اظهار نظر و اعمال نظر

اظهار نظر و اعمال نظر

شاید برای شما اتفاق افتاده باشد که در جمعی نکته ای را مطرح کنید و یا نظرتان را درباره چیزی بیان کنید و رفیقی و مستمعی بعد از کلام شما و یا حین سخن گفتن شما،چیزی برخلاف آنچه می گویید مطرح کند.طبیعی است که در درون از نوع نظر او ناراحت می شوید زیرا چیزی بر خلاف نظر وخواست شما گفته و یه گونه ای، ضعف شما را مطرح کرده است.

ولی واقعیت این است که این ناراحتی جز خورد کردن اعصاب و روان خود و بد بینی نتیجه ای ندارد.

ما اشتباه فکر می کنیم که اظهار نظر دیگران در باره مسأله مطرح شده از ناحیه ما،حتما به معنی دخالت دادن نظر است و این درحالی است که بین اعمال نظر و اظهار نظر تفاوت فاحشی وجود دارد.

اعمال نظر به این معنا است که شخصی نظر خاص خود را با تحکم و تفرعن بخواهد عملی سازد و در این مسیر به نظر کسی اهمیت ندهد.اما اظهار نظر صرفا گفتن نظر است بدون اعمال فشار واین نتیجه آزادی بیان است و نه تنها بد نیست بلکه ممکن است به تصحیح با تقویت نظر مطرح شده ما بیانجامد.

پس باید دقت کرد که هر اظهار نظری اعمال نظر نیست لذا بی خودی اعصابمان را درباره نظرات دیگران خورد نکنیم.

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:

«اعلم الناس من جمع علم الناس الی علمه».(الفقیه،ج4،ص334)

دانشمند ترین مردمان کسی است که علم دیگران را به علم خود اضافه کند.

مستحضرید که یکی از راههای جمع کردن علم دیگران، شنیدن نظرات آنان است لذا بهتر است تحملمان را بیشتر کنیم تا آگاهیمان نسبت به مسائل افزون گردد.

انابه

انابه

یکی ازوظایف بندگی در همه شئون زندگی خاصه در ایام شهر الله است«انابه»می باشد.جالب توجه اینکه یکی از نامهای ماه مبارک رمضان را«شهر الإنابة»نامیده اند.

انابه در لغت عربی یعنی بازگشت به سوی حق تعالی همراه باتوبه و گریه وزاری است.

حالت انابه ویژگی هایی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنم:

1- در انابه بازگشت از خود وخلق به سوی خالق یکتاشرط اول است.

2- انابه کننده دائما باید رجوع الی الله داشته باشد.

انابه به دو قالب عملی و قلبی تقسیم می شود.در انابه عملی مهمترین چیز ترک معصیت است. کسی که گناهی را نخواهد انجام دهد حتی اگر آه و زاری هم نداشته باشد «منیب»محسوب می گردد.در انابه قلبی عبد دائما در خواسته های خود و نیازهایش مراجعه سریع وعلی الدوام به حق تعالی دارد.

در قرآن کریم  انبیاء بزرگی رابه عنوان «منیب» و«اوّاه»یاد کرده است:

حضرت آدم،یعقوب،ابراهیم،داوود،سلیمان،ایوب علیهم السلام.

خدای تعالی منتظر انابه کننده گان است و منیب به دلیل اتصال دائمی به ذات باری تعالی وقدرت علی الاطلاق قویترین فرد محسوب می شود.

راهای کسب حالت انابه:

- توجه به آیات ونشانه های عظمت حق تعالی

- ترک گناه

- وداع در آخرین شب از ماه رمضان را امام صادق علیه السلام عامل توفیق برای انابه می داند.

-در خواست جزئی ترین خواسته ها وحاجات از خود خدای تعالی حتی نمک آش را.

-خواندن دعاهایی که قالب انابه دارند مثل دعای کمیل،ابوحمزه ثمالی،مناجات خمس عشره و...

- ارتباط باقرآن کریم از طریق قرائت وتفسیر

- خواندن وتفکر کردن وعمل نمودن به احادیث اهل البیت علیهم السلام

سخنرانی مذهبی

سخنرانی ها

دانلود سخنرانی های بنده با موضوع:

 ۱- اثرات حب اهل البیت علیهم السلام ورفع گرفتاریهااز اینجادانلود کنید.

۲- تفسیر آیات۲۲۰الی۲۲۴سوره بقره ازاینجا دانلود کنید.

۳- دائم  الوضو بودن- تفسیر تبعض -در دین (پذیرفتن بخشیاز احام وطرد برخی دیگر) ازاینجا دانلودکنید.

۴- اهمیت امام شناسی/اینجا

۵- تفسیر آیه۱۸۶سوره بقره/علل عدماجابت دعا/اینجا

۶- تفسیر آیه۸۱سوره طه/اینجا

۷- بدترین دردها/اینجا

8- تفسیرآیه۱۲۰ بقره،نفوذ فرهنگی،نقد سند۲۰۳۰،/ اینجا

برنامه های دشمن برای نابودی ایران اسلامی

شگرد دشمن

روش های دشمنان اسلام و دشمنان کشورمان برای  نابودی  کشورمان:

1-      ترویج بی عفتی و بی حجابی  برای  رویارویی  با روحیه شجاعت و غیرت و جوانمردی جوانان و مردان.

این شیوه به این گونه انجام می گیرد:

-          عادی سازی روابط دختر وپسر

-          آرایشهای زننده زنانه

-          استفاده ار لباسهای کوتاه،رنگی، و نازک و تنگ

-          افزایش تعداد آرایشگاه ها به طور فزاینده و باور نکردنی  در سطح شهرها

-          ترویج طلاق و داشتن خانه های  مجردی برای انجام هر گونه ...

-          بی تفاوتی صنف لباس فروشان و گمرک در تولید و ورود لباسهای یاد شده به دلایل ...

2-      ترویج بی غیرتی برای از بین بردن روحیه مقاوت و ایستادگی مردم کشورمان با ترویج شرابخواری،استعمال دخانیات و مواد مخدر.

این شیوه به این صورت می پذیرد:

-          ورود بی رویه مشروبات به شهرها با وجود نیروهای امنیتی و حفاظتی و انتظامی!

-          زیاد شدن قهوه خانه ها ونیز ترویج قلیان کشیدن و سیگار در خوانواده

-          ورود انواع مواد با شگردهای نامعلوم

3-      بی ارزش جلوه دادن ارزشهای اسلامی و دستورات دینی از جمله نماز با معرفی کردن افراد به ظاهر مومن  ولی در باطن منافق و خائن به عنوان کسانی که مروج دین هستند تا مردم عملا از ارزشها متنفر شوند.

4-      ترویج روحیه گدایی در کل سیستم اقتصادی برای باز شدن روی دولتمردان برای ارتباط با خارج برای استقراض و...با اینکه کشور ما دارای ذخایر عظیم اقتصادی است!

اگر می خواهید کشورتان آسیب نبیند از دایره فعالیت دشمنان دوری کنید.

لطفا این پیام را برای رضای خدای تعالی و حفظ ناموستان و کشورتان به دیگران اطلاع دهید.

همیشه یک باور برایم مهم است:«خدا پشتیبان مومن است».

پاکدامنی راهی بسوی تعالی

امیر المومنین علیه السلام در وصف اهل تقوا می فرماید:

«انفسهم عفیفه».(نهج البلاغه /خطبه متقیبن)

ترجمه: جانهای آنان بسیار پاک است.

