محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۱۱۱ مطلب با موضوع «اهل البیت علیهم السلام» ثبت شده است

عشق زیارت امام حسین علیه السلام

حَدَّثَنِی أَبِی رَحِمَهُ اَللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ اَلْقُمِّیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى اَلْیَقْطِینِیِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ اَلصَّیْرَفِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

مَنْ أَرَادَ اَللَّهُ بِهِ اَلْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اَللَّهُ بِهِ اَلسُّوءَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ بُغْضَ اَلْحُسَیْنِ وَ بُغْضَ زِیَارَتِهِ[1].

 

ترجمه:

پدرم رحمة اللّٰه علیه از سعد بن عبد اللّٰه بن ابى خلف قمى، از محمّد بن عیسى یقطینى، از شخصى، از فضیل بن عثمان صیرفى، از کسى که براى او حدیث گفته، از حضرت ابى عبد اللّٰه علیه السّلام، حضرت فرمودند:

 کسى که خداوند خیر را براى او اراده کرده باشد در قلبش محبّت امام حسین علیه السّلام را قرار داده و در دلش محبت زیارت آن جناب را مى‌اندازد و کسى که خداوند سوء و بدى را برایش بخواهد در قلبش بغض امام حسین علیه السّلام قرار داده و در دلش بغض زیارت آن حضرت را مى‌اندازد.

نکات روایت:

1-      منظور از اراده خیر هدایت ویژه خدای عزوجل نسبت به بنده اش است که این هدایت با وجود ظرفیت، در درون انسان تحقق می یابد. این ظرفیت به برکت ایمان انسان به خدای یگانه و اعمال نیک تحقق می یابد.

دلیل تاکید بر عبودیت و بندگی و انجام اعمال عبادی ایجاد این ظرفیت ها است.

2-      حب الحسین علیه السلام که مهمترین عنایت خدا به کسانی است که اراده خیر به آنان کردهف نشان از عظمت این عشق است. ظاهر روایت حب به تنهایی را شامل می شود و در مرتبه اعلای این حب اطاعت از حسین علیه السلام قرار دارد.

3-      حب زیارت امام حسین علیه السلام در راستا و امتداد حب الحسین علیه السلام است. البته بیان آن بعد از طرح حب الحسین خصویت ویژه زیارت را به ذهن تداعی می کند.

4-      دلیل اینکه حب امام حسین علیه السلام نشانه خیر بودن عبد تبیین شده این است که ایشان محبوب خدای تعالی است و حب محبوب های الهی نشان از عمق ارتباط عبد با مولایش یعنی باری تعالی می باشد.

 

از اینکه عاشق امام حسین علیه السلام هستید افتخار کنید شما را خدا اهل الخیر دانسته است.



[1] - کامل الزیارات , ج 1 , ص 142


             

حَدَّثَنِی أَبُو عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اَلْحُسَیْنِ اَلْعَسْکَرِیُّ بِالْعَسْکَرِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

إِذَا أَرَدْتَ زِیَارَةَ قَبْرِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ عَلَى شَطِّ اَلْفُرَاتِ بِحِذَاءِ اَلْحَائِرِ [اَلْحَیْرِ] فَقِفْ عَلَى بَابِ اَلسَّقِیفَةِ وَ قُلْ:

