محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

حَدَّثَنَا اَلشَّیْخُ اَلْفَقِیهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ اَلْقُمِّیُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَرْقِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ اَلْبَزَنْطِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : 

کَانَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ یَخْتَرِقُ اَلسَّمَاوَاتِ اَلسَّبْعَ فَلَمَّا وُلِدَ عِیسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ حُجِبَ عَنْ ثَلاَثِ سَمَاوَاتٍ وَ کَانَ یَخْتَرِقُ أَرْبَعَ سَمَاوَاتٍ فَلَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حُجِبَ عَنِ اَلسَّبْعِ کُلِّهَا وَ رُمِیَتِ اَلشَّیَاطِینُ بِالنُّجُومِ وَ قَالَتْ قُرَیْشٌ هَذَا قِیَامُ اَلسَّاعَةِ کُنَّا نَسْمَعُ أَهْلَ اَلْکُتُبِ یَذْکُرُونَهُ وَ قَالَ عَمْرُو بْنُ أُمَیَّةَ وَ کَانَ مِنْ أَزْجَرِ أَهْلِ اَلْجَاهِلِیَّةِ اُنْظُرُوا هَذِهِ اَلنُّجُومَ اَلَّتِی یُهْتَدَى بِهَا وَ یُعْرَفُ بِهَا أَزْمَانُ اَلشِّتَاءِ وَ اَلصَّیْفِ فَإِنْ کَانَ رُمِیَ بِهَا فَهُوَ هَلاَکُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِنْ کَانَتْ ثَبَتَتْ وَ رُمِیَ بِغَیْرِهَا فَهُوَ أَمْرٌ حَدَثٌ وَ أَصْبَحَتِ اَلْأَصْنَامُ کُلُّهَا صَبِیحَةَ وُلِدَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَیْسَ مِنْهَا صَنَمٌ إِلاَّ وَ هُوَ مُنْکَبٌّ عَلَى وَجْهِهِ وَ اِرْتَجَسَ فِی تِلْکَ اَللَّیْلَةِ إِیوَانُ کِسْرَى وَ سَقَطَتْ مِنْهُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ شُرْفَةً وَ غَاضَتْ بُحَیْرَةُ سَاوَةَ وَ فَاضَ وَادِی اَلسَّمَاوَةِ وَ خَمَدَتْ نِیرَانُ فَارِسَ وَ لَمْ تَخْمُدْ قَبْلَ ذَلِکَ بِأَلْفِ عَامٍ وَ رَأَى اَلْمُؤبَدَانُ فِی تِلْکَ اَللَّیْلَةِ فِی اَلْمَنَامِ إِبِلاً صِعَاباً تَقُودُ خَیْلاً عِرَاباً قَدْ قَطَعَتْ دِجْلَةَ وَ اِنْسَرَبَتْ فِی بِلاَدِهِمْ وَ اِنْقَصَمَ طَاقُ اَلْمَلِکِ کِسْرَى مِنْ وَسَطِهِ وَ اِنْخَرَقَتْ عَلَیْهِ دِجْلَةُ اَلْعَوْرَاءُ وَ اِنْتَشَرَ فِی تِلْکَ اَللَّیْلَةِ نُورٌ مِنْ قِبَلِ اَلْحِجَازِ ثُمَّ اِسْتَطَارَ حَتَّى بَلَغَ اَلْمَشْرِقَ وَ لَمْ یَبْقَ سَرِیرٌ لِمَلِکٍ مِنْ مملوک مُلُوکِ اَلدُّنْیَا إِلاَّ أَصْبَحَ مَنْکُوساً وَ اَلْمَلِکُ مُخْرِساً لاَ یَتَکَلَّمُ یَوْمَهُ ذَلِکَ وَ اُنْتُزِعَ عِلْمُ اَلْکَهَنَةِ وَ بَطَلَ سِحْرُ اَلسَّحَرَةِ وَ لَمْ یَبْقَ کَاهِنَةٌ فِی اَلْعَرَبِ إِلاَّ حُجِبَتْ عَنْ صَاحِبِهَا وَ عَظُمَتْ قُرَیْشٌ فِی اَلْعَرَبِ وَ سُمُّوا آلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :إِنَّمَا سُمُّوا آلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنَّهُمْ فِی بَیْتِ اَللَّهِ اَلْحَرَامِ وَ قَالَتْ آمِنَةُ: إِنَّ اِبْنِی وَ اَللَّهِ سَقَطَ فَاتَّقَى اَلْأَرْضَ بِیَدِهِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَنَظَرَ إِلَیْهَا ثُمَّ خَرَجَ مِنِّی نُورٌ أَضَاءَ لَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَ سَمِعْتُ فِی اَلضَّوْءِ قَائِلاً یَقُولُ:

 إِنَّکِ قَدْ وَلَدْتِ سَیِّدَ اَلنَّاسِ فَسَمِّیهِ مُحَمَّداً وَ أُتِیَ بِهِ عَبْدُ اَلْمُطَّلِبِ لِیَنْظُرَ إِلَیْهِ وَ قَدْ بَلَغَهُ مَا قَالَتْ أُمُّهُ فَوَضَعَهُ فِی حَجْرِهِ ثُمَّ قَالَ:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی أَعْطَانِی

هَذَا اَلْغُلاَمَ اَلطَّیِّبَ اَلْأَرْدَانِ

قَدْ سَادَ فِی اَلْمَهْدِعَلَى اَلْغِلْمَانِ

ثُمَّ عَوَّذَهُ بِأَرْکَانِ اَلْکَعْبَةِ وَ قَالَ فِیهِ أَشْعَاراً قَالَ:

 وَ صَاحَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ فی أَبَالِسَتِهِ فَاجْتَمَعُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا: مَا اَلَّذِی أَفْزَعَکَ یَا سَیِّدَنَا؟!

 فَقَالَ لَهُمْ: وَیْلَکُمْ لَقَدْ أَنْکَرْتُ اَلسَّمَاءَ وَ اَلْأَرْضَ مُنْذُ اَللَّیْلَةِ لَقَدْ حَدَثَ فِی اَلْأَرْضِ حَدَثٌ عَظِیمٌ مَا حَدَثَ مِثْلُهُ مُنْذُ وُلِدَ عِیسَى بْنُ مَرْیَمَ فَاخْرُجُوا فَانْظُرُوا مَا هَذَا اَلْحَدَثُ اَلَّذِی قَدْ حَدَثَ!

 فَافْتَرَقُوا ثُمَّ اِجْتَمَعُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا: مَا وَجَدْنَا شَیْئاً .فَقَالَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ:

 أَنَا لِهَذَا اَلْأَمْرِ ثُمَّ اِنْغَمَسَ فِی اَلدُّنْیَا فَجَالَهَا حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى اَلْحَرَمِ فَوَجَدَ اَلْحَرَمَ مَحْفُوظاً بِالْمَلاَئِکَةِ فَذَهَبَ لِیَدْخُلَ فَصَاحُوا بِهِ فَرَجَعَ ثُمَّ صَارَ مِثْلَ اَلصِّرِّ [اَلصُّرَدِ] وَ هُوَ اَلْعُصْفُورُ فَدَخَلَ مِنْ قِبَلِ حِرَاءَ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ:

 وَرَاکَ لَعَنَکَ اَللَّهُ. فَقَالَ لَهُ :حَرْفٌ أَسْأَلُکَ عَنْهُ یَا جَبْرَئِیلُ مَا هَذَا اَلْحَدَثُ اَلَّذِی حَدَثَ مُنْذُ اَللَّیْلَةِ فِی اَلْأَرْضِ؟!

 فَقَالَ لَهُ : وُلِدَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

فَقَالَ لَهُ: هَلْ لِی فِیهِ نَصِیبٌ ؟

قَالَ: لاَ قَالَ فَفِی أُمَّتِهِ.

 قَالَ: نَعَمْ.

 قَالَ: رَضِیتُ[1] .

ترجمه:

امام صادق علیه السّلام فرمود:

ابلیس تا آسمان هفتم راه داشت و آنگاه که عیسى علیه السّلام چشم به دنیا گشود،از سه آسمان بازماند.آنگاه که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله به دنیا آمد،از هفت آسمان بازماند و فرشتگان شیاطین را با تیر مى‌راندند.