در خصوص معنی عفت دو مطلب وجود دارد:

۱- پاکی از آلودگی به هر گناهی خصوصا گناهان جنسی

۲- پاکی از آلودگی به گرد و غبار تعلق به غیر الله که جزو درجات علیین محسوب می گردد.

دلیل اینکه حضرت فرمود جان آنان عفت دارد به این جهت است که جان مرکز کشور دل است و اگر این مرکز استراتژی پاک گردد سایر جهات کشور وجود آدمی پاک خواهد شد.

منشا این پاکی دوری از هوای نفس و  نیز احساس حضور ومراقبت علی الدوام باری تعالی بر شخص است.

انسان متقی می داند که نهان وآشکار او تحت سیطره علم ودانش وقدرت خدای تعالی است لذا جرات نمی کند تا در محضر حق جسارتی کند.

در منابع اسلامی عفت را در موضوعات متعددی مطرح نموده اند:

۱- عفت چشم که عبارت باشد از آلوده نکردن آن به نگاه به نامحرم

۲- عفت گوش که عبارت باشد از ترک شنیدن موسیقی و غیبت وتهمت ودروغ و...

۳- عفت زبان که عبارت باشد از دوری از گناهان زبانی مثل دروغ و. غیبت و...

۴- عفت فرج که عبارت باشد ازحفظ آن از نامحرم

۵- عفت جسم که عبارت باشد از عدم لمس نامحرم

۵- عفت شکم که عبارت باشد از اجتناب از حرام خواری وخوردن  غذا ونوشیدنیهای شبهه ناک.

۷- عفت دل که ترک تعلق داشتن به غیر الله است.

بدانید عزیزانم که انسان عفیف می تواند در حد نبی پیامبر قرار گیرد.

رسول خدا(ص): کاد العفیف ان یکون نبیا.(نهج الفصاحه)

ترجمه:  زود است که عفیف وپاک دامن نبی بشود.

 

راه کسب عفت:

۱- بداند که همیشه خدای تعالی وفرشتگان وپیامبر واهل البیت علیهم السلام وحتی اعضاء وجوارح او وی را می بیند.

۲- از گناهان دوری کند.

۳- هر روز۱۱بار سوره قل هو الله احد را بخواند.

۴- شب قبل از خواب ۱۱بار سوره قدر را بخواند.

۵- خانم ها مداومت بر قرائت سوره نور کنند .

۶- مردان مداومت بر قرائت سوره یوسف کنند.

۷- ذکر شریف لا حول ولا قوه الا بالله العی العظیم را ورد دل وزبان خود کند.

۸- بر واجبات اهتمام ورزند خصوصا نماز اول وقت.

آیین سازی

وقتی به برخی از مردم مسأله ای گفته می شود که طبق شریعت مقدس اسلام و مذهبه حقه شیعه است در جواب می گویند که نه ما آنچه خودمان دلمان می خواهد انجام می دهیم!

مثلا وقتی گفته می شود که نماز را به زبان فارسی نباید خواند می گویند که زبان عربی مال عربها است و من فارس هستم و با زبان فارسی راحت می توانم با خدا صحبت کنم!

یا وقتی می گوییم: خانم حجابت را مراعات کن خدای تعالی امر به پوشش و حجاب کرده و از زینت و آرایش برای نامحرمان نهی کرده است،می گوید:

«دلت پاک باشد» اینها مثل بچه ها یا برادران من هستم.

یا وقتی گفته می شود آقا خمس یا زکات جزو وظایف مالی است که به امرخدای تعالی بر افراد واجب شده است می گوید: نه من مالیات می دهم و اینها را شما از خود می گویید!

امثال این جوابها وادعا ها زیاد است.

 مثلا شنیدم از دوستی که می گفت: دختر یکی از فامیلها وصیت کرد که بعد از مردنش جسد او را آتش زده و خاکسترش را بر رودخانه زرد و یا نیل بریزند. وقتی به او می گویند که این کار از منظر اسلام حرام است، می گوید: من اینگونه مردن را دوست دارم!

یا وقتی به طرف می گویی این برداشت شما از آیه قرآن مخالف با آیه دیگر است و مفسرین چنین تفسیری را قبول ندارند،می گوید: من هرچه خودم می فهمم را قبول دارم!

دلیل این سماجتهای افراد در برابر احکام الهی چیست؟

چرا فقط آنچه خود می خواهند را می پذیرند ولی آنچه مخالف طبعشان باشد را رد می کنند؟

جواب این سوالات یک کلمه است وآن «سرکشی در برابر معبود یکتا» است.

اینان اگر خدا را باور دارند باید «همه آنچه خدا می خواهد» را باور داشته باشند.

«خدا باوری» نشانه اش «تسلیم محض شدن در برابر خواست خدای تعالی» است حتی در کوچکترین حرکتها در مسیر حیات.

اینها کسانی هستند که فکر می کنند کارشان درست است ولی شدیدا در گمراهی اند.

« الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»[1].

ترجمه آیه:

آنان که در زندگى دنیا تلاششان گم و نابود مى‏شود، در حالى که مى‏پندارند (همچنان) کار شایسته و نیک انجام مى‏دهند.

اینان به جای «بنده »بودن در برابر خدا می خواهند«مولا»باشند ولو در برخی امور.

اینان دین خدا را تجزیه کرده اند  ومصداق آیه«...أَ فَتُؤْمِنُونَ‏ بِبَعْضِ‏ الْکِتابِ‏ وَ تَکْفُرُونَ‏ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون‏»[2] شده اند.

ترجمه:

آیا به بعضى از دستورات کتاب آسمانى ایمان می ‏آورید وبه برخى دیگر کافر می ‏شوید؟ پس جزاى هر کس از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود و روز قیامت به سخت‏ترین عذاب بازبرده شوند و خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، غافل نیست‏

برادردان وخواهران!

بدانید خود رأیی در انجام اعمال عبادی و روش زندگی بر خلاف عبودیت وبندگی است.

بدانید اگر خدا را قبول دارید باید همه آجه او می خواهد را انجام دهید.

تنها آیینی که در این برهه از زمان تا قیام قیامت پذیرفتنی است و احکام و برنامه هایش خواست الهی است،اسلام است.

دوباره مسلمان شویم!

بدانید که هرکس بر غیر منهج و راه خدا حرکت کند وحتی در کمترین کارها خواست خدا را در نظر نگیرد گمراه گشته و از چشم رحمت الهی خواهد افتاد و در نهایت خسران و زیان دو دنیا نصیبش خواهد شد.

به روایات خوب دقت کنید:

روایت اول:[قصص الأنبیاء علیهم السلام‏] بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ :أُمِرَ إِبْلِیسُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ .فَقَالَ: یَا رَبِّ وَ عِزَّتِکَ إِنْ أَعْفَیْتَنِی مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّکَ عِبَادَةً مَا عَبَدَکَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا!

 قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ[3].

ترجمه:

هشام از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:

به ابلیس امر شد که برآدم سجده کند.شیطان گفت:ای پروردگار!اگر مرا از سجده بر آدم عفو کنی عبادتی تو را خواهم کرد که کسی مثل آن نکرده باشد!

خدای بزرگ و بلند مرتبه فرمود: «من دوست دارم در آنچه من امر می کنم اطاعت شوم».

