محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۱۵۴ مطلب با موضوع «جنجالی» ثبت شده است


قال الله تعالی:

ولَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ  کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ[1]

ترجمه:

(به معبود) کسانى که غیر خدا را مى خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند. این گونه براى هر امّتى عملشان را زینت دادیم. سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است. و آنها را از آنچه عمل مى کردند،آگاه مى سازد (و پاداش و کیفر مى دهد).

 

نکته ها:

 

1-      این آیه به صراحت ناسزاگویی به کفار و مشرکین را نکوهش می کند و دلیل آن را مقابله آنان به مثل و سب خدای تعالی می داند.

2-     ناسزا گویی به مقدسات اشخاص طبق آیه شریفه نکوهش شده و حرام می باشد.

3-     از آیه استفاده می شود که منطق اسلام ناسزا گویی نیست بلکه عقاید خود را مسلمان واقعی با برهان و دلیل مطرح کرده و از آن دفاع می کند.

4-     لعن اگرچه ناسزا گویی و سبّ محسوب نمی شود ولی قطعا بدتر از آن است.

5-     لعن دشمنان اهل البیت علیهم السلام آن هم به صورت علنی و در زمانه ای که دشمن به دنبال شکاف انداختن بین صفوف مسلمین است، کاری است خلاف آیه قرآن و سیره عملی اهل البیت علیهم السلام.

6-     اهانت و سبّ و لعن بزرگان فرق اسلامی طبق فتاوای مراجع عظام جایز نیست و شیعه واقعی با برهان و دلیل می تواند آنان را نقد کند.

7-     یک مورد لعن علنی از اهل البیت علیهم السلام نسبت به بزرگان اهل سنت گزارش نشده است اگر مواردی هم باشد قطعا از حیث سندی اعتبار ندارد.

8-     اگر به واسطه اهانت به مخالفین مذهب، پیروان آنان ، خون شیعه ای را بریزند قطعا یکی از شریکان جرم، سبّ و لعن کننده می باشد.

9-     شیعه واقعی نه از اهل البیت علیهم السلام جلو می افتد و نه عقب. شیعه ملازم اهل البیت علیهم السلام است.

10- در سیره عملی اهل البیت علیهم السلام اهانت و سبّ بزرگان اهل سنت جای ندارد.

11- برادران اهل سنت، رفتار ناشایست جهّال از شیعه را به پای اهل البیت علیهم السلام و شیعیان بصیر و متعهد ننویسند.

خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی



[1] -  انعام:108

چند نکته درباره بدعت ایام محسنیه

1-      بی تردید مصیبت شهادت حضرت محسن بن علی دلهای همه محبان خاندان عصمت علیهم السلام و آزادگان جهان را داغدار کرده است.

2-      قاتلین این سبط پیمبر قطعا مغضوب الهی هستند که لعنت خدا بر آنان باد.

3-      اظهار اندوه و تاسف بر این مصیبت از موارد قربات الی الله است.

4-      بی تردید برگزاری ایام محسنیه در این برهه از زمان جز ایجاد شکاف و تفرقه بین امت اسلامی چیز دیگری نخواهد داشت.

5-      از بین علما و مراجع سلف بصیر و آگاه به زمان و علمای فعلی کسی دستور به برگزاری چنین مناسبتی نکرده است.

6-      در سیره عملی اهل البیت علیهم السلام نیز چنین چیزی وجود ندارد.

7-      متاسفانه جریان خطرناک آخوندهای انگلیسی با مسائلی از این دست به اختلاف افکنی بین امت اسلامی و زشت کردن چهره شیعه دامن می زنند.

8-      شیعه واقعی نه جلوتر از اهل البیت علیهم السلام حرکت می کند و نه از آنان عقب می افتد.

9-      شیعه واقعی و با بصیرت ملازم اهل البیت علیهم السلام است.

لطفا این پیام را منتشر کنید.

علی بن مهزیار می گوید:

 کَتَبتُ إلى أبی جَعفَرٍ علیه السلام وشَکَوتُ إلَیهِ کَثرَةَ الزَّلازِلِ فِی الأَهوازِ ،وقُلتُ :

تَرى لِیَ التَّحَوُّلَ عَنها ؟

 فَکَتَبَ علیه السلام :

 لا تَتَحَوَّلوا عَنها ، وصومُوا الأَربِعاءَ وَالخَمیسَ وَالجُمُعَةَ ، وَاغتَسِلوا وطَهِّروا ثِیابَکُم ، وَابرُزوا یَومَ الجُمُعَةِ ، وَادعُوا اللّهَ فَإِنَّهُ یَدفَعُ عَنکُم .

