محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

 

  آنچه می خوانید بخشی از دیدگاه های مقام معظم رهبری مد ظله در خصوص وجود مقدس حضرت امام باقر علیه السلام است از میان بیانات معظم له که در سایت پایگاه اطلاع رسانی معظم له منتشر شده تقدیم می گردد:

1-      این‌ بزرگوار که‌ حدود هجده‌ سال‌ دوران‌ امامتشان‌ طول‌ کشید، الگوی‌ کامل‌ تلاش‌ و مبارزه‌ و مجاهدت‌ خستگی‌ناپذیر و پر از مشکلات‌ برای‌ اشاعه‌ی‌ دین‌ و کلمه‌ی‌ حق‌ و راه‌ انداختن‌ جریان‌ فکری‌ درست‌ در دنیای‌ آن‌ روز بودند. هدفی‌ که‌ امروز ملت‌ ایران‌ برای‌ آن‌ تلاش‌ می‌کند ـ یعنی‌ زنده‌ کردن‌ سخن‌ حق‌ در دنیای‌ مادی‌ و منحط و گمراه‌ کننده‌ و غرق‌ در فساد ـ کاری‌ است‌ که‌ امام‌ باقر(علیه‌السلام‌) یک‌تنه‌ به‌ کمک‌ معدودی‌ از اصحاب‌ خود، در دنیای‌ بزرگ‌ آن‌ روز اسلام‌ انجام‌ می‌داد[1].

2-      شهادت امام باقر (علیه‌السّلام) که یک شهادت داراى پیام بود؛ لذا خود امام باقر وصیت کرد که بعد از او تا ده سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود. در میان ائمه‌ى ما این بى‌سابقه است، بى‌نظیر است. یاد امام باقر، یعنى یاد سر برآوردن حیات دوباره‌ى جریان اصیل اسلامى در مقابله‌ى با تحریفها و مسخهائى که انجام گرفته بود[2].

3-      اقامه‌ى دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ى ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط»(۱). قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهى، هدف بزرگ ادیان است. اصلاً ائمه‌ى ما (علیهم‌الصّلاة و السّلام) تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهى بودند؛ والّا اگر امام صادق و امام باقر(صلوات‌اللَّه‌ علیهما) یک گوشه مى‌نشستند و چند نفر دور خودشان جمع مى‌کردند و فقط یک مسأله‌ى شرعى مى‌گفتند، کسى به آنها کارى نداشت. خود امام صادق در یک حدیث مى‌فرماید: «هذا ابوحنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصرى له اصحاب[3]»؛ ابوحنیفه اصحاب دارد، حسن بصرى اصحاب دارد. پس، چرا به آنها کارى ندارند؟ چون مى‌دانند که آن حضرت داعیه‌ى امامت دارد؛ اما آنها داعیه‌ى امامت نداشتند. ابوحنیفه داعیه‌ى امامت نداشت. این علماى معروف اهل سنت - محدثان و فقهایشان - داعیه‌ى امامت نداشتند. اینها امام زمان را که هارون، منصور و عبدالملک بود، قبول داشتند[4].


[1] - دیدار و بیعت اقشار مختلف مردم کشور با معظم له،۱۹ /تیر/ ۱۳۶۸

[2] - بیانات در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور،۴ /آذر/ ۱۳۸۸

[3] - بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۷۴

[4] - سخنرانی‌ در جمع‌ علما و روحانیون‌ استان‌ لرستان‌،۳۰ /مرداد/ ۱۳۷۰

امام خامنه‌ای مد ظله:

  • اصلح یعنی چه کسی؟
  • یعنی کسی که همین هدف‌ها را دنبال کند؛
  • یعنی کسی که همین دردها را بداند و حس کند؛
  • یعنی کسی که برای ریشه‌کنی فقر و فساد عزم جدی داشته باشد؛
  • یعنی کسی که به حال قشرهای محروم و مستضعف دل بسوزاند.
  • اصلح کسی است که هم به ترقی و پیشرفت کشور و توسعه‌ی اقتصادی و غیراقتصادی بیندیشد؛ هم زیر توهمات مربوط به توسعه، آن‌چنان محو و مات نشود که از یاد قشرهای مظلوم و ضعیف غافل بماند.
  • اصلح کسی است که به فکر معیشت مردم، دین مردم، فرهنگ مردم و دنیا و آخرت مردم باشد.
  • اصلح کسی است که بتواند این بارِ عظیم را بر دوش بگیرد؛ هر کسی نمیتواند این بار را بر دوش بگیرد؛ نشاط و حوصله و همت و قدرتِ لازم و هوشمندی لازم دارد. البته هر کس صلاحیتش در مراکز قانونی تأیید شود، صالح است؛ اما باید در بین صالح‌ها گشت و صالح‌تر را پیدا و او را انتخاب کرد. این، هنر شما مردم است[1].
  • اصلح کسی است که با نیازی که شما برای جامعه میفهمید، تطبیق کند و بتواند نیازهای جامعه را برآورده سازد. بعضیها در شناخت اصلح دچار وسواس و دغدغه‌ی زیاد میشوند. شما تلاش خود را بکنید؛ مشورت خود را بکنید؛ از کسانی که فکر میکنید میتوانند شما را راهنمایی کنند، راهنمایی بخواهید؛ به هر نتیجه‌یی که رسیدید، عمل کنید و رأی بدهید؛ اجر شما را خدای متعال خواهد داد. ما مأموریم که به آنچه میفهمیم و به آنچه تکلیف الهی تشخیص میدهیم، عمل کنیم؛ مطابق با واقع شد یا نشد، اجر ما محفوظ است. اجر کسی که عامل به تکلیف است، پیش خدای متعال محفوظ است[2].
  • هنر ملت ایران و مردم شهرها و حوزه‌های انتخابیه این است که دقت کنند، نگاه کنند، بشناسند اصلح را، بهترین را انتخاب کنند؛ بهترین از لحاظ ایمان، بهترین از لحاظ اخلاص و امانت، بهترین از لحاظ دینداری و آمادگی برای حضور در میدانهای انقلاب؛ دردشناس‌ترین و دردمندترین نسبت به نیازهای مردم را انتخاب کنند[3].

تهیه و تنظیم:

     محمد علی فتحی

 

[1] - بیانات در دیدار مردم شهرستان جیرفت،۱۳۸۴/۰۲/۱۷

[2] - بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا، ۱۳۸۴/۰۳/۰۳

[3] - بیانات در دیدار مردم یزد،۱۳۸۶/۱۰/۱۲

از یاسر، خادم مأمون روایت شده است: که زمانی، حضرت رضا(علیه‌السلام) وارد قصر حمید بن قحطبه شد، لباس را از تن بیرون آورد و به حمید داد، حمید آن را برای شستن به کنیز خود داد؛

اندکی نگذشت که کنیز آمد و رقعه‌ای با او بود، رقعه را به حمید داد و گفت: در گریبان لباس ابوالحسن یافتم. حمید به حضرت گفت: فدای شما گردم این‌ جاریه دست نوشته‌ای در گریبان پیراهن شما یافته، چیست؟

فرمود: تعویذی [دعای پناه‌جویی] است که آن را از خود دور نمی‌کنم، حمید گفت: ممکن است ما را به آن مشرّف کنی؟ فرمود: این تعویذی است که هرکه در گریبان خود نگاه دارد بلا از او دفع می‌شود و برای او نگاهداری، از شیطان رجیم است. آنگاه تعویذ را بر حمید خواند:

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ ، بِسْمِ اللّٰهِ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمٰنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیّاً ، أَوْ غَیْرَ تَقِیٍّ ، أَخَذْتُ بِاللّٰهِ السَّمِیعِ الْبَصِیرِ عَلَىٰ سَمْعِکَ وَبَصَرِکَ ، لَاسُلْطانَ لَکَ عَلَیَّ وَلَا عَلَىٰ سَمْعِی ، وَلَا عَلَىٰ بَصَرِی ، وَلَا عَلَىٰ شَعْرِی ، وَلَا عَلَىٰ بَشَرِی ، وَلَا عَلَىٰ لَحْمِی ، وَلَا عَلَىٰ دَمِی ، وَلَا عَلَىٰ مُخِّی ، وَلَا عَلَىٰ عَصَبِی ، وَلَا عَلَىٰ عِظامِی ، وَلَا عَلَىٰ مالِی ، وَلَا عَلَىٰ مَا رَزَقَنِی رَبِّی ، سَتَرْتُ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بِسِتْرِ النُّبُوَّةِ الَّذِی اسْتَتَرَ أَنْبِیاءُ اللّٰهِ بِهِ مِنْ سَطَواتِ الْجَبابِرَةِ وَالْفَراعِنَةِ، جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِی ، وَمِیکائِیلُ عَنْ یَسارِی ، وَ إِسْرافِیلُ عَنْ وَرائِی ، وَمُحَمَّدٌ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ أَمامِی ، وَاللّٰهُ مُطَّلِعٌ عَلَیَّ ، یَمْنَعُکَ مِنِّی وَیَمْنَعُ الشَّیْطانَ مِنِّی . اللّٰهُمَّ لَا یَغْلِبُ جَهْلُهُ أَناتَکَ أَنْ یَسْتَفِزَّنِی وَیَسْتَخِفَّنِی . اللّٰهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ ، اللّٰهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ ، اللّٰهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ[1].

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است، به نام خدا، من از تو به خدای رحمن پناه می‌برم اگر پرهیزگار باشی، یا غیر پرهیزگار، بستم به خدا شنوای بینا، گوش و دیده‌ات را، تو را تسلّطی بر من نیست و نه بر گوشم و نه بر چشمم و نه بر مویم و نه بر پوستم و نه بر گوشتم و نه بر خونم و نه بر مُخم و نه بر عصبم و نه بر استخوانم و نه بر دارایی‌ام و نه بر آنچه پروردگارم نصیبم نموده، پوشاندم بین خود و بین تو را به پوشش نبوّت که پیامبران خود را به آن پوشاندند، از حملات گردنکشان و فرعون‌ها، جبرئیل از جانب راستم و میکائیل از چپم و اسرافیل از پشت سرم و محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) از پیش رویم، خدا آگاه بر من است، تو را از من باز می‌دارد، شیطان را از من باز می‌دارد، خدایا نادانی‌اش بر بردباری‌ات غلبه نمی‌کند تا آرامشم را برهم زند و سبکم شمارد، خدایا پناهنده به تو شدم، خدایا پناهنده به تو شدم، خدایا پناهنده به تو شدم.

حکایت عجیب حرز امام رضا(علیه‌السلام(:

برای این حرز حکایت عجیبی است که آن را ابوالصّلت هروی [چنین] روایت کرده: مولایم علی بن موسی‌الرضا(علیه‌السلام) روزی در منزلش نشسته بود، فرستاده مأمون بر او وارد شد و گفت: امیر تو را می‌طلبد.

امام برخاست و به من گفت: مأمون در این وقت مرا نمی‌طلبد مگر برای کاری سخت و به خدا نمی‌تواند به من آسیبی برساند، به خاطر این کلمات که از جدّم رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به من رسیده.

ابوالصّلت گفت: همراه امام نزد مأمون رفتم، چون نظر حضرت به مأمون افتاد، این حرز را تا آخر خواند. وقتی که حضرت برابر مأمون قرار گرفت، مأمون به‌جانب آن بزرگوار نگریست و گفت: ای ابوالحسن، دستور داده‌ام صد هزار درهم به حضرتت بدهند و هر حاجتی داری بنویس.

چون امام برگشت، مأمون نظر در قفای امام کرد و گفت: اراده کردم من و اراده کرده است خداوند و آنچه خداوند اراده کرده بهتر بوده.