 «سَلاَمُ اَللَّهِ وَ سَلاَمُ مَلاَئِکَتِهِ اَلْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَائِهِ اَلْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِهِ اَلصَّالِحِینَ وَ جَمِیعِ اَلشُّهَدَاءِ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلزَّاکِیَاتِ اَلطَّیِّبَاتِ فِیمَا تَغْتَدِی وَ تَرُوحُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ اَلتَّصْدِیقِ وَ اَلْوَفَاءِ وَ اَلنَّصِیحَةِ لِخَلَفِ اَلنَّبِیِّ اَلْمُرْسَلِ وَ اَلسِّبْطِ اَلْمُنْتَجَبِ وَ اَلدَّلِیلِ اَلْعَالِمِ وَ اَلْوَصِیِّ اَلْمُبَلِّغِ وَ اَلْمَظْلُومِ اَلْمُهْتَضَمِ فَجَزَاکَ اَللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ عَنِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِم أَفْضَلَ اَلْجَزَاءِ بِمَا صَبَرْتَ وَ اِحْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ- فَنِعْمَ عُقْبَى اَلدّٰارِ  لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ وَ اِسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ حَالَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ مَاءِ اَلْفُرَاتِ أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَ أَنَّ اَللَّهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ مَا وَعَدَکُمْ جِئْتُکَ یَا اِبْنَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَافِداً إِلَیْکُمْ وَ قَلْبِی مُسَلِّمٌ لَکُمْ وَ أَنَا لَکُمْ تَابِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ- حَتّٰى یَحْکُمَ اَللّٰهُ وَ هُوَ خَیْرُ اَلْحٰاکِمِینَ  فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاَ مَعَ عَدُوِّکُمْ إِنِّی بِکُمْ وَ بِإِیَابِکُمْ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ بِمَنْ خَالَفَکُمْ وَ قَتَلَکُمْ مِنَ اَلْکَافِرِینَ قَتَلَ اَللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ بِالْأَیْدِی وَ اَلْأَلْسُنِ».

 ثُمَّ اُدْخُلْ وَ اِنْکَبَّ عَلَى اَلْقَبْرِ وَ قُلِ:

« اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلْعَبْدُ اَلصَّالِحُ - اَلْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِکَ وَ بَدَنِکِ أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اَللَّهَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى مَا مَضَى عَلَیْهِ اَلْبَدْرِیُّونَ - اَلْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ اَلْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِی جِهَادِ أَعْدَائِهِ اَلْمُبَالِغُونَ فِی نُصْرَةِ أَوْلِیَائِهِ اَلذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ فَجَزَاکَ اَللَّهُ أَفْضَلَ اَلْجَزَاءِ - وَ أَکْثَرَ اَلْجَزَاءِ وَ أَوْفَرَ اَلْجَزَاءِ وَ أَوْفَى جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَیْعَتِهِ - وَ اِسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَ أَطَاعَ وُلاَةَ أَمْرِهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَالَغْتَ فِی اَلنَّصِیحَةِ وَ أَعْطَیْتَ غَایَةَ اَلْمَجْهُودِ فَبَعَثَکَ اَللَّهُ فِی اَلشُّهَدَاءِ وَ جَعَلَ رُوحَکَ مَعَ أَرْوَاحِ اَلشُّهَدَاءِ وَ أَعْطَاکَ مِنْ جِنَانِهِ أَفْسَحَهَا مَنْزِلاً - وَ أَفْضَلَهَا غُرَفاً وَ رَفَعَ ذِکْرَکَ فِی عِلِّیِّینَ وَ حَشَرَکَ مَعَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَدٰاءِ وَ اَلصّٰالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولٰئِکَ رَفِیقاً  أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُلْ وَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِکَ - مُقْتَدِیاً بِالصَّالِحِینَ وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِیِّینَ فَجَمَعَ اَللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَسُولِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ فِی مَنَازِلِ اَلْمُخْبِتِینَ فَإِنَّهُ أَرْحَمُ اَلرَّاحِمِینَ»[1].

