سؤال:
سال خمسی چیه ؟ چطور تعیینش کنم؟
پاسخ:
سؤال:
سال خمسی چیه ؟ چطور تعیینش کنم؟
پاسخ:
عَنِ اَلرَّسُولِ اَلْأَکْرَمِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ :
أَنَّ شَهْرَ شَعْبَانَ شَهْرٌ شَرِیفٌ وَ هُوَ شَهْرِی وَ حَمَلَةُ اَلْعَرْشِ تُعَظِّمُهُ وَ تَعْرِفُ حَقَّهُ وَ هُوَ شَهْرٌ یُزَادُ فِیهِ أَرْزَاقُ اَلْعِبَادِ لِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ تُزَیَّنُ فِیهِ اَلْجِنَانُ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ شَعْبَانَ لِأَنَّهُ یَتَشَعَّبُ فِیهِ أَرْزَاقُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ شَهْرُ اَلْعَمَلِ فِیهِ یُضَاعَفُ اَلْحَسَنَةُ بِسَبْعِینَ وَ اَلسَّیِّئَةُ مَحْطُوطَةٌ وَ اَلذَّنْبُ مَغْفُورٌ وَ اَلْحَسَنَةُ مَقْبُولَةٌ وَ اَلْجَبَّارُ جَلَّ جَلاَلُهُ یُبَاهِی بِهِ لِعِبَادِهِ وَ یَنْظُرُ إِلَى صُوَّامِهِ وَ قُوَّامِهِ فَیُبَاهِی بِهِمْ حَمَلَةَ اَلْعَرْشِ . وَ هُوَ شَهْرٌ تَتَضَاعَفُ فِیهِ أَرْزَاقُ اَلْعِبَادِ مِنْ أَجْلِ شَهْرِ رَمَضَانَ، وَ تُزَیَّنُ فِیهِ اَلْجِنَانُ، وَ إِنَّمَا سُمِّیَ شَعْبَانَ لِأَنَّهُ تَتَشَعَّبُ فِیهِ أَرْزَاقُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ تَتَضَاعَفُ فِی حَسَنَاتِهِمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً، وَ تُحَطُّ فِیهِ اَلذُّنُوبُ وَ تُغْفَرُ، وَ تُقْبَلُ فِیهِ أَعْمَالُ اَلْخَیْرِ، وَ یَنْظُرُ اَللَّهُ اَلْجَبَّارُ فِیهِ إِلَى صَائِمِی وَ عَابِدِی هَذَا اَلشَّهْرِ فَیُبَاهِی بِهِمْ حَمَلَةَ عَرْشِهِ[1].
ترجمه:
از حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل شده است که فرمود:
ماه شعبان ماهى است شریف و آن ماه من است و حاملان عرش الهى آن را تعظیم مىنمایند و حق و حرمت آن را مىشناسند و آن ماهى است که در آن روزىهاى بندگان زیاد مىشود و بهشتها را براى ماه رمضان زینت مىکنند و ماه شعبان را شعبان نامگذاری کردهاند براى آنکه در آن روزىهاى مؤمنان متشعّب و بسیار مىگردد و حسنه در آن ماه هفتاد برابر مضاعف مىگردد و گناه در آن پست مىگردد و آمرزیده مىشود و اعمال خیر در آن مقبول مىگردد و خداوند جبّار نظر مىکند به سوى روزهداران و عبادتکنندگان این ماه پس مباهات مىکند به ایشان با حاملان عرش.
نکته:
در روایت فوق ممکن است روزی مادی و معنوی منظور باشد که در این صورت مؤمنین باید اهتمام بیشتری به بهره مندی از این ماه نمایند.
نکته دیگر اینکه تقسیم روزی در این ماه اختصاص به مؤمن دارد نه غیر آن و منظور از مؤمن، کسی است که علاوه بر التزام به اصول و فروع دین ، محبت و ولایت اهل البیت علیهم السلام را نیز دارد.
مانع بزرگ بهره مندی از فیوضات این ماه قطعا گناه و ستم خواهد بود. هر گناهی و لو کوچک آن ممکن است، مانع رسیدن این روزی شود. لذا شایسته است مؤمنین مراقبت خود را در این ماه زیادتر نمایند.
سؤال:
اگر کسی متوجه شود که هنگام اذان صبح و یا بعد از آن، روزه خود را خورده چیست؟
جواب:
1- اگر مراعات وارد شدن اذان صبح را کرده بود و بعد از جستجو از زمان، یقین پیدا کرد که هنوز اذان نشده و مفطری را انجام داد، روزه آن روزش به شرط اینکه روزه رمضان باشد صحیح است و الا در صورتی مستحبی بودن و یا قضایی بودن روزه ، روزه آن روز او صحیح نیست.
