محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

أَمَّا بَعْدُ، یا ابْنَ حُنَیفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْیةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاکَ إِلَی مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَیهَا

اما بعد، ای پسر حنیف، به من خبر رسیده که مردی از جوانان اهل بصره تو را به مهمانی خوانده و تو هم به آن مهمانی شتافته‌ای،

أَمَّا بَعْدُ، یا ابْنَ حُنَیفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْیةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاکَ إِلَی مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَیهَا

اما بعد، ای پسر حنیف، به من خبر رسیده که مردی از جوانان اهل بصره تو را به مهمانی خوانده و تو هم به آن مهمانی شتافته‌ای،

تُسْتَطَابُ لَکَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَیکَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُجِیبُ إِلَی طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیهُمْ مَدْعُوٌّ

با غذاهای رنگارنگ، و ظرفهایی پر از طعام که به سویت آورده می‌شده پذیراییت کرده‌اند، خیال نمی‌کردم مهمان شدن به سفره قومی را قبول کنی که محتاجشان را به جفا می‌رانند، و توانگرشان را به مهمانی می‌خوانند

فَانْظُرْ إِلَی مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَیقَنْتَ بِطِیبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ

به لقمه‌ای که بر آن دندان می‌گذاری دقت کن، لقمه‌ای را که حلال و حرامش بر تو روشن نیست بیرون افکن، و آنچه را می‌دانی از راه‌های حلال به دست آمده بخور

فَانْظُرْ إِلَی مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَیقَنْتَ بِطِیبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ

به لقمه‌ای که بر آن دندان می‌گذاری دقت کن، لقمه‌ای را که حلال و حرامش بر تو روشن نیست بیرون افکن، و آنچه را می‌دانی از راه‌های حلال به دست آمده بخور.

أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً یقْتَدِی بِهِ وَ یسْتَضِی‌ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَی مِنْ دُنْیاهُ بِطِمْرَیهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیهِ

معلومت باد که هر مأمومی را امامی است که به او اقتدا می‌کند، و از نور علمش بهره می‌گیرد. آگاه باش امام شما از تمام دنیایش به دو جامه کهنه، و از خوراکش به دو قرص نان قناعت نموده.

أَلَا وَ إِنَّکُمْ لاتَقْدِرُونَ عَلَی ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ

معلومتان باد که شما تن دادن به چنین روشی را قدرت ندارید، ولی مرا با ورع و کوشش در عبادت، و پاکدامنی و درستی یاری کنید.

فَوَاللهِ مَا کَنَزْتُ مِنْ دُنْیاکُمْ تِبْراً وَ لاادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لاأَعْدَدْتُ لِبَالِی ثَوْبِی طِمْراً وَ لاحُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لاأَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا کَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ وَ لَهِی فِی عَینِی أَوْهَی وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ

به خدا قسم من از دنیای شما طلایی نیندوخته، و از غنائم فراوان آن ذخیره‌ای برنداشته، و عوض این جامه کهنه‌ام جامه کهنه دیگری آماده نکرده‌ام

بَلَی کَانَتْ فِی أَیدِینَا فَدَکٌ مِنْ کُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَیهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ نِعْمَ الْحَکَمُ اللهُ

آری از آنچه آسمان بر آن سایه انداخته، فقط فدک در دست ما بود، که گروهی از اینکه در دست ما باشد بر آن بخل ورزیدند، و ما هم به سخاوت از آن دست برداشتیم، و خداوند نیکوترین حاکم است.

وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیرِ فَدَکٍ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِی غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِی ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِیبُ أَخْبَارُهَا وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِیدَ فِی فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ یدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاکِمُ

مرا با فدک و غیر فدک چه کار که در فردا جای شخص در گور است، که آثار آدمی در تاریکی آن از بین می‌رود، و اخبارش پنهان می‌گردد، گودالی که اگر به گشادگی آن بیفزایند، و دستهای گور کن به وسیع کردن آن اقدام نماید باز هم سنگ و کلوخ زمین آن را به هم فشارد، و خاک روی هم انباشته رخنه‌هایش را ببندد

وَ إِنَّمَا هِی نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَی لِتَأْتِی آمِنَةً یوْمَ الْخَوْفِ الْأَکْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَی جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَیتُ الطَّرِیقَ إِلَی مُصَفَّی هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَکِنْ هَیهَاتَ أَنْ یغْلِبَنِی هَوَای وَ یقُودَنِی جَشَعِی إِلَی تَخَیرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْیمَامَةِ مَنْ لاطَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ وَ لاعَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ

این است نفس من که آن را به پرهیزکاری ریاضت می‌دهم تا با امنیت وارد روز خوف اکبر گردد، و در اطراف لغزشگاه ثابت بماند. اگر می‌خواستم هر آینه می‌توانستم به عسل مصفّا، و مغز این گندم، و بافته‌های ابریشم راه برم، اما چه بعید است که هوای نفسم بر من غلبه کند، و حرصم مرا به انتخاب غذاهای لذیذ وادار نماید در حالی که شاید در حجاز یا یمامه کسی زندگی کند که برای او امیدی به یک قرص نان نیست، و سیری شکم را به یاد نداشته باشد،

أَوْ أَبِیتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِی بُطُونٌ غَرْثَی وَ أَکْبَادٌ حَرَّی أَوْ أَکُونَ کَمَا قَالَ الْقَائِلُ: وَ حَسْبُکَ دَاءً أَنْ تَبِیتَ بِبِطْنَةٍ * وَ حَوْلَکَ أَکْبَادٌ تَحِنُّ إِلَی الْقِدِّ

یا آنکه شب را با شکم سیر صبح کنم در حالی که در اطرافم شکمهای گرسنه، و جگرهایی سوزان باشد، یا چنان باشم که گوینده‌ای گفته:

«این درد و ننگ تو را بس که با شکم سیر بخوابی، و در اطراف تو شکم‌هایی باشد که پوستی را برای خوردن آرزو کنند».

أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یقَالَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لاأُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَکُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِی جُشُوبَةِ الْعَیشِ

آیا به این قناعت کنم که به من امیر مؤمنان گفته شود، ولی در سختی‌های روزگار با آنان شریک نباشم، یا در تلخی‌های زندگی الگویشان محسوب نشوم

فَمَا خُلِقْتُ لِیشْغَلَنِی أَکْلُ الطَّیبَاتِ کَالْبَهِیمَةِ الْمَرْبُوطَةِ، هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَکْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا یرَادُ بِهَا

آفریده نشدم تا خوردن غذاهای پاکیزه مرا سر گرم کند به مانند حیوان به آخور بسته که همه اندیشه‌اش علف خوردن است، یا چهار پای رها شده که کارش به هم زدن خاکروبه‌هاست، از علف‌های آن شکم را پر می‌کند، و از منظور صاحبش از سیر کردن او بی‌خبر می‌باشد

أَوْ أُتْرَکَ سُدًی أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِیقَ الْمَتَاهَةِ وَ کَأَنِّی بِقَائِلِکُمْ یقُولُ إِذَا کَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّیةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْیةَ أَقْوَی وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً.

هیهات از اینکه رهایم ساخته، یا بیکار و بیهوده‌ام گذاشته باشند، یا کشاننده عنان گمراهی باشم، یا در حیرت و سرگردانی بیراهه روم. انگار گوینده‌ای از شما می‌گوید: اگر خوراک فرزند ابی طالب این است پس ضعف و سستی او را از جنگ با هماوردان و معارضه با شجاعان مانع می‌گردد بدانید درختان بیابانی چوبشان سخت‌تر، و درختان سرسبز پوستشان نازک‌تر، و گیاهان صحرایی آتششان قوی‌تر، و خاموشی آنها دیرتر است.

وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللهِ کَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ الذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ وَ اللهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَی قِتَالِی لَمَا وَلَّیتُ عَنْهَا وَ لَوْ أَمْکَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَیهَا وَ سَأَجْهَدُ فِی أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْکُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْکُوسِ حَتَّی تَخْرُجَ الْمَدَرَةُ مِنْ بَینِ حَبِّ الْحَصِیدِ.

من و رسول خدا همچون دو درختی هستیم که از یک ریشه رسته، و چون ساعد و بازو می‌باشیم. به خدا قسم اگر عرب در جنگ با من همدست شوند من از مقابله با آنان روی بر نگردانم، و اگر فرصت‌ها دست دهد شتابان بدان سو (شام) می‌روم، و خواهم کوشید تا زمین را از این موجود وارونه، و سرنگون کالبد (معاویه) پاک نمایم، تا سنگریزه‌ها از میان دانه‌های درو شده بیرون رود[1].



[1] - نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، ص۶۶۱.

.

1-           اگر مؤلفه های اقتدار ملی تقویت شوند و در مقابل دشمن سستی و تسلیم نشان داده نشود، بدخواهان بار دیگر در رسیدن به اهداف خود ناکام خواهند ماند.

2-          انقلاب اسلامی، ریشه دار و آینده دار است و دستیابی به آرمانهای بلند آن، به صبر و استقامت نیاز دارد.

3-          تقوا به معنای مراقبت از خود در مقابل دشمن است و لازمه این مراقبت، هوشیاری در برابر حیله های دشمن و اعتماد نکردن به او، تدبیر و عقلانیت، و پرهیز از سهل انگاری و سستی است.

4-          اگر همه مردم و جوانان و همچنین مسئولان سیاسی، اقتصادی و امنیتی و نظامی، این صبر و تقوا را به‌کار ببندند، به توفیق الهی، هیچ ضربه و صدمه‌ای وارد نخواهد شد.

5-          با پیروزی انقلاب اسلامی، غل و زنجیر از دست و پای مردم باز و طعم واقعی استقلال و آزادی چشیده شد.

6-          این اعتماد به نفس ملی همراه با ایمان بود، ایمانی که همچون روحی در کالبد حرکت عمومی کشور زمینه ساز زنده شدن، امید و ایثار و فداکاری در جامعه شد که نمونه های فراوانی از آن را در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم.

7-          با این روحیه و جرأت، سپاه، جهاد سازندگی، بسیج و حرکت های عمومی در کشور شکل گرفت و نیروهای مسلح جان تازه ای گرفتند و مجموعه های خدماتی و سازندگی و حرکت‌های پر افتخار علمی ایجاد شد.

8-          این اقتدار نیست که برخی به بیگانگان پول بدهند و از آنها سلاح بخرند و انبار کنند اما حتی نتوانند از آن سلاحها استفاده کنند، و یا از آن طرف دنیا بیایند در کشوری پایگاه بزنند و خون ملت آن را بمکند تا اقتدار یک خاندان را حفظ کنند؛ اینها نمونه‌های حماقت و ذلت است نه اقتدار.

9-          سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از مؤلفه های قدرت است که باید از نظر کیفی، روزبروز اعتلاء یابد و از ظرفیت های فراوان آن استفاده شود.

10-   برخی می گویند چرا در توصیف قدرت ملت ایران مبالغه می کنید، در پاسخ باید گفت، این، مبالغه نیست بلکه عینِ واقعیت است.

11-  بزرگترین دلیل برای اقتدار ملت ایران، این است که یکی از سفاّک‌ترین و بیرحم‌ترین قدرتهای دنیا یعنی آمریکا، در چهل سال گذشته از هیچ تلاش و شرارتی برای مقابله با ملت ایران فروگذاری نکرده اما نتوانسته غلطی بکند و در مقابل، ملت ایران پیشرفته‌تر شده است.

12-  از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، سه جریان معارض در داخل کشور وجود داشتند؛ «جریان باصطلاح لیبرال که دلبسته آمریکا و غرب بود»، «کمونیست های اسلحه به‌دستی که از هیچ اقدامی اِبا نداشتند» و «منافقین، با ظاهر اسلامی و با باطنی خبیث و کفرآمیز و بی هویت» که حتی حاضر به همراهی با صدام بدنام نیز شدند و اکنون هم مشغول ارائه خدمات جاسوسی و خبرچینی برای دولتهایی امثال فرانسه و انگلیس و آمریکا هستند.

13-  اگر آمریکا می توانست به تنهایی به اهداف خود برسد، نیازی به تشکیل ائتلاف با کشورهای روسیاه و مرتجع منطقه نداشت.

14-   به دلیل قدرت و پیشرفت نظام جمهوری اسلامی، دشمنی امریکا بیشتر شده است و البته نفرت ملت ایران هم از آمریکا، روزبروز بیشتر شده است.

15-   برنامه دشمن، ایجاد شکاف و جدایی میان نظام و مردم است و این طراحی نشان دهنده حماقت آنها است زیرا نمی دانند نظام جمهوری اسلامی، چیزی جز ملت ایران نیست و این دو جدا شدنی نیستند.

16-  هدف از فشارهای اقتصادی کنونی، به ستوه آوردن مردم است اما به حول قوه الهی، ما پیوندمان را روزبروز با مردم بیشتر خواهیم کرد و با حفظ انسجامِ دشمن‌شکنِ خود، جوانان مؤمن و پرانگیزه و اهل اقدام را تقویت خواهیم کرد.

17-  دشمن با استقلال و عزت و پیشرفت و حضور شما در میدان علم و سیاست و اعتلای کشور مخالف است.

18-  اگر مسیر صبر و تقوای همراه با هوشیاری و تدبیر و انسجام ملی با قدرت ادامه پیدا کند، یقین داشته باشید موذی گری ها به نتیجه نخواهد رسید.

19-  هزینه تسلیم شدن به مراتب بیشتر از هزینه مقاومت و ایستادگی است و فایده و دستاوردهای ایستادگی صدها برابر بیشتر از هزینه‌های تسلیم شدن است.

20-  تسلیم شدن در برابر دشمن عنود و لجوج نتیجه ای جز لگدمال و بی هویت شدن نخواهد داشت.

21-  اگر سست نشوید و با دشمن سازش نکنید، خداوند متعال در مقابل این صبر و مجاهدت، کم نخواهد گذاشت و پاداش آن را به‌طور کامل خواهد داد.

22-  مسئولان مراقب باشند از سهل انگاری، تنبلی، اشرافی گری، تکبر نسبت به مردم و تکیه به جایگاه چند روزه ریاستی اجتناب کنند.

23-  آن روزی که ملت ایران در جایگاهی قرار گیرد که دشمنان جرأت تهاجم نظامی، اقتصادی و امنیتی و سیاسی را نداشته باشند، دیر نخواهد بود و جوانان آن روز را خواهند دید.

وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ.[1]

ترجمه:

واگر پروردگارت مى‌خواست، (به اجبار) همه‌ى مردم روى زمین یکجا ایمان مى‌آوردند. (اکنون که سنّت خدا بر ایمان اختیارى مردم است،) پس آیا تو مردم را مجبور مى‌کنى تا ایمان آورند؟!

نکات آیه:

1- این آیه شریفه، صراحتا بر آزادی ذاتی مردم در پذیرش دین تاکید دارد.

2- طبق آیه شریفه، کسی حق ندارد مردم را مجبور به دینداری کند چنانچه پیامبران الهی و امام معصوم علیهم السلام هرگز چنین کاری نکردند.

3- این آیه در جواب کسانی است که به خاطر شرک ورزی مستحق عذاب الهی می شوند و شروع می کنند به این اعتراض که اگر خدا می خواست ما شرک نمی ورزیدیم. لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکْنا[2]؛ اگر خدا مى‌خواست ما مشرک نبودیم .

این آیه به این گروه تذکر می دهد که اگر قرار بود انتخاب دین و یا ترک آن اجباری می بود، خداوند از اول اینان را مجبور به هدایت می کرد. در واقع آیه می خواهد بگوید اگر انسانی مسیر ضلالت و هدایت را پیش گیرد به اختیار خودش است و خودش سعادت و شقاوت خود را رقم می زند.

4-  شاید کسی بگوید اگر پذیرش دین اجباری نیست چرا در جامعه اسلامی حاکمیت مردم را به رعایت برخی آموزه های دین الزام می کند؟ در جواب باید گفت که: وقتی کسی دینی را نپذیرد نباید آن را علنی کند چرا که در جامعه اسلامی تعداد کافران و مشرکان کم است و اگر قرار باشد هرکسی در اجتماع هر کاری دلش خواست انجام دهد نمی شود در آن جامعه زندگی کرد. لذا برای رعایت امنیت سایر انسانها، حاکمیت چاره ای جز الزام مردم به رعایت قوانین الهی و لو به صورت ظاهر ندارد. بلکه هر کسی در خفا دین را نپذیرد و به آموزه های آن معتقد نباشد کسی با او کاری نخواهد داشت و حاکمیت حق تفتیش عقیده او را ندارد.

5-  امر به معروف و نهی از منکر صرفا جنبه تذکار و تذکر را دارد و به معنی اجبار نیست تا گفته شود خلاف این آیه است. به عبارت دیگر تذکر دادن با مجبور کردن به دینداری تفاوت ماهوی دارد.

6-  از آیه استفاده می شود که هرکسی سرنوشت خودش را خودش رقم می زند و نمی تواند دیگری را متهم کند.

7-  انسان مرتد مادامی که عقیده خود را مخفی می کند کسی با او کاری ندارد ولی وقتی عقیده فاسدش را اظهار کرد به دلیل اینکه فساد عقیدتی در جامعه را رواج می دهد باید تحت تعقیب و مجازات قرار گیرد. لذا این آیه ربطی به مساله ارتداد و مجازات آن ندارد.

8-  این آیه ادعای کسانی را که می گویند اسلام دین شمشیر و اجبار است را نفی می کند و این نفی در واقع خبر از این است که ذاتا اسلام دین اختیار و آزادی است.

محمد علی فتحی



1-   سوره یونس:99

2-   انعام، 148


تو خونه اگه پسره گند بکاره و باباش بهش تذکر داده باشه ولی گوش نکنه، پدره رو ملامت نمی کنن!
تو کشور هم وقتی مسئولی گند بگاره و رهبرش بهش تذکر بده، رهبرشو ملامت نمی کنن!
این روزا که تب گرانی و سختی معیشت و بیکاریمردم عزیز کشورم رو آزرده آن هم به خاطر سیاست های غلط اقتصادی دولت تدبیر و امید آقای روحانی، برخی بجای اینکه به سراغ مقصر واقعی برن هماهنگ با ضد انقلاب و ضد اسلام به دنبال این هستند از این فضا برای نا کار آمدنشان دادن رهبری معظم جمهوری اسلامی امام خامنه ای استفاده کنند و برخی از مردم عزیز را که مطالعه کافی در خصوص مسائل کلان سیاسی و جهانی ندارند نسبت به انقلاب و رهبری نا امید کنند.
این سیاست کثیفی است که ضد انقلاب بعد از نا امیدی در مبارزه با ایران اسلامی از راه های مختلف در پیش گرفته است. سیاست تخریب انقلاب و رهبری با مهره های نا کارآمد و آن هم با تحمیل فشار اقتصادی توسط این مهره ها.
خواهشم از مردم عزیز این است که به سخنان ضد انقلاب گوش ندهند و مستقیما از رئیس دولت مطالبه قانونی نمایند بروند جلوی دفاتر نمایندگان خود و از آنان مطالبه کنند که چرا بر عملکرد دولت نظارت ندارند.
مقصر جلوه دادن رهبری در این جریانات همان خواسته دشمنان اسلام و انقلاب است.