ابو عبد الرحمن محمد بن احمد بن الحسن العسکرى در عسکر از حسن بن على بن مهزیار، از پدرش على بن مهزیار از محمّد بن ابى عمیر از محمّد بن مروان، از ابى حمزۀ ثمالى، وى مى‌گوید:

 امام صادق علیه السّلام فرمودند: هر گاه خواستى زیارت کنى قبر حضرت عبّاس بن على علیه السّلام را که در کنار شط‍‌ فرات و در مقابل جابر قرار دارد پس بر در سقیفه بایست و بگو:

«درود خدا و درود فرشتگان مقرب و انبیاء مرسلش و درود بندگان صالح و نیکوکارش و درود تمام شهداء و صدیقین و پاکان و پاکیزگان در صبح و شام بر تو اى فرزند امیر المؤمنین، شهادت مى‌دهم که تو تسلیم فرزند نبى مرسل و سبط‍‌ برگزیده پیامبر و راهنما و عالم و جانشین مبلّغ و مظلوم ستم دیده بوده و او را تصدیق داشته و در مقام وفاء و خیر خواهى او بودى پس خدا از طرف رسولش و امیر المؤمنین و حسن و حسین صلوات اللّٰه علیهم اجمعین بالاترین پاداش‌ها را به تو داده و به واسطه صبر و بردبارى که در این راه نمودى و آزمایش و امتحانى که دادى و رنج و مشقتى را که متحمل شدى عالى‌ترین اجرها را نصیب، تو نماید پس خوشا به زندگانى آخرت تو، خدا لعنت کند کسى را که تو را کشت، و لعنت کند کسى را که به حق تو جاهل و ناآگاه بود و لعنت نماید کسى را که حرمت تو را نگاه نداشت و در مقام استخفاف تو برآمد و خدا لعنت کند کسى را که بین تو و بین آب فرات فاصله شد، شهادت مى‌دهم که تو مظلوم کشته شدى و شهادت مى‌دهم که خدا آنچه به شما وعده کرده است را عملى مى‌سازد اى پسر امیر المؤمنین به نزدت آمده‌ام در حالى که از سفر آمده‌ام، دلم تسلیم شما است، و خودم تابع و پیرو شما بوده، آماده‌ام براى یارى شما تا خدا حکم کند و او بهترین حکم‌کنندگان است، پس آن کس که با شما است حتما با شما بوده نه با دشمنانتان، من به شما و رجعت شما ایمان دارم و به کسى که مخالفتتان را مى‌نماید و شما را کشته است کافر هستم، خدا بکشد گروهى را که با دست‌ها، و زبان‌هایشان شما را کشتند».

سپس داخل شو و بر قبر تکیه داده و بگو:

« درود بر تو اى بنده نیکوکار، بنده‌اى که فرمان بردار خدا و رسولش و امیر المؤمنین و حسن و حسین علیهم السّلام بودى، درود و رحمت و برکات و بهشت خدا براى تو باد، و بر جان و جسد تو باشد، و خدا را شاهد مى‌گیرم که تو همان راهى را رفتى که اصحاب بدر رفتند همان کسانى که در راه خدا جهاد کرده، و در جهاد با دشمنان خدا زبان به پند و نصیحت گشوده و خالص آن را بجا آوردند، در نصرت دوستان خدا سعى بلیغ نموده، و از دوستان و محبّین حق تعالى دشمنان را دفع کردند، پس خدا برترین و با فضیلت‌ترین و بیشترین جزاءها و پاداش‌ها را به تو عطاء فرماید، و نیز وافر و وافرترین پاداش کسى که به بیعتش وفاء نموده و خدا دعایش را مستجاب کرده و همچنین نیک‌ترین پاداش کسى که از والیان امر اطاعت نموده است را به تو عنایت فرماید، شهادت مى‌دهم که تو در نصیحت و خیرخواهى مبالغه کرده و نهایت کوشش و جهد خود را نمودى، پس خدا تو را در شهداء بر انگیزد، و روحت را با ارواح شهداء قرین گرداند، و از بهشتش وسیع‌ترین منزل و با فضیلت‌ترین غرفه را اعطاء نماید، و ذکر تو را در علّیین بالا ببرد، و با انبیاء و صدّیقین و شهداء، و صلحاء محشورت کند، و ایشان نیکو رفقائى هستند، شهادت مى‌دهم که تو از خود سستى نشان نداده و عقب‌گرد نکردى، و نیز شهادت مى‌دهم که تو بر بصیرت مشى نموده و به صالحین اقتداء کرده و از انبیاء پیروى نمودى، پس حق تعالى بین ما و بین شما و بین رسول و اولیائش در منازل اشخاص متواضع و فروتن جمع کند زیرا او ارحم الراحمین مى‌باشد».