2- اگر مراعات وقت را نکرده بود و جستجو از وقت اذان نداشت و مفطری را انجام داد، روزه آن روز او باطل است.
حضرت امام خمینی رحمه الله در تحری الوسیله می فرماید:
الرابع - إذا أتى بالمفطر قبل مراعاة الفجر ثم ظهر سبق طلوعه إذا کان قادرا على المراعاة، بل أو عاجزا على الأحوط، و کذا مع المراعاة و عدم التیقن ببقاء اللیل، بأن کان ظانا بالطلوع أو شاکا فیه على الأحوط،. و إن کان الأقوى عدم وجوب القضاء مع حصول الظن بعد المراعاة، بل عدمه مع الشک بعدها لا یخلو من قوة أیضا، کما أنه لو راعى و تیقن البقاء فأکل ثم تبین خلافه صح صومه، هذا فی صوم شهر رمضان، و أما غیره من أقسام الصوم حتى الواجب المعین فالظاهر بطلانه بوقوع الأکل بعد طلوع الفجر مطلقا حتى مع المراعاة و تیقن بقاء اللیل[1].
وقتی کسی دلش به خدا ایمان راسخ داشته باشد از هیچ کسی جز پروردگار عالمیان نمی ترسد. این ویژگی اگر نهادینه شود فرد را تبدیل به یک انسان شجاع و دلیر می کند و لو آن فرد در سنین کم باشد و بدون سلاح.
امام معصوم علیه السلام از چنان ویژگیی برخوردار است لذا در هیچ حالی جز از خدا واهمه ندارد.
امام در شجاعت نظیر ندارد و یگانه دهر خود می باشد.
امام جواد علیه السلام نیز جزو کسانی است مصداق کُنْتَ کَالْجَبَلِ اَلرَّاسِخِ لاَ تُحَرِّکُکَ اَلْعَوَاصِفُ[1] است. یعنی:
تو همچون کوه محکمی بودی که بادهای سهمگین نمی توانند تو را حرکت دهند.
به نمونه ای از شجاعت امام جواد علیه السلام توجه کنیم:
اِجْتَازَ اَلْمَأْمُونُ بِابْنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ بَیْنَ صِبْیَانٍ فَهَرَبُوا سِوَاهُ فَقَالَ عَلَیَّ بِهِ فَقَالَ لَهُ مَا لَکَ مَا هَرَبْتَ فِی جُمْلَةِ اَلصِّبْیَانِ قَالَ مَا لِی ذَنْبٌ فَأَفِرَّ وَ لاَ اَلطَّرِیقُ ضَیِّقٌ فَأُوَسِّعَهُ عَلَیْکَ تَمُرُّ مِنْ حَیْثُ شِئْتَ فَقَالَ مَنْ تَکُونُ قَالَ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ مَا تَعْرِفُ مِنَ اَلْعُلُومِ قَالَ سَلْنِی عَنْ أَخْبَارِ اَلسَّمَاوَاتِ فَوَدَّعَهُ وَ مَضَى وَ عَلَى یَدِهِ بَازٌ أَشْهَبُ یَطْلُبُ بِهِ اَلصَّیْدَ فَلَمَّا بَعُدَ عَنْهُ نَهَضَ عَنْ یَدِهِ اَلْبَازُ فَنَظَرَ یَمِینَهُ وَ شِمَالَهُ لَمْ یَرَ صَیْداً وَ اَلْبَازُ یَثِبُ عَنْ یَدِهِ فَأَرْسَلَهُ وَ طَارَ یَطْلُبُ اَلْأُفُقَ حَتَّى غَابَ عَنْ نَاظِرِهِ سَاعَةً ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِ وَ قَدْ صَادَ حَیَّةً فَوَضَعَ اَلْحَیَّةَ فِی بَیْتِ اَلطُّعَمِ وَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ قَدْ دَنَا حَتْفُ ذَلِکَ اَلصَّبِیِّ فِی هَذَا اَلْیَوْمِ عَلَى یَدَیَّ ثُمَّ عَادَ وَ اِبْنُ اَلرِّضَا فِی جُمْلَةِ اَلصِّبْیَانِ فَقَالَ مَا عِنْدَکَ مِنْ أَخْبَارِ اَلسَّمَاوَاتِ فَقَالَ نَعَمْ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ عَنِ اَلنَّبِیِّ عَنْ جَبْرَئِیلَ عَنْ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ أَنَّهُ قَالَ بَیْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْهَوَاءِ بَحْرٌ عَجَاجٌ یَتَلاَطَمُ بِهِ اَلْأَمْوَاجُ فِیهِ حَیَّاتٌ خُضْرُ اَلْبُطُونِ رَقْطُ اَلظُّهُورِ وَ یَصِیدُهَا اَلْمُلُوکُ بِالْبُزَاةِ اَلشُّهْبِ یَمْتَحِنُ بِهَا اَلْعُلَمَاءَ فَقَالَ صَدَقْتَ وَ صَدَقَ آبَاؤُکَ وَ صَدَقَ جَدُّکَ وَ صَدَقَ رَبُّکَ[2] .
