محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۳۲۹ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

سؤال:

برای اینکه باهمسرم دعوا نکنیم و به هم بی احترامی نکنیم‌ چکارکنیم؟

 

جواب:

1-      ابتدا باید باور اینکه بی احترامی به شخصیت هم، هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه بر مشکلاتتان می افزاید را در ذهن و فکر خود نهادینه کنید و تصمیم بگیرید که از چنین کار بیهوده ای دوری کند.

2-      با هم تصمیم بگیرید در مواردی که با هم اختلاف دارید، با هم نشسته و با کمک هم علت اصلی ایجاد مشکل را پیدا کنید و به هم قول دهید که منصفانه در این باره قضاوت کنید و هرکس باعث ایجاد مشکل بوده قول دهد که دیگر تکرار نکند. برای این کار در خلوت دونفره خود روی کاخذی اقدام به کشیدن یک دایره کنید و مشکل را داخل دایره بنویسید و با کمک هم کارها یا رفتارهایی که مشکل را به وجود آورده کناره دایره بنویسید بعد از کشف علت، به سراغ درمان و علاج آن بروید و اگر احساس کردید که یکی از شما مقصر است حتما با عطوفت از طرف مقابل پوزش بخواهد.

3-      سعی کنید صفات و خصوصیات و حساسیت های همدیگر را بشناسید و بر مشترکات از ویژگیهای خود تاکید کنید و ویژگی های اختلافی خود را مدیریت کنید و سعی کنید بر خلاف آن ویژگی مخالف رفتار نکنید.

4-      مشکل خودتان را با هم حل کنید لذا هرگز دعوا و اختلاف خود را با احدی نگویید.

5-      بعضی موقع ها سکوت و نیایش با خدا خیلی در بهبود روابطتان کمک می کند. سجاده خود را پهن کنید و نماز بخوانید و یا شروع  به گفتن ذکر کنید.

6-      محبت خودتان را فدای اختلاف نکنید لذا به هم قول دهید که با قهر کردن قهر کنید.

7-      روابط عاطفی و جنسی خود را بهبود ببخشید و استراحت مناسب داشته باشید.

8-      اگر طرف مقابلتان کم خونی دارد حتما به درمان آن اقدام کنید.

9-      با هم رفیق باشید. رفیقان همدیگر را می بخشند و لذا خیلی از خطاهای هم را نادیده بگیرید.

محمد علی فتحی


سؤال:

یه حدیث از اهل بیت دیدم که نوشته بود یکی از آثار سبک شمردن نماز بی برکتی عمر است .

لطفاً توضیح دهید که بی برکتی عمر به چه معناست ؟

پاسخ اجمالی:

نماز بزرگترین وسیله برای یاد خدای عز وجل محسوب می شود و ترک آن برکت را از زندگی بر می دارد.

پاسخ تفصیلی :

روایات زیادی دلالت بر این نکته دارد که سبک شمردن نماز باعث بی برکتی عمر می شود و با این وصف قطعا ترک نماز بی برکتی را بر انسان رقم می زند.

در این باره به روایتی از حضرت زهرا سلام الله که از پیامبر نقل شده است اکتفا می کنم:

عَنْ سَیِّدَةِ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَةَ اِبْنَةِ سَیِّدِ اَلْأَنْبِیَاءِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا : أَنَّهَا سأَلَتْ أَبَاهَا مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ :

 یَا أَبَتَاهْ مَا لِمَنْ تَهَاوَنَ بِصَلاَتِهِ مِنَ اَلرِّجَالِ وَ اَلنِّسَاءِ؟ قَالَ:

 یَا فَاطِمَةُ مَنْ تَهَاوَنَ بِصَلاَتِهِ مِنَ اَلرِّجَالِ وَ اَلنِّسَاءِ اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ بِخَمْسَ عَشْرَةَ خَصْلَةً سِتٌّ مِنْهَا فِی دَارِ اَلدُّنْیَا وَ ثَلاَثٌ عِنْدَ مَوْتِهِ وَ ثَلاَثٌ فِی قَبْرِهِ وَ ثَلاَثٌ فِی اَلْقِیَامَةِ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ.