 قالَ : فَفَعَلنا فَسَکَنَتِ الزَّلازِلُ .


على بن مهزیار  نقل می کند:

 به ابو جعفر (امام جواد) علیه السلام نامه اى نوشتم و از فراوانى زلزله در اهواز به ایشان شکایت نمودم و گفتم : آیا صلاح مى دانید من از این شهر منتقل شوم؟

 ایشان مرقوم فرمود :

«از آن جا منتقل نشوید . چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بگیرید و غسل کنید و جامه هاى پاکیزه بپوشید و روز جمعه بیرون روید و به درگاه خدا دعا کنید . [خداوند ،] زلزله را از شما برطرف مى کند.

 ما این کار را کردیم و زلزله ها فرو نشستند ..[1]»



[1] - تهذیب الأحکام : ج 3 ص 294 ح 891 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 544 ح 1515 ، علل الشرایع : ص 555 ح 6 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 150 ح 8 .

سلام   ودرود خدای مهربان و بی همتا بر شمادوست عزیز

امیداوارم حالتان خوب باشد!

بخش مشاوره مکتوب در پایگاه درسهایی از قرآن و حدیث راه اندازی شد.

شما می توانید با ارسال مشکل خود در این بخش و دریافت  پاسخ، بخشی از آلامتان را کاهش دهید و راه حل برای مشکلتان پیدا کنید.

 

کافی است  کلیک  کنید:

بعد از این همه شبهاتی که درمورد حقوق زن در اسلام تو فضای مجازی پخش شده این متن واقعا  به شبهات پاسخ زیبایی داده است:

اﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ می شد هرچه خریده بود اول به ﻣﻦ  می داد اﻭ می گفت ﺳﻔﺎﺭﺵ پیامبر ﺍﺳﺖ ...

ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ می بوسید ﺳﭙﺲ به ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ می رفت ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ...

ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ و سعادتمند می دانست  ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ  ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ گل ﺧﻄﺎﺏ می کرد.

وقتی ازدواج کردم،وظیفه ی سنگین جهاد از دوش من برداشته شد و دادن یک لیوان آب به همسرم اجر جهاد در راه خدا را برایم داشت...

خداوند برایم حق مهریه و نفقه قرار داده تا استقلال مالی داشته باشم و دستم جلو هیچ کس دراز نباشد...

از طرفی میﺘﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ؛ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

پدرم همیشه مواظب بود تا دلم نشکند و آزاری نبینم چراکه پیامبرش گفته است:

زنان مانند بلور اند حساس و شکننده، آنها را نیازارید...

وقتی مادر شدم خدای مهربان از محبت و عشق خودش در من دمید تا نسل آینده بشر را تربیت کنم و به پاداش آن بهشت ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ قرار داد...

ﺩﯾﻪ ﯼ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ اگر ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩ به مسلمان بودنم افتخار می کنم که پیامبرش گفته است :

چه فرزند خوبی است دختر پرمحبت، کمک کار، مونس و همدم، پاک و علاقه مند به پاکیزگی

 (ﻣﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ)

ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺯ فمنیسمی به هم  می خورد که ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﺮدان ﻣﺴﺎﻭﯼ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.

ﻣﻦ تساوی ای ﺭﺍ نمی خواهم ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ  ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ بدوم ﮐﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﺭﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ بگیرم

من ریحانه ام جایگاهم فراتر ازین حرفهاست.

من یک زنم ... خالقم سوره ای به نامم نازل کرد!

من یک زنم...

خالقم طواف نساء را واجب کرده که بدون آن حتی حج ات قبول نیست.

من یک زنم...

و خالقم گفته باید هفت بار پا در جای پای یک زن، هاجر بگذاری و آنقدر سعی کنی تا خدایت تو را بپذیرد.

من زنم....

بهشت زیر پای مادر است...

روح انسان از درون من به او دمیده میشود...

هر روز پاسداری من از کودکم،ثوابی عظیم دارد.

اگر یک ساعت همسرم، با محبت و انس با من باشد، و به من خدمتی کند برای او برابر با هزار سال عبادت است..

سرشت و صفات انسانها از شیر من است...

عفت من سرمایه الهی من است.

من چرک نویس هیچ احساسی نمی شوم!!!

من عاشق سوره کوثرم...سوره ای که گواهی میدهد نسل پیامبر نسلی است که از سلاله یک زن است.