قوم قریش گفتند:

این قیام همان کس است که اهل کتاب از او اسم مى‌برند.عمرو بن امیه که ستاره‌شناس‌ترین مردم عصر جاهلى بود،مى‌گفت:

به ستارگان نگاه کنید که راهنماى ساکنان زمین هستند و زمستان و تابستان به کمک آنان شناخته مى‌شوند.اگر آنان فروبریزند همه موجودات نابود خواهند شد و اگر آنان هنوز استوارند و برخى ستارگان در حال سقوط‍‌ مى‌باشند،باید رخداد تازه‌اى در کار باشد.
ناگهان در صبح روز میلاد پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله همه بتان با صورت بر خاک افتادند.در شب میلاد حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله طاق کسرى ترک برداشت و چهارده کنگره آن فروریخت و دریاچه ساوه خشکید و دشت آن از آب پر شد و آتشکده فارس که صدها سال روشن بوده ناگاه به خاموشى گرایید.موبدان زرتشتى در رویا مشاهده کردند که شتران نیرومندى اسبان عربى را به دنبال کشیده و از رود دجله عبور کرده و در سرزمین فارس پراکنده شدند و بعد طاق کسرى از میان شکست و دجله بر آن چیره شد.
در آن شب ناگهان نورى از سرزمین حجاز بیرون زد و تا خاوران کشیده شد و بعد تخت شاهان سرنگون شد و شاهان از سخن گفتن بازماندند و دانش کاهنان ناپدید شد و سحر ساحران بى‌اثر گشت و زنان کاهن عرب از نزدیکى به همزادهاى شیطانى‌شان بازداشته شدند و قریش در بین اعراب آل اللّه خوانده شد.
امام صادق علیه السّلام فرمود: به قریش ازاین‌رو آل اللّه گفته شد که آنان در خانه خدا بودند.
آمنه،مادر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

آنگاه که فرزندم به زمین افتاد،دست خود بر زمین نهاده بود و سر سوى آسمان بالا آورده و به آن خیره شد. ناگهان نورى از من پرتو افکند که همه جا را روشن نمود. و در آن روشنایى بود که صدایى به گوشم خورد: اى آمنه!تو سرور عرب را به دنیا آورده‌اى.او را محمد بخوان.آنگاه عبد المطلب آمد که او را ببیند.او سخن آمنه را شنیده بود و محمد صلّى اللّه علیه و آله را در دامن گذاشت و گفت:خداوند را سپاس که این پسر را به من ارزانى داشت؛پسرى که اندام او خوش‌پوست و در گهواره‌اش سرآمد پسران است.او را به رکن‌هاى کعبه نزدیک ساخت و بعد اشعارى درباره او خواند.
آن‌گاه ابلیس در سپاه خود شیاطین را نعره‌زنان گردآورد و گفتند: اى سرور ما تو را چه چیز نگران کرده است‌؟ ابلیس گفت: واى بر شما که از شب گذشته آسمان و زمین را به گونه‌اى دیگر مى‌نگرم.در زمین رخداد شگفت‌انگیزى است که از دوران میلاد مسیح تا امروز نظیرش مشاهده نشده است. بى‌درنگ بروید و مرا از این رخداد باخبر کنید. شیطان‌ها به هرسو رفته و در بازگشت گفتند:

که خبر تازه‌اى نبود.

ابلیس گفت: باید خود بگردم و خبر بیاورم.آنگاه او در زمین تفرج‌کنان رفت تا اینکه به حریم مکه نزدیک شد. فرشتگان را دید که اطراف شهر مکه را گرفته‌اند.قصد ورود داشت که بر او فریاد زدند و او بازگشت.سپس مانند گنجشکى درآمد و از سوى غار حرا ظاهر شد که جبرئیل او را با صداى خود بازداشت و گفت:عقب برو اى طردشده.

ابلیس گفت: اى جبرئیل!مى‌خواهم از تو چیزى جویا شوم.بگو از شب پیش تا این ساعت چه رخدادى در میان بوده است‌؟

جبرئیل فرمود:

محمد صلّى اللّه علیه و آله چشم به دنیا گشود.

شیطان گفت:آیا مرا در او نصیبى خواهد بود؟

فرمود: نه.

گفت:در امت او چطور؟

فرمود:آرى.

ابلیس گفت:خوشحال شدم.



[1] - الأمالی (للصدوق) , ج 1 , ص 285


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی