محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

 شهادت حضرت باب الحوائج امام موسی الکاظم علیه السلام را تسلیت می گوییم.

امام کاظم علیه السلام: 

اسْتَحْیُوا مِنَ اللّه ِ فى سَرائِرِکُمْ 

کَما تَسْتَحْیُونَ مِنَ النّاسِ فى عَلانِیَتِکُمْ. 


امام کاظم علیه السلام فرمود: 

در پنهان هایتان از خداوند شرم کنید، همچنان که در آشکارِ خود از مردم خجالت مى کشید. 

 تحف العقول، ص ۳۹۴

نرم افزار اندرویدی دانستنی های امام  کاظم علیه السلام را دانلود کنید


 

طب  اسلامی داریم، نداریم؟!

 

وقتی می گوییم اسلام پاسخگوی همه مسائل مربوط به انسان بلکه عالم هستی است، گزافه نگفته ایم.

در قرآن کریم می خوانیم:

 

«وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْء[1]».

و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند

 

«مَّا فَرَّ‌طْنَا فِی الْکِتَابِ مِن شَیْء[2]»

ما در کتاب (آفرینش، بیان) هیچ چیز را فرو گذار نکردیم.

 

این آیات به صراحت به جامعیت اسلام و اینکه می تواند پاسخگوی همه نیازهای بشری باشد اشاره می کند.

در این بین «طب» مستثنی نیست.

حجم عظیم روایات پزشکی که در زمینه پیشگیری از بیماری، سلامتی، و حتی درمان در جوامع حدیثی شیعه و سنی، نشان از اهتمام دین اسلام و رهبران آن بر «طب»  دارد.

اگر قید «اسلامی» را بر «طب»  بزنیم هیچ اتفاق خاصی علیه اسلام نخواهد افتاد چرا که این قید ، قید حقیقی «طب»  است.

دلیل اینکه برخی از اسلام شناسان با طب اسلامی مخالفت دارند و حتی منکر آن هستندشاید به چند علت باشد:

-         نبود آگاهی کافی در این زمینه .

-          ملاحظاتی در چنین اظهار نظرهایی دارند.

 از جمله این ملاحظات جلوگیری از حجم عظیم مدعیان آگاه به «طب اسلامی» است.

قطعا ما متخصصین و مجتهدینی در زمینه «طب اسلامی» داریم. ولی برخی از طلاب که تخصص کافی برای طبابت ندارند و صرفا با خواندن یک جزوه و یا یک کتاب، ادعای طبابت می کنند، مردم را به خاطر نسخه های نادرست، نسبت به دین اسلام و «طب اسلامی» بدبین کرده اند. حتی برخی از این آقایان، ادعای بنیانگذاری «طب متعالیه» را دارند. طبی که به زعم مدعی اش، تلفیقی از طب هندی، چینی، یونانی، سنتی، اسلامی، طلسمات، جن گیری و ماوراء طبیعه است و این درحالی است که این تلفیقات را بزرگانی مثل ابن سینا رحمه الله انجام داده اند ولی ادعای بنیانگذاری طب متعالیه را هرگز نکرده اند.

وجود «غیر متخصص» در حیطه «طب اسلامی» باعث شده برخی مراجع، موضع علیه طب اسلامی بگیرند و کلا آن را منکر شوند.

 به نظر نگارنده، باید جانب انصاف در خصوص طب اسلامی رعایت شود. برای این کار چند پیشنهاد تقدیم می گردد:

1-      روایت مربوط به طب بعد از جمع آوری پالایش رجالی و فقه الحدیثی شود.

2-      طب جدید به کمک تایید این دسته روایات بیاید.

3-      حوزه علمیه و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، در راستای تبیین و ترویج «طب اسلامی» همکاری نمایند.

4-      برای دانش پژوهان «طب اسلامی» مدرک رسمی برای طبابت صادر شود.

نکته:

شاید یکی از دلایلی که علیه «طب اسلامی» از ناحیه غیر حوزویان موضع گرفته می شود دو چیز عمده باشد:

1-      کسادی بازار دارو برای دلالان دارو و سازندگان آنها. چون طب اسلامی بر استفاده از داروهای گیاهی و دعا تاکید دارد اما طب مدرن بر داروهای شیمیایی تاکید دارد. وقتی مردم به سمت داروهای گیاهی بروند خود به خود تولیدی های داروها تعطیل خواهدشد.

2-      کسادی کار پزشکان

فرایند درمان در «طب اسلامی» ، جامع نگری است ولی طب مدرن جزئی نگر است و این در حالی است که بیماری همه وجود شخص را تحت الشعاع قرار می دهد.

طبیب اسلامی علاوه بر تجویز دارو از دعا و مناجات و ذکر نیز برای بهبود بیماری بهره می گیرد ولی پزشکی اکادمیک، غالبا دارو تجویز می کند و دیگر هیچ.

طبیعی است با روی کار آمدن طب اسلامی بسیاری از پزشکان از روند درمان ناراضی خواهند بود.

خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی

باسمه تعالی

سریال پایتخت از همان ابتدا با بعضی ساختار شکنی‌ها و گاه حرف‌هایی نو توانست جمع زیادی از مخاطبان را به سوی خود جذب کند. بخشی از این مسئله را باید در یافتن سوژه‌های عمومی و در عین حال جذاب برای مخاطب جست و بخش دیگر آن را در کارگردانی، بازیگردانی و حضور عواملی که ایده و سلیقه‌ای نسبتاً نو را به کار بستند.

در قسمت‌ها ابتدایی، این عوامل بودند که مخاطب را به دنبال خود می‌کشیدند اما از یک جایی به بعد این مخاطب بود که تقاضای دیدن قسمت‌های جدید این سریال پرطرفدار را داشت. از همین رو با تمام مشکلات مالیِ شبکه‌ها برای فیلمسازی، عوامل با یافتن سرمایه گذار و گنجاندن تبلیغات پیدا و پنهان در فیلم، به ساخت سریال ادامه دادند.

در سال‌های گذشته هم شاهد نقدهایی هرچند اندک نسبت به مسائل و مفاهیم مطرح شده در سریال در میان مخاطبان و منتقدان بودیم اما این حجم از انتقاد که امروز به سوی این فیلم سرازیر شده آن هم در تمامی سطوح، در طیف گسترده‌ای از کانال‌ها و گروه‌های متنوع شبکه‌های اجتماعی و در میان طیف‌های گوناگونی از مخاطبان جای اندکی تأمل دارد!

بعضی از نقدها با رویکرد فمینیستی، در کانال‌ها و گروه‌های مرتبط و در میان قشر به اصطلاح روشنفکرنما راجع به مسائلی مانند مطرح شدن مسئله ازدواج زودهنگام دختران، غیرت ورزی بیش از حد (!) نقی معمولی و ... و عدم اشتغال زنان که در قالب تقابل «هما» ی قسمت‌های چهارم و پنجم در مسئله اشتغال و خانه داری مطرح می‌شود؛ به عنوان مثال بازنمایی زنی مانند هما که بعد از تصادف و مرگ کودک خود دچار افسردگی و خانه نشینی شده را (از زبان این دست منتقدان بخوانید خانه نشین کردن زنان شاغل!) نوعی عقبگرد و تحجر می‌خوانند و سؤال‌هایی از این دست در ذهن مخاطب می‌کارند که چه شده هما در این دو قسمت این همه تفاوت دارد؟! چرا زنی که مستقل (!) بود الان خانه نشین شده و زیر بیرق قیمومیت همسر (!) باید زندگی کند؟!

از سویی در جمع‌های مذهبی بعضی شوخی‌های درج شده در فیلم، وجود بعضی کاراکترها مانند «بهتاش» – که قرار است نقش منفی فیلم و نمادی از جوان طغیانگر و کمتر مسئولیت پذیر را ایفا کند – و ... مایه تخریب این سریال محبوب در میان پیکره اصلی جامعه شده است.

به این اضافه کنید تخریب این فیلم به خاطر اشتباهاتی نظیر به کارگیری عواملی از شبکه «جم» در این سریال در میان قشر انقلابی و دلسوز را و مسائلی از این دست که نشان از هجمه گسترده نسبت به این سریال دارند.

نیک می دانیم نقد نهایی یک اثر پیش از اتمام آن نه عقلانی است و نه با قواعد اخلاق و تخصص می‌خواند. گرچه می‌توان وجود یا عدم بعضی مسائلِ مخل یا ضروری و یا حضور بعضی ضعف‌ها را می‌توان به عنوان نقدی که تا اینجای کار وجود دارد ذکر نمود و اگر با دیده انصاف بنگریم کمتر اثری را می‌توان که از خطا و ضعف مصون باشد.

