محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۳۲۹ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

نماز به عنوان امام اعمال و سرآمد آنها است و فاصله بین کفر عملی و ایمان ترک نماز است. بسیاری به دلایل مختلف این واجب الهی را ترک کرده اند در حالی که این عبادت به عنوان عامل بزرگ بازدارندگی در برابر گناهان محسوب می شود.

 

در بین روایات ترهیبی( ترساننده از عقوبت گناهان) این روایت از بهترین فرموده های خاندان عصمت درباره ترک نماز است. کافی است یک در صد احتمال دهیم  این خبر واقعیت داشته باشد.

ترجمه حدیث:

حضرت فاطمه (ع)، سرور زنان، دختر پیامبر- که درود خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد- از پدرش محمّد (ص) پرسید:

پدرجان! سزاى مردان و زنانى که نماز خود را سبک بشمارند چیست؟

فرمود:  ای فاطمه! هر مرد و زنى نماز خود را سبک بشمارد خداوند او را به پانزده خصلت دچار مى‏ کند:

 شش خصلت در دنیا و سه خصلت هنگام مرگ و سه خصلت در قبر و سه خصلت در قیامت هنگامى که از قبر خارج مى‏ شود.

امّا خصلت‏هائى که در دنیا به او مى ‏رسد:

خداوند عمرش را بى‏ برکت مى‏ کند، و برکت از روزیش بر مى ‏دارد، و سیماى شایستگان را از چهره ‏اش محو مى‏ کند، و در برابر کارهایش پاداشى به او نمى ‏دهد، و دعایش را به آسمان بالا نمى ‏برد، و ششم اینکه از دعاى شایستگان بهره ‏اى ندارد.

امّا خصلتهائى که هنگام مرگ به او مى ‏رسد:

 نخست اینکه با خوارى مى ‏میرد، دیگر آنکه گرسنه جان مى ‏سپارد، و سوّم آنکه با حال تشنگى از دنیا مى‏ رود بگونه‏ اى که اگر تمام نهرهاى دنیا را به او بخورانند سیراب نمى ‏شود.

امّا خصلتهائى که در قبر به او مى ‏رسد:

اوّل آنکه خداوند فرشته‏ اى بر او مى ‏گمارد که پیوسته او را در قبر حرکت مى‏ دهد، دیگر آنکه قبر را بر او تنگ مى‏ گرداند، و سوّم آنکه قبرش تاریک مى‏ گردد.

امّا خصلت هائى که روز قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر به او مى‏ رسد:

 نخست آنکه خداوند فرشته‏ اى بر او مى‏ گمارد که او را در برابر چشم مردم به صورت روى زمین مى‏ کشد. دوّم آنکه حساب او را سخت مى ‏گیرند، و سوّم آنکه خداوند به او نظر نمى‏ کند و او را پاک نمى‏ سازد و عذابى دردناک خواهد داشت.

 

متن عربی حدیث:

عن سیدة النساء فاطمة ابنة سید الأنبیاء صلوات اللَّه علیها و على ابیها و على بعلها و على أبنائها الأوصیاء أنّها سألت أباها محمّدا صلّى اللَّه علیه و آله فقالت:

 یا أبتاه ما لمن تهاون بصلاته من الرّجال و النّساء؟ قال صلّى اللَّه علیه و آله: یا فاطمة من تهاون بصلاته من الرّجال و النّساء ابتلاه اللَّه بخمس عشرة خصلة، ستّ منها فی دار الدّنیا و ثلاث عند موته و ثلاث فی قبره و ثلاث فی یوم القیامة إذا خرج من قبره.

فأمّا اللّواتی تصیبه فی دار الدّنیا فالأولى یرفع اللَّه البرکة من عمره و یرفع اللَّه البرکة من رزقه و یمحو اللَّه (عزّ و جلّ) سیماء الصّالحین من وجهه، و کلّ عمل یعمله لا یوجر علیه و لا یرفع دعاؤه الى السّماء، و السّادسة لیس له حظّ فی دعاء الصّالحین، و امّا اللّواتی تصیبه عند موته فأوّلهنّ أنّه یموت ذلیلا و الثّانیة یموت جائعا و الثّالثة یموت عطشانا فلو سقی من انهار الدّنیا لم یرو عطشه. و امّا اللّواتی تصیبه فی قبره فأوّلهنّ‏[1] یوکّل اللَّه به ملکا یزعجه فی قبره و الثّانیة یضیّق علیه قبره، و الثّالثة تکون الظّلمة فی قبره، و أمّا اللّواتی تصیبه یوم القیامة إذا خرج من قبره فأوّلهنّ أن یوکّل اللَّه به ملکا یسحبه على وجهه و الخلائق ینظرون إلیه و الثّانیة یحاسب حسابا شدیدا و الثّالثة لا ینظر اللَّه‏ إلیه و لا یزکّیه و له عذاب ألیم[2].


[1]  فاولهن،« فاولاهن» ن خ البحار

[2] - الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 292  و فلاح السائل/ 99 البحار 83/ 21

قَالَ الصادق علیه السلام:


 ‏ مَنْ تَرَکَ زِیَارَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَا یَنْظُرُ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ أَ لَا تَزُورُونَ مَنْ تَزُورُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ النَّبِیُّونَ علیهم السلام إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَفْضَلُ مِنْ کُلِّ الْأَئِمَّةِ وَ لَهُ مِثْلُ ثَوَابِ أَعْمَالِهِمْ وَ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فُضِّلُوا.


هرکه زیارت امیر المؤمنین علیه السلام را ترک کند خدای عزو جل به نگاه رحمت نمی کند. آیا نمی خواهید کسی را زیارت کنید که فرشتگان و انبیا زیارتش می کنند.امیر المؤمنین علیه السلام افضل از هر امامی است و برای او دوبرابر اعمال آنان است و امام به اندازه اعمالشان برتری بر دیگری یافته اند.


 جامع الأخبار، ص: 23

 

پیامبر صلی الله علیه و آله:

روزی شیطان به حضرت یحیی گفت: 

ای پیامبر خدا، همانا آگاه باش که امیدوارترین چیزها و محکم‌ترین تکیه گاه و بهترین چشم روشنی برای من، زنان بی تقوا هستند.

به راستی که آن‌ها دام‌های من برای انحراف و فساد در جامعه می‌باشند، آن‌ها به مانند تیری هستند که وقتی پرتاب می‌نمایم، خطا نمی‌روند، و اگر زنانِ بی تقوا نبودند، من قدرت گمراهی کوچک‌ترین انسان‌ها را نداشتم، چشم دلم به وسیله آن‌ها شاد می‌شود و به کمک چنین زنانی در هدف‌هایم پیروز می‌شوم و به یاری این دسته از زنان، مردم را به نابودی می کشانم، چرا که این زنان، مایه امید و تکیه گاه من و مورد اطمینان و فریادرس من می‌باشند!                 

بحارالانوار، ج 63: 229؛ ج 14: 173

 

 

وَاصْبرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِ‏ یُرِیدُونَ‏ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا؛[1]

ترجمه: و با کسانى که پروردگارشان را صبح و شام مى‏خوانند [و] وجه او را مى‏خواهند، شکیبایى پیشه کن و دو دیده‏ات را از آنان برمگیر که زیور زندگى دنیا را بخواهى و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته‏ایم و از هوس خود پیروى کرده و [اساس‏] کارش بر زیاده‏روى است، اطاعت مکن.

1-    مساله مهم در زندگانى فرد و جامعه‏ها مساله معیارهاى سنجش، و نظام ارزشى حاکم بر فرهنگ آن جامعه است.زیرا تمام حرکتها در زندگى فرد و جمع از همین نظام ارزشى سرچشمه‏ مى‏گیرد، و براى آفریدن این ارزشها است.اشتباه یک قوم و ملت در این مساله، و روى آوردن به ارزشهاى خیالى و بى‏اساس، کافى است که تاریخ آنها را به تباهى بکشد، و درک ارزشهاى واقعى و معیارهاى راستین محکم‏ترین زیربناى کاخ سعادت آنها است. دنیا پرستان مغرور ارزش را تنها منحصر در مال و قدرتهاى مادى و نفرات خود مى‏دانند، حتى معیار شخصیت در پیشگاه خدا را در این چهار چوب تصور مى‏کنند، چنان که در آیات فوق نمونه‏اى از آن دیدیم، و نمونه‏هاى فراوان دیگرى از آن در قرآن مجید به چشم مى‏خورد.

1- فرعون جبار و زر و زورپرست به اطرافیانش مى‏گوید: من باور نمى‏کنم موسى از طرف خدا باشد اگر راست مى‏گوید پس چرا دست بند طلا به او داده نشده است؟!" فَلَوْ لا أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ‏" (سوره زخرف آیه 53). او حتى نداشتن چنین زر و زیورى را دلیل بر پستى مقام موسى مى‏شمرد و مى‏گوید: (أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِنْ هذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ‏) (سوره زخرف آیه 52).

یه هنرمندی گفته بود: اگه فلانی رای نمی آورد تو ایران نمی موندم!

تحلیل:

دلیل این تصمیمات شخص گرایی هستش نه حق گرایی.

حق پیرو هوای نفس این و آن نیست.

در واقع همه چیز بر محور حق می چرخد.


به این آیه توجه کنید:

 

وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْنَاهُم بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِکْرِهِم مُّعْرِضُون.َ 

ترجمه:


ﻭ ﺍﮔﺮ ﺣﻖ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﻫﺎﻯ ﻧﻔﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻣﻰ  ﻛﺮﺩ ، ﺑﻰ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻣﻰ  ﭘﺎﺷﻴﺪ [ ﻭ ﺗﺒﺎﻩ ﻣﻰ  ﺷﺪ ؛ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺣﻖ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﻫﺎﻯ ﻧﻔﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﺪ ] ﺑﻠﻜﻪ ﻛﺘﺎﺏ[ﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﻑ ﻭ ﺳﺮﺑﻠﻨﺪﻯ ] ﺁﻧﺎﻥ [ ﺍﺳﺖ ] ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﻢ ، ﻭﻟﻰ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﻑ ﻭ ﺳﺮﺑﻠﻨﺪﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﻯ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ .،(المومنون:71)  

برای عاقل یک اشاره کافی است!


خدای عزوجل می فرماید:

 إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ الإسراء/ 27

اسراف‌کاران، برادران شیاطین‌اند


 آینه:

حکایت؛ یک بار برادری که مسئول امور مالی امام بود، پشت یک پاکت چیزی نوشت و خدمت امام فرستاد، ایشان در یک کاغذ کوچک جواب داد و زیر آن نوشت: شما در این قطعه کوچک هم می‌توانستید بنویسید از این‌رو آن برادر کاغذهای خرده را جمع و جور می‌کرد و در کیسه‌ای نگه می‌داشت و هنگامی‌که می‌خواست چیزی بنویسید، روی آن کاغذها می‌نوشت. امام هم زیرش جواب می‌نوشت.


 بسیار اتفاق می‌افتاد که ایشان شب‌ها از اندرون بیرون می‌آمدند و اگر چراغی روشن بود خاموش می‌کردند و افراد را توبیخ می‌کردند چرا چراغ را روشن گذاشته و خاموش نکرده‌اند.

در هنگام وضو گرفتن آب اضافه مصرف نمی‌کردند و در فاصله بین مسح و شستشوی دست راست و چپ شیر آب را می‌بست.۱

                                                                                                                                    

  پی نوشت:

۱. با اقتباس و ویراست از کتاب داستان دوستان

۲. سیدحمیدرضا خوشدل


قابل توجه حسن فریدون( روحانی) که ادعای پیروی از خط امام می کند: یک و نیم ملیارد از بیت المال برای سفر یک روزه شما به البرز با سیره امام می سازد!                                                                        

دیگر نخواهم گفت: 

خانم حجاب

 خواهرم حجاب

 

خواهم گفت:

 ای مرد غیرتت کو....

نکته:

همیشه پای یک زن در میان بود ولی زمانه عوض شده همیشه پای یک مرد در میان است!

 فقط یک مرد این را می فهمد!؟

تاکید می کنم:  یک مرد

مرد

دزدی در لغت به معنی برداشتن پنهانی چیزی که متعلق به دیگران است می باشد[1]. در اصطلاح فقهی و اخلاقی نیز دزدی معنی را دارد.

