مانند موسی بن جعفر (ع) روایتی را از پدر خود امام صادق (ع) نقل کند و او از پدرش تا این که به حضرت علی (ع) یا پیامبر (ص) برسد. گاهی به حدیث قدسی و نقل سخن خدا می‌رسد. چون در تمام نقل راویان امامان معصوم(ع) قرار دارند، مانند این است که یک زنجیره طلایی را تشکیل می‌دهند، به همین خاطر حدیث سلسلة الذهب گفته می‌شود.

امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) هنگامی که در سفر به خراسان وارد شهرستان نیشابور شد، در بازار شهر دو عالم و پیشوای شهر به نام ابوذرعه و محمد بن اسلم طوسی (که حافظ احادیث نبوی بودند) به حضرت عرض کردند: بحق پدران پاکیزه و گذشتگان گرامی خود، صورت مبارک خویش را بر ما آشکار کن و حدیثی از پدران خود از جدت برای ما ذکر کن.

معروف است که بیست و چهار هزار نویسنده در انتظار شنیدن حدیث بودند که آن را ثبت کنند، حضرت فرمود: حدیث کرد مرا پدرم موسی بن جعفر و او از پدرش امام صادق...] همین طور سلسله سند را ادامه داد تا رساند به[ پیامبر اکرم (ص) و او از جبرئیل که گفت: شنیدم از حضرت رب العزّه سبحانه که می‌فرماید:

"کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی؛ کلمه لا اله الا الله حصار من است، پس هر کس که آن را بگوید،‌داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من شود، ایمن از عذاب من خواهد بود"[2].

نکات:

 1- از محتوای این حدیث شریف استفاده می شود که برای حفظ و امنیت انسان در برابر هر عامل ضربه زننده به انسان،  توحید و یکتاپرستی بزرگترین پناه است.

2- برای رسیدن به توحید، باید از یک الگو و از یک راهنما بهره گرفت و او شخصیت معصوم هر زمانه است.

3- بسیاری از معارف معصومین- علیهم السلام- در حوزه توحید و یکتاپرستی در متون حدیثی و دعایی شیعیان یافت می شود.

4- هرچه قوت علمی ما در زمینه توحید زیاد باشد و در این زمینه به مقام یقین برسیم، درصد محفوظ ماندنمان از شر دشمنانمان زیاده خواهد بود.

5- این امنیت همه امور زندگی و حوزه های مختلف زندگانی را در بر می گیرد و گستره آن به اندازه شئونات انسانی است.

پی نوشت:

[1] - طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج2، ص 255.

[2] ­ منتهی الامال، شیخ عباس قمی ، ج2، ص 503؛ مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی، ح2، ص 234؛ مستند الامام الرضا(ع) عزیز الله عطاردی، ج1، ص 61.

قال الله تعالی:

و یقول الکافر یا لیتنی کنت ترابا[1].

ترجمه: و یاد آر روزی را که کافر گوید: ای کاش خاک می بودم.

یک از نامهای قیامت «یوم الحسرة» هست یعنی روزی که همه در آن حسرت می خورند.

مؤمن حسرت این رامی خورد که چرا بیشتر به عبادت و بندگی خدا نپرداخته و عمل صالح بیشتری انچام نداده است و کافر حسرت این را می خورد که چرا لحظه های عمرش را بدون خدا و پشت پا زدن به همه خوبان و خوبی ها سپری کرده است.

اما طبق آیه ای که خواندید کافر آروز خواهد کرد که قبل از این روز محشر، خاک می بود!

راستی چرا او چنین درخواستی را خواهد کرد مگر خاک بودن برای او چه سودی دارد؟

مگر خاک بودن فضیلت است که او می خواهد متصف به آن شود؟

جواب این سوال را در این روایت بیابید:

عبایة بن ربعی می گوید:

 از ابن عباس پرسیدم :چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را «ابوتراب»(پدر خاک) کنیه داده است؟

ابن عباس گفت:

چون  علی علیه السلام صاحب زمین و حجت خدا بر آن و ساکنان آن می باشد که بقاء آن به علی است و آرامش زمین به علی باز می گردد.

از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود:

آنگاه که روز قیامت شود و کافر آنچه را که خداوند از ثواب و کرامت و مقام برای شیعیان علی علیه السلام آماده کرده را ببیند با حسرت گوید: ای کاش من نیز «تراب» ( خاک) می بودم ای کاش از شیعیان علی علیه السلام می شدم و این تفسیر سخن خداست که:

و یقول الکافر یا لیتنی کنت ترابا[2].

با توجه به این روایت خاک بودن به معنای شیعه بودن یک فضیلت است که کافر از  خاک نبودن حسرت می خورد.

لطفا قبل از ملکوتی شدن خاکی شوید؟!

پی نوشت:

[1] - النبا:۴۰

[2] - بشارة المصطفی لشیعه المرتضی:ح۱۳ص۱۹)

سؤال:

کسی که به خاطر رنج، خودکشی کرده، چرا باید در آخرت عذاب دائمی ببیند، مگر خدا ارحم الراحمین نیست؟

 

پاسخ :

با توجه به اینکه حق حیات را احدی حتی خود انسان نمی تواند از خودش سلب کند هرگونه اقدامی علیه حیات، نکوهش شده است.