 فَأَمَّا اَللَّوَاتِی تُصِیبُهُ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا:  فَالْأُولَى یَرْفَعُ اَللَّهُ اَلْبَرَکَةَ مِنْ عُمُرِهِ وَ یَرْفَعُ اَللَّهُاَلْبَرَکَةَ مِنْ رِزْقِهِ وَ یَمْحُو اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سِیمَاءَ اَلصَّالِحِینَ مِنْ وَجْهِهِ وَ کُلُّ عَمَلٍ یَعْمَلُهُ لاَ یُؤْجَرُ عَلَیْهِ وَ لاَ یَرْتَفِعُ دُعَاؤُهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ اَلسَّادِسَةُ لَیْسَ لَهُ حَظٌّ فِی دُعَاءِ اَلصَّالِحِینَ وَ أَمَّا اَللَّوَاتِی تُصِیبُهُ عِنْدَ مَوْتِهِ فَأُولاَهُنَّ أَنَّهُ یَمُوتُ ذَلِیلاً وَ اَلثَّانِیَةُ یَمُوتُ جَائِعاً وَ اَلثَّالِثَةُ یَمُوتُ عَطْشَاناً [عَطْشَانَ] فَلَوْ سُقِیَ مِنْ أَنْهَارِ اَلدُّنْیَا لَمْ یَرْوَ عَطَشُهُ .

وَ أَمَّا اَللَّوَاتِی تُصِیبُهُ فِی قَبْرِهِ فَأُولاَهُنَّ یُوَکِّلُ اَللَّهُ بِهِ مَلَکاً یُزْعِجُهُ فِی قَبْرِهِ وَ اَلثَّانِیَةُ یُضَیَّقُ عَلَیْهِ قَبْرُهُ وَ اَلثَّالِثَةُ تَکُونَ اَلظُّلْمَةُ فِی قَبْرِهِ وَ أَمَّا اَللَّوَاتِی تُصِیبُهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِإِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ فَأُولاَهُنَّ أَنْ یُوَکِّلَ اَللَّهُ بِهِ مَلَکاً یَسْحَبُهُ عَلَى وَجْهِهِ وَ اَلْخَلاَئِقُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ اَلثَّانِیَةُ یُحَاسِبُهُ حِسَاباً شَدِیداً وَ اَلثَّالِثَةُ لاَ یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِ وَ لاَ یُزَکِّیهِ وَ لَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ[1].

 ترجمه حدیث :

حضرت زهرا (سلام الله علیها) می فرماید :
از پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی و سهل انگاری مکنند, پرسیدم.

آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری داشته باشد, خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می گرداند:

1.     خداوند برکت را از عمرش می گیرد.

2.     خداوند برکت را از رزق و روزی اش می گیرد.

3.     خداوند سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند.

4.     هر کاری که بکند بدون پاداش خواهد ماند.

5.     دعایش مستجاب نخواهد شد.

6.     برایش بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود.

7.     ذلیل خواهد مرد.

8.     گرسنه جان خواهد داد.

9.     تشنه کام خواهد مرد به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند, تشنگی اش برطرف نخواهد شد.

10.خداوند, فرشته ای را برمی گزیند تا او را در قبرش نا آرام سازد.

11.قبرش را تنگ گرداند.

12.قبرش تاریک باشد.

13.خداوند فرشته ای را بر می گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد. در حالی که خلایق به او بنگرند.

14.به سختی مورد محاسبه قرار گیرد.

15.و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابی دردناک باشد.

 

نکته:

 

منظور از بی برکتی عمر این است که انسان از فرصت عمر نمی تواند بهینه استفاده کند و در راه رشد و تعالی و کمال گام بردارد. شخص بی نماز به دلیل اینکه مبغوض خدا قرار می گیرد و فرشتگان الهی و مؤمنان با او رابطه قلبی و معنوی برقرار نمی کنند، نمی تواند حتی از دعای خیر آنان بهر مند شود.