توضیح:

در این روایت ملاحظه می فرمایید که خدای تعالی به شیطان هشدار می دهد که اگر تو اهل طاعت هستی و واقعا من را قبول داری فقط آنچه من می خواهم را انجام بده.طبق این روایت کسانی که در مسیر زندگی «خود رأی» باشد و خواسته خدا را نادیده بگیرند هرچند بهترین عبادتهارا بجا آورند،قطعا رانده شده درگاه خدای تعالی خواهند بود.

مراقب باشید شیطانی نشوید!

روایت دوم: سن، [المحاسن‏] بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْبَصْرِیِّ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ:

 مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَى نَبِیِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِرَجُلٍ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ یَدْعُو اللَّهَ فَانْطَلَقَ مُوسَى فِی حَاجَتِهِ فَغَابَ سَبْعَةَ أَیَّامٍ ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ رَافِعٌ یَدَیْهِ إِلَیْکَ یَسْأَلُکَ حَاجَتَهُ وَ یَسْأَلُکَ الْمَغْفِرَةَ مُنْذُ سَبْعَةِ أَیَّامٍ لَا تَسْتَجِیبُ لَهُ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ یَا مُوسَى لَوْ دَعَانِی حَتَّى تَسْقُطَ یَدَاهُ أَوْ تَنْقَطِعَ یَدَاهُ أَوْ یَنْقَطِعَ لِسَانُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ حَتَّى یَأْتِیَنِی مِنَ الْبَابِ الَّذِی أَمَرْتُهُ[4].

امام صادق علیه السلام می فرماید:

حضرت موسی- که بر رسول ما و آل او وایشان درود باد- از کنار مردی گذشت که دستانش را بسوی آسمان بلند کرده و دعا می کرد.موسی به دنبال حاجت خود رفت و هفت روز گذشت.بعد از بازگشت، دید که مرد دستان خود را بلند کرده و هنوز دعا می کند.به خدای تعالی عرض کرد:

ای پروردگار!این بنده تو هفت روز است که دستانش را بسوی تو بلند کرده و تو را می خواند و از تو مغفرت طلب می کندآیا او را اجابت نمی کنی؟

وحی آمد که ای موسی اگر او دستانش بیفتد و یا گردنش بریده شود و یا دستش قطع گردد اجابتش نخواهم کرد مگر از طریقی که من گفتم بخواهد.

توضیح:

از این قضیه این نکته استفاده می شود که هرگونه اختراع و بدعت در دین پذیرفتنی نیست و کسانی که از غیر راه الهی و دین او کاری را هرچند در قالب ارزشها باشد را انجام دهند، هرگز خداوند قبول نخواهد کرد.

پس بنگریم به خودمان و از خواب برخیزیم و از غفلتی که دامنگیرمان شده بیدار شویم و مراقب باشیم که «در مسیر حق» باشیم نه اینکه خود مسیر برای خود درست کنیم.

مراقب باشیم «آیین ساز»نباشیم بلکه پیرو«آیین اسلام»باشیم.

امیر المومنین علی علیه السلام اگر علی شد ونام آور همه عرصه در طول تاریخ گشت وجاری در همه زمانها گشت وکسی در فضایل و ویژگیها به مانند او نشد و دوست ودشمن ثنا گوی او شدند به این خاطر بود که او «عبد» بود وهرگز از خود کاری نکرد بلکه دید که خواست خدای تعالی چیست.

آورده اند که روزی به محضر امیر المومنین علیه السلام فالوده آوردند به آن نگاه کرده وبه اصحاب فرمود که دستان خ.د دراز کنید واز آن بخورید.خودش نیز دستش را دراز کرد که بخورد ولی به یک باره دست کشیدند و از آن نخوردند.پرسیدند یا امیر المومنین چرا میل نمی فرمایید؟

فرمود: « یاد رسول خدا افتادم که از آن نخورده اند.چیزی را که رسول خدا صلی الله علیه وآله از آن نخورده نخواهم خورد»[5].

آری علی علیه السلام در کوچکترین چیزها پیرو حق بود حتی در خوردن که کار عادی همه ما انسانها است.

چقدر فاصله است بین «علی وار زندگی کردن» و« ادعای شیعه و پیرو» او بودن.

یا علی! ما از تو دور شدیم و به همین خاطر فرزندان ما مبتلای به انواع گناهان هستند.

یا علی! دختران مسلمان بازیچه شیطان شده اندو جوانان ما غیرت را به فراموشی سپرده اند.

یا علی! پدران و مادران به فکر خواسته های جنسی خودند و از تربیت فرزندان خود متنفر. اصلا بگویم از فرزند داشتن متنفر!

یا علی! سرمایه داران بی رحم شده و فقیران بی دین!

یا علی! از شیعه بودن ادعا مانده و بس.

یا علی! ما ماندیم و بی نهایت رسوایی.

یا ابا غوث ادرکنا!

یا ابا ایتامی! یتیمان امت را دریاب.

یا کاشف الغم عن وجه رسول الله! بیا و این غبار خفت و خواری را دوباره از روی امت اسلامی پاک کن.

یا حیدر کرار و ای کشنده فتنه ها! بیا و فتنه ها را با دو دم شمشیر ذوالفقارت نابود کن.

ای کننده در خیبر بیا و دیوارهای بی اعتمادی به دین را یهود ونصاری برای امت اسلامی بنیان نهاده اند از جا بکن.

یا علی! بیا و این فاصله هایی را که خودمان ایجاد کرده ایم ، کم کن.

یا علی! بیا و ما را بنده کن!

یا علی! بیا و ما اسیران هوای نفس و اسیران شیطان را آزاد کن.

یا علی! مددی.

                       

پی نوشتها:

[1] - الکهف:104

[2] - البقره:85

[3] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 262

[4] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 263

[5] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی الرَّحْبَةِ فِی نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ إِذْ أُهْدِیَ إِلَیْهِ طَشْتُ خِوَانِ فَالُوذَجٍ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: مُدُّوا أَیْدِیَکُمْ فَمَدُّوا أَیْدِیَهُمْ وَ مَدَّ یَدَهُ ثُمَّ قَبَضَهَا وَ قَالَ :إِنِّی ذَکَرْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَمْ یَأْکُلْهُ فَکَرِهْتُ أَکْلَهُ.( وسائل‏الشیعة،ج24،ص388)

از هر کسی نگیر!

از هر کسی نگیر!

خدای تعالی در قرآن می فرماید: فلینظر الإنسان إلی طعامه[1].

یعنی: انسان باید به غذای خود نگاه کند.

منظور این است که انسان توجه کند هرغذایی رااستفاده نکند بلکه چیزی را به عنوان غذا برگزیند که به حال او سودمند باشد.

ازامام باقر علیه السلام درباره طعام مذکور درآیه پرسیدند؛حضرت فرمود: منظور علم است که باید نگاه کند از چه کسی میگیرد[2].

با توجه به آیه وروایتی که ذکر شد توجه به چند نکته ضروری است:

1-    انسان درباره کارهای خود مسئول است وباید درباره کردار خود- چه اعمالی که با جسم خود انجام می دهد چه اعمال قلبی مثل نیّتها، آموخته ها ودانش و..- جواب پس دهد.

2-    توجه به واردات دل وچیزهایی که انسان اخذ می کند نه تنها او را عقب افتاده نمی کند بلکه ضریب اشتباه اورا بسیار کم می کند واین عین پیشرفت است.