مراقب باشیم در زمین دشمن بازی نکنیم.
محمد علی فتحی


کتاب عصمت و طهارت بانوی حرم اهل البیت علیهم السلام به قلم محمد علی فتحی منتشر شد.

دراین کتاب نویسنده به بررسی زوایای شخصیتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و خاصه عصمت و طهارت ایشان به صورت تخصصی و تحلیلی پرداخته است.

تعداد صفحات کتاب38 صفحه و در قطع جیبی است و هزینه آن 3000 تومان می باشد.

جهت تهیه کتاب می توانید به 09192655866 هزینه کتاب را پیام کنید تا برایتان به صورت پستی ارسال شود.

تغییر جنسیّت طبق فتوای امام خامنه ای مد ظله
س ۱۲۷۹. برخی از افراد در ظاهر مذکر هستند ولی از جهات روحی و روانی ویژگی های جنس مونّث را دارند و تمایلات جنسی زنانه در آنان به طور کامل وجود دارد و اگر مبادرت به تغییر جنسیت نکنند به فساد می افتند. آیا معالجه آنان از طریق انجام عمل جراحی جایز است؟
  ج. عمل جرّاحی مذکور برای کشف و آشکار کردن واقعیت جنسی آنان اشکال ندارد، به شرطی که این کار مستلزم فعل حرام و ترتّب مفسده ای نباشد.

س ۱۲۸۰. انجام عمل جراحی برای الحاق فرد خنثی به زن یا مرد چه حکمی دارد؟
  ج. این کار فی نفسه اشکال ندارد، ولی واجب است از مقدمات حرام پرهیز شود.
منبع: اجوبة الاستفتائات

سؤال:


دیه سقط جنین بر عهده کیست؟


جواب دفتر مقام معظم رهبری:


دیه آن به عهده کسی است که مباشر در سقط بوده است یعنی هرکسی که باعث سقط شده باید دیه را پرداخت کند و دیه به وارث جنین با رعایت طبقات ارث پرداخت می شود ولی وارثی که مباشر سقط جنین بوده از آن، سهمی ندارد.



پی نوشت:
پاسخ موجود در ایمیل اینجانب

شرط بندی درباره مسابقه

سؤال:

 آیا شرط بندی سر مسابقه اشکالی دارد؟ در چه شرایطی شرط بندی اشکالی ندارد؟

جواب:
اگر به صورتی نباشد که از بازنده چیزی بگیرند که به برنده بدهند مانعی ندارد والا صورت شرعی ندارد و حرام است.
جایزه پیش بینی نتیجه مسابقات

سؤال:

پیش بینی نتیجه مسابقات و قرعه کشی بین کسانی که درست پیش بینی کرده اند و جایزه دادن به برندگان قرعه چه حکمی دارد؟

جواب:
شرکت در پیش بینی برد و باخت تیم ها اشکال ندارد ـ هر چند احتیاط در ترک آن است ـ اما بنابر احتیاط واجب مالک مبلغی که با شرط بندی به او می دهند نمی شود؛ بله اگر صاحب آن مبلغ بعداً با یکی از عقود شرعی مانند هبه یا صلح آن را تملیک کند، اشکال ندارد.
جایزه با پول بازیکنان

سؤال:

شرکت در مسابقه ای که.از خود بازیکنان پول جمع کرده و از آن پول به.برنده جایزه می دهند اشکالی دارد؟

جواب:
 اگر از بازنده چیزی بگیرند که به برنده بدهند، همان شرط بندی حرام است، لکن اگر برگزارکننده مسابقه مبلغی را از شرکت کنندگان به عنوان حق الزحمه و شرط شرکت در مسابقه برای خودش دریافت کند و بعد از مالکیت با مال خود جایزه بخرد، مانعی ندارد.