خدای عزوجل دعای بی نماز را قبول نمی کند و او را به محضر خود قبول نمی کند.

بسیاری از توفیقات تاثیر گزارانِ مثبت در جامعه انسانی در طول تاریخ، افرادی بودند که یاد خدا را به روشی که خود خدای عزوجل ترسیم کرده است انجام می دادند.

 بهترین وسیله و نماد یاد خدا نماز است. چنانچه در این باره خدای عزوجل می فرماید:

و اقم الصلوه ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر[2].

موفق باشید



[1] - مستدرک الوسائل , ج 3 , ص 23

[2] - سوره عنکبوت:45


برای کنترل شهوت یک سری دستور العمل را تقدیم می کنیم. شایسته است با متانت و آرامش و با مداومت برای خلاصی از وضعیت موجود، این کارها را انجام دهید. ممکن است کمی طول بکشد ولی امکان برون رفت از آن وجود دارد به هر حال شما مدتی عادت به گناه کرده بودید و لذت این کار به همین راحتی از دل کنده نمی شود:


1- اولا واقعا از ته دل بخواهید که جلوی شهوت را بگیرد و در این مسیر از خدای مهربان عاجزانه بخواهید که کمکتان کند. وقتی اراده قلبی برای ترک گناه داشته باشید خدا توفیق بیرون شدن از آن را نصیبتان می کند.

2- تا می توانید از خوردن غذاهای چرب دوری کنید و در خوردن و آشامیدن به اندازه کم اکتفا کنید.

3- یک روز درمیان و یا هفته ای یکبار روزه بگیرید.

4- وعده غذایی خود را کم کنید. البته به اندازه ای که آسیب نبینید.

5- از هر گونه محرک شهوت دوری کنید از جمله پوشیدن لباس تنگ، نگاه به نامحرم و عکس و فیلم و شنیدن موسیقی های مبتذل و تحریک کننده.

6- مراقب چشمتان باشید. وقتی بانامحرم روبرو می شوید تمرین کنید سرتان پایین باشد. وقتی موفق شدید به خودتان جایزه دهید و اگر دیدید باز چشم به سمت نامحرم می چرخد تنبیه کنید مثلا از یک چیزی که با چشم می دیدید محروم کنید.

7- حتما ورزش را در اولویت کارهایتان قرار دهید.

8- خوابیدن خود را منظم کنید. شب زود بخوابید صبح برای نماز بیدار شوید و صبح به ورزش بپردازید.

9- تا می توانید خودتان را مشغول به کارهای مثبت کنید و یک لحظه وقت خلوت و فراغت به نفستان ندهید تا ذهنتان درگیر مسائل شهوانی نشود.

10- صبح ها 11 بار سوره قل هو الله احد را بخوانید.

11- هر روز سوره «یس» را بخوانید و عصرها سوره «حشر» را تا در حفظ و امان الهی قرار بگیرید.

12- وقتی در اوج تنگنایی و سختی افتادید زیاد بگویید «یا ارحم الراحمین».

محمد علی فتحی

یکی از چیزهایی که برای دوام زندگی زناشویی مرد و زن به آن نیاز دارند اظهار محبتی است که از طرف هر کدام از آنها به یکدیگر منتقل می شود.

این اظهار محبت ممکن است به شیوه های مختلف زبانی، لمسی ، و... باشد.

اگر کسی نسبت به همسرش محبت  نداشته باشد به یک نوع بیماری که مثل موریانه هست و ریشه درخت زندگی را از ته می خورد مبتلا شده است و آن موریانه «بد بینی» است.

وقتی زن و مرد از طرف عشق خود محبت نبینند و صرفا زندگی آنها تبدیل به کامجویی تکراری جنسی گردد بزودی آن دو به هم بد بین شده و احساس خواهند کرد که همسرش او را دوست ندارد و  دوستی او فقط برای ارضای شهوت بوده است. طبیعی است در این موقع زندگی روح نخواهد داشت و مرگ به سراغ عشق خواهد آمد.