کسی که دزدی می کند معمولا از حیث اعتقادی  ایمان راسخ به عالم الغیب و الشهاده بودن خدای عزوجل ندارد و نیز نمی داند که یوم تبلی السرائری هست که در آن این رفتار پنهانی او آشکار شده و آبرویش خواهد ریخت. چنانچه به این نکته امام صادق علیه السلام به صورت اجمالی اذعان دارند:

الامام الصادق علیه السلام:

 ...لَا یَسْرِقُ السَّارِقُ‏ حِینَ یَسْرِقُ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ...الحدیث[2].

دزد وقتی که دزدی می کند مؤمن نیست.

متعلق دزدی فقط اشیاء و اموال نیست بلکه شامل دزدی  اطلاعات و یاد داشت های علمی دیگران هم می شود. یکی از واژه های پر تکرار در بین دانشمندان و پژوهشگران « سرقت علمی[3]» است.

کسی که در نوشته ادعایی خود هیچ تلاشی از خود نمی کند و خالقش عالم و دانشمند دیگری است، او به سرقت علمی دست زده است.

با توجه به بررسی های انجام شده توسط پژوهشگران عزیز بر روی رساله دکتری حسن فریدون رئیس جمهوری دولت یازدهم ایران، رگه هایی از این سرقت علمی به چشم می خورد.

چنانچه فصل چهار رساله دکتری ایشان عین  کتاب «حکم ثانوی در تشریع اسلامی»آیت‌الله علی‌اکبر کلانتری نماینده استان فارس در مجلس خبرگان رهبری است.

چنانچه در گزارش تسنیم آمده است: در رساله دکترای حسن روحانی، از ده‌ها کتاب و مقاله مختلف، سرقت کلمه به کلمه یا موزائیکی انجام شده و به برخی از منابع ارجاع داده و به مابقی هیچ گونه ارجاعی نداده‌اند؛ کتاب‌ها و مقالاتی از آیت‌‌الله علی‌اکبر کلانتری، ضیاءالدین سردار، نوئل کالسون، حمید عنایت، وائل حلاق، سید ابوالاعلی مودودی، پاتریک بنرمن، هاشم کمالی، ویلیام مونتگومری وات از جمله پرتکرارترین قربانیان این سرقت کم سابقه‌اند.

 بیش از ۷۰ درصد ترجمه تز دکترای آقای روحانی توسط یک فرد پاکستانی‌الاصل و ساکن نیویورک به نام شیخ محمد سرور که ترجمه قرآن انجام می‌دهد.

نکته ها:

1-      حال جای این سؤال مطرح است که آقای روحانی که دم از اخلاق و حقوق شهروندی و عدالت و پایبندی به قانون می زند چرا در طی 19 سال با ادعای دکتری در پست های مختلف حضور داشته است؟

2-      تخالف شعارهای حسن روحانی با عملکرد و رفتار او نشان از عدم اعتقاد ایشان به باورهایی است که مردم به خاطر آن به او اعتماد کرده اند. این رفتار با مردم توهین به شعور ملت و مردم ایران و رسوایی در سطح بین اللملی برای یک ایرانی آن هم در مقام دولتی محسوب می شود.

3-      با وجود این رسوایی طرفدارن آقای حسن روحانی که غالب آنها ادعای تمدن و فرهنگ و اصلاحات می کنند باید در برابر این رسوایی سکوت نکنند و الا در عقل و ایمانشان باید تردید کرد. حتی طرفداران حسن روحانی اگر دیندار  هم نباشد و شعار انسانیت می دهند و یا ادعای ایرانی بودن می کنند، به خاطر شرافتی که دارمد نباید سکوت کنند.

4-      این نوشته از سر درد و رنج این جانب بوده و خدا شاهد است بابت این اتفاق خوشحال نیستم. ناراحتم از اینکه چطور یک فرد به شعور یک ملت توهین کرده است و ادعای دفاع از ملت را می کند.

                 خادم اسلام و مسلمین محمدعلی فتحی

پی نوشت:


[1] - ابن منظور، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، قم، 1363

[2] - بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏10، ص: 229

[3] - Plagiarism 

دیشب بسیاری از طرفداران آقای روحانی به مناسبت پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری در خیابانها و میدان ها و چهار راه های شهرها بدون رعایت حقوق شهروندی به رقص و پایکوبی و سر لخت کردن زنان و دختران شان و رقص زنان و دختران در کنار مردان، پرداختند.

شادی در هر پیروزی جزو لاینفک زندگی بشری است ولی اگر این شادی با گناه و معصیت آمیخته شود تبدیل به ولنگاری و باب شدن یک تفکر انحرافی در شادمانی می شود.

