محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

حق همسر(زن )بر مرد از زبان امام سجاد علیه السلام:

واما حق الزوجه فان تعلم ان الله عز وجل جعلها لک سکنا وانسا فتعلم ان ذلک نعمه من الله علیم فتکرمها وترفق بها وان کان حقک علیها اوجب فان لها علیک ان ترحمها.(البحار-ج۷۸-ح۷۰-ص۲۳۷)

ترجمه:

واما حق زنت این است که بدانی خدای عز وجل اورا مایه آرامش وانس گرفتن قرار داده وبدانی که این انس وآسایش نعمتی است (که خدا بواسطه زن)به تو داده است پس زنت را اکرام کن و نسبت به مهربان باش اگر چه حق تو بر زنت بیشتر است ولکن باید که به او ترحم کنی.

نکته ها:

۱- اسلام بر خلاف برخی ادعاها از زنان حمایت می کند واز مقام او تمجید می کند.

۲-زنان مایه آرامش روحی وروانی مردان هستند که اگر این نعمت از زندگی انسان حذف شود بد بخت خواهد بود.

۳- بر مرد از باب تشکر از نعمت خدا لازم است  که همسر خود را احترام کند ودر امور مختلف(جنسی)به او ارفاق نماید.

۴-اگر چه حق مرد بیشتر وسختتر است با همه احوال نباید نسبت به زن بی رحمی نشان دهد.

خدایی د رکدام آموزه غربی از مقام شامخ زن این چنین تمجید می شود واز او حمایت می گردد؟

شاید برخی از آقایان بگویند که کدام آرامش ما که تو خونه با زنمون...داریم؟

در جواب عرض می کنم :

تنشها را یا دوتایی بوجود می آوردید ویا یکی از شماها. به هر حال یا در انتخاب همسر اشتباه کرده اید ویا شما بد رفتاری می کنید.

هنگام پیدا شدن هر کدورتی کافی است باهم بنشینید وبه منشا پیدایش آن مشکل فکر کنید. این سوالها را ازهم بپرسید:

چرا چنین شد؟

چراباید این مشکل ارتباط مارا به هم بزند؟

آیا می ارزد که به خاطر یک اشتباه از هم دل خور شویم؟

آیا بهتر نیست از حق خود بگذریم؟

آیا بهتر نیست از هم معذرت بخواهیم؟

عزیزان! معذرت خواهی از هم نشانه این است که زندگی را دوست داریدمی خواهید عشق در میان شما حاکم شود.

گاهی موقعها شیطان باعث نزاع می شود که در این صورت باید سجاده ات را پهن کنی دور کعت نمار بخوانی وگریه بکنی واز خدا بخواهی که همدیگر را برای هم اصلاح کند واز شر شیظان حفظ نماید.

برای همه شما آرزوی شادکامی دارم

قال امیر المؤمنین علیه السلام:

«من اومأ الی متفاوت خذلته الحیل»[1].

هرکه به کارهای پراکنده اشاره کند(یعنی عمل کند)چاره ها او را خوار نمایند.

وقال علیه السلام:

«قلیل مدوم علیه خیر من کثیر مملول منه»[2].

عمل کمی که برآن مداوت شود بهتز عمل زیادی است که انسان را ملول وخسته کند.

 

توضیح:

بسیار ی از ما انسانها به دلیل داشتن «فکر و اندیشه فعال» تصمیمهای متفاوتی را برای عمل کردن می گیریم.

گاهی در آن واحد تصمیم می گیریم که مثلا از فردا و یا از همین حالا چند کار را انجام دهیم.یا دست به انجام پرژه ای می زنیم و در همان لحظه به فکر پروژهه ای دیگر می افتیم.از یک کار شروع می کنیم وهنوز آن را تمام نکرده به کار دیگر مشغول می گردیم.

ظاهر این عملکردهایی خوش بینانه است وما احساس می کنیم که از پس همه اینها بر می آییم غافل از آنکه به قول قدیمیها:

«جوجه را آخر پاییز می شمارند»!

یعنی خروجی این تصمیمات گوناگون چیزی نمی شود! حتی به زور از میان آن همه تصمیمات یکی را عملی می کنیم؟!!

وقتی خروجی تصمیمات پراکنده وبه تعبیر بنده «گنجشکی» ما افتضاح شد ناامیدی و خستگی و بی حوصلگی  ما را بیچاره می کند.

تعبیر به گنجشکی به این خاطر است که همانند این پرنده زیبا زا یک شاخه ای به شاخه دیگر می پریم واز این پرریدنها چیزی جز ضعف قوا عایدمان نمی شود.

ار قافله عقب می افتیم ودیگر توانی نمی ماند که به مقصدی برسیم.

ما می مانیم توقعات بیجا ومرکبی که راهوار بود والآن جان ندارد خود را تکان دهد.

رفقا ناامید نشوید!

 از همین حالا یک تصمیم بگیریم این تصمیم متفاوت از همه است واقعا مردانه به آن عمل کنیم.

می پرسید چه تصمیمی؟

«تا کاری را تمام نکردیم کار دیگری را شروع نکنیم».

فرمایش مولا امیر المومنین علیه السلام به این نکته اشاره دارد که پراکندگی در تصمیمات به دلیل اینکه نیر وی انسان را کاهش می دهد و اینکه «انسان انباشته از تصمیات» برای هر کاری باید چاره ای بیاورد ولی نمی تواند، زود ضعیف می گردد.

راهکاری که حضرت دارند این است که به یک کارکمی که بر انجام آن مداوت داشته باشیم اکتفا کنیم وقتی آن کار تمام گشت به سراغ تصمیم بعدی و کار بعدی برویم.

اندیشمندان مغز واعصاب نیز بر این معتقدند که تشتت افکار و تصمیمات گوناگون حتی از نوع صحیح آن، نیرویی مغز وفعالیت مغز را کند می کند وحتی ممکن است اختلال در اندیشه ایجاد کند چه رسد به اینکه ان تصمیات غیر عاقلانه باشد.

 

[1] - نهج الباغه:حکمت403

[2] - همان:حکمت444

آماده سازی کودکان برای پذیرش برخی عادات غربی در شبکه پویا

 یکی از اتفاقات جالب که در سازمان صدا وسیمای کشور عزیزمان ایران اسلامی در امسال اتفاق افتاد،پدید آمدن شبکه های جدید بود.

یکی از این شبکه ها،شبکه ای است که اختصاص به کودکان ایرانی دارد وبا عنوان«پویا»فعالیت دارد.

وجود شبکه ای خاص برای گروه سنی کودکان، کاری پسندیده است تا با زبان نمایش فیلم بصورت انیمیشن و کارتون و...بتوانند نیازهای کودکان را در زمینه های مختلف فراهم آورند.

فارغ از همه خوبیها وفرصتهای استثنایی که این شبکه دارد،آفاتی تیز متوجه این شبکه است که اثرات منفی آن درکودکان ما بزودی بروز خواهد کرد.

البته این آفات به نظر تعمدی در این شبکه وارد نشده بلکه به خاطر «نبود فیلم تولیدی کافی» مجبورند که از فیلمهای سایر کشورها استفاده نمایند.

مهمترین آفت برخی برنامه ها،محتوای ضد دینی و تبلیغ فرهنگ غرب در فیلمهای خارجی این شبکه است.

چند روزی است که برخی  از فیلمهای این شبکه را رصد می کنم که به برخی ایرادات این فیلمها اشاره می کنم. امیدوارم که مسئولین صدا وسیما در خصوص بهینه سازی فیلمها- که متناسب با فرهنگ اسلامی وبومی باشد- ما فکر جدی بکنند:

1.       عادی سازی روابط دختر وپسر از سنین کودکی

2.       ترویج فرهنگ داشتن دوست پسر ودوست دختر

3.       ناسزا گویی

4.       تجربه گناه(البته بصورت مرموز)

5.       نمایش نمادهای صهیونیستی و شیطان پرستی

6.       عادی سازی بی احترامی وبی اعتمادی به والدین

7.       آماده سازی ذهن کودکان برای خیال پردازی منفی

8.       ترویج جادوگری

9.       ترویج دو اصل بزرگ فرهنگ غربی یعنی:لذت جویی،قدرت طلبی

10.   ترویج ظلم پذیری

11.   درگیر گردن ذهن کودک بین دو فرهنگ ایرانی وغربی وبی اعتمادی به فرهنگ اسلامی وملی

12.   ایجاد ترس ذهنی و ماندگار

13.   ترویج تفکر اومانیستی صرف و عدم استمداد از امدادهای الهی

14.   شخصی سازی دین واینکه دین در حوزه اجتماعی کارآمدی ندارد!

15.   ترویج خلق پرخاشگری

16.   ترویج فمینیسم در برخی برنامه ها

راه برون رفت از این وضعیت وعلاج این بیماری در فیلمها وبرنامه های شبکه:

1.       حمایت از شرکت های ساخت فیلم کودک در کشور

2.       نویسندگان داستانها و فیلم نامه های حوزه کودکان، آستین را بالازده وطرحهای جدید وایده های نو مطرح نمایند.

به امید شبکه ای با رنگ و بوی اسلامی و ایرانی

 

 

 

مقاله مشترک اینجانب و همسرم بانو سرگزی

اظهار نظر و اعمال نظر

شاید برای شما اتفاق افتاده باشد که در جمعی نکته ای را مطرح کنید و یا نظرتان را درباره چیزی بیان کنید و رفیقی و مستمعی بعد از کلام شما و یا حین سخن گفتن شما،چیزی برخلاف آنچه می گویید مطرح کند.طبیعی است که در درون از نوع نظر او ناراحت می شوید زیرا چیزی بر خلاف نظر وخواست شما گفته و یه گونه ای، ضعف شما را مطرح کرده است.

ولی واقعیت این است که این ناراحتی جز خورد کردن اعصاب و روان خود و بد بینی نتیجه ای ندارد.

ما اشتباه فکر می کنیم که اظهار نظر دیگران در باره مسأله مطرح شده از ناحیه ما،حتما به معنی دخالت دادن نظر است و این درحالی است که بین اعمال نظر و اظهار نظر تفاوت فاحشی وجود دارد.

اعمال نظر به این معنا است که شخصی نظر خاص خود را با تحکم و تفرعن بخواهد عملی سازد و در این مسیر به نظر کسی اهمیت ندهد.اما اظهار نظر صرفا گفتن نظر است بدون اعمال فشار واین نتیجه آزادی بیان است و نه تنها بد نیست بلکه ممکن است به تصحیح با تقویت نظر مطرح شده ما بیانجامد.

پس باید دقت کرد که هر اظهار نظری اعمال نظر نیست لذا بی خودی اعصابمان را درباره نظرات دیگران خورد نکنیم.

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:

«اعلم الناس من جمع علم الناس الی علمه».(الفقیه،ج4،ص334)

دانشمند ترین مردمان کسی است که علم دیگران را به علم خود اضافه کند.

مستحضرید که یکی از راههای جمع کردن علم دیگران، شنیدن نظرات آنان است لذا بهتر است تحملمان را بیشتر کنیم تا آگاهیمان نسبت به مسائل افزون گردد.

انابه

یکی ازوظایف بندگی در همه شئون زندگی خاصه در ایام شهر الله است«انابه»می باشد.جالب توجه اینکه یکی از نامهای ماه مبارک رمضان را«شهر الإنابة»نامیده اند.

انابه در لغت عربی یعنی بازگشت به سوی حق تعالی همراه باتوبه و گریه وزاری است.

حالت انابه ویژگی هایی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنم:

1- در انابه بازگشت از خود وخلق به سوی خالق یکتاشرط اول است.

2- انابه کننده دائما باید رجوع الی الله داشته باشد.

انابه به دو قالب عملی و قلبی تقسیم می شود.در انابه عملی مهمترین چیز ترک معصیت است. کسی که گناهی را نخواهد انجام دهد حتی اگر آه و زاری هم نداشته باشد «منیب»محسوب می گردد.در انابه قلبی عبد دائما در خواسته های خود و نیازهایش مراجعه سریع وعلی الدوام به حق تعالی دارد.

