محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

نقل است آیت الله محمدحسن نجفی، معروف به صاحب جواهر، در شب وفات فرزندش، در کنار پیکر او، پس از خواندن مقداری قرآن، به مطالعه و نوشتن کتاب جواهر پرداخت.

 ایشان در بخشی از کتاب خود آورده است که ثواب این چند صفحه کتاب را به روح فرزندش هدیه می‌کند[1].

----------

👌نکته:

 اینگونه فقه اهل البیت علیهم السلام بدست ما رسیده.

حالا یه عده ای با کمال وقاحت توهین به علما می کنند.


[1] - سید نعمت الله حسینی، مردان علم در میدان عمل، قم، مؤلف، ۱۳۷۵، چ ۱، ج ۶، ص ۱۱۵ و سیره اخلاقی علما - صفحه ۲۴

آیا با بی حجاب ازدواج کنیم؟

 کلید واژه های مهم:

بی اعتمادی، مهم بودن ازدواج، تردید درباره بی حجاب، نگرانی از آینده

تحلیل:

 سؤال یاد شده از جمله مهمترین پرسش های کسانی است که در مشاوره ازدواج ، از ما می پرسند.

در جواب نکته های مهمی را می توان مطرح کرد. به صورت تیتر وار به برخی از آنها اشاره می کنم:

  1. این سؤال نشان می دهد که پرسشگر دغدغه مهمی به نام ازدواج دارد و مهم تر از آن، ازدواج با کسی است که درباره او تردید دارد. تردید درباره خانمی که حجاب را رعایت نمی کند.
  2. این تردید نشان می دهد که فرد برخی از ویژگی های زن مورد نظر را پذیرفته ولی این علامت یعنی «بی حجابی» نمی گذارد که تصمیم نهایی را درباره او بگیرد.
  3. دلیل این تردید این است که این مرد یک فرد معتقد و متدین و آینده نگر محسوب می شود او می خواهد شریک زندگی او، همه ایده آل های یک زن خوب را داشته باشد.
  4. حجاب را جدای از «خوب بودن» زن نمی داند چون حجاب در واقع اندازه تعهد زن به حکم خدا و دین را نشان می دهد.
  5. منشأ تردید یاد شده این نکته است: «این زن وقتی حکم خدا درباره حجاب را قبول ندارد و به آن پایبند نیست, نشان می دهد که خدا را آن گونه که او می خواهد قبول ندارد. قبول کردن خدا و دین در نزد این خانم دل بخواهی است و نشان می دهد که در برابر حکم الهی طغیان گری دارد».
  6. این حس «طغیان گری »مرد را تحت تاثیر قرار داده و نگران است که این زن بعدا در مسیر زندگی دل بخواهی و نه بر پایه اصول و ارزش های الهی گام بردارد و این باعث تنش بین روابطشان شود.
  7. باید به این نکته اشاره کنم که حتما همه کسانی که در چادر باشند همه ایده آل ها را ندارند چون برخی حجاب را از روی باور نپذیرفته اند یا در برخی رفتارها آگاهی کافی ندارند. ولی داشتن چادر به هر حال یک نقطه سفید و نورانی در ایده آل های یک زن و یک شریک زندگی است  و اگر  رفتارهای دیگر هم اصولی و ارزشی باشند این زن را از فرشته بالاتر می کند.
  8. برخی از آمارها نشان از عدم تعهد زن بی حجاب به اصول و ارزشهای انسانی و اسلامی است.
  9. زنی که به راحتی در برابر خدا می ایستد و به خاطر نفس خود و خواهش های شیطان انسی و جنی به خدای مهربان بی احترامی می کند قطعا احترام به همسر را در زندگی و در گوشه ای از آن و یا کلش نشان خواهد داد.
  10. مردانی که این پرسش را می کنند در کنار سؤالشان نگرانی درباره آینده دختر و پسری که این خانم بی حجاب می خواهد مادرشان بشود را دارند. آنها می گویند: «این خانم چون پایبند به یکی از اصول  و ارزشهای اسلامی نیست می تواند روحیه پایبند نبودن به ارزش ها را به فرزندم انتقال دهد و این خطر بزرگی است».
  11. پیشنهاد ما این است که با خانمی که حجاب ندارد ازدواج نکنید. شاید این خانم بتواند برخی از خواسته ای شما را بر آورده کند ولی بهترین خواسته شما یعنی داشتن یکی «زندگی متعالی» و با «فرزندان متعهد و دیندار و مایه افتخار» در دنیا و آخرت را برای شما رقم نخواهد زد و یا اینکه همیشه یک «زندگی نا آرام و پر تلاطم» خواهید داشت.