این نوشته بنا ندارد شادی مردم را در انتخابات تقبیح کند ولی نگاه حق گرایانه بر اساس قرآن و عترت نه منطق اومانیستی و منطق ضد دینی این نوع خوشی را بی حرمتی به ارزش های الهی می داند.

آقای روحانی هم اگر واقعا پیروزی اش بر اساس عدالت الهی بوده یعنی در راه رسیدن به هدفش از فریب و دروغ و نیرنگ و اموال عمومی و تهدید به جنگ و... استفاده نکرده جای شادمانی دارد و الا منتظر عواقب بد این پیروزی در دنیا و آخرت باشد البته اگر به آخرت اطمینان و اعتقاد راسخ نه سطحی دارد. این جمله من به معنی این نیست که او ایمان ندارد من چنین قضاوتی نمی توانم بکنم ولی گفتن معیارهای ارزشمندی رفتار افراد و یا بی ارزشی آنان هیچ منعی ندارد و عین آزادی بیان مقدس است.

 

توجهتان را به یک فرموده امام صادق علیه السلام جلب می کنم:

 

لا یصیر العبد عبدا خالصا للَّه تعالى حتى یصیر المدح و الذم عنده سواء لان الممدوح عنده لا یصیر مذموما بذمهم و کذلک المذموم، و لا تفرح‏ بمدح أحد فإنه لا یزید فی منزلتک عند اللَّه، و لا یغنیک عن المحکوم لک و المعدوم (و المقدور) علیک، و لا تحزن أیضا بذم أحد فإنه لا ینقص عنک به ذرة و لا یحط عن درجة خیرک شیئا، و اکتف بشهادة اللَّه لک و علیک، قال اللَّه عز و جل: و کفى باللَّه شهیدا[1].

 

ترجمه‏:

 

حضرت صادق (ع) فرمود: هرگز کسى به مقام بندگى خالص نمى‏رسد مگر آنکه تعریف کردن و بدگویى دیگران از او به نزدش برابر باشد، زیرا کسى که در واقع و نزد خدا خوب و پسندیده است؛ با بد گویى و تکذیب مردم، بد و ناپسند نمى‏شود. و کسى هم که در حقیقت و در پیشگاه خداوند متعال پست و مطرود است؛ با تعریف و تجلیل دیگران عوض نخواهد شد.

با تعریف و مدح کردن مردم خوشحال و مسرور مباش، زیرا مدح آنان‏ مقام و مرتبت تو را نزد پروردگار متعال افزایش نداده، و تو را از آنچه محکوم به آن هستى و یا مقدر در باره تو است و یا از آنچه نباید به تو برسد؛ بى‏نیاز و بر کنار نمى‏کند. و از بدگویى و مذمت مردم نیز محزون و دلتنگ مباش، زیرا بدگویى آنان از درجه و مقام تو نمى‏کاهد، و ذره‏اى از منافع تو را ضرر نمى‏زند. و اکتفاء کن به شهادت پروردگار متعال و آگاه بودن او بر اعمال خوب و اعمال بد تو، چنان که مى‏فرماید: و کفى باللَّه شهیدا.

 

نکته:

 

تلاشهای مجدانه علما و روحانیون و انقلابیون در راستای هدایت گری مردم در انتخابات96 اگر چه به ثمر نرسید ولی حق گرایان از این مساله ناراحت نمی شوند چون به این فرموده امام صادق علیه السلام ایمان دارند که فرمود:

اجْعَلُوا أَمْرَکُمْ لِلَّهِ وَ لَا تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ فَإِنَّ مَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِلَّهِ وَ مَا کَانَ لِلنَّاسِ فَلَا یَصْعَدُ إِلَى اللَّهِ فَلَا تُخَاصِمُوا النَّاسَ لِدِینِکُمْ فَإِنَّ الْمُخَاصَمَةَ مَمْرَضَةٌ لِلْقَلْبِ إِنَّ اللَّهَ قَالَ لِنَبِیِّهِ ص‏ إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ‏ أَحْبَبْتَ‏ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ[2] وَ قَالَ‏ أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ[3] ذَرُوا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ أَخَذُوا عَنِ النَّاسِ وَ إِنَّکُمْ أَخَذْتُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلِیٍّ ع وَ لَا سَوَاءٌ إِنِّی سَمِعْتُ أَبِی ع یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ إِذَا کَتَبَ عَلَى عَبْدٍ أَنْ یَدْخُلَ فِی هَذَا الْأَمْرِ کَانَ أَسْرَعَ إِلَیْهِ مِنَ الطَّیْرِ إِلَى وَکْرِهِ‏[4].