در قرآن کریم  انبیاء بزرگی رابه عنوان «منیب» و«اوّاه»یاد کرده است:

حضرت آدم،یعقوب،ابراهیم،داوود،سلیمان،ایوب علیهم السلام.

خدای تعالی منتظر انابه کننده گان است و منیب به دلیل اتصال دائمی به ذات باری تعالی وقدرت علی الاطلاق قویترین فرد محسوب می شود.

راهای کسب حالت انابه:

- توجه به آیات ونشانه های عظمت حق تعالی

- ترک گناه

- وداع در آخرین شب از ماه رمضان را امام صادق علیه السلام عامل توفیق برای انابه می داند.

-در خواست جزئی ترین خواسته ها وحاجات از خود خدای تعالی حتی نمک آش را.

-خواندن دعاهایی که قالب انابه دارند مثل دعای کمیل،ابوحمزه ثمالی،مناجات خمس عشره و...

- ارتباط باقرآن کریم از طریق قرائت وتفسیر

- خواندن وتفکر کردن وعمل نمودن به احادیث اهل البیت علیهم السلام

سخنرانی ها

دانلود سخنرانی های بنده با موضوع:

 ۱- اثرات حب اهل البیت علیهم السلام ورفع گرفتاریهااز اینجادانلود کنید.

۲- تفسیر آیات۲۲۰الی۲۲۴سوره بقره ازاینجا دانلود کنید.

۳- دائم  الوضو بودن- تفسیر تبعض -در دین (پذیرفتن بخشیاز احام وطرد برخی دیگر) ازاینجا دانلودکنید.

۴- اهمیت امام شناسی/اینجا

۵- تفسیر آیه۱۸۶سوره بقره/علل عدماجابت دعا/اینجا

۶- تفسیر آیه۸۱سوره طه/اینجا

۷- بدترین دردها/اینجا

8- تفسیرآیه۱۲۰ بقره،نفوذ فرهنگی،نقد سند۲۰۳۰،/ اینجا

شگرد دشمن

روش های دشمنان اسلام و دشمنان کشورمان برای  نابودی  کشورمان:

1-      ترویج بی عفتی و بی حجابی  برای  رویارویی  با روحیه شجاعت و غیرت و جوانمردی جوانان و مردان.

این شیوه به این گونه انجام می گیرد:

-          عادی سازی روابط دختر وپسر

-          آرایشهای زننده زنانه

-          استفاده ار لباسهای کوتاه،رنگی، و نازک و تنگ

-          افزایش تعداد آرایشگاه ها به طور فزاینده و باور نکردنی  در سطح شهرها

-          ترویج طلاق و داشتن خانه های  مجردی برای انجام هر گونه ...

-          بی تفاوتی صنف لباس فروشان و گمرک در تولید و ورود لباسهای یاد شده به دلایل ...

2-      ترویج بی غیرتی برای از بین بردن روحیه مقاوت و ایستادگی مردم کشورمان با ترویج شرابخواری،استعمال دخانیات و مواد مخدر.

این شیوه به این صورت می پذیرد:

-          ورود بی رویه مشروبات به شهرها با وجود نیروهای امنیتی و حفاظتی و انتظامی!

-          زیاد شدن قهوه خانه ها ونیز ترویج قلیان کشیدن و سیگار در خوانواده

-          ورود انواع مواد با شگردهای نامعلوم

3-      بی ارزش جلوه دادن ارزشهای اسلامی و دستورات دینی از جمله نماز با معرفی کردن افراد به ظاهر مومن  ولی در باطن منافق و خائن به عنوان کسانی که مروج دین هستند تا مردم عملا از ارزشها متنفر شوند.

4-      ترویج روحیه گدایی در کل سیستم اقتصادی برای باز شدن روی دولتمردان برای ارتباط با خارج برای استقراض و...با اینکه کشور ما دارای ذخایر عظیم اقتصادی است!

اگر می خواهید کشورتان آسیب نبیند از دایره فعالیت دشمنان دوری کنید.

لطفا این پیام را برای رضای خدای تعالی و حفظ ناموستان و کشورتان به دیگران اطلاع دهید.