جای یک سؤال اینجا خالی است؛ چرا این حجم از نقدها و تخریب‌ها پس از شروع این قسمت از سریال پایتخت سراغش آمد؟ مگر بسیاری از این انتقادها پیش از این نیز بر این سریال وارد نبود؟! چرا تا سازمان اوج حامی مالی این فیلم و امثال آن شد، این سریال و فیلم‌هایی که امثال سازمان اوج حامی آن هستند در نظر بسیاری از افراد قلم به دست این همه بد و زشت و زننده شد؟! چرا...؟ و خیلی چراهای دیگر.

باید گفت تخریب یک اثر و نقدهایی که بیشتر رویکردی تخریبی دارند، آن هم پیش از پایان یافتن، نشان از تخریبی عمدی یا شبه عمد دارد. بیش از همه سازمان اوج و بواسطه آن ورود سپاه به حوزه مسائل فرهنگی و هنری ازجمله تولید فیلم و سریال را نشانه رفته است. این مسئله را به شکلی پررنگ در کانال‌هایی که ارتباط بیشتری با جریان‌های مخالف انقلاب دارند می‌توان یافت و باید از مخاطبان و منتقدان منصف دعوت کرد در این دور باطلی که هدف آن تخریب نهادها و دستگاه‌های انقلابی و دلسرد کردن آنها از ورود به عرصه‌های هنری است قرار نگیرند.

گرچه نگارنده نیز نقدهایی که در برخی موارد جدی است به این اثر تا اینجای کار و برخی آثار مورد حمایت سازمان اوج و سازمان‌های مشابه دارد و معتقد است این سازمان‌ها باید بازنگری جدی نسبت به محصولاتی که حمایت می‌کنند داشته باشند، اما قواعد نقد حرفه‌ای به ما می‌گوید در نقد بسیاری از مسائل موجود در کارهایی که به صورت سری ساخته می‌شوند و حالتی سریالی دارند بهتر است اجازه دهیم کار به سرانجام برسد، بعد با ادله و قواعد علمی به نقد منصفانه آن بنشینیم.

بسیاری از این نقدهایی که اکنون به نظر می‌رسد وجود داشته باشد اگر در آن زمان هم موجود یا حتی پررنگ‌تر بود باز می‌توان به شکلی زیباتر و لحنی دلسوزانه‌تر در اختیار جوانان دلسوز و بعضاً تازه کار این سازمان‌ها قرار گیرد تا این نیروهای خودی در ادامه راه با تجربه و دانش بیشتر و بهتری گامی را که در این مسیر پرخطر نهانده اند استوار کنند و با قدرت بیشتری راه را ادامه دهند.

از نظر نگارنده نقد این مطلب به معنای تطهیر فیلم از اشتباه و خطا نیست.

به قلم: 

- حجت الاسلام و المسلمین علی قهرمانی

-  رئیس مؤسسه ندای فطرت

- منتقد رسانه و عرفانهای نو ظهور

- نظریه پرداز و محقق سبک زندگی


 

لیلة الرغائب

 

رجب، ماه خداست؛ ماه پر برکتی است که اعمال بسیاری برای آن ذکر شده است. باید خود را در دریای زلالش بشوییم تا پاک شویم.

 

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:

 هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا می شود و غضب الهی از او دور می گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می شود.

اعمال ماه های رجب و شعبان، جهت آماده ساختن روح برای شرکت در میهمانی ماه مبارک رمضان می باشد.

برای درک عظمت ماه رمضان باید از قبل خود را آماده نمائیم.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:

ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است.

اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائک بر زمین نزول می کنند.

 برای این شب عملی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ذکر شده است که فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:

روز پنج شنبه اول آن ماه  - در صورت امکان و بلا مانع بودن -  روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می شود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آلهگفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر "سبوحٌ قدوسٌ رب الملائکة والروح" گفته شودپس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظمگفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر "سبوح قدوس رب الملائکة والروحگفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.

 

پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله) در فضیلت این نماز می فرماید:

کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد می‌گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی.

میّت می‌پرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیده‌ام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده‌ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده‌ام. آن زیباروی پاسخ می‌دهد: من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد او آمده‌ام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند.

 

امید آن است که در پایان این نماز با فضیلت، محتاجان به دعا را فراموش نکنید و ما را نیز از دعای خیر خود محروم ننمایید.

 

" التماس دعا"

 

وقتی به برخی از مردم مسأله ای گفته می شود که طبق شریعت مقدس اسلام و مذهبه حقه شیعه است در جواب می گویند که نه ما آنچه خودمان دلمان می خواهد انجام می دهیم!