روزی مأمون الرشید از گذرگاهی عبور می کرد، کودکانی که در کوچه بازی می کردند از مشاهده موکب سلطنتی مأمون ترسیده و پا به فرار گذاشتند. فقط یک کودک در جای خود ایستاده بود.
مأمون به نزد کودک رسیده و از او پرسید: چرا تو مثل دیگر بچه ها فرار نکردی؟ و از سر راه ما کنار نرفتی؟
کودک با کمال شجاعت اظهار داشت:
من گناهی مرتکب نشده ام تا به خاطر ترس از کیفر آن فرار کنم و راه هم که برای خلیفه تنگ نیست تا با کنار رفتنْ آن را بگشایم. تو از هر کجای راه دوست داری، بگذر!
مأمون که از منطق قوی و صراحت لهجه کودک تعجب کرده بود، گفت: تو کیستی؟ کودک با افتخار تمام گفت: من، محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام هستم.
مأمون پرسید: چقدر از علوم و دانش مطلع هستی؟
امام جوادعلیه السلام فرمود: علوم و گزارش های آسمانی از من بپرس!
مأمون با او خدا حافظی کرده و رفت. او، یک باز شکاری داشت که در سفرها برای تفریح با آن به شکار می پرداخت. وقتی از امام نهم علیه السلام فاصله گرفت، پرنده شکاری را برای صید رها کرد و باز شکاری به سرعت در آسمان ها به پرواز در آمد و لحظاتی از افق دید خلیفه ناپدید شد. سپس بازگشت، در حالی که او ماهی کوچکی در منقار خود داشت که هنوز نمرده بود. مأمون از آن صید غیر عادی تعجب کرد. آن ماهی را در کف دست خود گرفته و به سوی شهر آمد. وقتی به همان محلّ بازی کودکان رسید، دوباره همه کودکان پراکنده شدند اما امام جوادعلیه السلام از جای خود حرکت نکرد.
مأمون پرسید: ای محمد! در دست من چیست؟
فرمود: ای خلیفه! پدرم از پدرانش و آنان از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم و آن حضرت توسط جبرئیل از پروردگار عالمیان نقل کرده است که: خداوند متعال دریاهائی آفریده است که بخار آب از آن دریاها بلند شده و ماهیان ریز دریا را همراه خود به آسمان برده و ابرهای متراکمی را تشکیل می دهند. پادشاهان بازهای شکاری خود را به آسمان می فرستند و آنان، آن ماهی های ریز را شکار کرده و به نزد شاهان می آورند. پادشاهان آنها را به کف دست گرفته و تلاش می کنند تا سلاله نبوّت و جانشین پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را با آن بیازمایند.
مأمون که از هوش سرشار، علم بی کران و منطق عقلانی و شجاعت آن سلاله نبوّت به شدّت متعجب شده بود، بی آنکه از ته دل راضی باشد، زبان به تحسین امام جوادعلیه السلام گشوده و گفت: راست گفتی و پدرانت و پروردگارت هم صادقانه سخن گفته اند.
چه کنیم در دید وبازدیدهای نوروزی هیچ مشکل وکدورتی با کسی پیش نیاید واز ایام عید بیشترین لذت را ببریم؟
این خیلی مهم است که چه گونه منش ورفتار داشته باشیم تا دیگران را از خود آزرده خاطر ننماییم.
برای اینکه یک عید پر از خاطره های خوب داشته باشیم این چند کار را انجام دهیم:
۱- نیت کنیم دیدارهایمان برای خدا باشد با این کار دیدارهایمان نورانی خواهد بود وثواب دو برابر خواهیم برد ان شاء الله و نگران این نخواهیم بود که در این روزها کار نیکی انجام نداده ایم.
2- برای دیدن کسی یک برنامه منظم داشته باشید وبه وضعیت روحی وجسمی طرفتان توجه کنید تا مبادا در یک وقت نامناسب ودیر و وقت استراحت،بر میزبان وارد شویم که ممکن است پذیرایی او با طیب خاطر نباشد که خود به خود احساس سنگینی ،از میزبان خواهید دید که ممکن است موجبات ناراحتی شما فراهم گردد.
3- قبل از مهمانی به میزبان اطلاع دهید وآنان را از حضور خود با خبر کنید.
4- سعی کنید در ساعت مشخص شده بر میزبان وارد شوید تا او بتواند از وقت خود بیشترین استفاده را ببرد.