همیشه یک باور برایم مهم است:«خدا پشتیبان مومن است».

امیر المومنین علیه السلام در وصف اهل تقوا می فرماید:

«انفسهم عفیفه».(نهج البلاغه /خطبه متقیبن)

ترجمه: جانهای آنان بسیار پاک است.

در خصوص معنی عفت دو مطلب وجود دارد:

۱- پاکی از آلودگی به هر گناهی خصوصا گناهان جنسی

۲- پاکی از آلودگی به گرد و غبار تعلق به غیر الله که جزو درجات علیین محسوب می گردد.

دلیل اینکه حضرت فرمود جان آنان عفت دارد به این جهت است که جان مرکز کشور دل است و اگر این مرکز استراتژی پاک گردد سایر جهات کشور وجود آدمی پاک خواهد شد.

منشا این پاکی دوری از هوای نفس و  نیز احساس حضور ومراقبت علی الدوام باری تعالی بر شخص است.

انسان متقی می داند که نهان وآشکار او تحت سیطره علم ودانش وقدرت خدای تعالی است لذا جرات نمی کند تا در محضر حق جسارتی کند.

در منابع اسلامی عفت را در موضوعات متعددی مطرح نموده اند:

۱- عفت چشم که عبارت باشد از آلوده نکردن آن به نگاه به نامحرم

۲- عفت گوش که عبارت باشد از ترک شنیدن موسیقی و غیبت وتهمت ودروغ و...

۳- عفت زبان که عبارت باشد از دوری از گناهان زبانی مثل دروغ و. غیبت و...

۴- عفت فرج که عبارت باشد ازحفظ آن از نامحرم

۵- عفت جسم که عبارت باشد از عدم لمس نامحرم

۵- عفت شکم که عبارت باشد از اجتناب از حرام خواری وخوردن  غذا ونوشیدنیهای شبهه ناک.

۷- عفت دل که ترک تعلق داشتن به غیر الله است.

بدانید عزیزانم که انسان عفیف می تواند در حد نبی پیامبر قرار گیرد.

رسول خدا(ص): کاد العفیف ان یکون نبیا.(نهج الفصاحه)

ترجمه:  زود است که عفیف وپاک دامن نبی بشود.

 

راه کسب عفت:

۱- بداند که همیشه خدای تعالی وفرشتگان وپیامبر واهل البیت علیهم السلام وحتی اعضاء وجوارح او وی را می بیند.

۲- از گناهان دوری کند.

۳- هر روز۱۱بار سوره قل هو الله احد را بخواند.

۴- شب قبل از خواب ۱۱بار سوره قدر را بخواند.

۵- خانم ها مداومت بر قرائت سوره نور کنند .

۶- مردان مداومت بر قرائت سوره یوسف کنند.

۷- ذکر شریف لا حول ولا قوه الا بالله العی العظیم را ورد دل وزبان خود کند.

۸- بر واجبات اهتمام ورزند خصوصا نماز اول وقت.

وقتی به برخی از مردم مسأله ای گفته می شود که طبق شریعت مقدس اسلام و مذهبه حقه شیعه است در جواب می گویند که نه ما آنچه خودمان دلمان می خواهد انجام می دهیم!

مثلا وقتی گفته می شود که نماز را به زبان فارسی نباید خواند می گویند که زبان عربی مال عربها است و من فارس هستم و با زبان فارسی راحت می توانم با خدا صحبت کنم!

یا وقتی می گوییم: خانم حجابت را مراعات کن خدای تعالی امر به پوشش و حجاب کرده و از زینت و آرایش برای نامحرمان نهی کرده است،می گوید:

«دلت پاک باشد» اینها مثل بچه ها یا برادران من هستم.

یا وقتی گفته می شود آقا خمس یا زکات جزو وظایف مالی است که به امرخدای تعالی بر افراد واجب شده است می گوید: نه من مالیات می دهم و اینها را شما از خود می گویید!

امثال این جوابها وادعا ها زیاد است.