پروژه خطرناک پنتاگون علیه مسلمانان

«فان وکس» یا Fun vax مخفف یک عبارت انگلیسی به‌معنای «ویروسِ علیه بنیادگرایی مذهبی» نام پروژه پنتاگون است . در این پروژه با وارد کردن ویروسی به بدن قربانی، که دارای ژن خاصی به‌نام "VMAT2"  به تعبیر پیدا کننده آن ژن آقای  دین هامفر،  عنوان ژن خدا را گرفته است،  اختلال  در تمایلات دینی م و مذهبی افراد می گذارند.

با ورود این ویروس یه یک فرد مذهبی، او کم کم از دین  و ارزشها ی الهی گریزان می شود.

اما زمانی حساسیت این پروژه بیشتر برای جامعه هدف یعنی مسلمانان مشخص می‌شود که در این سند به‌صورت صریح اعلام می‌شود که «این ویروس سبب می‌شود یک فرد افراطی(؟!) به یک فرد عادی تبدیل شود؛ به‌نظر ما این کار می‌تواند تأثیر چشمگیری در منطقه خاورمیانه بگذارد؛ در برنامه فعلی و آزمایشی که تا‌کنون انجام داده‌ایم از ویروسهای دستگاه‌ تنفسی از قبیل "ویروس ذات‌الریه یا واینا" استفاده کرده‌ایم؛ معتقدیم با این شیوه می‌توانیم شمار زیادی از جمعیت این منطقه را در معرض این ویروس قرار داد، اکثر مردم این منطقه در معرض هر دو ویروس قرار گرفته‌اند و کاملاً مطمئن هستیم که این شیوه، شیوه‌ای بسیار موفقیت‌آمیز خواهد بود».

با توضیحاتی که دادیم می توان به این نکته مهم همه را متوجه کنیم که:

اگر مراقبت نکنیم و تغذیه ما اورگانیک و  متناسب با آموزه های دینی نباشد،  دشمنان دین و معنویت و مسلمانان با اجرای این پروژه ها می توانند بدون اینکه خود ما بدانیم روی رفتارمان تاثیر بگذارند.

یکی از دلایل دین گریزی در کشور ما  بی توجهی به تغذیه اسلامی  است. با توجه به اینکه شبکه جهانی یهود در بازار و در محصولات تثیر گذاشته است . برای اینکه قربانی چنین پروژه هایی نشویم  بهتر است به این آیه عمل کنیم:

فلینظر الانسان الی طعامه[1] .

پس انسان باید در غذای خود بنگرد.



[1] -  عبس: 24

وقتی حجاب داری....

1-   می شوی  نور چشمی خدا چرا که به خواسته اش عمل کردی.

2-   می شوی بالاتر از فرشته چرا که به اصل انسانییت بازگشتی.

3-   می شوی یک موجود برتر که می توانی چشم هوسرانان را بر خود ببندی.

4-   می شوی موجودی که ابهت و عظمتت مردان را به زانو در می آورد.

5-    می شوی یک همسر خوب چرا که به شوهرت خیانت نمی کنی.

6-     می شوی مادر خوب چرا که نجابتت را به فرزندانت نشان می دهی.

7-     می شوی همسایه خوب که مایه افتخار شوی نه مایه انزجار.

8-     می شوی رفیق خوب که به تو اعتماد کنند.

9-     می شوی یک ایرانی اصیلِ مسلمان که گدشتگانت به تو افتخار کنند.

10-   می شوی یک خواهر خوب که برادرت به خاطرت نگران نباشد.

11-   می شوی شبیه سیده زنان عالم که به تو لبخندی ازسررضایت زند و شفیع تو در محشر باشد.

12-   می شوی پاک که دلهای آلوده در تو طمع نکنند.

13-   می شوی «مرحومه» نه «ملعونه»که برایت فرشتگان  وعالمیان دعا کنند.

14-   می شوی «مبارکه»نه «کالای معامله» که خیر و نیکی از رشته های چادر ت بریزد.

15-   می شوی «مستوره»(=پوشیده) که تور ا از آتش دورخ بپوشاند.

16-   می شوی «مأمونه»(=در امنیت)تا به هنگام کوچ از دنیا عذاب قبر نبینی.

17-   می شوی «صّدیقه» که به پاکی دلت گواه باشد.

18-   می شوی «صالحه» که از «فاحشه» به دور باشی.

19-   می شوی  «مقتدر» که «ملعبه»(=بازیچه) دست این وآن نباشی.