5- با سلام و خنده با دیگران ملاقات کنید واین خنده واقعا ار سر محبت باشد(نه زور زورکی)
6- چون بیشتر کدورتها به خاطر سخن بی جا ونا مربوط است از صحبت بیهوده بپرهیزید. منظور این نیست که اصلا سخن نگویید بلکه سخنی بگویید که همرا با ادب ونزاکت وحکمت باشد تا مخاطبتان بیشترین بهره را ببرد.
7- توجه داشته باشید که در مجلستان غیبت از کسی نشود .نه خودتان غیبت کنید ونه اجازه بدهید که کسی غیبت کند.هنگام غیبت سخن را جهت دهید.
8- اگر از کسی درباره مخاطبتان چیزی از بدی شنیده اید آنرا بازگو نکنید تا زمینه کدورت وغیبت را فراهم نکرده باشید.
9- حرفهایی که به هم می زنید امانتند به هر کس نگویید.
10- از همسر،فرزند،برادر یا خواهر خود کاملا حمایت کنید وآنها را با اسم زیبایشان وبا پیشوند «آقا» یا «خانم» صدا بزنید.
11- مبادا جلوی دیگران همدیگر را تحقیر کنید که هم، شأن خوانوادگی خود وهم کسی را که تحقیر کرده اید پایین آورده اید.
12-در اوقات نماز نشان دهید که شما در عین ارتباط با دیگران هرگز از ارتباط با خدا دست بر نمی دارید وبرای این کار دیگران راتشویق کنید.
13-اگر مدت طولانی جایی خواهید ماند به قراءت قرآن دسته جمعی مبادرت کنید.
14- به اطرافیان، مخصوصا به میزبانتان کمک کنید واز همه کارهای آنها حتی کوچکترینش تشکر کنید.
15- اگر از کسی ناراحت هستید، بزرگی کنید واو را مورد لطف خود قرار دهید وبخشایید ودر این راه هرگز پشیمان نشوید که خدا بزرگترین اجرها را برای تان خواهد داد.
16-در خوردن وآشامیدن با کمال متانت وسنگینی به اندازه استفاده کنید تا به پر خوری متهم نشوید.
17-از جوک وخنده هایی که بیشتر تمسخر است تا حق، بپرهیزید.
18- تا می توانید مدت اقامت خود را در خانه کسی، محدود وکم کنید تا دیگران در این عید بتوانند به کارهای متفرقه خود بپردازند.
19-سعی کنید خودتان باشید نه کس دیگر، تا مبادا کاری از شما سر زند و ملامتتان کنند.
20- از امر ونهی کردن تا می توانید بپرهیزید وکارهایی شخصی خود را حتی آب ریختن را از دیگران نخواهید با این کار شما دیگران را به تکلف نیانداخته اید وبه فرموده امیر المومنین -علیه السلام- شرط الفت، تر ک کلفت است.
21-همواره به خدا از شر شیطانهایی جنّی وانسی پناه ببرید تا گزندی به شما نرسد.
درپایان برای همه شما عیدی پر برکت همراه با شادکامی آرزومندم.
امیرالمؤمنینعلیه السلام:
أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ[1].
امامعلیه السلام:
«برترین نوع پارسایى مخفى داشتن پارسایى است».
شرح:
در این فرموده امیر المؤمنین علیه السلام به ریشه ای ترین بحث زهد اشاره می فرماید:
وابستگی به خود «زهد ورزی» که با اظهار آن خود را نشان می دهد بر خلاف زهد است.
کسی که در مسیر سیر الی الله قرار دارد حتی بر عمل خود مثل همین زهد ورزی، نباید دل ببندد چرا که این فعل، غیر از معبود هستی یعنی الله تعالی است و سالک الی الله و عبد حقیقی خدا، به حسنات خود اعتماد نمی کند بلکه بر ذات باری تعالی فقط اعتماد دارد.
دلیل اینکه یگانه های توحید و کمّلین از عباد الله دائما بر استغفار و اقرار به گناه تاکید داشتند همین است.
آنان در اوج مناجاتشان وابستگی به مناجات نداشتند بلکه به پروردگار خود که با او مناجات دارند اعتماد دارند.
رسیدن به این مقام و منزلت جز با استعانت از ذات باری تعالی و توجه به مقام عزت الهی و ذلت بندگی میسور نیست. لذا در تعبیر قرآنی آمده است: وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّه[2]. یعنی صبر کن ولی صبرت کردنت با استعانت از خدای عزوجل باشد.
لذا زاهد باید زهد کند و زهد او جز با مدد از باری تعالی حقیقی نخواهد بود.
ازهد و ما زهدک الا بالله.
محمد علی فتحی19/12/1397