 مثلا شنیدم از دوستی که می گفت: دختر یکی از فامیلها وصیت کرد که بعد از مردنش جسد او را آتش زده و خاکسترش را بر رودخانه زرد و یا نیل بریزند. وقتی به او می گویند که این کار از منظر اسلام حرام است، می گوید: من اینگونه مردن را دوست دارم!

یا وقتی به طرف می گویی این برداشت شما از آیه قرآن مخالف با آیه دیگر است و مفسرین چنین تفسیری را قبول ندارند،می گوید: من هرچه خودم می فهمم را قبول دارم!

دلیل این سماجتهای افراد در برابر احکام الهی چیست؟

چرا فقط آنچه خود می خواهند را می پذیرند ولی آنچه مخالف طبعشان باشد را رد می کنند؟

جواب این سوالات یک کلمه است وآن «سرکشی در برابر معبود یکتا» است.

اینان اگر خدا را باور دارند باید «همه آنچه خدا می خواهد» را باور داشته باشند.

«خدا باوری» نشانه اش «تسلیم محض شدن در برابر خواست خدای تعالی» است حتی در کوچکترین حرکتها در مسیر حیات.

اینها کسانی هستند که فکر می کنند کارشان درست است ولی شدیدا در گمراهی اند.

« الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»[1].

ترجمه آیه:

آنان که در زندگى دنیا تلاششان گم و نابود مى‏شود، در حالى که مى‏پندارند (همچنان) کار شایسته و نیک انجام مى‏دهند.

اینان به جای «بنده »بودن در برابر خدا می خواهند«مولا»باشند ولو در برخی امور.

اینان دین خدا را تجزیه کرده اند  ومصداق آیه«...أَ فَتُؤْمِنُونَ‏ بِبَعْضِ‏ الْکِتابِ‏ وَ تَکْفُرُونَ‏ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون‏»[2] شده اند.

ترجمه:

آیا به بعضى از دستورات کتاب آسمانى ایمان می ‏آورید وبه برخى دیگر کافر می ‏شوید؟ پس جزاى هر کس از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود و روز قیامت به سخت‏ترین عذاب بازبرده شوند و خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، غافل نیست‏

برادردان وخواهران!

بدانید خود رأیی در انجام اعمال عبادی و روش زندگی بر خلاف عبودیت وبندگی است.

بدانید اگر خدا را قبول دارید باید همه آجه او می خواهد را انجام دهید.

تنها آیینی که در این برهه از زمان تا قیام قیامت پذیرفتنی است و احکام و برنامه هایش خواست الهی است،اسلام است.

دوباره مسلمان شویم!

بدانید که هرکس بر غیر منهج و راه خدا حرکت کند وحتی در کمترین کارها خواست خدا را در نظر نگیرد گمراه گشته و از چشم رحمت الهی خواهد افتاد و در نهایت خسران و زیان دو دنیا نصیبش خواهد شد.

به روایات خوب دقت کنید:

روایت اول:[قصص الأنبیاء علیهم السلام‏] بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ :أُمِرَ إِبْلِیسُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ .فَقَالَ: یَا رَبِّ وَ عِزَّتِکَ إِنْ أَعْفَیْتَنِی مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّکَ عِبَادَةً مَا عَبَدَکَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا!

 قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ[3].

ترجمه:

هشام از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:

به ابلیس امر شد که برآدم سجده کند.شیطان گفت:ای پروردگار!اگر مرا از سجده بر آدم عفو کنی عبادتی تو را خواهم کرد که کسی مثل آن نکرده باشد!

خدای بزرگ و بلند مرتبه فرمود: «من دوست دارم در آنچه من امر می کنم اطاعت شوم».

توضیح:

در این روایت ملاحظه می فرمایید که خدای تعالی به شیطان هشدار می دهد که اگر تو اهل طاعت هستی و واقعا من را قبول داری فقط آنچه من می خواهم را انجام بده.طبق این روایت کسانی که در مسیر زندگی «خود رأی» باشد و خواسته خدا را نادیده بگیرند هرچند بهترین عبادتهارا بجا آورند،قطعا رانده شده درگاه خدای تعالی خواهند بود.

مراقب باشید شیطانی نشوید!