20-   می شوی «مایه عزت» که از «ذلت» به دور باشی.

21-  می شوی انسان به تمام معنا که از شیطان به دور باشی.

22-  می شوی جزو «حزب الله» که از «حزب شیطان» به دور باشی.

23-  می شوی  «آزاده» که در بند هوی وهوس نباشی.

24-  می شوی  زیبا که به جمال باطنی ات گواه باشد.

25-  می شوی «دست نایافتنی» که بهایت رود بالا.

وقتی حجاب داری خودت هستی  برای خدا...

همواره زنان به خاطر نشناخته شدن جایگاهشان در هندسه عالم وجود مورد مظلومیت واقع شده اند و گاه به خاطر کج فهمی دچار تناقض گویی درباره او شده اند.

در منابع دین اسلام، به روایات مختلفی بر می خوریم که درباره زن اظهار نظرهای متفاوتی بیان داشته اند که اگر کسی همه این منابع را در کنار هم نچیند و یک خانواده آیه ای و حدیثی در باره موضوع زن تشکیل ندهد، تلقی خواهد کرد که اسلام شخصیت زن را می کوبد در حالی که از نگاه یک اسلام شناسف سخنان گفته شده در منابع اسلامی به تناسب زمان و مخاطب بیان شده و هرگز نمی توان با یک حدیث نظر نهایی را درباره یک موضوع داد.

از جمله روایاتی که در نهج البلاغه از امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده حدیثی است که دسیسه بازان و معاندان اسلام از آن برای تخریب چهره اسلام استفاده می کنند.

 با توضیحاتی که می آید خواهید دید که این نوع از برداشت از منابع روایی صحیح نیست:

 

در حکمت 230 نهج‏البلاغه آمده است:«المرأة شر کلها و شر ما فیها انه لابد منها» پاسخ شما چیست؟

در پاسخ[1] به این سؤال دو نکته حائز اهمیت است:

1. طبق روایات، زن خوب از تمام خوبى‏ها برتر است. امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «أکثر الخیر فى النساء»[2]؛ «بیشتر خوبى‏ها در زنان است». و زن بد نیز از تمام بدى‏ها بدتر «المرأة شر کلها».

همان‏گونه که ملاحظه مى‏شود در نگاه اول به نظر مى‏رسد که بین روایات تعارض باشد در حالى که چنین نیست. زیرا شأن نزول بسیارى از این روایات به دلیل سؤالاتى بود که از ائمّه علیه السلام مى‏شده و آن بزرگواران بنا بر شرایط و موقعیت‏هاى مختلف گاهى جواب‏هاى به ظاهر متضاد مى‏دادند. امّا همگى بیان‏گر واقعیت‏ها و در حقیقت راهنمایى‏ها و روایات امامان علیهم السلام مانند تابلوى راهنمایى و رانندگى در جاده‏هاست. براى مثال تابلوى سرازیرى و شیب تند، به معناى بدى راه نیست اما راننده باید توجه داشته باشد که اگر تند براند، احتمال تصادف و سقوط در درّه هست. مردان نیز باید توجه داشته باشند دل‏ربایى‏ها و زیبایى‏هاى زنان آنان را مجذوب خود نسازد و آنان را در سراشیبى تند زندگى قرار ندهد. نگرش اصیل و اصلى اسلام به زن به عنوان نعمتى الهى است که استعدادهاى فراوانى در وجود او به ودیعه نهاده شده است.

و اگر این استعدادها در مسیر هدف آفرینش و طاعت و بندگى خدا باشد، بیشترین خیر و خوبى را در بر خواهد داشت. ولى اگر همین استعدادهاى فوق‏العاده در غیر مسیر هدف خلقت و اطاعت و عبادت خداوند قرار گیرد، زمینه‏ساز فساد و تباهى براى خود و جامعه خواهد بود.

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «... لیس للمرأة خَطَرٌ لا لصالحتهن و لا لطالحتهن، أما صالحتهن فلیس خطرها الذهب والفضة، بل هى خیر من الذّهب والفضّة، و اما طالحتهن فلیس التراب خطرها بل التراب خیر منها»[3]؛ «زنان قابل ارزش‏گذارى نیستند، نه صالحشان و نه گمراهشان. اما صالح ایشان با طلا و نقره قابل قیمت‏گذارى نیستند چون ارزش آنان بیشتر از طلا و نقره است. و گمراهشان با خاک قابل قیمت‏گذارى نیستند چون خاک با ارزش‏تر از آنان است».