 

 

مثلا وقتی گفته می شود که نماز را به زبان فارسی نباید خواند می گویند که زبان عربی مال عربها است و من فارس هستم و با زبان فارسی راحت می توانم با خدا صحبت کنم!

 

یا وقتی می گوییم: خانم حجابت را مراعات کن خدای تعالی امر به پوشش و حجاب کرده و از زینت و آرایش برای نامحرمان نهی کرده است،می گوید:

 

«دلت پاک باشد» اینها مثل بچه ها یا برادران من هستم.

 

یا وقتی گفته می شود آقا خمس یا زکات جزو وظایف مالی است که به امرخدای تعالی بر افراد واجب شده است می گوید: نه من مالیات می دهم و اینها را شما از خود می گویید!

 

امثال این جوابها وادعا ها زیاد است.

 

 مثلا شنیدم از دوستی که می گفت: دختر یکی از فامیلها وصیت کرد که بعد از مردنش جسد او را آتش زده و خاکسترش را بر رودخانه زرد و یا نیل بریزند. وقتی به او می گویند که این کار از منظر اسلام حرام است، می گوید: من اینگونه مردن را دوست دارم!

 

 

یا وقتی به طرف می گویی این برداشت شما از آیه قرآن مخالف با آیه دیگر است و مفسرین چنین تفسیری را قبول ندارند،می گوید: من هرچه خودم می فهمم را قبول دارم!

 

دلیل این سماجتهای افراد در برابر احکام الهی چیست؟

 

چرا فقط آنچه خود می خواهند را می پذیرند ولی آنچه مخالف طبعشان باشد را رد می کنند؟

 

جواب این سوالات یک کلمه است وآن «سرکشی در برابر معبود یکتا» است.

 

اینان اگر خدا را باور دارند باید «همه آنچه خدا می خواهد» را باور داشته باشند.

 

«خدا باوری» نشانه اش «تسلیم محض شدن در برابر خواست خدای تعالی» است حتی در کوچکترین حرکتها در مسیر حیات.

 

اینها کسانی هستند که فکر می کنند کارشان درست است ولی شدیدا در گمراهی اند.

 

« الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»[1].

 

 

ترجمه آیه:

 

آنان که در زندگى دنیا تلاششان گم و نابود مى‏شود، در حالى که مى‏پندارند (همچنان) کار شایسته و نیک انجام مى‏دهند.

 

اینان به جای «بنده »بودن در برابر خدا می خواهند«مولا»باشند ولو در برخی امور.

 

اینان دین خدا را تجزیه کرده اند  ومصداق آیه«...أَ فَتُؤْمِنُونَ‏ بِبَعْضِ‏ الْکِتابِ‏ وَ تَکْفُرُونَ‏ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون‏»[2] شده اند.

 

ترجمه:

 

آیا به بعضى از دستورات کتاب آسمانى ایمان می ‏آورید وبه برخى دیگر کافر می ‏شوید؟ پس جزاى هر کس از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود و روز قیامت به سخت‏ترین عذاب بازبرده شوند و خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، غافل نیست‏

 

 

برادردان وخواهران!

 

 

بدانید خود رأیی در انجام اعمال عبادی و روش زندگی بر خلاف عبودیت وبندگی است.

 

بدانید اگر خدا را قبول دارید باید همه آجه او می خواهد را انجام دهید.

 

تنها آیینی که در این برهه از زمان تا قیام قیامت پذیرفتنی است و احکام و برنامه هایش خواست الهی است،اسلام است.

 

دوباره مسلمان شویم!

 

بدانید که هرکس بر غیر منهج و راه خدا حرکت کند وحتی در کمترین کارها خواست خدا را در نظر نگیرد گمراه گشته و از چشم رحمت الهی خواهد افتاد و در نهایت خسران و زیان دو دنیا نصیبش خواهد شد.

 

 

به روایات خوب دقت کنید:

 

روایت اول:[قصص الأنبیاء علیهم السلام‏] بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ :أُمِرَ إِبْلِیسُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ .فَقَالَ: یَا رَبِّ وَ عِزَّتِکَ إِنْ أَعْفَیْتَنِی مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّکَ عِبَادَةً مَا عَبَدَکَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا!

 

 قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ[3].

 

ترجمه:

 

 

هشام از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:

 

به ابلیس امر شد که برآدم سجده کند.شیطان گفت:ای پروردگار!اگر مرا از سجده بر آدم عفو کنی عبادتی تو را خواهم کرد که کسی مثل آن نکرده باشد!