روایت دوم: سن، [المحاسن‏] بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْبَصْرِیِّ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ:

 مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَى نَبِیِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِرَجُلٍ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ یَدْعُو اللَّهَ فَانْطَلَقَ مُوسَى فِی حَاجَتِهِ فَغَابَ سَبْعَةَ أَیَّامٍ ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ رَافِعٌ یَدَیْهِ إِلَیْکَ یَسْأَلُکَ حَاجَتَهُ وَ یَسْأَلُکَ الْمَغْفِرَةَ مُنْذُ سَبْعَةِ أَیَّامٍ لَا تَسْتَجِیبُ لَهُ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ یَا مُوسَى لَوْ دَعَانِی حَتَّى تَسْقُطَ یَدَاهُ أَوْ تَنْقَطِعَ یَدَاهُ أَوْ یَنْقَطِعَ لِسَانُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ حَتَّى یَأْتِیَنِی مِنَ الْبَابِ الَّذِی أَمَرْتُهُ[4].

امام صادق علیه السلام می فرماید:

حضرت موسی- که بر رسول ما و آل او وایشان درود باد- از کنار مردی گذشت که دستانش را بسوی آسمان بلند کرده و دعا می کرد.موسی به دنبال حاجت خود رفت و هفت روز گذشت.بعد از بازگشت، دید که مرد دستان خود را بلند کرده و هنوز دعا می کند.به خدای تعالی عرض کرد:

ای پروردگار!این بنده تو هفت روز است که دستانش را بسوی تو بلند کرده و تو را می خواند و از تو مغفرت طلب می کندآیا او را اجابت نمی کنی؟

وحی آمد که ای موسی اگر او دستانش بیفتد و یا گردنش بریده شود و یا دستش قطع گردد اجابتش نخواهم کرد مگر از طریقی که من گفتم بخواهد.

توضیح:

از این قضیه این نکته استفاده می شود که هرگونه اختراع و بدعت در دین پذیرفتنی نیست و کسانی که از غیر راه الهی و دین او کاری را هرچند در قالب ارزشها باشد را انجام دهند، هرگز خداوند قبول نخواهد کرد.

پس بنگریم به خودمان و از خواب برخیزیم و از غفلتی که دامنگیرمان شده بیدار شویم و مراقب باشیم که «در مسیر حق» باشیم نه اینکه خود مسیر برای خود درست کنیم.

مراقب باشیم «آیین ساز»نباشیم بلکه پیرو«آیین اسلام»باشیم.

امیر المومنین علی علیه السلام اگر علی شد ونام آور همه عرصه در طول تاریخ گشت وجاری در همه زمانها گشت وکسی در فضایل و ویژگیها به مانند او نشد و دوست ودشمن ثنا گوی او شدند به این خاطر بود که او «عبد» بود وهرگز از خود کاری نکرد بلکه دید که خواست خدای تعالی چیست.

آورده اند که روزی به محضر امیر المومنین علیه السلام فالوده آوردند به آن نگاه کرده وبه اصحاب فرمود که دستان خ.د دراز کنید واز آن بخورید.خودش نیز دستش را دراز کرد که بخورد ولی به یک باره دست کشیدند و از آن نخوردند.پرسیدند یا امیر المومنین چرا میل نمی فرمایید؟

فرمود: « یاد رسول خدا افتادم که از آن نخورده اند.چیزی را که رسول خدا صلی الله علیه وآله از آن نخورده نخواهم خورد»[5].

آری علی علیه السلام در کوچکترین چیزها پیرو حق بود حتی در خوردن که کار عادی همه ما انسانها است.

چقدر فاصله است بین «علی وار زندگی کردن» و« ادعای شیعه و پیرو» او بودن.

یا علی! ما از تو دور شدیم و به همین خاطر فرزندان ما مبتلای به انواع گناهان هستند.

یا علی! دختران مسلمان بازیچه شیطان شده اندو جوانان ما غیرت را به فراموشی سپرده اند.

یا علی! پدران و مادران به فکر خواسته های جنسی خودند و از تربیت فرزندان خود متنفر. اصلا بگویم از فرزند داشتن متنفر!