2. مقصود امیرالمؤمنین علیه السلام در این روایت، هشدار به مردان است که در نحوه برخورد و معاشرت با زنان به گونه‏اى عمل نکنند که از اهداف خویش باز بمانند و به طور دائم مشغول معاشرت با زنانشان باشند که این معاشرت دائمى و سرگرم بودن افراطى شر خواهد بود زیرا مانع رسیدن آنان به اهدافشان خواهد شد. امّا از سوى دیگر لازمه زندگى، همراهى و همنشینى با آنان است.

پی نوشت:

[1] - پرسش ها و پاسخ هاى‏دانشجویى، ج‏38، ص: 99

[2] - حرّ عاملى، وسائل الشیعة، مجلدات 30، ج 20، ص 24.

[3] - حرّ عاملى، وسائل الشیعة، مجلدات 30، ج 20 ص 47.

یاد داشت زیر تحلیلی درباره آسمانی بودن دو کتاب تورات  و انجیل ادیان یهودیت ومسیحیت که به قلم آیة الله مکارم شیرازی و همکاران ایشان در تفسیر نمونه آمده است.

" تورات" در اصل یک لغت عبرى است که به معنى" شریعت و قانون" مى‏باشد و سپس به کتابى که از طرف خداوند بر موسى بن عمران ع نازل گردیدگفته شده، و گاهى به مجموعه کتب" عهد عتیق" و گاهى به" اسفار پنجگانه" آن نیز گفته مى‏شود.

توضیح اینکه: مجموعه کتب یهود که" عهد عتیق" نامیده شده، مرکب از تورات و چندین کتاب دیگر مى‏باشد، تورات داراى پنج بخش است که به نامهاى:

سفر" پیدایش"، سفر" خروج"، سفر" لاویان" سفر" اعداد"، و سفر" تثنیه" نامیده شده است، این قسمت از کتب عهد قدیم، شرح پیدایش جهان و انسان و مخلوقات دیگر و قسمتى از زندگى انبیاء پیشین و موسى بن عمران و بنى اسرائیل و احکام این آیین مى‏باشد.

کتب دیگر این مجموعه که در واقع نوشته‏هاى مورخان بعد از موسى ع است شرح حالات پیامبران و ملوک و پادشاهان و اقوامى است که بعد از موسى بن عمران به وجود آمده‏اند.

ناگفته پیدا است که غیر از اسفار پنجگانه تورات، هیچ یک از این کتب، کتب آسمانى نیستند و خود یهود نیز چنین ادعایى را ندارند و حتى" زبور" داوود که آن را به عنوان" مزامیر" مى‏نامند، شرح مناجاتها و اندرزهاى داوود است.

و اما در مورد اسفار پنجگانه تورات، قرائن روشنى در آنها وجود دارد که نشان مى‏دهد اینها نیز کتب آسمانى نیستند، بلکه کتابهاى تاریخى هستند که بعد از موسى بن عمران نوشته شده است، زیرا در آنها شرح وفات موسى ع و چگونگى تدفین او و پاره‏اى از حوادث بعد از وفات موسى نیز آمده است، مخصوصا آخرین فصل سفر پنجم (سفر تثنیه) به وضوح ثابت مى‏کند که این کتاب، مدتها بعد از وفات موسى بن عمران به رشته تحریر در آمده است.

به علاوه محتویات این کتب که آمیخته با خرافات فراوان و نسبتهاى ناروا به انبیاء و پیامبران الهى و بعضى سخنان کودکانه مى‏باشد، گواه دیگرى بر ساختگى بودن آنها است.

شواهد تاریخى نیز نشان مى‏دهد که تورات اصلى از میان رفت و بعدا پیروان‏ موسى بن عمران، این کتابها را به رشته تحریر در آوردند[1].

" انجیل" در اصل، کلمه یونانى است که به معنى" بشارت" یا" آموزش جدید" آمده است و نام کتابى است که بر حضرت عیسى ع نازل شده است، قابل توجه اینکه قرآن در آیه مورد بحث و هر جا که از کتاب عیسى ع نام برده" انجیل" را به صورت مفرد آورده است، و نزول آن را از طرف خدا معرفى مى‏کند، بنا بر این اناجیل بسیارى که بین مسیحیان متداول است، حتى معروف‏ترین آنها یعنى انجیلهاى چهارگانه (لوقا، مرقس، متى و یوحنا) وحى الهى، نیستند، همانگونه که خود مسیحیان نیز انکار نمى‏کنند که این انجیلهاى موجود، همه به دست شاگردان، یا شاگرد شاگردان، حضرت مسیح ع و مدتها بعد از او نوشته شده است، منتها آنان ادعا مى‏کنند که شاگردان مسیح، این اناجیل را با الهام الهى نوشته‏اند.