 

[1] - شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 138، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، محقق، مصحح، کرمانی، ابوطالب، محرر، محمد حسن، ص 33، قم، دار الذخائر، چاپ اول، 1411ق.

در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود:

 

هرکس 25 بار (اللهم اغفر للمومنین والمومنات والمسلمین والمسلمات الاحیاء منهم والاموات)بگوید،خدای تعالی به تعداد مومنین که مرده اند وزنده اند گناه اور امی بخشد.

 

نکته:

عزیزم!اگه شما امروز برا مومنین دعا کنی فردا که زیر خاک می رویم برای ما نیز عده ای دعا خواهند کرد.

امیر المومنین- علیه السلام- فرمود: احسن تحسن.(غررالحکم)

یعنی خوبی کن تا به تو خوبی کنند.

 

جانم!

نقد رابچسب وهمین حالا بگو: اللهم اغفر...

 

این دستهای خالی وساده دخیلتان                       مارا فقط به رسم رفاقت دعا کنید

 

«وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً؛ و شیطان همیشه خوار کننده انسان بوده است.»

فرقان: 29

مرحوم علامه طباطبائی قدس سره می فرماید:

کلمه خذلان به ضم خاء به این معنا است که: کسى که امید یارى اش را داشتیم، ما را یارى نکند، و خذلان شیطان این است که در دنیا به انسان وعده مى دهد که اگر به اسباب ظاهرى تمسک کنى و پروردگارت را فراموش نمایى تو را از هر مکروهى نجات مى دهم، و در نجاتت یاریت مى کنم، ولى همین که اسباب از کار افتاد، و قهر الهى همه را از اثر انداخت، که در روز مرگ جزئى و در روز قیامت کلى است آن روز دست از یارى انسان برداشته، آدمى را تسلیم سرنوشت شوم خود مى کند، هم چنان که قرآن فرموده: کَمَثَلِ اَلشَّیْطٰانِ إِذْ قٰالَ لِلْإِنْسٰانِ اُکْفُرْ، فَلَمّٰا کَفَرَ قٰالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ ( الحشر:16) و نیز در ضمن حکایت سخنان  مانند شیطان که به انسان مى گوید کفر بورز، همین که کافر شد مى گوید من از تو بیزارم.

( ترجمه تفسیر المیزان، ج 15 ، ص 282)

اخیرا در خبرگزاری ها آمده که آقای ظریف وزیر امور خارجه دولت تدبیر و امید گفته بود:

 "مذاکره مشروط ایران با آمریکایی ها حتی بعد از ترور (شهادت) سردار سلیمانی منتفی نیست."

این در حالی است که رهبری معظم انقلاب مذاکره با آمریکا را با تمام عهد شکنیها و خیانتهای اخیر ممنوع کرده بود و ملت ایران نیز با راهپیمایی های نهم دی و نیز گرامیداشت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانیف هرگونه مذاکره را با آمریکا محکوم کرده بودند.

ترامپ - همان تروریستی که شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش را شهید کرده - در جواب ظریف گفته:

«وزیر امور خارجه ایران گفته که ایران خواستار مذاکره با آمریکا است اما خواستار برداشته شدن تحریم‌هاست. نه ممنون»

این پاسخ ترامپ به ظریف به نظر می رسد مصداق آیه شریفه باشد که بیان داشتیم.

آقایان! لطفا به دامن قران برگردید نه شیطان!

محمد علی فتحی

6 بهمن 98

دین مبین اسلام همواره بر علم آموزشی و تبادل آراء و نظرات دانشمندان تاکید داشته است.

این رویکرد اسلامی به قدری با ارزش است که با مواجهه علوم مدرن و علوم اسلامی و سنتی، تغیییر و تحول شگرف، در پیشرفت علوم خصوصا علم طب انجام گرفته است.

خبر سوزاندن کتاب هاریسون که جزو کتاب های مرجع پزشکی نوین محسوب می شود، آن هم توسط یکی از مبلغان طب اسلامی، بسیار ناراحت کننده است.