3-    باید انسان برای ساختن بنیانهای فکری وعملی خود به هرکس مراجه نکند وبرسرسفره هرکس ننشیند.

4-    کسانی که توجه به طعام خود ندارند بدون شک در گمراهی می افتند لذا کسانی که ابتدا شالوده تفکرات خود را باعلوم ناپاک ویا بی اساس وبدون پشتوانه وحی ،محکم می کنند حتما به خدا اعتراض خواهند کرد ودر برابر دین و متدینین خواهند ایستاد.

سؤال: از چه کسی علم ودانش را بگیریم؟

در میان مخلوقات خداوند آنکه از همه پاکتر ،داناتراست واز هر گناهی مصون است بهترین شخص برای اخذ علم است منظور از علم همه علوم می تواند باشد ولی از همه علوم با ارزشتر علمی است که انسان را به خدا نزدیکتر کند.

کمیل بن زیاد می گوید : امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:

یا کمیل لا تأخذ الا عنّا تکن منّا[3].

ای کمیل نگیر مگز از ما تا جزو ما شوی.



[1] - سوره عبس:24

[2] - وسائل الشیعة،شیخ حر عاملی،ج27،ص66،حدیث10

[3] - تحف العقول

تاریخچه موسیقی و مخترع موسیقی

مرحوم کلینی با اسناد خود از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود:

 

وقتی حضرت آدم علیه السلام فوت کرد قابیل و ابلیس جهت بی احترامی وشماتت در مرگ آدم علیه السلام در یک  جا جمع شدند وابلیس و قابیل ، سازها وآلات لهو (موسیقی)نواختند.

پس هرچه در روی زمین از اینگونه وسائل هست که با آن مردم لذت می برند از ابلیس وقابیل به یادگر مانده است.

 

فروع کافی،کتاب الأشربه،باب الغناء،ح3،ص431

 

نکته ها:

 

1- سابقه موسیقی به زمان آدم علیه السلام باز می گردد.

2- مخترعان موسیقی ابلیس رانده شده در گاه خدای تعالی وقابیل برادر کش هست.

3- موسیقی را برای گناه بزرگی همچون بی احترامی به پیامبر خدا استفاده کردند والآن نیز بسیاری از موسیقیها گناه آور است وکسانی که گناه را ناچیز می دانند از آن استفاده می کنند.

4- با توجه به این که مخترعان موسیقی با خدا دشمند واز انسان بیزارند وخود گمراه شده اند،چیزی که از آنها بیرون بیاید مطمئنا در هدف دشمنی با خدا وگمراهی مردم استفاده می شود.

از کوزه همان برون تراود که در اوست.

باتوجه به این خبر شما نظراتان در مورد موسیقی چه خواهد بود ؟آیا شما نیز از ابلیس وقابیل پیروی خواهید کرد.

 

  

روش جلوگیری از استمناء

راهای مبارزه با بیماری استمناء:

 

1- از غذای پرچرب کمتر استفاده کنید  چرا که غذای چرب شهوت را بیشتر می کند.

2-از لباسهایی که سبب تحریک می شود استفاده نکنیدمثل: لباس نرم،شلوار تنگ(شلوار تنگ محرک عضله آلت است)

3-از هر چیزی که سبب مهیج کردن شهوت هست پرهیز کنید مثل:(فیلم،عکس،کلیپ، صدا، موسیقی،جک،نوشته ها..)مبتذل

4- هنگام حمام تا می توانید از لباس زیری که براحتی درنیاید استفاده کنید این کار باعث می شود که براحتی خود را هنگام خواسته های نفس کنترل کنید ویا دستپاچگی خود را کمتر کنید.

5- اول بدن را بشویید آنگاه وقت بسیار محدودی را برای شستن عورتین اختصاص دهید با این روش مجال کمتری را به وسوسه کردن نفس وشیطان می دهید.

6- باور داشته باشید که می توتانید جلوی این معضل را بگیرید وبدانید که هر گونه رویارویی شما با این بیماری جهاد در راه خدا حساب می شود زیرا می خواهید با گناه مبارزه کنید.

7 - از خدا بخواهید که در این جهاد کمکتان کند و مخصوصا از امام زمان-عجل الله تعالی فرجه- ملتمسانه بخواهید یاریتان کند.

8- هنگامی که احساس کردید حالت استمناء می خواهد دست دهد این اذکار را(اگر بشود با صدای بلند)زیاد تکرار کنید و هرگز آنرا قطع نکنید: یا عاصم ویا مانع

9- د رطی روز مخصوصا هنگام رویارویی با هر گناهی زیاد بگویید:

یا حیّ ویا قیّوم یا لا اله الّا انت أسألک أن تُحیی قلبی اللهم صل علی محمد وآل محمد.

10- وقتی را برا ی پیدا کردن عوامل محرک شهوت بگذارید وتصمیم بگیرید آنها را ترک کنید وخود را از آنها دور نمایید.

 

لطفا به دیگران این مطالب را انتقال دهید

  

 

پیروزی با گناه

 

امیر المؤمنین علیه السلام:

 

ماظفر من ظفر الإثم به.

 

ترجمه غررالحکم،ج1،ص30

 

ترجمه:

 

کسی که گناه بر او پیروز گشته،براستی پیروز نیست.

 

نکته:

 

 

با توجه به این سخن نورانی هرچه قدر انسان ادعای پیروزی کند ولی از طرف دیگر دست به گناه ومعصیت زند معلوم است که در مبارزه با نفس خود وشیطان شکست خورده است.

 

کسی که نفس خود را بر زمین نتواند بکوبد،کوبیدن دیگران برایش شجاعت نمی آورد.

  

عذاب رواج دهنده موسیقی

دوست عزیز وداداش گلم  آقا سید مهدی قاضی زاده -دام عزه -که الآن تو کربلا تشریف دارند و پدرشان از علمای بزرگ قم هست می گفتند:

روزی یک از همسایه ها(خانم) که تازه پسر جوانش را از دست داده بودند و همه اعضاء خانواده مقید به مسائل اسلامی نبودند خدمت پدرم رسیدند وقضیه عجیبی را مطرح کرد.

زنه می گفت:

پسرم را در خواب دیدم که عذاب آتش را می بیند و به من با گریه و ناله می گوید:

مادر کمکم کن مگه شما مرا دوست نداشتید چرا کمکم نمی کنی تو رو به خدا از این آتش نجاتم بده؟!!

گفتم :چرا پسرم دوستت دارم بگو چی کار کنم؟

گفت: مادر برام خیرات بفرست.

این زن به پدرم گفت:حاج آقا به خدا بعد ازاین خواب به بعد کلی نظر و نیاز و صدقه و احسان کردم ولی افاقه نکرد.

شب پیش باز پسرم به خوابم آمد وگفت:

مادرم مرا فراموش کردی چرا به من کمک نمی کنی؟

گفتم: پسرم کلی احسان کردم برات مگه بهت نرسیده؟

گفت :نه .

گفتم:می گی چکار کنم؟

گفت : مادر دکانم کلی سی دی و نوار موسیقی و مبتذل به مردم و جوانها دادم هر وقت آنها اون سی دی هارا می گذارند اینجا عذاب من زیادتر می شه تو رو به خدا اونها را از مردم بگیر!