بیشتر جدایی ها ناشی از همین قضیه است و نیز بیشتر «قتل های غیرتی» که مرد یا زن به خاطر اینکه دوست ندارند همسرشان با کس دیگری آشنا شده باشد و یا به غیر او دل ببندد ناشی از همین بد بینی است. همان بد بینیی که اگر زن و شوهر به هم محبت صادقانه و بی غل و غش می کردند هرگز به وقوع نمی پیوست.

به این روایت توجه کنید:

 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:

 قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً[1]

حدیثی که عربی آن را خواندید مرحوم کلینی محدث بزرگ شیعه در کتاب کافی خود از رسول خدا نقل کرده است.

ترجمه حدیث:

امام صادق علیه السلام می فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

سخن مرد به زنش مبنی بر اینکه «دوستت دارم » هرگز از دلش بیرون نمی رود.

توجه:

دقت کنید که منظور از (دوستت دارم)گفتن جمله ای است که از ته دل و از روی راستی باشد.

شاید کسی بگوید  بارها این جمله را نسبت عشقم می گویم ولی احساس عشق ماندگار را در دلم نسبت به همسرم ندارم؟!

در جواب باید گفت که :

احتمالا (دوستت دارم)همراه با نیت پاک و عشق راستین نبوده و صرفا به خاطر جلب محبت موقت از زبان رانده شده است و الا از قدیم گفته اند:

هرچه از دل برآید بر دل نشیند  

غافل از این نکته نباشیم که حتی الکی گفتن جمله (دوستت دارم) تاثیر خود را می گذارد ولی اگر از روی صدق گفته شود محشری بپا می شود.

 



[1] - الکافی، ج‏5، ص: 57


 

طب  اسلامی داریم، نداریم؟!

 

وقتی می گوییم اسلام پاسخگوی همه مسائل مربوط به انسان بلکه عالم هستی است، گزافه نگفته ایم.

در قرآن کریم می خوانیم:

 

«وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْء[1]».

و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند

 

«مَّا فَرَّ‌طْنَا فِی الْکِتَابِ مِن شَیْء[2]»

ما در کتاب (آفرینش، بیان) هیچ چیز را فرو گذار نکردیم.

 

این آیات به صراحت به جامعیت اسلام و اینکه می تواند پاسخگوی همه نیازهای بشری باشد اشاره می کند.

در این بین «طب» مستثنی نیست.

حجم عظیم روایات پزشکی که در زمینه پیشگیری از بیماری، سلامتی، و حتی درمان در جوامع حدیثی شیعه و سنی، نشان از اهتمام دین اسلام و رهبران آن بر «طب»  دارد.

اگر قید «اسلامی» را بر «طب»  بزنیم هیچ اتفاق خاصی علیه اسلام نخواهد افتاد چرا که این قید ، قید حقیقی «طب»  است.

دلیل اینکه برخی از اسلام شناسان با طب اسلامی مخالفت دارند و حتی منکر آن هستندشاید به چند علت باشد:

-         نبود آگاهی کافی در این زمینه .

-          ملاحظاتی در چنین اظهار نظرهایی دارند.

 از جمله این ملاحظات جلوگیری از حجم عظیم مدعیان آگاه به «طب اسلامی» است.

قطعا ما متخصصین و مجتهدینی در زمینه «طب اسلامی» داریم. ولی برخی از طلاب که تخصص کافی برای طبابت ندارند و صرفا با خواندن یک جزوه و یا یک کتاب، ادعای طبابت می کنند، مردم را به خاطر نسخه های نادرست، نسبت به دین اسلام و «طب اسلامی» بدبین کرده اند. حتی برخی از این آقایان، ادعای بنیانگذاری «طب متعالیه» را دارند. طبی که به زعم مدعی اش، تلفیقی از طب هندی، چینی، یونانی، سنتی، اسلامی، طلسمات، جن گیری و ماوراء طبیعه است و این درحالی است که این تلفیقات را بزرگانی مثل ابن سینا رحمه الله انجام داده اند ولی ادعای بنیانگذاری طب متعالیه را هرگز نکرده اند.