 

کارهایتان را به خدا واگذارید نه به مردم چون هرچه برای خدا باشد به خدا می رسد و هرچه برای رضای مردم باشد به سمت خدا نمی رود با مردم در نحوه دینداریشان دشمنی نکنید چرا که این دشمنی  باعث بیماری قلب می شود خدای عزوجل به پیامبرش فرمود: ای رسول ما تو هرکه را بخواهی نمی توانی هدایت کنی ولی خداست که هرکه را بخواهد هدایت می کند و فرمود: آیا تو می خواهی مردم را اجبار کنی که ایمان بیاورند؟!.  مردم را فرو گذارید مردم از مردم می گیرند ولی شما از رسول خدا و علی دینتان را می گیرید و این دو باهم مساوی نیستند. از پدرم امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: وقتی خدای عزوجل بربنده ای حتمی کند که در این امر(ولایت) وارد شود، زودتر از جهیدن پرنده به لانه اش خواهد بود.

 

در انتخابات 96 دو نوع پیروزی داشتیم:

 

1-      پیروزی ملت ایران به خاطر رای حداکثری که به تثبیت نظام جمهوری اسلامی منجر شد و جای حمد دارد.

2-      پیروزی یک طیف سیاسی که اگر بر اساس عدالت و نه فریب و تزویر و تهدید و عوام فریبی بوده عند الله ارزشمند است والا نزد خدای عزوجل بهایی ندارد.

 

دوستان اگر در این باره آنچه عرض شد با منطق قرآن و عترت نقدی دارید بفرمایید و الا ما با شما کاری نداریم شما هم با ما کاری نداشته باشید. لکم دینکم ولی دین.


[1] - مصباح الشریعة-ترجمه مصطفوى، متن، ص: 196

 

 

[2] - القصص:57

 

 

[3] - یونس:99

 

 

[4] - بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏2، ص: 134

روش تغییر نگرش نیک انگاری بدیها

یکی از بلاهایی که شیطان بر سر انسان می آورد این است که بدی های جرم و خطاها را نیکو جلوه می دهد.

امیر المؤمنین علیه السلام در این باره می فرماید:

 زَیَّنَ سَیِّئَاتِ‏ الْجَرَائِم‏[1].

و او(شیطان) بدی های جرم های آنان را تزیین کرد.

شیطان با تغییر نگاه شخص به عملکرد بد او، خودستایی و نیک بینی گناه را برایش رقم می زند و شخص گمان می کند که نگاه و طرز اندیشه اش درست است در حالی که با توجه به معیارهای الهی این شخص هیچ بهایی و قدری نزد خدای  عزوجل ندارد.

دلیل اینکه برخی به این «باتلاق معرفتی» دچار می شوند نبود یک «اندیشه حق گرایانه ثابت » است. یعنی این شخص برای تشخیص حق و باطل معیار محکم و علمی و درست ندارد.

از منظر اهل دقت و نظر و اندیشمندان اسلامی، قوی ترین معیار برای تشخیص حق و باطل  کتاب آسمانی قرآن کریم است که دست خوش هیچ گونه تحریفی نشده و سالهاست که هماورد  می طلبد ولی کسی نتوانسته در برابر اعجاز آن کاری بکند.

اگر فرد در طول زندگی حشر و انس با قرآن داشته باشد می تواند در « بزنگاه تردید» درباره خوبی و بدی یک عمل، راه حق را انتخاب کند.

برای رسیدن به این پایه از « بیمه اندیشه» چاره ای جز ارتباط علمی با قرآن کریم نیست. در این خصوص داشتن ترجمه دقیق از آیات، آشنایی با روش تفسیر، استفاده از نظرات مفسرین خصوصا آراء  تفسیری مفسران واقعی قرآن یعنی اهل البیت علیهم السلام ضرروی می نماید.



[1] - نهج البلاغه،خطبه83