در اینجا مناسب است بررسى فشرده‏اى در باره عهد جدید و اناجیل نموده و با نویسندگان آنها آشنا شویم:

مهم‏ترین کتاب مذهبى مسیحیان که تکیه‏گاه عموم فرق مسیحى مى‏باشد و همچون کتاب آسمانى روى آن تکیه مى‏کنند، مجموعه‏اى است که آن را" عهد جدید" مى‏نامند.

" عهد جدید" که مجموع آن بیش از یک سوم عهد قدیم نیست از 27 کتاب و رساله پراکنده در موضوعات کاملا مختلف تشکیل یافته به این ترتیب:

1-   انجیل متى‏[2] این انجیل به وسیله" متى" یکى از شاگردان دوازده‏گانه مسیح ع در سال 38 میلادى و به عقیده بعضى دیگر بین سالهاى 50 تا 60 میلادى نگارش یافته است‏[3]

 2- انجیل مرقس‏[4] طبق تصریح کتاب قاموس مقدس صفحه 792، مرقس از حواریون نبوده ولى انجیل خود را زیر نظر" پطرس" تصنیف نموده است. مرقس در سال 68 میلادى کشته شد.

3- انجیل لوقا-" لوقا" رفیق و همسفر" پولس" رسول بود، پولس مدتى پس از عیسى به دین مسیح گروید و در زمان وى، یهودى متعصبى بود، وفات لوقا را در حدود سنه 70 میلادى نوشته‏اند و به گفته نویسنده قاموس مقدس (صفحه 772)" تاریخ نگارش انجیل لوقا به زعم عمومى تخمینا 63 میلادى است".

4- انجیل یوحنا-" یوحنا" از شاگردان مسیح و از رفقا و همسفرهاى پولس مى‏باشد. و به گفته نویسنده مزبور به شهادت‏ اغلب نقادین (محققین) تالیف آن را به اواخر قرن اول نسبت مى‏دهند[5] از مندرجات این اناجیل که عموما داستان به دار آویختن مسیح و حوادث بعد از آن را شرح مى‏دهند به خوبى ثابت مى‏شود که همه این اناجیل، سالها بعد از مسیح نگاشته شده‏اند و هیچکدام کتاب آسمانى نازل شده بر مسیح ع نیستند.

5- اعمال رسولان (اعمال حواریان و مبلغان صدر اول).

6- 14 رساله از نامه‏هاى پولس به اقوام و افراد مختلف.

7- رساله یعقوب (بیستمین رساله از کتب و رساله‏هاى بیست و هفتگانه عهد جدید).

8- نامه‏هاى پطرس (رساله 21 و 22 عهد جدید).

9- نامه‏هاى یوحنا (رساله 23 و 24 و 25 عهد جدید).

10- نامه یهودا (رساله 26 عهد جدید).

11- مکاشفه یوحنا (آخرین قسمت عهد جدید).

بنا بر این طبق تصریح مورخان مسیحى و طبق گواهى صریح اناجیل و سایر کتب و رساله‏هاى عهد جدید، هیچ یک از اینها، کتاب آسمانى نیستند و عموما کتابهایى هستند که بعد از مسیح علیه السلام نگاشته شده‏اند و از این بیان، چنین نتیجه مى‏گیریم که انجیل، کتاب آسمانى مسیح از میان رفته و امروز در دست نیست، تنها قسمتهایى از آن را شاگردان مسیح در اناجیل خود، آورده‏اند که متاسفانه آن نیز آمیخته با خرافاتى شده است.[6]

 

پی نوشت:

[1] -  براى توضیح بیشتر به کتابهاى: الهدى الى دین المصطفى( عربى)، الرحلة المدرسیة( عربى)، رهبر سعادت( فارسى)، و قرآن و آخرین پیامبر( فارسى)، مراجعه فرمائید.

[2] - متى" بر وزن" حتى" در اصل به معنى خدابخش بوده است.

[3] - قاموس مقدس، صفحه 782.

[4] - " مرقس" بر وزن" هرمز" یا بر وزن" مردم" هر دو گفته شده است.

[5] - قاموس مقدس، صفحه 966.

[6] - مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، 27جلد، دار الکتب الاسلامیه - تهران، چاپ: سى و دوم، 1374.