وجود «غیر متخصص» در حیطه «طب اسلامی» باعث شده برخی مراجع، موضع علیه طب اسلامی بگیرند و کلا آن را منکر شوند.

 به نظر نگارنده، باید جانب انصاف در خصوص طب اسلامی رعایت شود. برای این کار چند پیشنهاد تقدیم می گردد:

1-      روایت مربوط به طب بعد از جمع آوری پالایش رجالی و فقه الحدیثی شود.

2-      طب جدید به کمک تایید این دسته روایات بیاید.

3-      حوزه علمیه و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، در راستای تبیین و ترویج «طب اسلامی» همکاری نمایند.

4-      برای دانش پژوهان «طب اسلامی» مدرک رسمی برای طبابت صادر شود.

نکته:

شاید یکی از دلایلی که علیه «طب اسلامی» از ناحیه غیر حوزویان موضع گرفته می شود دو چیز عمده باشد:

1-      کسادی بازار دارو برای دلالان دارو و سازندگان آنها. چون طب اسلامی بر استفاده از داروهای گیاهی و دعا تاکید دارد اما طب مدرن بر داروهای شیمیایی تاکید دارد. وقتی مردم به سمت داروهای گیاهی بروند خود به خود تولیدی های داروها تعطیل خواهدشد.

2-      کسادی کار پزشکان

فرایند درمان در «طب اسلامی» ، جامع نگری است ولی طب مدرن جزئی نگر است و این در حالی است که بیماری همه وجود شخص را تحت الشعاع قرار می دهد.

طبیب اسلامی علاوه بر تجویز دارو از دعا و مناجات و ذکر نیز برای بهبود بیماری بهره می گیرد ولی پزشکی اکادمیک، غالبا دارو تجویز می کند و دیگر هیچ.

طبیعی است با روی کار آمدن طب اسلامی بسیاری از پزشکان از روند درمان ناراضی خواهند بود.

خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی

 

لیلة الرغائب

 

رجب، ماه خداست؛ ماه پر برکتی است که اعمال بسیاری برای آن ذکر شده است. باید خود را در دریای زلالش بشوییم تا پاک شویم.

 

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:

 هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا می شود و غضب الهی از او دور می گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می شود.

اعمال ماه های رجب و شعبان، جهت آماده ساختن روح برای شرکت در میهمانی ماه مبارک رمضان می باشد.

برای درک عظمت ماه رمضان باید از قبل خود را آماده نمائیم.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:

ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است.

اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائک بر زمین نزول می کنند.

 برای این شب عملی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ذکر شده است که فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:

روز پنج شنبه اول آن ماه  - در صورت امکان و بلا مانع بودن -  روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می شود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آلهگفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر "سبوحٌ قدوسٌ رب الملائکة والروح" گفته شودپس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظمگفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر "سبوح قدوس رب الملائکة والروحگفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.

 

پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله) در فضیلت این نماز می فرماید:

کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد می‌گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی.

میّت می‌پرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیده‌ام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده‌ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده‌ام. آن زیباروی پاسخ می‌دهد: من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد او آمده‌ام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند.

 

امید آن است که در پایان این نماز با فضیلت، محتاجان به دعا را فراموش نکنید و ما را نیز از دعای خیر خود محروم ننمایید.

 

" التماس دعا"

 

وقتی به برخی از مردم مسأله ای گفته می شود که طبق شریعت مقدس اسلام و مذهبه حقه شیعه است در جواب می گویند که نه ما آنچه خودمان دلمان می خواهد انجام می دهیم!

 

 

مثلا وقتی گفته می شود که نماز را به زبان فارسی نباید خواند می گویند که زبان عربی مال عربها است و من فارس هستم و با زبان فارسی راحت می توانم با خدا صحبت کنم!