در قرآن کریم می خوانیم:

«وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إنَّ اللّه َ کانَ بِکُمْ رَحیما، وَمَنْ یَفْعَلْ ذلک عُدْوانا وَظُلْما فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارا[1]».


و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتشی وارد خواهیم کرد.


 اگر کسی خود را بکشد،کفران بزرگترین نعمت کرده است و بعد از این گناه چون نمی تواند توبه کند، نتیجه اش جهنم خواهد بود.


تذکر این نکته ضروری است می نماید:

درست است که خدا ارحم الراحمین است ولی اشد المعاقبین هم می باشد. رحمت او شامل کسی می شود که جلوی فیض الهی را نگیرد. انسانی که خود کشی می کند،خودش را از رحمت بی کران الهی محروم کرده است و لذا مستحق عذاب است.

بهانه رنج در زندگی مجوز خود کشی نیست. رنج همیشه با انسان قرین است و برای رهایی از آن اسلام دستور هایی همچون یاد خدا، توکل بر او، قناعت ورزی، جلوگیری از طمع و...بیان کرده است.

در زمینه رنجهای زندگی با کارشناسان و مشاوران باید صحبت کرد تا راهکارهای عملی  را بیان کنند.

 

پی نوشت:

[1] - نساء/29 و 30.

به مناسبت میلاد بانوی نور و بانی نور حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها مقاله زیر که رتبه چهارم همایش سبک زندگی حضرت فاطمه معصومه سلام الله به میزبانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج حائز شده است را خدمت همه محبین خاندان عصمت تقدیم می کنم.

 شما می توانید کل مقاله را در این پست ببینید و یا اینکه فایل pdf آن را با کلیک روی عکس دانلود کنید.

چکیده:

 

 

یکی از بانوان مقدس عالم ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است. زوایای شخصیتی ایشان برای عاشقان اهل البیت علیهم السلام به اجمال بیان شده است.طهارت وعصمت این بانوی مقدس یکی از مباحث مهم مربوط به حوزه شخصیت ایشان است. با اثبات طهارت وعصمت ایشان،جایگاه حضرت برای همگان روشتنر شده و تبعیت ودلدادگی به ایشان به اوج خواهد رسید. به باور ما عصمت وی هم در علم و هم در عمل خود را نشان داده است.در مقاله حاضر به دلایل طهارت و عصمت ایشان پرداخته شده است و در حد ممکن نشانه هایی از این دو ویژگی طرح گردیده است.

 

 

کلید واژه

 

 

مفهوم شناسی عصمت وطهارت ، عصمت علمی  و عملی، طهارت ذاتی ،وجوب بهشت،زیارتنامه

 

 

مقدمه

 

 

یکی از زیباترین و بزرگترین جلوه ای الهی در روی زمین که به آسمانیان نو رافشانی می کند،حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دختر امام موسی بن جعفر علیهما السلام و خواهر امام رضا علیه السلام است. ویژگیهای شخصیتی ایشان ممتاز بوده وهمین،وی را در مقامی قرار داده که مدفنش را «آشیانه اهل البیت»( مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،1403 ق‏:214)کرده است.

 

 

از عناوین والقاب برجسته آن بانوی بزرگوار«معصومه»می باشد. با توجه به اینکه تعداد معصومین علیهم السلام در مکتب اهل البیت علیهم اسلام بیش از چهارده تن نیست،چگونه عنوان عصمت داری حضرت فاطمه معصومه(س)توجیه می شود؟

 

 

آیا مفهوم معصومه با عصمتی که در اهل البیت وجود دارد تفاوت دارد؟ آیا دلایل و نشانه هایی بر عصمت ایشان موجود است؟ آیا رابطه ای بین طهارت آن بانو و عصمتشان وجود دارد؟ دلایل طاهره بودنشان چیست؟

مقاله پیش رویتان به تببین شخصیت آن بانو از زاویه طهارت وعصمت می پردازد.

بابک خردمین سردار من نیست!

این نوشته از آن جهت نگاشته می شود که برخی متعصبین و نژاد پرستان و پان ترکیسم ها به عقاید جوانان مسلمان ایرانی حمله کرده و آنان را دعوت به مذهب و عقاید باطل گذشتگان می کنند و این یعنی پس رفت و رویارویی با دین الهی یعنی دین اسلام.

در این نگاشته درباره یکی از شخصیتهای ایرانی که به عنوان سردار من نیز برخی او را یاد می کنند به صورت مختصر اشاره می کنم تا جوانانی  که آماج حمله نژاد پرستانه برخی شده اند کمی آگاهانه با این تفکرات مواجه شوند.

باستحضار می رساند که نویسنده خود ایرانی و آذری زبان و مسلمان است و بدون تعصب این مطلب را یاد داشت می کند:

  1.   بابک خرمدین آیین مزدکی داشت که از نظر زرتشتیان بدعت محسوب می شده است[1]. این نشان می دهد که وی آدم پایبندی نسبت به مذهب و آیین نیاکان خود نبوده است.
  2.      پدر او مسلمان بوده است و بعد از فوت پدرش تا 12 سالگی به گاوچرانی مشغول بوده است[2].
  3.     او که مذهب خرمدینی بعد از ملاقاتش با جاویدان بن شهرک رهبر خرمدینان در منطقه بذ  رااختیار کرده بود باعث شد تا خرمدینان به انسانهایی خون ریز و غارتگر تبدیل شوند. پس او یک انسان صلح جو نبوده بلکه آرامش ایرانیان را به خاطر سودای امپراطوری و شاهی به هم زده است.
  4. بابک اگرچه مردی زیرک و شجاع و توانمند از حیث نظامی بود ولی به خاطر حس ناسیونالیستی و نژاد پرستی با تسلط بر مناطق آذربایجان و جمع آوری سپاه به مقابله با مسلمانان و کشتن آنها پرداخت.
  5.  با توجه به این که وی نژاد پرست بوده و نسبت به دین و مذهب نیز با تعصب نگاه می کرده است ، نشان می دهد که وی یک فرد آزاد اندیش نبوده است و اگر یک فرد سالم از حیث فکری بود باید درباره دین اسلام تحقیق می کرد.
  6.   بابک نماد سردار پان ترکسیم ها است و مجسمه او در آذربایجان نصب شده است.
  7. قیام بابک در واقع قیام علیه اسلام بود. اگرچه ادعا می شود او در برابر اعراب ایستاده است. ولی هر منصفی می داند که دین اسلام هیچ نژادی را بر نژاد دیگر برتری نمی دهد و این کمال حمایت اسلام از انسانیت است.
  8. جای تاسف است که برخی در کشور ما به جای اینکه پیرو دین اسلام یعنی دین خدا - نه به تعبیر نژاد پرستان ایرانی دین اعراب – باشند، از چنین عنصر مشکل دار حمایت می کنند و او را سردار خود می دانند.
  9.  کمال انسان در بازگشت به دین خداست و زندگی برپایه خواست خدا نه زندگی برپایه انسانهایی مثل بابک که پیرو دین بدعتی مثل دین مزدک بود.
  10. با توجه به مزدکی بودن بابک، زنان را می شد به اشتراک بگذارند به شرط اینکه خود زن نیز راضی به آن باشد و این نشان از طرفداری مزدکی و یابکی ها از آزادی جنسی است[3].

 

نکته:

در ادامه همه آزاد اندیشان را به تدبر در آیه 144 سوره آل عمران دعوت می کنم:

 

وَ مَا محَمَّدٌ إِلا رَسولٌ قَدْ خَلَت مِن قَبْلِهِ الرُّسلُ أَ فَإِین مَّات أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقَابِکُمْ وَ مَن یَنقَلِب عَلی عَقِبَیْهِ فَلَن یَضرَّ اللَّهَ شیْئاً وَ سیَجْزِی اللَّهُ الشکرِینَ.

 ترجمه:

محمد صلی اللّه علیه و آله فقط فرستاده خدا بود و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب بر می گردید؟ (و با مرگ او اسلام را رها کرده به دوران کفر و بت پرستی بازگشت خواهید کرد) و هر کس به عقب بازگردد هرگز ضرری به خدا نمی زند و به زودی خداوند شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش ‍خواهد داد.

 خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی

مطلبی که ملا حظه می فرمایید متن یک حدیث و تحلیل آن است که برای پاسخ به این سؤال که آیا باوجود کارهای خوب، انسانهای مشرک و کافر حظی و بهره ای از احسان خود در آخرت می برند یا نه؟  کاربرد دارد:

متن حدیث:


کنز العمّال عن سلمانِ بنِ عامرٍ الضَّبِّیّ : قلتُ : یا رسولَ اللّه ِ، إنَّ أبی کانَ یَقْری الضَّیفَ ، و یُکْرِمُ الجارَ ، و یَفی بالذِّمَّةِ ، و یُعْطی فی النّائِبَةِ ، فما یَنْفَعُهُ ذلکَ ؟ قالَ : ماتَ مُشْرِکا ؟ قلتُ : نَعَم . قالَ : أمَا إنَّها لا تَنْفَعُهُ ، و لکنَّها تَکونُ فی عَقِبهِ أنَّهُم لَن یُخْزَوا أبَدا ، و لَن یُذَلّوا أبَدا ، و لَن یَفْتَقِروا أبَدا .حدیث[1]


ترجمه:


کنز العمّال ـ به نقل از سلمان بن عامر ضبّى ـ : عرض کردم :

اى رسول خدا! پدرم مردى میهمان نواز و همسایه دار بود ، به پیمان وفا مى کرد و در گرفتاریها و سختیها دستگیر بود. آیا اینها براى او سودى دارد ؟

 پیامبر پرسید :

آیا او مشرک، مُرد ؟

عرض کردم : آرى .

فرمود : اینها به حال او سودى ندارد، امّا به سبب این کارها بازماندگان او هرگز گرفتار و خوار و نیازمند نمى شوند .

 

تحلیل این روایت:

1-      1- سؤال این صحابی به خاطر این بود که می دانست پدرش مشرک از دنیا رفته است ولی او  را انسان درستکار، مهمان نواز ، احترام کننده به همسایه و کمک کننده به نیازمندان در اوج سختی ها می دانست . برایش سؤال شده بود که خدای عزوجل با چنین فردی چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا برای این گونه اشخاص پاداشی داده خواهد شد؟

2- شبیه این پرسش در زمانه ما شنیده می شود:  آیا کسانی که مسلمان نبودند ولی خدماتی برای جامعه بشریت کردند مثل مخترع برق , تلفن، داروها و... آیا آنها را خدا به جهنم خواهد برد؟ آیا خدا به آنان پاداش می دهد؟

2-      3- پیامبر اسلام قبل از اینکه به این سؤال پاسخ دهند می پرسند که آیا او(عامر) مشرک مرده است؟ این سؤال به این  جهت است که به پرسشگر بفهماند که به همین راحتی درباره افراد و عاقبت اعمال آنها نمی شود قضاوت کرد و لذا از او می خواهد که اعلام کند که نسبت به کفر پدر خود آگاهی دارد یا نه؟ تا اگر جواب مثبت بود بر اساس معیار های جهنمی بودن یا بهشتی بودن اشخاص، درباره او قضاوت کند. می بینیم که سلمان اقرار می کند که پدرم مشرک از دنیا رفت.