[1] - کامل الزیارات , ج 1 , ص 256


در آستانه ما محرم ماه عزای حسینی قرار داریم. بسیاری از دلهای عاشقان امام حسین علیه السلام در اقصی نقاط عالم برای حضور در عزاداری های آن حضرت می تپد.

مساجد و حسینیه ها و تکایا برای برگزاری عزاداری آماده می شوند. با اینکه خناثان برای عزای حسینی نقشه های شوم کشیده اند  ولی شور و شوق نوجوانان و جوانان در این بین ستودنی است.

آماده شدن برای عزای حسینی آن هم قبل از فرا رسیدن آن در سیره اهل البیت علیهم السلام دیده می شود و همین نیکویی این آمادگی را برای ما مسجل می کند.

به این روایت توجه کنید:

حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ قَالَ :

قَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

 إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ شَهْرٌ کَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِیَّةِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ اَلْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِیهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِکَ فِیهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِیَ فِیهِ ذَرَارِیُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ اَلنِّیرَانُ فِی مَضَارِبِنَا وَ اُنْتُهِبَ مَا فِیهَا مِنْ ثَقَلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اَللَّهِ حُرْمَةٌ فِی أَمْرِنَا إِنَّ یَوْمَ اَلْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا [یَا أَرْضَ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ أَوْرَثْتِنَا] اَلْکَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ إِلَى یَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ اَلْبَاکُونَ فَإِنَّ اَلْبُکَاءَ یَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَ أَبِی عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ اَلْمُحَرَّمِ لاَ یُرَى ضَاحِکاً وَ کَانَتِ اَلْکِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتَّى یَمْضِیَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَیَّامٍ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْعَاشِرِ کَانَ ذَلِکَ اَلْیَوْمُ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ وَ یَقُولُ هُوَ اَلْیَوْمُ اَلَّذِی قُتِلَ فِیهِ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ[1] .

ترجمه:

امام رضا «علیه السّلام» فرمود:

 محرم ماهى بود که اهل جاهلیت نبرد را در آن حرام مى‌دانستند و خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را هتک کردند و ذرارى و زنان ما را اسیر کردند و آتش به خیمه‌هاى ما زدند و آنچه در آن بود چپاول کردند و در امر ما رعایتى از رسول خدا «صلّى اللّه علیه و آله» نکردند.  روز شهادت حسین «علیه السّلام» چشم ما را ریش کرد و اشک ما را روان ساخت و عزیز ما را در زمین کربلا خوار کرد و گرفتارى و بلا به ما دچار ساخت تا روز قیامت بر مانند حسین باید گریست این گریه گناهان بزرگ را بریزد.

 سپس فرمود :پدرم( امام کاظم علیه السلام) را این شیوه بود که چون محرم می شد خنده نداشت و اندوه بر او غالب بود تا روز دهم روز دهم روز مصیبت و حزن و گریه‌اش بود و می فرمود: در این روز حسین کشته شد.



[1] -  الأمالی (للصدوق) , ج 1 , ص 128

امام کاظم علیه السلام: 

ما مِن أحَدٍ دَهَمَهُ أَمرٌ یَغُمُّهُ أَو کَرَبَتْهُ کُربَةً فَرَفَعَ رَأسَهُ إلَى السَّماءِ ثُمَّ قالَ ثَلاثَ مَرّاتٍ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ إلاّ فَرَّجَ اللّه ُ کُربَتَهُ و أذهَبَ غَمَّهُ؛ 

 

هر کس گرفتار چیزى است که غمگینش مى سازد یا ناخوشایندى که ناراحتش مى کند، اگر سر به آسمان بلند کند و سه بار "بسم اللّه الرحمن الرحیم" بگوید، بى تردید، خداوند، گره از کارش خواهد گشود و غمش را برطرف خواهد کرد. 