 

یا وقتی می گوییم: خانم حجابت را مراعات کن خدای تعالی امر به پوشش و حجاب کرده و از زینت و آرایش برای نامحرمان نهی کرده است،می گوید:

 

«دلت پاک باشد» اینها مثل بچه ها یا برادران من هستم.

 

یا وقتی گفته می شود آقا خمس یا زکات جزو وظایف مالی است که به امرخدای تعالی بر افراد واجب شده است می گوید: نه من مالیات می دهم و اینها را شما از خود می گویید!

 

امثال این جوابها وادعا ها زیاد است.

 

 مثلا شنیدم از دوستی که می گفت: دختر یکی از فامیلها وصیت کرد که بعد از مردنش جسد او را آتش زده و خاکسترش را بر رودخانه زرد و یا نیل بریزند. وقتی به او می گویند که این کار از منظر اسلام حرام است، می گوید: من اینگونه مردن را دوست دارم!

 

 

یا وقتی به طرف می گویی این برداشت شما از آیه قرآن مخالف با آیه دیگر است و مفسرین چنین تفسیری را قبول ندارند،می گوید: من هرچه خودم می فهمم را قبول دارم!

 

دلیل این سماجتهای افراد در برابر احکام الهی چیست؟

 

چرا فقط آنچه خود می خواهند را می پذیرند ولی آنچه مخالف طبعشان باشد را رد می کنند؟

 

جواب این سوالات یک کلمه است وآن «سرکشی در برابر معبود یکتا» است.

 

اینان اگر خدا را باور دارند باید «همه آنچه خدا می خواهد» را باور داشته باشند.

 

«خدا باوری» نشانه اش «تسلیم محض شدن در برابر خواست خدای تعالی» است حتی در کوچکترین حرکتها در مسیر حیات.

 

اینها کسانی هستند که فکر می کنند کارشان درست است ولی شدیدا در گمراهی اند.

 

« الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»[1].

 

 

ترجمه آیه:

 

آنان که در زندگى دنیا تلاششان گم و نابود مى‏شود، در حالى که مى‏پندارند (همچنان) کار شایسته و نیک انجام مى‏دهند.

 

اینان به جای «بنده »بودن در برابر خدا می خواهند«مولا»باشند ولو در برخی امور.

 

اینان دین خدا را تجزیه کرده اند  ومصداق آیه«...أَ فَتُؤْمِنُونَ‏ بِبَعْضِ‏ الْکِتابِ‏ وَ تَکْفُرُونَ‏ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون‏»[2] شده اند.

 

ترجمه:

 

آیا به بعضى از دستورات کتاب آسمانى ایمان می ‏آورید وبه برخى دیگر کافر می ‏شوید؟ پس جزاى هر کس از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود و روز قیامت به سخت‏ترین عذاب بازبرده شوند و خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، غافل نیست‏

 

 

برادردان وخواهران!

 

 

بدانید خود رأیی در انجام اعمال عبادی و روش زندگی بر خلاف عبودیت وبندگی است.

 

بدانید اگر خدا را قبول دارید باید همه آجه او می خواهد را انجام دهید.

 

تنها آیینی که در این برهه از زمان تا قیام قیامت پذیرفتنی است و احکام و برنامه هایش خواست الهی است،اسلام است.

 

دوباره مسلمان شویم!

 

بدانید که هرکس بر غیر منهج و راه خدا حرکت کند وحتی در کمترین کارها خواست خدا را در نظر نگیرد گمراه گشته و از چشم رحمت الهی خواهد افتاد و در نهایت خسران و زیان دو دنیا نصیبش خواهد شد.

 

 

به روایات خوب دقت کنید:

 

روایت اول:[قصص الأنبیاء علیهم السلام‏] بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ :أُمِرَ إِبْلِیسُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ .فَقَالَ: یَا رَبِّ وَ عِزَّتِکَ إِنْ أَعْفَیْتَنِی مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّکَ عِبَادَةً مَا عَبَدَکَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا!

 

 قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ[3].