3-      3- پیامبر در ادامه یک حکم کلی می دهد و آن اینکه این کارهای خوب عامر در آخرت برای او فایده ای ندارد چرا که شرک مانع قبولی عمل در آخرت و باعث حبط و نابودی کارهای خوب می شود. عامر درستکار بود ولی اثر این درست کاری را خودش با شرک از بین برده است. با توجه به اینکه بهشت خانه موحدان و یکتاپرستان است قطعا عامر که مشرک بوده نمی تواند بهشتی باشد.

4-      4- در ادامه پیامبر ذهن سلمان را به نکته مهم دیگری معطوف می دارد و آن اینکه با همه شرک پدر، خدای مهربان، جزای خوب در دنیا به او می دهد که از جمله  از بین رفتن فقر و نداری از خاندان او، ذلیل نشدن فرزندان و گرفتار نشدن آنها است.

5-      5- از ذیل حدیث استفاده می شود که کار نیک بدون پاداش نمی ماند اگر شخص در کنار کار نیک اهل ایمان هم باشد هم خدا در دنیا و هم در آخرت به او پاداش می دهد و اگر اهل ایمان نباشد فقط در دنیا پاداش می دهد آن هم نه به خودش بلکه بر بازماندگانش. چنین فردی روز قیامت بیشترین حسرت ها را خواهد کشید:  از یک طرف آه حسرت می کشد که چرا مؤمن نبوده و از طرفی آه می کشد که چرا از کارهای نیکی که در دنیا کرده نمی تواند در آخرت حظی ببرد.

6-       6- وقتی خدای مهربان حتی با وجود مشرک بودن از انسان به خاطر کار های نیکش تشکر می کند چرا مؤمن نباشیم تا حظ هر دو دنیا را ببریم؟!



[1] - کنز العمّال : 16489.


 دوست عزیز! برای بهبود خدمت رسانی نظر مبارکتان را مرقوم فرمائید

متنی که ملاحظه می کنید شبهاتی است که دگر اندیشان و معاندان اسلام در شبکه های مجازی پخش کرده اند.

آنچه می بینید از یک تفکر التقاطی نشأة گرفته و نشان می دهد که نویسنده آن فهم سطحی نسبت به اسلام دارد. در ادامه به پاسخ هایی که فراهم آورده ایم توجه فرموده و به دوستان خود انتقال دهید:

 

شبهه 1-

1400سال است مردم خاورمیانه یکدیگر را به خاطر اعتقادات خود میکشند و در همین حال بی خدایان :

 

برق را کشف میکنند،

تلفن را اختراع میکنند،

قدم در کره ماه میگذارند،

با اینترنت دانشگاهی عظیم را به خانه های ما آورده اند،

واکسن بیماری های مختلف را میسازند،،

و هزاران ارمغان دیگر برای آسایش و رفاه بشر فارغ از هم کیشان خود یا غیر هم کیشان !

جواب:

 اولا نبرد بر سر عقاید مختص به خاور میانه نبوده و در اروپا و آمریکا که شما ادعای فرهنگ داشتن آنها را می کنیدنیز از این جنگها بوده است یکی از دلایل اتفاق افتادن انقلاب کبیر فرانسه و جنگ های صلیبی همین مسئله بوده است.

جنگ‌های صلیبی به سلسله‌ای از جنگ‌های مذهبی گفته می‌شود که به دعوت پاپ توسط شاهان و نجبای اروپایی داوطلب برای بازپس‌گیری سرزمین‌های مقدس از دست مسلمانان برافروخته شد. صلیبیان از جای‌جای اروپای غربی در جنگ‌هایی مجزا بین سال‌های ۱۰۹۵ تا ۱۲۹۱ (۱۹۶ سال) شرکت داشتند. جنگ‌های مشابهی نیز در شبه‌جزیره ایبری وشرق اروپا تا قرن ۱۵ میلادی (۱۰۹۵ تا ۱۵۰۰ حدود ۴۰۰ سال) برپا بود. مبارزان صلیبی یا به اختصار صلیبیان، مسیحیان کاتولیکی بودند که علیه مسلمانان و مسیحیان ارتدوکس در قلمرو روم شرقی و در ابعاد کوچکتر با اسلاوها و بالتهای پگان،مغولها، و خوارج مسیحی می‌جنگیدند. گرچه در بازه‌هایی مسیحیان ارتدوکس با آنها متحد شده، علیه مسلمانان می‌جنگیدند. صلیبیان، توسط پاپ مورد تکریم قرار گرفته و آمرزیده می‌شدند.