سید می گفت:این مادر های های گریه می کرد و می گفت:

من چطور این همه سی دی و نوار را جمع کنم من که مشتریهای پسرم را نمی شناسم به علاوه از کجا معلوم آنها دست از گوش دادن به موسیقی بردارند؟

پدرم جواب نداشت واشک چشمانش را پر کرده بود؟ولی می گفت:دعا براش کنید ناامید نشید.

دوستان تورو به خدا حواسمون باشه چی کار داریم می کنیم  مبادا با کارهای اینچنینی آخرت خودمون رو تباه کنیم.در روایت از امیر المؤمنین داریم که فرمود: گناه نعمتها را طرد می کند.به خاطر همین احسان مادر در حق این پسر قبول نمی شد. 

اثر نماز خواندن در مقابله با شیطان

قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف- : 


(ما أَرْغَمَ أَنْفَ الشَّیْطانِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلاهِ، فَصَلِّها وَأَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطانِ)[1] 


هیچ چیز به مانند نماز، بینى شیطان را به خاک نمى ساید، پس نماز بگذار و بینى ابلیس را به خاک بمال. 


شرح:

 
این کلام از پاسخ هایى است که از ناحیه ى مقدّس امام زمان(علیه السلام)، در جواب مسائل ابى الحسین جعفر بن محمّد اسدى، صادر شده است. از این حدیث استفاده مى شود که به خاک مالیدن بینى شیطان (غلبه بر شیطان) اسباب متعدّدى دارد که بهترین آنها نماز است; زیرا نماز، مشتمل بر انقطاع از خلق و توجه تامّ به خداوند متعال و ذکر و یاد اوست. خداوند متعال مى فرماید: 


(أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری)[2]; نماز را براى یاد من برپا دار. 


نمازى که چنین باشد، انسان را از فحشا و منکرات باز مى دارد، و در نتیجه، انسان بر هواى نفس و شیطان غالب مى گردد.

 


[1]. کمال الدین، ج2، ص520، ح49 ; فقیه، ج1، ص498، ح1427 ; تهذیب الأحکام، ج2، ص175، ح155 ; الإستبصار، ج1، ص291، ح10 ; الغیبه، طوسى، ص296، ح250 ; احتجاج، ج2، ص298 ; بحارالأنوار، ج53، ص182، ح11 ; وسائل الشیعه، ج4، ص236، ح5023 . 
[2]. سوره ى طه، آیه ى 14 .

عشق ورزی

 امیر المؤمنین علیه السلام:

                                     من استحسن قبیحا کان شریکا له.

                                                                                         (غررالحکم)

ترجمه:

هر کس یک زشتی را نیکو گرداند در آن زشتی شریک شده است.

 شرح:

دوست داشتن جزو ذات انسانها است ونمی تواند از آن جدا شود.این دوست داشتن پیامدهای گوناگونی برای انسان دارد.

گاه پیامد علاقه ها «خوب» است وگاه«بد».

باید حواس انسان آماده دریافت بهترین گزینه از نتیجه علاقه ها باشد چرا که این ارتباطها در خوشبختی وتلخکامی انسان تأثیر فراوان دارد.

در متون مقدس اسلامی که «نکته های حیات بخش انسان های کامل» در آنها جای دارد یک نوع دعوت همگانی  برای سمت وسو دادن به عشق ها و محبت ها  وحتی کینه ها و دشمنیها وجود داردکه اگر درست به این نداهای الهی گوش دهند وبه آنها عمل کنند قطعا انسان ها به راه راست خواهند آمد وبه سعادت ابدی خواهند رسید.

در جمله نورانی یاد شده امیر المؤمنین- علیه السلام - نتیجه خوب دانستن زشتیها را شریک شدن در آن کار زشت می داند و گوشزد می کند که مبادا انسان به خاطر علاقه نابخردانه به کار زشت وناپسند دیگران،خود را در گروه«گناهکاران»قرار دهد.

چرا که انسان با علاقه هایش محشور خواند شد.

اگر خوبان را دوست داشته باشد با آنان خواهد بود  و اگر گناهکاران را محبوب خود داند باآنها در جایگاه«دوزخ»زندگی خواهد کرد.

دشمنی با صالحان«زندگی تلخ »را نصیب آدم می کند ونیز دوستی با «دشمنان وخطاکاران» بد عاقبت شدن را.

 

پیامها:

1- دوست داشتنها ودشمن داشتنها در خوشایند زندگی انسان وبد بختی او تأثی گذار است.

2-باید علاقه ها به سوی بهترین گزینه یعنی خوبیها سمت وسو داده شوند.

3- همانگونه که «دوستی خوبان» خوشی را برای انسان می آورد «دشمنی با خوبان» نیز پیامد ناگوار وتلخ به  همراه دارد.

4- انسان با علاقه هایش محشور می شود.

دوست عزیز شما از روایت چه نکته ای را می فهمید؟

کاهش آسیب های روحی و روانی سرپرستان خانواده

دین مبین اسلام علاوه بر اینکه بر رفع گرفتاری های مسلمین برنامه دارد و عمده کار را بر دوش مسئولین گذاشته ، یه سری برنامه ها برای کاهش آسیب های روحی و روانی سرپرستان خانواده هایی که توان مالی کافی برای اداره زندگی خود ندارند، ترسیم کرده است.

ازجمله اینکه خدای عزوجل در برابر ناکامی های این دنیایی افراد، نعمتهای عظیم آخرتی نصیبشان کرده است.

 

به متن روایت و توضیح آن دقت کنید.

مستدرک 272/ 15: أحمد بن محمّد بن فهد فی کتاب التّحصین نقلًا من کتاب المنبئ عن زهد النبیّ صلّى اللّه علیه و آله للشیخ جعفر بن أحمد القمّیّ بإسناده الى النّبیّ صلّى اللّه علیه و آله انّه قال فی جملة کلام له:

 

فی صفات إخوانه الّذین یأتون من بعده یا أبا ذرّ لو انّ أحداً منهم اشتهى شهوة من شهوات الدّنیا فیصبر و لا یطلبها کان له من الأجر  بذکر  أهله ثمّ یغتمّ و یتنفّس کتب اللَّه له بکلّ نفس ألفى‏ ألف‏ حسنة و محا عنه ألفى‏ ألف‏ سیّئة و رفع له ألفى‏ ألف‏ درجة الخبر.

جامع أحادیث الشیعة، ج‏22، ص: 270

 

ترجمه:

پیامبر درباره ویژگی های برادرانی که بعد از ایشان می آیند فرمود:

 

ای اباذر! اگر یکی از آنان چیزی از خواسته های دنیا را بخواهد ولی توان بر آوردن آن را نداشته باشد و صبر کند وآن را مطالبه نکند، پاداشی که به خاطر یاد خوانواده و غصه برآنها  می خورد این است که خدا به او دو میلیون حسنه برای او می نویسد و دو میلیون گناه از او پاک می کند و دو میلیون درجه او را بالا می برد.

 

نکته:

1- این حدیث مرهمی است بر زخم داغ دل نیازمندانی که به هر دلیلی نتوانسته اند پاسخی بر خواسته های خوانواده خود بدهند.

2- این حدیث هرگز به دنبال تحقیر نیازمندان نیست بلکه اجر معنوی صبرشان را به تصویر می کشد.

 بار ها تاکید کرده ایم برای رفع فقر از زندگی مراعات این امور شایسته است:

1- نمازتان را ترک نکیند.

2- بر کم از دنیا قناعت کنید.

3- در آمد حاصله را مدیریت کنید و بخشی از آن را و لو کم پس انداز کنید.