 

خدای بزرگ و بلند مرتبه فرمود: «من دوست دارم در آنچه من امر می کنم اطاعت شوم».

 

 

توضیح:

 

در این روایت ملاحظه می فرمایید که خدای تعالی به شیطان هشدار می دهد که اگر تو اهل طاعت هستی و واقعا من را قبول داری فقط آنچه من می خواهم را انجام بده.طبق این روایت کسانی که در مسیر زندگی «خود رأی» باشد و خواسته خدا را نادیده بگیرند هرچند بهترین عبادتهارا بجا آورند،قطعا رانده شده درگاه خدای تعالی خواهند بود.

 

مراقب باشید شیطانی نشوید!

 

روایت دوم: سن، [المحاسن‏] بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْبَصْرِیِّ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ:

 

 مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَى نَبِیِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِرَجُلٍ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ یَدْعُو اللَّهَ فَانْطَلَقَ مُوسَى فِی حَاجَتِهِ فَغَابَ سَبْعَةَ أَیَّامٍ ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ رَافِعٌ یَدَیْهِ إِلَیْکَ یَسْأَلُکَ حَاجَتَهُ وَ یَسْأَلُکَ الْمَغْفِرَةَ مُنْذُ سَبْعَةِ أَیَّامٍ لَا تَسْتَجِیبُ لَهُ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ یَا مُوسَى لَوْ دَعَانِی حَتَّى تَسْقُطَ یَدَاهُ أَوْ تَنْقَطِعَ یَدَاهُ أَوْ یَنْقَطِعَ لِسَانُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ حَتَّى یَأْتِیَنِی مِنَ الْبَابِ الَّذِی أَمَرْتُهُ[4].

 

امام صادق علیه السلام می فرماید:

 

حضرت موسی- که بر رسول ما و آل او وایشان درود باد- از کنار مردی گذشت که دستانش را بسوی آسمان بلند کرده و دعا می کرد.موسی به دنبال حاجت خود رفت و هفت روز گذشت.بعد از بازگشت، دید که مرد دستان خود را بلند کرده و هنوز دعا می کند.به خدای تعالی عرض کرد:

 

ای پروردگار!این بنده تو هفت روز است که دستانش را بسوی تو بلند کرده و تو را می خواند و از تو مغفرت طلب می کندآیا او را اجابت نمی کنی؟

 

وحی آمد که ای موسی اگر او دستانش بیفتد و یا گردنش بریده شود و یا دستش قطع گردد اجابتش نخواهم کرد مگر از طریقی که من گفتم بخواهد.

 

توضیح:

 

از این قضیه این نکته استفاده می شود که هرگونه اختراع و بدعت در دین پذیرفتنی نیست و کسانی که از غیر راه الهی و دین او کاری را هرچند در قالب ارزشها باشد را انجام دهند، هرگز خداوند قبول نخواهد کرد.

پس بنگریم به خودمان و از خواب برخیزیم و از غفلتی که دامنگیرمان شده بیدار شویم و مراقب باشیم که «در مسیر حق» باشیم نه اینکه خود مسیر برای خود درست کنیم.

مراقب باشیم «آیین ساز»نباشیم بلکه پیرو«آیین اسلام»باشیم.

 

امیر المومنین علی علیه السلام اگر علی شد ونام آور همه عرصه در طول تاریخ گشت وجاری در همه زمانها گشت وکسی در فضایل و ویژگیها به مانند او نشد و دوست ودشمن ثنا گوی او شدند به این خاطر بود که او «عبد» بود وهرگز از خود کاری نکرد بلکه دید که خواست خدای تعالی چیست.

آورده اند که روزی به محضر امیر المومنین علیه السلام فالوده آوردند به آن نگاه کرده وبه اصحاب فرمود که دستان خ.د دراز کنید واز آن بخورید.خودش نیز دستش را دراز کرد که بخورد ولی به یک باره دست کشیدند و از آن نخوردند.پرسیدند یا امیر المومنین چرا میل نمی فرمایید؟

فرمود: « یاد رسول خدا افتادم که از آن نخورده اند.چیزی را که رسول خدا صلی الله علیه وآله از آن نخورده نخواهم خورد»[5].

 

آری علی علیه السلام در کوچکترین چیزها پیرو حق بود حتی در خوردن که کار عادی همه ما انسانها است.

 

چقدر فاصله است بین «علی وار زندگی کردن» و« ادعای شیعه و پیرو» او بودن.