صلیبیان در ابتدا با هدف بازپس‌گیری اورشلیم و سرزمینهای مقدس از دست مسلمانان شروع به جنگ کردند و مبارزات آنها در حقیقت پاسخی بود به درخواست رهبران امپراتوری روم شرقی برای جلوگیری از پیشروی ترکان سلجوقی در آناتولی. همچنین، عبارت جنگ‌های صلیبی برای توصیف مبارزاتی همزمان و پس از آن در قرن ۱۶ به کار می‌رودکه در خارج ازشام به دلایل مختلف مذهبی، اقتصادی و سیاسی معمولاً علیه پگانها و خوارج مسیحی و افراد تکفیر شده انجام‌شد. رقابت‌ها بین مراکز قدرت مسیحی و مسلمان گهگاه منجر به اتحاد بین جناحهای مذهبی در برابر مخالفان خود شد، مانند اتحاد مسیحیان با سلجوقیان روم در جنگ صلیبی یکم.

صلیبیان در ابتدا موفقیت‌های موقتی داشتند، اما سرانجام از سرزمین‌های مقدس بیرون رانده شدند. با این حال جنگ‌های صلیبی تأثیرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهمی بر اروپا گذاشت. به خاطر درگیری‌های درونی بین شاهان و مراکز قدرت مسیحی برخی از جنگ‌های صلیبی از هدف اولیه‌شان منحرف شدند، مانند جنگ صلیبی چهارم که به غارت قسطنطنیهمسیحی و تقسیم امپراتوری بیزانس بین جمهوری ونیز و صلیبیان انجامیدجنگ صلیبی ششم نخستین جنگی بود که بدون دعا و اجازه رسمی پاپ آغاز شدجنگ‌های هفتم، هشتم و نهم به پیروزی مملوک‌ها و حفصیان انجامید و جنگ نهمپایان‌بخش جنگ‌های صلیبی در خاورمیانه بود[1].

در ثانی نبرد در برابر اعتقاد باطل که منجر به سقوط و انحطاط جامعه انسانی می شود نه تنها نکوهیده نیست بلکه برای بقای بشر ضروری می نماید.

نکته سوم اینکه ادعای بی خدایی بودن مخترعین برق،تلفن،اینترنت و یا کسانی که به ماه رفته اند تهمت به این ها محسوب می شود. اگر زندگی نامه این مخترعین را کمکی مطالعه کنید می بینید که آنها هم در زندگی خود بخشهایی از عمر خود را برای مناجات گذاشته ا ند.

راستی شما می دانستید که پدر علم شیمی جابر حیان شاگرد امام صادق علیه السلام مسلمان و خدا پرست بود.

راستی شما می دانید ابن سینا یک مسلمان بوده و کتاب طبش یعنی قانون سالها در اروپا و آمریکا در دانشگاه های بزرگ جهان تدریس می شده و هنوز هم در جهان از آن استفاده می کنند!؟

در ادامه به لیستی که به برخی از مسلمانان دانشمند اشاره شده توجه تام بفرمائید شاید چشمتان به حقایق باز شود:

1.       ابن بطوطه:جغرافی دان مراکشی.

2.       ابن خردادبه:جغرافی‌دان، تاریخ‌نویس و موسیقی‌شناس ایرانی و نویسنده کتاب المسالک و الممالک.

3.       ابن خلدون:تاریخ‌نگار، جامعه‌شناس، مردم‌شناس و سیاست‌مدار عرب. وی را از پیشگامان تاریخ‌نگاری به شیوهٔ علمی و از پیشگامان علم جامعه‌شناسی می‌دانند.

4.       ابن رشد:فیلسوف نامدار عربی.

5.       ابن سینا:پزشک و شاعر و از مشهورترین و تاثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان ایران که به ویژه به دلیل آثارش در زمینه فلسفه ارسطویی و پزشکی اهمیت دارد.

6.       ابن طاهر بغدادی: قیه، ریاضی‌دان و ادیب.

7.       ابن طفیل:همه‌چیزدان، رمان‌نویس، فیلسوف، پزشک، اخترشناس و وزیر عرب اهل اندلس.

8.       ابن هیثم:فیزیک‌دان عرب اهل بصره. او اولین دانشمند فیزیک نور در جهان است که در زمینه شناخت نور و قانون‌های شکست و بازتاب آن نقش مهمی ایفا کرده‌است. وی همچنین نخستین دانشمند فیزیک نور در جهان، مخترع ذره‌بین، نخستین اندازه گیرنده سرعت صوت، سرعت نور و محیط کره زمین با استفاده از واحد اندازه‌گیری «ذرع»، نخستین محقق ویژگی‌های نور، ریاضی‌دان و دانشمند حساب، هندسه، مثلثات، جبر بوده است.

9.       ابن یونس: از مشهورترین اخترشناسان و ریاضی‌دانان مسلمان مصری بود که کارهایش در زمان خود به دلیل سر آمد بودن مورد توجه قرار گرفته است.

10.    ابو جعفر خازن خراسانی:

11.    ابوحامد کرمانی:مورخ، پزشک، نویسنده، شاعر و فیلسوف نامدار و برجستهٔ کرمان در قرن ششم و هفتم هجری بود.

12.    ابوریحان بیرونی:دانشمند همه‌چیزدان و ریاضی‌دان، ستاره‌شناس، تقویم‌شناس، انسان‌شناس، هندشناس، تاریخ‌نگارِ برجستهٔ خوارزمی ایرانی.