4- هر شب سوره واقعه بخوانید.

5- ذکر استغفر الله را دائما بگویید روزی حداقل1000بار.

5- صله ارحام کنید ولو با یک سلام.

 

مشابه روایت فوق از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

 

عن أبی عبد اللّه علیه السلام إنّه قال لبعض أصحابه:

 

 أما تدخل السوق أ ما ترى الفاکهة تابع و الشی‏ء ممّا تشتهیه فقلت بلى و اللَّه فقال أما انّ لک لکلّ ما تراه و لا تقدر على شرائه و تصبر علیه حسنة.

از امام صادق علیه السلام نقل شده که به برخی از یارانشان فرمودند"

آیا شده وارد بازار شوی و میوه بازار را ببینی و یا چیزهای دیگر که دوست داری بخری ولی نمی توانی خرید کنی؟

عرضه داشت: بله به خدا قسم!

حضرت فرمود: آگه باش خدا به خاطر هر آنچه می بینی و لی نمی توانی بخری و صبر می کنی حسنه برایت می نویسد.

 

جامع أحادیث الشیعة، ج‏22، ص: 270

تولد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در منابع اهل سنت

دباره تولد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دربین علمای اهل سنت دو دیگاه وجود دارد:
دیدگاه اول: عدم تولد ایشان
دیدگاه دوم: متولد شدن وی
هر کدام از گروه ها استناداتی دارند که در مقاله زیر که  رفقای محترم پرسمان مهدویت آن را نگاشته اند به آنها می پردازیم: 
 

در این نوشتار سعی شده به این پرسش که اهل سنت در مورد تولد امام زمان چه نظری دارند پاسخ داده شود ؟

وجود روایات فراوان در زمینة­ مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، و ‌اعتقاد به آمدن منجی در آخرالزمان، به عنوان عقیده­ای مسلّم در میان مسلمانان پذیرفته شده است.

و این اعتقاد، اختصاص به شیعه ندارد ـ هر چند که عده‌ای از اهل سنت، این امر را نمی‌پذیرند.- ولی عده‌ای از آن‌ها،معتقد به ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریفهستند.

1. محمد بن طلحه شافعی در کتاب «مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول» می­گوید: «مهدی منتظر، در سال دویست و پنجاه و هشت هجری، در سامرا متولد شد. پدرش، حسن بن علی بن محمد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن حسین بن علی المرتضی است، و نام­ او محمد و کنیه­اش ابوالقاسم و از القاب او حجت و خلف صالح و منتظر است». و بعد روایاتی را از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در زمینة مهدی موعود نقل می­کند مبنی بر این­که: «مهدی، از نسل من و از فرزندان فاطمه و هم­نام من است و در آخرالزمان قیام می­کند و زمین را از عدل و داد پر می­کند بعد از آن­که از ظلم و جور پر شده است و این قیام، حتمی است حتی اگر یک روز از عمر دنیا بیش­تر باقی نمانده باشد». و پس از ذکر این روایات، آن­ها را بر همان ابوالقاسم محمد بن حسن بن علی … بن علی ابن ابی­طالب متولد دویست و پنجاه و هشت تطبیق می­کند و به اشکال­ها و شبهاتی که در این زمینه ممکن است مطرح شود، پاسخ می­دهد.

2. ‌سبط ابن جوزی حنفی در کتاب تذکرة الخواص، می­گوید: «حضرت حجت «مهدی»، محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی ابن ابی­طالب است. کنیه او، ابوعبدالله و ابوالقاسم است و او است حضرت حجت و صاحب­الزمان و قائم منتظر». سپس از عبدالله ابن عمر روایتی نقل می­کند که رسول گرامی اسلام فرموده: «در آخرالزمان، مردی از فرزندان من قیام می­کند که نام او همانند نام من و کنیه­اش همانند کنیه­ی من است و زمین را از عدل و داد پر می­کند، پس از آن­که از ظلم و جور پر شده است.».

3. عبدالوهاب شعرانی در کتاب «الیواقیت و الجواهر»، که در بیان آرای اکابر و بزرگان علمای اهل سنّت در مسائل مختلف عقیدتی است، فصلی را به وقایعی که قبل از روز رستاخیز و پایان دنیا حتماً اتفاق می­افتد، اختصاص داده است که یکی از آن وقایع، قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که مفصلاً دربارة آن بحث کرده ،و از قول برخی از اکابر علمای اهل سنت، نقل می­کند که «مهدی، فرزند حسن عسکری است که در نیمه­ی شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هـ . ق متولد شد و زنده باقی خواهد ماند تا با عیسی علیه السلام ظهور کند و اکنون که سال نهصد و پنجاه و هشت هجری است، هفتصد و سه سال از عمر شریف او می­گذرد».

چرا برخی از اهل سنت به ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف معتقد نیستند، برای این مسئله می‌توان دلایلی را مطرح نمود؛ از جمله:

‌1. مخفی بودن ولادت آن حضرت


آمدن مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، از همان زمان نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم و صدر اسلام، امری مسلَّم و شایع و مورد توجه مسلمانان بود. و حاکمان وقت هم از آن اخبار بی­اطلاع نبودند و شنیده بودند که مهدی موعود، از نسل حضرت فاطمه علیها السلام و امام حسین علیه السلام متولد می شود و حکومت ستمکاران به دست­اش منقرض می­گردد و تمام زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد؛ به ویژه روایات متعددی که می­گفت، او، نهمین از فرزندان امام حسین علیه السلام است. دولت عباسی از این امر بیم وهراس داشتند و در صدد بودند به هرگونه که شده این خطر را از حکومت خود دفع کنند. به همین‌جهت، خانه­های بنی­هاشم، بویژه خانه­ی امام حسن عسکری علیه السلام به شدّت تحت کنترل و مراقبت مأموران مخفی و علنی دولت عباسی قرار داشت. معتمد عباسی، به عدة از زنان قابله، مأموریت سری داده بود که در خانه­های بنی­هاشم، به‌ویژه خانه­ی امام حسن عسکری علیه السلام رفت و آمد کنند و مراتب را گزارش دهند ،و به گروهی از مأموران خویش مأموریت داد که دائماً و روز و شب، مراقب خانة آن حضرت باشند وبعد از شهادت امام عسکری علیه السلام، دستور داد خانه آن حضرت را بازرسی کنند و گروهی از زنان قابله را فرستاد تا تمام کنیزان آن حضرت را معاینه ، و اگر آبستنی در بین آنان دیده شد، بازداشت کنند. حتّی به خانه­ی امام عسکری علیه السلام هم اکتفا نکرد و دستور داد تمام خانه­های شهر را با کمال دقت بازرسی و کنترل کنند. [1] (ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شبیه ولادت حضرت موسی علیه السلام می باشد که فرعون، تمام زنان باردار را کشت تا از ولادت او جلوگیری کند، امّا به اراده و خواست خداوند، حضرت موسی علیه السلام در دامان فرعون بزرگ شد.) ولادت حضرت مهدی علیه السلام به خاطر شرایط سخت آن زمان، مخفی بود؛ و حدود پنج سال، قبل از شهادت امام عسکری علیه السلام، یعنی در سال دویست و پنجاه و پنج قمری در شب نیمة شعبان در حالی که تا روز قبل، آثار حمل در مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای دیگران ظاهر نبود، به دنیا آمد. و در طول این پنج سال، امام حسن عسکری علیه السلام فرزندش را تنها به خواص شیعیان خود نشان می­داد و او را امام، و حجت بعد از خود معرفی می­کرد. با این وضعیت، طبیعی است دیگران از جمله، اهل سنّت که از اهل بیت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فاصله گرفته بودند، از ولادت آن حضرت مطلع نشوند.