 

ترجمه:

 

 

هشام از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:

 

به ابلیس امر شد که برآدم سجده کند.شیطان گفت:ای پروردگار!اگر مرا از سجده بر آدم عفو کنی عبادتی تو را خواهم کرد که کسی مثل آن نکرده باشد!

 

خدای بزرگ و بلند مرتبه فرمود: «من دوست دارم در آنچه من امر می کنم اطاعت شوم».

 

 

توضیح:

 

در این روایت ملاحظه می فرمایید که خدای تعالی به شیطان هشدار می دهد که اگر تو اهل طاعت هستی و واقعا من را قبول داری فقط آنچه من می خواهم را انجام بده.طبق این روایت کسانی که در مسیر زندگی «خود رأی» باشد و خواسته خدا را نادیده بگیرند هرچند بهترین عبادتهارا بجا آورند،قطعا رانده شده درگاه خدای تعالی خواهند بود.

 

مراقب باشید شیطانی نشوید!

 

روایت دوم: سن، [المحاسن‏] بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْبَصْرِیِّ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ:

 

 مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَى نَبِیِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِرَجُلٍ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ یَدْعُو اللَّهَ فَانْطَلَقَ مُوسَى فِی حَاجَتِهِ فَغَابَ سَبْعَةَ أَیَّامٍ ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ رَافِعٌ یَدَیْهِ إِلَیْکَ یَسْأَلُکَ حَاجَتَهُ وَ یَسْأَلُکَ الْمَغْفِرَةَ مُنْذُ سَبْعَةِ أَیَّامٍ لَا تَسْتَجِیبُ لَهُ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ یَا مُوسَى لَوْ دَعَانِی حَتَّى تَسْقُطَ یَدَاهُ أَوْ تَنْقَطِعَ یَدَاهُ أَوْ یَنْقَطِعَ لِسَانُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ حَتَّى یَأْتِیَنِی مِنَ الْبَابِ الَّذِی أَمَرْتُهُ[4].

 

امام صادق علیه السلام می فرماید:

 

حضرت موسی- که بر رسول ما و آل او وایشان درود باد- از کنار مردی گذشت که دستانش را بسوی آسمان بلند کرده و دعا می کرد.موسی به دنبال حاجت خود رفت و هفت روز گذشت.بعد از بازگشت، دید که مرد دستان خود را بلند کرده و هنوز دعا می کند.به خدای تعالی عرض کرد:

 

ای پروردگار!این بنده تو هفت روز است که دستانش را بسوی تو بلند کرده و تو را می خواند و از تو مغفرت طلب می کندآیا او را اجابت نمی کنی؟

 

وحی آمد که ای موسی اگر او دستانش بیفتد و یا گردنش بریده شود و یا دستش قطع گردد اجابتش نخواهم کرد مگر از طریقی که من گفتم بخواهد.

 

توضیح:

 

از این قضیه این نکته استفاده می شود که هرگونه اختراع و بدعت در دین پذیرفتنی نیست و کسانی که از غیر راه الهی و دین او کاری را هرچند در قالب ارزشها باشد را انجام دهند، هرگز خداوند قبول نخواهد کرد.

پس بنگریم به خودمان و از خواب برخیزیم و از غفلتی که دامنگیرمان شده بیدار شویم و مراقب باشیم که «در مسیر حق» باشیم نه اینکه خود مسیر برای خود درست کنیم.

مراقب باشیم «آیین ساز»نباشیم بلکه پیرو«آیین اسلام»باشیم.

 

امیر المومنین علی علیه السلام اگر علی شد ونام آور همه عرصه در طول تاریخ گشت وجاری در همه زمانها گشت وکسی در فضایل و ویژگیها به مانند او نشد و دوست ودشمن ثنا گوی او شدند به این خاطر بود که او «عبد» بود وهرگز از خود کاری نکرد بلکه دید که خواست خدای تعالی چیست.