13.    ابوالعباس نیریزی:ریاضی‌دان و اخترشناس ایرانی است که در پایان سدهٔ سوم و آغار سدهٔ چهارم هجری می‌زیسته است.

14.    ابو سهل بیژن کوهی

15.    ابوسعید سجزی: ستاره‌شناس و ریاضی‌دان بزرگ و مشهور ایرانی قرن چهارم هجری.

16.    ابوعبدالله محمد بن عیسی ماهانی:ریاضیدان، مهندس، منجم و نویسنده ایرانی قرن سوم هجری قمری.

17.    ابوعبیدالله عبدالواحد بن محمد جوزجانی:پزشک ایرانی

18.    ابو منصور موفق هروی:داروشناس ایرانی در سده چهارم قمری. او نویسندهٔ کهن‌ترین کتاب فارسی موجود در داروشناسی است.

19.    ابومعشر بلخی:ستاره‌شناس نامی ایرانی.

20.    احمد بن طیب سرخسی:اریخ‌نگار، سیاست‌دان، زبان‌شناس و فیلسوف ایرانی.

21.    اسفراینی:

22.    بدیع‌الزمان جزری:همه چیزدان و مخترع مسلمان اهل جزیره ترکیه.

23.    ثابت ابن قره:

24.    جابر بن حیان:دانشمند و کیمیاگر و فیلسوف ایرانی

25.    خازنی:اخترشناس مسلمان یونانی تبار

26.    خواجه نصیرالدین طوسی:فیلسوف، متکلم، فقیه، ستاره‌شناس، دانشمند، اندیشمند، ریاضیدان و منجم ایرانی.

27.    خوارزمی:ریاضیدان، ستاره‌شناس، فیلسوف، جغرافیدان و مورخ شهیر ایرانی.

28.    شیخ بهایی (بهاءالدین عاملی):حکیم، فقیه، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب و مورخ.

29.    زرین دست:چشم‌پزشکی ایرانی

30.    کمال‌الدین فارسی:ریاضی‌دان و فیزیک‌دان برجسته ایرانی در دوران طلایی اسلام.

31.    عباس بن فرناس:فیلسوف، مخترع و فیزیک‌دان و شیمی‌دان و شاعر عرب.

32.    علوی شیرازی:پزشک و داروشناس قرن دوازدهم هجری قمری

33.    ابوحامد محمد غزالی:فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی و یکی از بزرگ‌ترین مردان تصوف سدهٔ پنجم هجری.

34.    غیاث الدین جمشید کاشانی:ریاضی‌دان برجسته، اخترشناس و شمارشگر زبردست ایرانی.

35.    فارابی:همه چیزدان ایرانی.

36.    شریف ادریسی:جغرافی دان عرب.

37.    محمد مقدسی:جغرافی‌دان قرن چهارم هجری

38.    ابن نفیس:پزشک اهل دمشق.

39.    ابن الحائک

40.    قطب‌الدین شیرازی:پزشک و فیلسوف ایرانی

41.    محمد عوفی:تاریخ‌نگار، زندگی‌نامه نویس، مترجم و ادیب ایرانی

42.    مقیم ارزنی

43.    یعقوبی (ابن واضح):مورخ و جغرافی‌دان شیعی.

44.    ابوحنیفه دینوری:گیاه‌شناس کرد ایرانی.

45.    ابن رسته:کاشف ایرانی.

46.    ابوزید بلخی:جغرافی‌دان و ریاضی‌دان

47.    محمدبن حصار:ریاضی‌دان قرن دوازده میلادی اهل مراکش

48.    فاطمة محمد الفهری:بنیانگذار اولین مؤسسه آکادمیک مدرن که مدرک تحصیلات عالیه ارائه می‌داد

49.    ابن ماجد:دریانورد قرن پانزدهم میلادی منطقهٔ خلیج فارس و اقیانوس هند

50.    زکریای قزوینی:جغرافی‌دان، دانشمند، تاریخ‌نویس و فیلسوف ایرانی‌تبار

51.    ابوالقاسم زهراوی:پزشک و جراح اندلسی.

52.    ابن حزم:فقیه، محدث، فیلسوف، عالم ادیان و مذاهب، ادیب و شاعر و یکی از درخشان‌ترین چهره‌های فرهنگ اسلامی اهل اندلس

اینها تنها تعداد کمی از دانشمندان مسلمانی است که مایه افتخار در جهان هستند. از دانشمندان معاصر به آقای پروفسور مجید سمیعی (زاده ۲۹ خرداد ۱۳۱۶ در شهر تهران از خاندان سمیعی)یک مسلمان و از خاور میانه و ایرانی است اشاره می کنم تا کمی از وادادگی شما نسبت به غرب کاسته شود.

 

شبهه2-

..اما مردم خاورمیانه بهشت را از آن خود می دانند.

جواب:

این هم تهمتی است که شما دلیلی برای آن ندارید. بهشت طبق دیدگاه ادیان توحید در زمین جای ندارد که چنین انگاره ای را مطرح می نمایید لطفا کمی مطالعات خود را بالا ببرید.

شبهه3-

تا به حال پیش خود فکر کرده ایم که چرا خدا 124000راهنمای خود را در منطقه خاورمیانه فرستاده است؟

جواب:

دلیل این مطلب نبود جمعیت در اروپا و آمریکا و استرالیا بوده است. تازه این قاره ها توسط ساکنان خاورمیانه کشف شده است. با توجه به این مطلب معلوم است که پیامبران در جایی ظهور یابند که جمعیتی آنجا باشد. پس این ایراد را نمی توانید بر خاورمیانه وارد کنید.

شبهه4-

تا به حال فکر کرده اید چرا خداوند پیامبری در سرزمینی مثل استرالیا یا اروپا یا امریکا نفرستاده است؟؟

جواب:

خدای مهربان پیامبران را بر اساس سطح فکری و جمعیتی ارسال می کند. آخرین پیامبر خدا یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله بر خلاف تفکر و اندیشه شما بر جزیرة العربی ها و خاورمیانه ای ها فرستاده نشده است بلکه برای همه جهانیان فرستاده شده اند چنانچه در قرآن کریم در آیه 28 سوره سبأ اشاره به آن شده است: و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا ولکن اکثر الناس لایعلمون (و ما تو را نفرستادیم مگر برای آنکه مردم را از خطا و گناه بازداشته و نویدبخش و بیم رسان باشی ، اما بیشتر مردم نمی دانند).

به علاوه جغرافیای زیستی علت اصلی ارسال رسل نیست بلکه ضرورت هدایت کردن مردم اقتضای فرستاده شده پیامبران را دارد. پیامبر اسلام همه آنچه بشر تا رزو قیامت به آن نیاز دارد را در قالب قرآن از ناحیه خدای عزوجل آورده و سنت او می تواند راه گشای گره های کور زندگی بشر باشد. کافی است فهم درست و دقیق از آموزه های او داشته باشیم.

شبهه5-

اگر ادیسون، انیشتین، راسل ، گراهام بل ، برادران رایت و ...... جایشان در جهنم هست ؟!! 

پس در بهشت چه کسانی هستند؟!

جواب:

این ادعای شماست که آنها جهنمی اند. اسلام در باره کسانی کار نیک انجام دهد پاداش و جزا را ترسیم کرده است. به تعبیر قران هر کس کار نیکی انجام دهد خدا به او پاداش می دهد ولو او انسان بدی باشد. بله پاداش های برخی علاوه بر دنیا در آخرت هم هست و برخی را خدای عزوجل در دنیا پاداش می دهد و برخی را فقط در آخرت.

پاداش و جزا از ان خداست و عاقبت خیر و یا بد افراد را خود او می داند بله برای جهنمی شدن و یا بهشتی شدن معیارهایی در قرآن و اخادیث بیان شده است که با آنها  می توان قضاوت اولیه درباره سعادت یا شقاوت افراد کرد ولی واقعیت اسن است که از عاقبت افرد جز خود خدای مهربان خبر ندارد.

شبهه6-

1400سال است که هرکس در حکومت اسلامی آمد، خود را اسلام  واقعی نامید، از زمان عمر و حضرت علی(ع) تا بن لادن و ملاعمر و آل سعود  و ......

و حالا هم که ابوبکر البغدادی خود را اجرا کننده  اسلام واقعی میداند!! به راستی اسلام واقعی کجاست؟

جواب:

 این ایراد به مسلمانان است نه اصل اسلام. برداشت های ناروا از اسلام باعث چنین اختلافی شده است و الا اصل اسلام که برنامه الهی و قوانین خدایی است مایه اختلاف نیست. این ایراد در همه ادیان توحیدی و حتی غیر توحیدی وجود دارد که پیروان این ادیان آن گونه که باید پیرو نشده اند مثل خود شما که متاسفانه به خاطر سطح مطالعه کمتان نسبت به اسلام باعث تردید و دودلی مردم شده اید.

شبهه7-

چرا دین کاملی همچون اسلام باید 70 فرقه داشته باشد؟؟

جواب:

اسلام یک عَلم و یک شعار بیشتر ندارد و آن لا اله الا الله  است که لازمه آن محمد رسول الله و علی ولی الله است. همان طور که در شبهه قبلی عرض شد باز این ایراد به اسلام بر نمی گردد بلکه بر پیروان ادعایی اسلام باز می گردد.

 شبهه8-

به راستی که کشورهای مسلمان جهان سوم را با آتش زدن یک کتاب می توان شلوغ کرد، اما کشورهای نوین کافران با کشته شدن یک کودک صدایشان بلند میشود ..

جواب:

در هر دین و آیینی اگر به مقدسات آن توهین شود باید پیروان آن از آیین و دین خود دفاع کنند و الا نشان بی اعتمادی آنها به باورشان خواهد بود.

شما مثل اینکه خیلی دوست داری غیر مسلمان ها را کافر بدانید ولی اسلام نسبت به اهل کتاب چنین نظری ندارد.

از منظر اسلام هرکس در هرجای عالم باشد و ندای مظلومیت سر دهد باید به او کمک کرد و لو آن فرد کافر باشد. و این نشان نهایت احترام اسلام به حقوق بشر و جانبداری از جان و ناموس  مردم است. اینکه ادعا می کنید غربیها و اروپائیها فقط حامی کودکان مظلوم هستند یک ادعایی کذب است اتفاقا کودکان مسلمانان ایران، سوریه، فلسطین، افغانستان و...قربانی اروپائیان و آمریکائیها هستند و در برابر این ظلمها اصلا عکس العملی نشان نمی دهند. شما که ادعای فرهنگ را دارید هنگامی که این کودکان بی گناه کشته می شدند آیا بر اروپائیها و آمریکائیها نهیب زدید و یا اینکه....