ضروری می نماید در خصوص این اتفاق، چند نکته طرح شود:

  1. این اتفاق نباید مستمسکی برای تخریب و طرد طب اسلامی شود. چرا که جایگاه طب اسلامی و اهمیت آن بر انسان بصیر و منصف ، پوشیده نیست.
  2. آن عالم یکی ازعلما است. وی در کنار این کار اشتباهی که کرده محاسنی دارد که نباید نادیده گرفته شود.
  3. محققان و دانشمندان و مبلغان طب اسلامی با قوت تمام و با حذف ایرادات وارده بر فعالان طب اسلامی، به فعالیت خود ادامه دهند.
  4. طب نوین که در مواردی، وابستگی به نظام سلطه دارد، باید نگاه اقتصادی را ازعلم شریف طب بردارد و اجازه ندهد کمپانی های داروسازی به بهانه درمان، داروهای مضر و خطرناک به خورد توده مردم دهد و باید بر استفاده از داروی های سنتی و اسلامی که بر محور آفریده های الهی در طبیعت است، تاکید کند.
  5. علی رغم استقبال بی نظیر مردم ایران از طب اسلامی و سنتی، برخورد غیر علمی و غیر منصفانه با فعالان این حوزه خیانت به طب است. دستگاه نظام پزشکی کشور با همکاری حوزه علمیه ، باید زمینه تربیت و آموزش طب اسلامی و سنتی را در کشور فراهم کنند و مجوز فعالیت به این عزیزان بدهد.
  6. لازم است فعالان حوزه طب اسلامی در نهایت تخصص باشند و از تجویز غیر متخصصانه پرهیر کنند؛چرا که تجویزهای غیر علمی،چهره تابناک طب اسلامی را خراب کرده و توده مردم را نسبت به طب اسلامی بدبین می کند.

این جانب ضمن حمایت از طب اسلامی و سنتی، رعایت نهایت تقوا در این عرصه را از فعالان آن خواهانم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

محمد علی فتحی/ 5بهمن1398

 

به بیان حجت الاسلام و المسلمین فتحی

تفسیر آیه36 سوره مبارکه القیامة

مدت زمان: 2 دقیقه 16 ثانیه

در شرایط جنگی و امکان نا امن شدن فضای کشورمانف پدافند هوایی کشورمان ،نهایت تلاش خود را برای ایجاد امنیت در کشور به کار بست. خصوصا بعداز تهدیدات آمریکای تروریست این امادگی صد درصدی شد.

در زمانی که نباید هواپیمایی در آسمان ایران پرواز نماید، هواپیمایی پرواز می کند.

نیروی هوایی سپاه با رصد پروازها و تشخیص هواپیما به عنوان یک هواپیمای نا معلوم، مجبور به شکلیک می شود چرا که اگر، آنچه تشخیص داده هواپیمای مهاجم باشد و شلیک نکند یعنی وظیفه خود را انجام نداده است و این یعنی بروز خطر برای هزاران انسان بی گناه در تهران و یا حومه.

بوئینگ آتش گرفته در حاشیه به زمین سقوط می کند و تمام سرنشینان آن کشته می شوند.

فرمانده نیروی هوایی سپاه در جریان کار قرار می گیرد و به مسئولان اشتباه اتفاق افتاده را تذکر می دهد و آنان به دلیل ابهام در پرونده،دستور رسیدگی قانونی را می دهند.

بعداز چند روز تحقیقات، واقعیت قضیه ، صادقانه به عموم مردم اطلاع رسانی می شود.

در این بین اعلام دیر هنگام واقعیت، کمی مردم را نگران می کند و فرمانده نیروی هوایی سپاه، آرزوی مرگ می کند و تمام آنچه اتفاق افتاده را به گردن می گیرد.

واقعیت این است که این اتفاق تلخ است و هشداری است برای نیروی هوایی کشور که بیشتر خود را آماده کند و سیستمش را تقویت نماید.