 

یا علی! ما از تو دور شدیم و به همین خاطر فرزندان ما مبتلای به انواع گناهان هستند.

 

 

یا علی! دختران مسلمان بازیچه شیطان شده اندو جوانان ما غیرت را به فراموشی سپرده اند.

 

 

یا علی! پدران و مادران به فکر خواسته های جنسی خودند و از تربیت فرزندان خود متنفر. اصلا بگویم از فرزند داشتن متنفر!

 

 

یا علی! سرمایه داران بی رحم شده و فقیران بی دین!

 

 

یا علی! از شیعه بودن ادعا مانده و بس.

 

 

یا علی! ما ماندیم و بی نهایت رسوایی.

 

 

یا ابا غوث ادرکنا!

 

 

یا ابا ایتامی! یتیمان امت را دریاب.

 

 

یا کاشف الغم عن وجه رسول الله! بیا و این غبار خفت و خواری را دوباره از روی امت اسلامی پاک کن.

 

 

یا حیدر کرار و ای کشنده فتنه ها! بیا و فتنه ها را با دو دم شمشیر ذوالفقارت نابود کن.

 

 

ای کننده در خیبر بیا و دیوارهای بی اعتمادی به دین را یهود ونصاری برای امت اسلامی بنیان نهاده اند از جا بکن.

 

 

یا علی! بیا و این فاصله هایی را که خودمان ایجاد کرده ایم ، کم کن.

 

 

یا علی! بیا و ما را بنده کن!

 

 

یا علی! بیا و ما اسیران هوای نفس و اسیران شیطان را آزاد کن.

 

 

یا علی! مددی.

 


 

پی نوشتها:

[1] - الکهف:104

[2] - البقره:85

[3] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 262

[4] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 263

[5] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی الرَّحْبَةِ فِی نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ إِذْ أُهْدِیَ إِلَیْهِ طَشْتُ خِوَانِ فَالُوذَجٍ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: مُدُّوا أَیْدِیَکُمْ فَمَدُّوا أَیْدِیَهُمْ وَ مَدَّ یَدَهُ ثُمَّ قَبَضَهَا وَ قَالَ :إِنِّی ذَکَرْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَمْ یَأْکُلْهُ فَکَرِهْتُ أَکْلَهُ.( وسائل‏الشیعة،ج24،ص388)

سلام به رفقای گرامی

یک سید بزرگوار از علما داریم که الآن دیالیز می شوند. کلیه برایشان پیدا شده ولی  ۲۲ میلیون تومان‌ بابت پیوند کلیه نیاز دارند.

در صورتی که می توانید یاری برسانید از روش های ذیل استفاده کنید:

1-  شماره گیری کد ussd  پایگاه درسهایی از قرآن و حدیث که زیر نظر این جانب است:

55008#*97*788*

لطفا اعداد را به لاتین وارد کنید.

2-   واریز به کارت:

۶۰۳۷۹۹۷۲۳۹۵۷۹۵۴۴ بنام محمد علی فتحی

در صورت تمایل به مشورت تماس بگیرید.

 تلفن: ۰۹۱۹۲۶۵۵۸۶۶


در ضمن از سهم سادات نیز می توان به ایشان کمک کرد در این باره با اجازه مرجع تقلید و تقدیم فیش مرجع تقلیدتان از طرف ما نیز می توانید همیاری کنید.

 

بی توجهی به حال اطرافیان و دوستان و آشنایان عملی نکوهیده است.

دستور اکید اسلام بر همیاری و توجه به هم نوع است تا شادی های زندگی و غم های را همه باهم احساس کنند و برای حل مشکلات به هم کمک کنند.

تمرکز کردن بر خود و خود و خود از انسانیت و ایمان به دور است.

 

به این حدیث توجه کنیم:

 

خلّاد گوید:

 مردى دیر به خدمت پیامبر (ص) رسید، پیامبر به او فرمود: 

چه باعث شده است که تو را کم ملاقات مى‏کنم؟

 

پاسخ داد: 

اى رسول خدا برهنگى مانع آمدنم بود.

 پیامبر فرمود: 

آیا همسایه‏ات دو جامه نداشت که یکى را به تو عاریه دهد؟

 پاسخ داد چرا [داشت.] 

 

حضرت فرمود:

 او برادر تو نیست.[1]

 


[1] حر عاملى، محمد بن حسن، آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام، 1جلد، آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى - مشهد مقدس، چاپ: پنجم، 1380.