2 . اجتناب از برخی لوازم احتمالی پذیرش ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف


روایاتی که در زمینة مهدی موعود آمده، بسیار زیاد و از نظر مضمون، بسیار متنوع است. در روایات بسیاری، از پیامبر اکرم نقل شده که تعداد ائمه و خلفای بعد از من، دوازده نفر است. مجموع روایات شیعه و سنی در این زمینة نهصد و بیست و پنج حدیث است. در روایات بسیاری ، به نام دوازده نفرائمه تصریح شده، و آمده که اولین آن‌ها امام علی علیه السلام و آخرین‌شان حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است و این­که نه نفر از آنان از نسل امام حسین علیه السلام هستند و در تعدادی از این روایات نام تمام آنها ذکر شده است. همچنین در روایات متعددی آمده است که امام ‌مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از فرزندان امام علی علیه السلاماست (214 حدیث ) وامام مهدی از فرزندان فاطمه علیها السلام است (192 حدیث ) و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نهمین ازفرزندان امام حسین علیه السلام است (148 حدیث ) . … و این که مهدی فرزند حسن عسکری است (145 حدیث) و ‌نام پدر مهدی حسن است (148 حدیث ).‌[2] بنابراین قبول تولد مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف یعنی پذیرش تمامی این روایات و پذیرش این روایات یعنی قرار گرفتن در مقابل انبوهی از سؤالات و مطالبی که اهل سنت هیچ پاسخی برای آن ندارند.

--------------------------------------------------------------------------------

1. ارشاد مفید ، ‌اعلام الوری طبرسی ، اصول کافی کلینی.

2. برای اطلاع تفصیلی، مراجعه کنید به کتاب منتخب­الاثر آیه الله صافی که این احادیث را به تفصیل با ذکر منابع و مصادر شیعی و سنی آن نقل کرده است.

[مجله شماره 6 : - مقالات]

  

وام زندگی

یکی از راه هایی که مردم برای رفع نیازهای خود آن را به عنوان «پشتوانه» می دانند «وام گرفتن»از افراد یا مؤسسات و یا ادارات و یا صندوق ها و یا بانکها است. حتی در این وام رگفتن برخی خود را همانند« تشنه»که دنبال «آب» است نشان می دهند.

فارغ از اینکه قرض گرفتن یک روش برای رفع گرفتاری و نیاز است باید دانست که این روش صرفا در مواقع اضطراری توصیه می شود آن هم با رعایت این نکته که قبل از وام گرفتن توان باز پرداخت در خود را بسنجیم.

 

اگر توانایی داشتیم اقدام کنیم و الا صبر نماییم و از خدای عزوجل که همه چیز در اختیار اوست مدد بگیریم. چه بسا صبر و مدد از خدا کاری تر از هر چیز برای رفع گرفتاری هایمان باشد.

وا م گرفتن اثرات منفی در زندگی انسان می گذارد. در روایتی از امام صادق علیه السلام یکی از عوامل زیادتی عمر کمتر وام گرفتن بیان شده است.

اگر مفهوم مخالف این روایت را بپذیریم از فرمایش حضرت این نکته استفاده می شود که زیادی وام برابر است با کوتاهی عمر.

چرایی این نکته را ممکن است در چند جمله مطرح کرد:

1-   1- وام گیرنده به خاطر درگیری فکری و روحی با بازپرداخت وام، روی اعصاب و روان خود فشار می آورد و این فشار به مرور زمان بر روی جسم و تمام سیستم بدن تاثیر می گذارد.

2-  2-  وام گیرنده مجبور می شود از استراحت خود بکاهد تا برای کسب در آمد بیشتر، بیشترین کار را از خود بکشد. با نبود استراحات کافی آرام آرام جسم به سمت فرتوتگی و ناتوانی کشیده می شود.

اینک فرمایش حضرت را با هم مرور می کنیم:

عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَام: خَفِّفُوا الدَّیْنَ، فَإِنَّ فِی خِفَّةِ الدَّیْنِ زِیَادَةُ الْعُمُرِ.

‏امام صادق علیه السلام فرمود:

کمتر قرض «وام» بگیرید که کم قرض داشتن، عمر را زیاد مى کند[1].

 

یک سؤال:

 آیا در زندگی امروزی بدون وام هم می شود زندگی کرد؟!

 

این سؤال بسیاری ازمردم است که وقتی چنین روایتی برایشان خوانده می شود از تعجب این پرسش را می کنند.

در جواب می شود گفت که:

نیازها ما را به سمت خواستن درآمد می کشانند و اگر شغل کافی و یا محل در آمد مناسبی نداشته باشیم مجبور می شویم وام بگیریم.

یا یاید نیازهای کاذب را از زندگی حذف کنیم و یا نیازها را سازماندهی و مدیریت کنیم و یا اینکه به دنبال کسب مهارت برای شغل پر در آمد باشیم.

 


[1] - الأمالی (للطوسی)، النص، ص: 667

 

  

تست خود آزمایی

عن ابی جعفر علیه السلام:

اذا اردت أن تعلم أن فیک خیرافانظر الی قلبک فان کان یحب اهل طاعة الله و یبغض اهل معصیته ففیک خیر  والله یحبک وان کات یبغض اهل طاعة الله ویحب اهل معصیته فلیس فیک خیرا والله یبغضک  والمرء مع من احب.

                                                                                                    (اصول الکافی:ج2،ص126)

ترجمه:

امام باقر علیه السلام می فرماید:

اگر بخواهی که بدانی در تو خیری هست یانه به قلبت نگاه کن؛اگر اهل اطاعت خدا را دوست دارد واهل معصیت او را دشمن دارد ، بدان در تو خیر ی است و خدا تو را دوست دارد و اگر دیدی که اهل معصیت خدا را دوست دارد و اهل اطاعت او را دشمن دارد بدان که در تو خیری نیست وخدانیز تو را دوست ندارد و مرد با کسی خواهد بود که دوستش دارد.

  

 

مقایسه کردن خود با زیر دستان

الأمالی للصدوق‏: ابْنُ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ عَنِ الرُّویَانِیِّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ الْحَسَنِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

 

 مَنْ رَضِیَ بِالْعَافِیَةِ مِمَّنْ دُونَهُ رُزِقَ السَّلَامَةَ مِمَّنْ فَوْقَهُ الْخَبَرَ.[1]

 

ترجمه:

آنکه به پاین دست خود نسبت به عافیتی که دارد راضی شود،سلاکتی از انچه در دست مافوق اوست روزیش می گردد.

 

نکته ها:

انسانها همیشه خود را با دیگران مقایسه می کنند وبا این کار تصمیمات خود را در چرخ تحول می گذارند.ما با مقایسه خود با آنچه دیگران دارند وآنچه ما داریم متأسفانه بدون توجه به عوافب بد آن زود رفتار خود را تغییر می دهیم.خدای حکیم با با توجه به ظرفیتهایی که انسانها دارند نعمتهایی را به آنها می دهد که در هم نوع دیگر اوآن نعمت وجو ندارد وبه برخی بهترین نعمت را با زیادی ویا کاستی آن داده است.