دشمنان انقلاب سعی در تخریب سپاه می کنند و کاری که بابت انتقام از تروریست ها صورت گرفته را تخطئه می کنند و این یکی از آن پروژه های فتنه ای است که قرار بود درسال98 انجام دهند.

پروژه تخریب سپاه .

این درحالی است که فرزندان این مرز و بوم در نیروی هوایی سالها از مردمشان دفاع کرده اند و اگر قرار بود علیه مردماشان کاری کنند ، در طی سالهای گذشته انجام می دادند.

با توجه به  اینکه این هواپیما ساخت آمریکاست و آنه به تمام امکانات و سیستم آن دسترسی دارند، شائبه دخالت سایبری آمریکادر این حادثه برای جنگی نشان دادن آن به عامل پدافند، به قوت خود باقی است. البته اگر این مطلب هم اثبات شود، ممکن است القاء توانمندی سایبری آمریکا را نماید ولی بی گناهی پدافند هوایی کشور اثبات می شود.

از مردم عزیزایران اسلامی در خواست می کنم با خویشتن داری اتفاق افتاده را مدیریت کنند و نگذارند، امنیت آفرینان کشورمان را تخریب نمایند.

محمد علی فتحی/21 دی ماه98

هنگامی که آیه «وَ إنَّ جَهَنَّمَ لِمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ- دوزخ میعادگاه همگی ایشان است که هفت درب دارد و برای هر دربی سهم معینی از ایشان خواهد بود» (سوره حجر آیه 43 و 44.) نازل شد رسول خدا به صدای بلند گریست، و اصحاب او از گریه آن بزرگوار گریستند اما نمی دانستند جبرئیل چه بر او فرود آورده است، و (از هیبت پیامبر) هیچیک توان آنکه با او سخن بگویند نداشتند.

پیامبر (ص) چنان بود که چون فاطمه (علیهاالسلام) را می دید شادمان می شد، به همین جهت سلمان به خانه فاطمه (علیهاالسلام) رفت تا او را از قضیه آگاه سازد، و آن گرامی را دید که مقداری جو را آسیا می کند و می گوید: «وَ ما عِنْدَاللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقی- آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است» (سوره قصص آیه 60 و سوره شوری آیه 36.) و عبایی پشمین بر تن دارد که دوازده جای آن با لیف خرما وصله شده است.

سلمان وضع پیامبر (ص) را و اینکه جبرئیل بر او چیزی فرود آورده است به فاطمه (علیهاالسلام) خبر داد و آن گرامی برخاست و همان عبای وصله دار را بر خود پیچید (و حرکت کرد)، سلمان (از مشاهده آن بسیار متأثر و اندوهمند شد و) گفت: دریغا، دختران کسری و قیصر ابریشم و حریر می پوشند و دختر محمّد (ص) عبایی پشمین برتن دارد که دوازده جای آن با لیف خرما وصله شده است!

فاطمه (علیهاالسلام) بر رسول خدا (ص) وارد شد و سلام کرد و عرض کرد: پدر جان، سلمان از لباس من تعجب کرده است، در حالی که سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث فرمود پنج سال است که من و علی (ع) از اثاث زندگی چیزی نداریم جز پوست گوسفندی که روزها روی آن به شترمان علوفه می دهیم و شبها بستر ما است و بالش ما از پوستی است که درون آن از لیف خرما پر شده است!

پیامبر فرمود: ای سلمان، دختر من از گروه پیشگامان و سبقت گرفتگان (به سوی خدا) است.

فاطمه (علیهاالسلام) عرض کرد: پدر فدای تو شوم چه چیزی موجب گریستن شما شد.

پیامبر (ص) از آیه ای که جبرئیل فرود آورد به او خبر داد، فاطمه (علیهاالسلام) چون آیه را شنید چنان گریست که بر زمین افتاد، و پیاپی می گفت: وای، وای بر کسی که در آتش دوزخ افتاد...


منبع: ریاحین الشریعه ج 1 ص 148- بیت الاحزان ص 28 و 29