یا علی! سرمایه داران بی رحم شده و فقیران بی دین!

یا علی! از شیعه بودن ادعا مانده و بس.

یا علی! ما ماندیم و بی نهایت رسوایی.

یا ابا غوث ادرکنا!

یا ابا ایتامی! یتیمان امت را دریاب.

یا کاشف الغم عن وجه رسول الله! بیا و این غبار خفت و خواری را دوباره از روی امت اسلامی پاک کن.

یا حیدر کرار و ای کشنده فتنه ها! بیا و فتنه ها را با دو دم شمشیر ذوالفقارت نابود کن.

ای کننده در خیبر بیا و دیوارهای بی اعتمادی به دین را یهود ونصاری برای امت اسلامی بنیان نهاده اند از جا بکن.

یا علی! بیا و این فاصله هایی را که خودمان ایجاد کرده ایم ، کم کن.

یا علی! بیا و ما را بنده کن!

یا علی! بیا و ما اسیران هوای نفس و اسیران شیطان را آزاد کن.

یا علی! مددی.

                       

پی نوشتها:

[1] - الکهف:104

[2] - البقره:85

[3] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 262

[4] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 263

[5] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی الرَّحْبَةِ فِی نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ إِذْ أُهْدِیَ إِلَیْهِ طَشْتُ خِوَانِ فَالُوذَجٍ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: مُدُّوا أَیْدِیَکُمْ فَمَدُّوا أَیْدِیَهُمْ وَ مَدَّ یَدَهُ ثُمَّ قَبَضَهَا وَ قَالَ :إِنِّی ذَکَرْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَمْ یَأْکُلْهُ فَکَرِهْتُ أَکْلَهُ.( وسائل‏الشیعة،ج24،ص388)

از هر کسی نگیر!

خدای تعالی در قرآن می فرماید: فلینظر الإنسان إلی طعامه[1].

یعنی: انسان باید به غذای خود نگاه کند.

منظور این است که انسان توجه کند هرغذایی رااستفاده نکند بلکه چیزی را به عنوان غذا برگزیند که به حال او سودمند باشد.

ازامام باقر علیه السلام درباره طعام مذکور درآیه پرسیدند؛حضرت فرمود: منظور علم است که باید نگاه کند از چه کسی میگیرد[2].

با توجه به آیه وروایتی که ذکر شد توجه به چند نکته ضروری است:

1-    انسان درباره کارهای خود مسئول است وباید درباره کردار خود- چه اعمالی که با جسم خود انجام می دهد چه اعمال قلبی مثل نیّتها، آموخته ها ودانش و..- جواب پس دهد.

2-    توجه به واردات دل وچیزهایی که انسان اخذ می کند نه تنها او را عقب افتاده نمی کند بلکه ضریب اشتباه اورا بسیار کم می کند واین عین پیشرفت است.

3-    باید انسان برای ساختن بنیانهای فکری وعملی خود به هرکس مراجه نکند وبرسرسفره هرکس ننشیند.

4-    کسانی که توجه به طعام خود ندارند بدون شک در گمراهی می افتند لذا کسانی که ابتدا شالوده تفکرات خود را باعلوم ناپاک ویا بی اساس وبدون پشتوانه وحی ،محکم می کنند حتما به خدا اعتراض خواهند کرد ودر برابر دین و متدینین خواهند ایستاد.

سؤال: از چه کسی علم ودانش را بگیریم؟

در میان مخلوقات خداوند آنکه از همه پاکتر ،داناتراست واز هر گناهی مصون است بهترین شخص برای اخذ علم است منظور از علم همه علوم می تواند باشد ولی از همه علوم با ارزشتر علمی است که انسان را به خدا نزدیکتر کند.

کمیل بن زیاد می گوید : امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:

یا کمیل لا تأخذ الا عنّا تکن منّا[3].

ای کمیل نگیر مگز از ما تا جزو ما شوی.



[1] - سوره عبس:24

[2] - وسائل الشیعة،شیخ حر عاملی،ج27،ص66،حدیث10

[3] - تحف العقول