اگر انسان در مقایسه های خود به پایین دست خود بنگردخواهد ددید که برتری دارد ونیاز ندارد که برای رسیدن به بالاترین نعمتهااز چیزهای با ارزش خمد مثل عمر و...خرج کند.

کسی به فرو دست خود می نگرد از آسبیهای مفایسه با بالا دستان مصون می ماند.

 

انسان اگر خود را به بالا دست خود مقایسه کند ممکن است:

 

1-به مقدرات الهی راضی نگردد.

2- به بالادست خود حسادت ورزد.

3-برای رسیدن به نعمتی که در بالادست خود وجود دارد دست به جنایت بزند.

4- از رحمت خدا ناامید گردد

5- خود را بیازارد و...

انسان اگر خود را باپایین دست خود مقایسه کند :

1- خود را غرق در نعمت خدا می بیند.

2- احساس می کند که خداومد به ام توجه دارد.

3- امید به زندگی در او بیشتر می شود.

4- به دیگران حسادت نمی کند.

5- از آسیبهای مقایسه با بالا دست مصونمی ماند.

البته باید توجه داشت که مقایسه با انسانهای با تقوی وغبطه خوردن به حال انان وکوشش در رسید به مقامات آنها از بهترین مقایسه هاست وآسیب ندارد.

 

[1] - بحارالأنوار، ج72 ،ص 52 ، باب 42- الرفق و اللین و کف الأذى

 

  

زندگی پاک داشته باشیم!

قرآن کریم می فرماید: 

مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ[1].

نکته ها:

·        داشتن حیات طیبه جزو الطاف الهی است.

·        پایه های این حیات طیبه بر دو چیز استوار است:ایمان وعمل صالح.

·        مرد وزن هردو می توانند جداگانه حیات طیبه داشته باشند.

·        عملی صالح توام با ایمان جزای دوچندان الهی را بدنبل دارد.

·        کسانی که یکی از دوپایه حیات طیبه را داشته باشند،درواقع حیات طیبه نصیبشان نشده است.

·        در بسیاری  روایات حیات طیبه به قناعت تفسیر شده است.

·        عامل قناعت ایمان وعمل صالح است.

·        کسانی که قناعت نمی کنند زندگی نا سالمی دارند زیرا آنرا با مال حرام آغشته می کنند.

·        عقیده وروش ناصحیح عامل دوری از قناعت است.

·        وقتی قناعت مراعات شود انسان از اسراف دور می گردد وآنکه مسرف نیست در حقیقت عملا شکر نعمت کرده است وآنکه شکر نعمت کند خدا دوچندانش دهد.



[1] - النحل:97

زنان در آخر الزمان

زتان همواره به عنوان وسیله ای برای صاحبان قدرت و شهوت در طول تاریخ مورد استفاده قرار می گرفته اند که این ظلمی بزرگ ونابخشودنی است.

 

البته در میان زنان عده ای بودند که تن به هیچ ذلتی نمی دادند بلکه در برار انسانهای پست می ایستادند و حتی برای حفظ آبرو و شخصیت خود جان خود را فدا می کردند.

 

عامل این ظلم به زنان دو چیز به نظر می رسد باشد:

1- انسان نماهای وحشی و شیطان صفت که هماره به فکر خود بوده اند و بویی از انسانیت را نچشیده بلکه با چیزی به نام انسانیت غریبه بوده وعلیه آن تلاش می کردند که این دسته در طول تاریخ زیاد اند.

2- خود زنان به عنوان عامل دوم باعث اعمال ظلم علیه خود بوده اند.

منظور اینکه این دسته از زنان به جای حفظ شخصیت خود،خود را در معرض سوء استفاده کنندگان قرار می دهند که منشأ این کار جز ناآگاهی از جایگاه انسانی و دوری از فطرت پاک الهی و شهوت خواهی چیز دیگری نیست.

امروزه با پدیده «زنان رنگارنگ» مواجه هستیم زنانی که زیبایی بدن و اندام خود را در اختیار چشم های هوس ران قرار می دهند و به بهانه مد گرایی و دور نشدن از فرهنگ رایج جهانی،حاضرند تمام هستی معنوی وانسانی وحتی مادی خود را فدای آن کنند که نتیجه ای جز تباهی خود نمی گیرند و ناخود آگاه  کمک کار شیطان در ترویج هوسرانی و شهوت رانی می شوند.

شلوارهای رنگارنگ تنگ و مانتوهای کوتاه - بهتر است بگویم بولیز-  و روسری هایی که اسم روسری را دارد و هیچ پوشیدگی برای مو ندارد و آرایشهای غلیظ سر و صورت و مو  و واحدهای آپارتمانی طبقاتی از جنس موی سر روی سر، نه تنها زن را در دیده مرد کامل و انسان واقعی، زیبا نشان نمی دهد بلکه خود به خود به همه عاقلان می فهماند که این زن رنگارنگ چیزی جز این ظاهر ندارد واز درون تهی است.

به زنان جامعه اسلامی عرض می کنم که به خود آیید و به فطرت خود بازگردید ونگذارید تبلیغات شیطان در پس برنامه های ماهواره ها و فضای مجازی شما را به بیراهه کشاند که نتیجه این رنگارنگی،سقوط شخصیت وافتادن از نگاه پاک خدای تعالی و بندگان صالح خداست.

به آخرتتان فکر کنید وبه نتیجه این گناهانی که می کنید بیاندیشید که فردای قیامت وبالتان می شود کافی است به حقانیت آخرت نیم درصد احتمال دهید تا وجود و هستیتان سامان گیرد.

زن مسلمان نباید بازیجه دست شیطان صفتان باشد.

 

در نهایت توجه شما را به روایتی از امیر المومنین علیه السلام جلب می کنم که جامعه امروزی ما را به تصویر کشیده است.مراقب باشید مصداق این روایت نباشید:

«در آخر الزمان زنانی باشند که حجاب نداشته وعریان باشند که از دین جدا گشته در فتنه ها افتند به شهوات تمایل پیدا کرده برای لذتهای حرام بشتابند حلالها را حرام کنند اینان در جهنم وارد خواهند شد».(الفقیه،ج3،ص391)

منظور از عریانی این است که پوشش آنان طوری است که اندام زن را مشخص می کند حجم بدن آنها را با کوچکترین نگاهی نشان می دهد. ومنظور از فتنه ها سوء استفاده هایی است که از زنان به خاطر بی اهمیتیشان به مظاهر دینی می کنند ولی جز خسران و عمری بی آبرویی وشرمندگی چیزی به ارمغان نمی آورد.

آری چنین زنانی بیشتر به شهوت خود و ارضای آن از راه غیر اخلاقی فکر می کنند بیچاره نمی داند که عفت و پاکدامنی اش را دیگر می شود با چیزی خرید و به دست آورد؟!!!

این دسته از زنان مرزهای مقدس الهی را که با عناوین حرام و حلال مشخص شده ، می شکنند و عملا و از روی غفلت و یا تعمدا رو در روی پروردگار خود می ایستند.

«یا ایها الانسان ما غرک بریک الکریم»  ای انسان چه چیزی تو را در برا ر پرودگار بزرگوارت غره کرده و شورانده است؟

این گروه از زنان هیزم جهنم خواهند بود.

زنان ایرانی مراقب باشید هیزم دوزخ نشوید!

زنده باد زن مومن  با حجاب و با عفت ایرانی!