شبهه9-

یک فرد دیندار به خودش این اجازه را میدهد که به اسم خدا جان انسانی را بگیرد ...

جواب:

کاش برای این ادعا دلیل هم می آوردید. قتل کسی که به خدای مهربان و آیین و پیامبران او جسارت و توهین می کند واجب است البته به حکم خدا. در دین اسلام و سایر ادیان خودسرانه کسی را کشتن خود گناه محسوب می شود. اگر شما خدا را قبول دارید باید حکم قصاص و یا حکم اعدام او را درباره مرتدین بپذیرید و الا با شما کاری نداریم. چون شما خدا را عملا قبول ندارید!

شبهه10-

اما یک فرد بی خدا برای خدمت به بشریت، قلب مصنوعی میسازد ...

جواب:

شما باز به یک دانشمند تهمت بی خدایی زدید. چرا فکر می کنید که هر کس دانشمند است بی خداست و هر کس با خداست دانشمند نیست!

شبهه11-

انواع داروها را میسازد و .....

جواب:

مسلمانان و با خدا ها هم ساختند. کمی مطالعه خود را ببرید بالا. کافی است در اینترنت یک کم جستجو کنید!

شبهه12-

به راستی ما به کجا میرویم؟

جواب:

همه ما به سوی خدا خواهیم رفت چه بخواهیم و چه نخواهیم!

شبهه13-

هدفمان در زندگی چیست؟

جواب:

ما هدفمان در زندگی بندگی خداست اما شما را نمی دانم.

ما زندگی می کنیم و به همنوعان خود در حد توان خدمت می کنیم شما را نمی دانم!

ما زندگی می کنیم تا زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشیم و حکومت الهی وی تحقق یابد و ریشه ظلم و بی عدالتی را از بین ببرد اما شما را نمی دانم!

شبهه14-

مگر غیر از این است که شما به خاطر جغرافیای کشورت مسلمانی؟

جواب:

این ادعای شماست ما به خاطر خدا مسلمانیم و خداپرستی ما اقتضای مسلمان بودنمان را دارد.

شبهه15-

مگر غیر از این است که سیاه و سفید یکی هستیم و اسممان انسان است؟

انسان.......

جواب:

همه ما انسانیم و یک خدا داریم ولی برای خدا تعیین تکلیف نمی کنیم و انسان را بالاتر از خدا قرار نمی دهیم زندگی ما بر اساس تفکر اومانیستی نیست بلکه بر اساس تفکر الهی و یکتاپرستی است.

شبهه16-

آیا وقت آن نرسیده که بخاطر انسان بودن به هم کمک کنیم نه به خاطر رضای خدا؟

جواب:

کسی که انسان واقعی باشد خودش را از خدا دور نمی کند بلکه تمام همت خود را برای جلب رضای خالقش می نهد این اقدام نه تنها خلاف انسانیت نیست بلکه جوهره انسانیت است.

تمام موجودات عالم همه تسبیح و تقدیس خدا می کنند اما انسانهایی مثل شما به جای خدا پرستی  و دعوت بشر به خداپرستی از حق دور می شوند!

راستی شما چرا با خدا مشکل دارید؟!

شبهه17-

شما..خدا را در کجا میابید؟

جواب:

خدا جا و مکان ندارد بلکه خود خالق مکانها ست او را خلقتش و از آثارش درک می کنیم. او را لحظه ای درک می کنیم که اگر بخواهد همین لحظه که شما این متن را می خوانید می تواند جان شما را بگیرد و هیچ کس نمی تواند جلوی او را بگیرد!

شبهه18-

در کنار سنگی در کشور بیگانه؟ در سرزمین اعراب ....؟؟ در ضریح های جنس طلا؟ در کعبه؟؟مسجد؟؟

جواب:

خدای ما همه جا حضور دارد.  خدا پرستی که جا و مکان نمی شناسد این امکان مقدسه بهانه ای برای جمع شدن موحدان و یکتا پرستان در کنار هم است.

شبهه19-

یا در کودکی که سرچهارراه از تو طلب یک قرص نان می کند؟؟

یا در کمک به همنوعانت بدون منت؟؟

یا در یاری رساندن به انسانی دیگر بدون کنجکاوی در دینش؟؟

جواب:

همه ما مسلمانان این کار ها را می کنیم ما چه کنیم که شما بدبین هستید و چشمتان را نمی خواهید به حقایق باز کنید!

شبهه20-

مگر پیامبر اسلام نفرموده است که:

"لحظه ای تفکر یک مومن از هفتاد سال عبادت کورکورانه نزد خداوند برتر است"

جواب:

بلکه فرموده اند به همین خاطر شما به تفکر درباره یک نکته فرا می خوانم:

آیا خدا را همانگونه که او است و او می خواهد قبول داری یا آنگونه که خودت می خواهی!؟

شبهه21-

التماس تفکر....

جواب:

 و همچنین

 


[1] به نقل از: https://fa.wikipedia.org

آرامگاه محمد ابن حنبل

 وهابیت کوردل بنای بر قبور را حرام می دانند و قبور ائمه بقیع علیهم السلام را بر اساس همین تفکر تخریب کرده اند ولی می بینید که قبر یکی از امامانشان مقبره دارد؟!

تاکی دروغ به امت اسلامی؟1

کدام دروغتان را باور کنیم؟!