مراقب باید احترام این روز را درک و جایگاه مهم آن را در اسلام و ایمان بشناسد.
این روز از دو جهت شریف است که هر دو جهت نظیر یکدیگر هستند:
اول ثبوت نبوت و دوم ثبوت ولایت که با اولى بناى اسلام و با دومى بناى ایمان استوار مىشود. و از همین جاست که یکى از علماى اهل سنت با تأمل در آیه مباهله و این که خداوند در این آیه على را نفس پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم خوانده و او را با پیامبر یکى دانسته است مذهب حق را تشخیص داده و شیعه مىگردد.
بنابراین انسان منصف باید به جهت اینکه این روز، روز ثبوت اسلام و ایمان است به شرف و کرامت آن معتقد شود. این کرامت را مانند کرامت ایمان به خدا، رسول، حجتها، نشانهها، کتابها و تمامى رسولان او دانسته و بالاتر، این روز را برابر تمام نعمتهاى دنیا و آخرت بداند.
سپس بیندیشد که چگونه خداوند این اسباب را براى هدایت او ایجاد و با عزت اسلام او را عزیز گردانیده، و بدین طریق او را مورد لطف خود قرار داده است. و اینکه اگر خداوند با دلایل عقلى او را به اسلام هدایت مىکرد ولى چنین وقایعى دلایل عقلى را تأیید نمىکرد، ممکن بود دشمن او را به شک و شبهه گرفتار ساخته و او را از دین و ایمان خارج کند، و او را به کفر و عذاب همیشگى و جاویدان مبتلا کند. و نیز اگر این حادثه که کفار را با پذیرش مالیات و خوارى، خوار نمود، بوقوع نمىپیوست آنان عزت و توانایى خود را حفظ کرده و با اسلام و مسلمین درگیر مىشدند. که نتیجه آن چیزى جز در سختى افتادن مسلمانان نبود و حتى شاید عدهاى ضعیف النفس بر اثر این سختیها و مشکلات از دین خارج مىشدند. ولى خداوند با این حادثه و آشکار ساختن شرف و کرامت دوستان خود تمامى این سختیها و خطرات بزرگ را تبدیل به آسایش دائمى نمود. این نعمت آنقدر بزرگ است که کسى توان اندازهگیرى و سپاسگزارى آن را ندارد.
با توجه به این مطالب لازم است بمقدار ارزش این نعمت در سپاسگزارى آن تلاش نمود. و در صورتى که نتوان آنچنان که حق آن است شکر آن را بجاى آورد، باید باندازه توان براى سپاسگزارى آن تلاش کرد[1].