مکارم الأخلاق، ص ۳۴۷

 

بعد از منع کتابت حدیث توسط خلیفه دوم آن هم به بهانه جلوگیری از نشر فضائل اهل البیت علهم السلام، بسیاری ار راویان حدیث نبوی تحت تعقیب و پیگرد قرار گفتند و کسی جرأت مخالف با این بخش نامه را نداشت.

کم کم جامعه اسلامی با از دنیا رفتار اصحاب پیامبر، به سمتی رفت که مسلمانان نتوانستند از علم نبوی بهره و حظ کافی را ببرند. تلاش های امیرالمؤمنین علیه السلام و امام حسن و امام حسین علیهما السلام نیز در زمینه معرفت افزایی مسلمین محدود به خواص یاران شد.

چنان جهل امت اسلامی را فرا گرفت و از طرفی دستگاه اموی شروع به جعل حدیث کرد که جای حق و باطل عوض شد و ما نتیجه این تغییرات را در حادثه کربلا می بینیم. جماعتی که خود را مسلمان می نامیدند نوه رسول خدا را غریب و تشنه کشتند و بر کشته های دشت کربلا شادمانی کردند.

جو اختناق در زمان یزید ملعون به قدری وحشتناک بود که امام سجاد علیه السلام در قالب دعا توانستند برخی معارف ناب اسلامی را به جامعه مخاطبان خود منتقل کنند.

بعد از جریان انتقال قدرت از اموی ها به مروانی ها و بعد ها بنی العباس، امام باقر علیه السلام از فرصت مشغولیت سران حکومت به مساله انتقال قدرت، استفاده کرد و علوم پیامبر صلی الله علیه و آله را به تشنگان معرفت آموزش داد.

امام باقر علیه السلام در واقع مجدد دین اسلام و ارائه کننده معارف قرآن و عترت شد و مدرسه علمی وی در مدینه چنان گسترش یافت که از اقصی نقاط بلاد اسلامی برای فراگیری علم به محضر ایشان شرفیاب می شدند.

به حق ما مسلمین وامدار امام باقر علیه السلام هستیم امامی که دشمن تاب علم و دانش و معرفت او را نیاورد و  با سم حضرت مسمسوم و به شهادت رساند.

کلامی از امام باقر علیه السلام

محمد بن مسلم قال:کنا عند أبی جعفر علیه السلام على باب داره بالمدینة فنظر إلى الناس یمرون أفواجا، فقال لبعض من عنده:

حدث بالمدینة أمر؟

فقال: أصلحک الله ولّی المدینة والٍ فغدا الناس یهنؤونه.

فقال: إن الرجل لیغدی علیه بالامر یهنئ به، وإنه لباب من أبواب النار[1].

ترجمه:

نزد امام باقر علیه السلام در مدینه جلوی منزلش بودیم که حضرت مشاهده کرد مردم گروه گروه حرکت می کنند.از کسی که نزدش بود پرسیدند:

 در مدینه اتفاقی افتاده؟

عرض کرد: خدا امرتان را به صلاح دارد به حکمرانی مدینه والیی گماشته شده و مردم صبح زود برای تبریک ورودش می روند.

حضرت فرمود:

"مرد صبح می کند که تبریک به آن کس بگوید در حالی که او دری از درهای آتش است".

نکته:

1-      هر حرکتی جمعی دلیل بر حقانیت و مثبت بودن آن نیست.

2-      استقبال از کسی که ظلم می کند و یا گماشته ظالم است خود ظلم است.

3-      والی ستمگر باب ورود به آتش است.