آورده اند که روزی به محضر امیر المومنین علیه السلام فالوده آوردند به آن نگاه کرده وبه اصحاب فرمود که دستان خ.د دراز کنید واز آن بخورید.خودش نیز دستش را دراز کرد که بخورد ولی به یک باره دست کشیدند و از آن نخوردند.پرسیدند یا امیر المومنین چرا میل نمی فرمایید؟

فرمود: « یاد رسول خدا افتادم که از آن نخورده اند.چیزی را که رسول خدا صلی الله علیه وآله از آن نخورده نخواهم خورد»[5].

 

آری علی علیه السلام در کوچکترین چیزها پیرو حق بود حتی در خوردن که کار عادی همه ما انسانها است.

 

چقدر فاصله است بین «علی وار زندگی کردن» و« ادعای شیعه و پیرو» او بودن.

 

یا علی! ما از تو دور شدیم و به همین خاطر فرزندان ما مبتلای به انواع گناهان هستند.

 

 

یا علی! دختران مسلمان بازیچه شیطان شده اندو جوانان ما غیرت را به فراموشی سپرده اند.

 

 

یا علی! پدران و مادران به فکر خواسته های جنسی خودند و از تربیت فرزندان خود متنفر. اصلا بگویم از فرزند داشتن متنفر!

 

 

یا علی! سرمایه داران بی رحم شده و فقیران بی دین!

 

 

یا علی! از شیعه بودن ادعا مانده و بس.

 

 

یا علی! ما ماندیم و بی نهایت رسوایی.

 

 

یا ابا غوث ادرکنا!

 

 

یا ابا ایتامی! یتیمان امت را دریاب.

 

 

یا کاشف الغم عن وجه رسول الله! بیا و این غبار خفت و خواری را دوباره از روی امت اسلامی پاک کن.

 

 

یا حیدر کرار و ای کشنده فتنه ها! بیا و فتنه ها را با دو دم شمشیر ذوالفقارت نابود کن.

 

 

ای کننده در خیبر بیا و دیوارهای بی اعتمادی به دین را یهود ونصاری برای امت اسلامی بنیان نهاده اند از جا بکن.

 

 

یا علی! بیا و این فاصله هایی را که خودمان ایجاد کرده ایم ، کم کن.

 

 

یا علی! بیا و ما را بنده کن!

 

 

یا علی! بیا و ما اسیران هوای نفس و اسیران شیطان را آزاد کن.

 

 

یا علی! مددی.

 


 

پی نوشتها:

[1] - الکهف:104

[2] - البقره:85

[3] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 262

[4] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 263

[5] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی الرَّحْبَةِ فِی نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ إِذْ أُهْدِیَ إِلَیْهِ طَشْتُ خِوَانِ فَالُوذَجٍ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: مُدُّوا أَیْدِیَکُمْ فَمَدُّوا أَیْدِیَهُمْ وَ مَدَّ یَدَهُ ثُمَّ قَبَضَهَا وَ قَالَ :إِنِّی ذَکَرْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَمْ یَأْکُلْهُ فَکَرِهْتُ أَکْلَهُ.( وسائل‏الشیعة،ج24،ص388)

 

بی توجهی به حال اطرافیان و دوستان و آشنایان عملی نکوهیده است.

دستور اکید اسلام بر همیاری و توجه به هم نوع است تا شادی های زندگی و غم های را همه باهم احساس کنند و برای حل مشکلات به هم کمک کنند.

تمرکز کردن بر خود و خود و خود از انسانیت و ایمان به دور است.

 

به این حدیث توجه کنیم:

 

خلّاد گوید:

 مردى دیر به خدمت پیامبر (ص) رسید، پیامبر به او فرمود: 

چه باعث شده است که تو را کم ملاقات مى‏کنم؟

 

پاسخ داد: 

اى رسول خدا برهنگى مانع آمدنم بود.

 پیامبر فرمود: 

آیا همسایه‏ات دو جامه نداشت که یکى را به تو عاریه دهد؟

 پاسخ داد چرا [داشت.] 

 

حضرت فرمود:

 او برادر تو نیست.[1]

 


[1] حر عاملى، محمد بن حسن، آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام، 1جلد، آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى - مشهد مقدس، چاپ: پنجم، 1380.