 



[1] - وسائل الشیعه،ج۱۷،ص۱۸۸


دو حدیث زیبا درباره ازدواج امیر المؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها


1-       وَ عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَیُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ أَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَنِّی أَنَا زَوَّجْتُهُ اِبْنَتِی فَاطِمَةَ وَ لَقَدْ خَطَبَهَا إِلَیَّ أَشْرَافُ قُرَیْشٍ فَلَمْ أُجِبْ کُلَّ ذَلِکَ أَتَوَقَّعُ اَلْخَبَرَ مِنَ اَلسَّمَاءِ حَتَّى جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ لَیْلَةَ أَرْبَعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ اَلْعَلِیُّ اَلْأَعْلَى یَقْرَأُ عَلَیْکَ اَلسَّلاَمَ وَ قَدْ جَمَعَ اَلرُّوحَانِیِّینَ وَ اَلْکَرُوبِیِّینَ فِی وَادٍ یُقَالُ لَهُ اَلْأَفْیَحُ تَحْتَ شَجَرَةِ طُوبَى وَ زَوَّجَ فَاطِمَةَ عَلِیّاً وَ أَمَرَنِی فَکُنْتُ اَلْخَاطِبَ وَ اَللَّهُ تَعَالَى اَلْوَلِیَّ وَ أَمَرَ شَجَرَةَ طُوبَى فَحَمَلَتِ اَلْحُلِیَّ وَ اَلْحُلَلَ وَ اَلدُّرَّ وَ اَلْیَاقُوتَ ثُمَّ نَثَرَتْهُ وَ أَمَرَ اَلْحُورَ اَلْعِینَ فَاجْتَمَعْنَ فَلَقَطْنَ فَهُنَّ یَتَهَادَیْنَهُ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ وَ یَقُلْنَ هَذَا نُثَارُ فَاطِمَةَ [1].

                     ترجمه:

از جابر بن سمره روایت شده است:

روزى پیامبر فرمود:این على بن ابى طالب است، شما گمان مى‌کنید که من خود دخترم را به او تزویج نمودم در حالى که تعدادى از اشراف و ثروتمندان قریش خواستگارى او را کرده بودند،من در بارۀ ازدواج دخترم منتظر فرمان آسمانى بودم تا اینکه در شب بیست و چهارم ماه رمضان جبرئیل نزد من آمد و گفت: اى محمّد!خداى علىّ‌ اعلى به تو سلام مى‌رساند.همانا او ملائکۀ روحانى و کرّوبیّین را در محلّى به نام افیح در زیر درخت طوبى جمع کرده و فاطمه را به عقد على بن ابى طالب درآورده است،و من خطبۀ عقد آنها را خواندم و خداوند خود متولّى این امر بود.سپس خداوند تعالى به درخت طوبى دستور داد تا زر و زیور را نثار فاطمه و على کنند و حور العین از آن زر و زیورها جمع کردند و تا روز قیامت به داشتن آنها افتخار خواهند کرد.

2-       أَبُو بَکْرٍ مَرْدَوَیْهِ فِی کِتَابِهِ بِالْإِسْنَادِ عَنْ سِنَانٍ اَلْأَوْسِیِّ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لَمَّا زَوَّجَ فَاطِمَةَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَمَرَ رِضْوَانَ فَأَمَرَ شَجَرَةَ طُوبَى فَحَمَلَتْ رِقَاعاً لِمُحِبِّی آلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ أَمْطَرَهَا مَلاَئِکَةً مِنْ نُورٍ بِعَدَدِ تِیکَ اَلرِّقَاعِ فَأَخَذَ تِلْکَ اَلْمَلاَئِکَةُ اَلرِّقَاعَ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَةِ وَ اِسْتَوَتْ بِأَهْلِهَا أَهْبَطَ اَللَّهُ اَلْمَلاَئِکَةَ بِتِلْکَ اَلرِّقَاعِ فَإِذَا لَقِیَ مَلَکٌ مِنْ تِلْکَ اَلْمَلاَئِکَةِ رَجُلاً مِنْ مُحِبِّی آلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ دَفَعَ إِلَیْهِ رُقْعَةَ بَرَاءَةٍ مِنَ اَلنَّارِ[2].

ترجمه:

رسول خدا صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم گوید: جبرئیل به من گفت:هنگامى که خداى تعالى فاطمه را براى على(علیهما السّلام)تزویج کرد،به رضوان(خازن بهشت)امر کرد تا رقعه‌ها و نوشته‌هایى را براى محبّان و دوستداران آل محمّد(صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم)،بر درخت طوبى بیاویزد آنگاه ملائکه‌اى نورانى به تعداد رقعه‌هاى مذکور فرود آمدند و آن صفحات را برداشتند.در روز قیامت خداوند متعال آن ملائک را بازمى‌گرداند تا هر گاه یکى از محبّان آل محمّد(صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم)را دیدند یکى از آن صفحه‌ها را که در آنها برائت از جهنّم نوشته شده است به او بدهند.


[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , ج 43 , ص 139

[2] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , ج 43 , ص 44


مأمون پس از شنیدن این مطالب گفت:  

آفرین اى ابا جعفر! خداوند به تو احسان فرماید. اکنون اگر صلاح مى‏دانید شما نیز از یحیى سؤالى بکنید چنان که او سؤال کرد.

امام علیه السّلام فرمود:

 بگو ببینم این چگونه زنى است که نگاه مردى به او در اوّل روز حرام بوده است امّا چون روز بالا آمد حلال شد ولى به هنگام ظهر باز حرام شد اما وقت عصر حلال شد، همین‏که خورشید غروب کرد، حرام شد و چون وقت عشا فرا رسید حلال شد ولى نیمه شب باز حرام شد و چون فجر طلوع کرد به آن مرد حلال شد؟ و علت این حلال و یا حرام شدن‏ها را بیان کن.

یحیى بن اکثم گفت: به خدا قسم پاسخ این سؤال را نمى‏دانم و دلیلى را در آن باره نمى‏شناسم، اگر صلاح مى‏دانید ما را به فیض برسانید. امام علیه السّلام فرمود:

این زن کنیز مردى بوده است، اول روز مرد بیگانه‏اى به او نگاه کرد که نگاهش حرام بود و چون روز بالا آمد، مرد بیگانه، آن زن را از مولایش خرید پس بر او حلال شد. اما وقت ظهر او را آزاد کرد پس او حرام شد ولى موقع عصر با او ازدواج کرد. در نتیجه به او حلال شد امّا هنگام غروب او را ظهار کرد، پس بر او حرام شد و چون وقت نماز عشاء فرا رسید، کفّاره ظهار را داد، در نتیجه به او حلال گشت و به هنگام نیمه شب چون او را طلاق داد، بر او حرام شد و چون وقت طلوع فجر فرا رسید با او رجوع کرد، پس بر او حلال شد.

 مردم نقل کرده‏اند که امّ الفضل از مدینه نامه‏اى نوشت و از امام علیه السّلام شکایت کرد و گفت: او به جاى من از کنیز بهره مى‏گیرد. مأمون جواب داد: دخترم من تو را با ابو جعفر علیه السّلام همسر نکردم تا حلالى را بر او حرام سازم، بعد از این، این قبیل حرفها را تکرار نکنى[1].



[1] - راه روشن؛ ترجمه المحجة البیضاء فى تهذیب الإحیاء، ج‏4، ص: 355


یحیى بن اکثم که از دشمنان سر سخت عباسی و مدعی علم در زمان مامون بود برا شکست دادن امام جواد علیه السلام و تحقیر وی از مامون خاواست تا جلسه مناظره علمی ترتیب دهد.

 

جلسه ترتیب داده شده  و یحیی رو به مأمون کرد و گفت: یا امیر المؤمنین اجازه مى‏ فرمایید که از ابو جعفر مسأله ‏اى بپرسم؟ مأمون گفت :از خودش اجازه بگیر ! یحیى بن اکثم رو به امام علیه السّلام کرد و گفت:  

فدایت شوم اجازه مى‏فرمایید مسأله‏اى را بپرسم؟

 فرمود: اگر مایلى بپرس. یحیى گفت:  فدایت شوم چه مى‏فرمایید درباره محرمى که صیدى را کشته است؟

فرمود: صید را در داخل حرم کشته یا خارج از حرم آن محرم به مسئله عالم بوده یا جاهل؟ از روى عمد کشته یا از روى سهو؟ محرم آزاد بوده است یا برده؟ صغیر بوده است یا کبیر؟ اوّلین بار است که مرتکب قتل شده یا تکرارى است؟

صید از پرندگان است یا غیر پرنده؟ صید از نوع صغیر است یا کبیر؟ شکارکننده بر کارش اصرار مى‏ورزد یا پشیمان است؟ شب هنگام صید را کشته یا به هنگام روز؟

موقع قتل، براى عمره محرم بوده است یا براى حج؟

 یحیى بن اکثم متحیّر ماند و در چهره‏اش آثار ناتوانى و درماندگى ظاهر شد و زبانش به لکنت افتاد به طورى که همه اهل مجلس جریان را فهمیدند.

مأمون به امام علیه السّلام گفت: فدایت شوم اگر مصلحت مى‏دانید تفصیل تمام وجوه مسئله کشتن صید به دست محرم را، بیان بفرمایید تا ما بیاموزیم و استفاده کنیم.

ابو جعفر علیه السّلام فرمود:

آرى وقتى که محرم صید را در خارج حرم بکشد و صید از پرندگان باشد و بزرگ هم باشد، کفّاره‏اش یک گوسفند است ولى اگر در حرم باشد، مجازاتش دو برابر است و هرگاه محرم جوجه‏اى را در خارج حرم بکشد، کفّاره‏اش برّه‏اى است که از شیر گرفته باشند اما اگر در حرم آن را بکشد باید هم برّه را قربانى کند و هم بهاى جوجه را بدهد و اگر صید از حیوانات وحشى باشد و گورخر باشد کفاره‏اش یک گاو است و اگر شتر مرغ باشد یک شتر و اگر آهو باشد یک گوسفند است و اگر یکى از این‏ها را داخل حرم بکشد کفاره‏اش دو برابر قربانى حاجیان است و هرگاه محرم مرتکب چیزى شود که باید شتر قربانى کند و احرامش براى حج باشد باید آن را در منى نحر کند و اگر احرامش براى عمره باشد باید در مکه نحر کند و کفاره صید براى عالم و جاهل برابر است. اگر به عمد صید کند، مرتکب گناه شده است و اگر از روى خطا صید کند، مرتکب گناه نشده است و کفّاره در مورد شخص آزاد به عهده خود اوست ولى در مورد برده بر عهده مولاى وى است، بر صغیر کفّاره نیست بلکه بر عهده کبیر است و درباره شخص پشیمان، پشیمانى، کیفر اخروى را از بین مى‏برد ولى کسى که بر عمل خود اصرار مى‏ورزد، کیفر اخروى دارد.


منبع: راه روشن؛ ترجمه المحجة البیضاء فى تهذیب الإحیاء، ج‏4، ص 355


مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می‌باشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛ لذا حضرت امیر علیه‌السلام در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌پرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟».۱ یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را ـ که از خود شهادت بالاتر است ـ از آن حضرت سؤال می‌کند.

این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که: «یا أَلله‏ُ یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبِی عَلی دِینِک؛ ای خدا، ای رحمت‌گستر، ای مهربان، ای گرداننده دل‌ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار».۲

در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۱

 

  • ۱.برای بررسی، ر.ک: عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۲۶۶؛ امالی صدوق، ص۱۵۵؛ فضائل الاشهر الثلاثة، ص۷۹؛ النصّ و الاجتهاد، ص۲۸۱ و ۵۲۱؛ المراجعات، ص۲۵۱؛ کنزالعمّال، ج۱۱، ص۶۱۷.
  • ۲.بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۸؛ ج۹۲، ص۳۲۶؛ اعلام‌الوری، ص۴۳۲؛ کمال‌الدین، ج۲، ص۳۵۱؛ مهج‌الدعوات، ص۳۳۲.