اگر انتقادی در باره این تحلیل دارید ارسال کنید.

محمد علی فتحی

متشکرم

درباره عالم بزرگوار، میرزایشیرازی نقل کرده اند:

 هرگز فرزندانش را و حتی بچه‌های کوچک را صدا نمی زد، مگر اینکه پیش یا پس از اسم آنها، آقا یا خانم را می‌افزود.

هنگامی که فرزندانش به اتاق ایشان وارد می‌شدند، به احترام آنان از جای خود بلند می‌شد یا می‌ایستاد، حتی در برخورد با فرزند هفت و هشت ساله اش این گونه رفتار می‌کرد[1].

 

[1] - سیدمحمود مدنی، دیدار با ابرار، (میرزای شیرازی؛ احیاگر قدرت فتوا)، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱، چ ۱، ش۷، ص۱۲۸ و سیره اخلاقی علما - صفحه ۱۱۵

مادامی که خدای یگانه هست و او غنی علی الاطلاق است، دست نیاز به سوی کسی دراز کردن در بین اولیاء الله روانیست.

هرچه قدرت استغنای عبد نسبت به خلائق زیاد باشد، معلوم می شود که دایره ایمان و توکلش وسیع و معرفتش به ساحت ربوبی زیاد است.

اگرچه واسطه های فیض الهی مردم را هنگام درخواستشان محروم نمی سازند ولی باز اگر کسی از خدای عزوجل و خالق این واسطه ها بخواهد بهتر خواهد بود.

به این حدیث توجه بفرمایید:

وَ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

 اِشْتَدَّتْ حَالُ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ لَهُ اِمْرَأَتُهُ لَوْ أَتَیْتَ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَأَلْتَهُ فَجَاءَ إِلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَمِعَهُ یَقُولُ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَیْنَاهُ وَ مَنِ اِسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اَللَّهُ فَقَالَ اَلرَّجُلُ مَا یَعْنِی غَیْرِی فَرَجَعَ إِلَى اِمْرَأَتِهِ فَأَعْلَمَهَا فَقَالَتْ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَشَرٌ فَأَعْلِمْهُ فَأَتَاهُ فَلَمَّا رَآهُ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَیْنَاهُ وَ مَنِ اِسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اَللَّهُ حَتَّى فَعَلَ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ ذَهَبَ اَلرَّجُلُ فَاسْتَعَارَ فَأْساً ثُمَّ أَتَى اَلْجَبَلَ فَصَعِدَهُ وَ قَطَعَ حَطَباً ثُمَّ جَاءَ بِهِ فَبَاعَهُ بِنِصْفِ مُدٍّ مِنْ دَقِیقٍ ثُمَّ ذَهَبَ مِنَ اَلْغَدِ فَجَاءَ بِأَکْثَرَ مِنْهُ فَبَاعَهُ وَ لَمْ یَزَلْ یَعْمَلُ وَ یَجْمَعُ حَتَّى اِشْتَرَى فَأْساً ثُمَّ جَمَعَ حَتَّى اِشْتَرَى بَکْرَیْنِ وَ غُلاَماً ثُمَّ أَثْرَى وَ حَسُنَتْ حَالُهُ فَجَاءَ إِلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَخْبَرَهُ وَ أَعْلَمَهُ کَیْفَ جَاءَ یَسْأَلُهُ وَ کَیْفَ سَمِعَهُ یَقُولُ فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قُلْتُ لَکَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَیْنَاهُ وَ مَنِ اِسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اَللَّهُ.[1]

ترجمه:

یکى از اصحاب رسول اللّٰه-صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم-دست تنگ شد،همسرش گفت:

نزد پیامبر-صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم-برو و از او حاجتت را طلب کن.

آن مرد نزد حضرت آمده شنید که پیامبر اکرم مى‌فرماید:

«هر که از ما طلب کند او مى‌دهیم،ولى کسى که اظهار نیاز نکند، خداوند او را بى‌نیاز مى‌سازد».

 آن مرد با خود گفت:

حتما مقصود حضرت من بودم.

آنگاه به سوى همسرش بازگشت و ماجرا را به اطلاعش رساند.

زن گفت:رسول اللّٰه-صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم-بشرى است مانند دیگران(از حال تو چه خبر دارد)برو و وضع خودت را براى او بگو.

آن مرد مجددا نزد حضرت آمد،چون رسول حق-صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم-او را دید،همان جملۀ سابق را بیان فرمود.

این مرد،رفت و آمد،تا سه مرتبه این کار تکرار گردید و آن مرد که صحنه را این چنین دید رفت و تبرى به عاریه گرفت و به طرف کوه روانه گردید،از کوه بالا رفت و قدرى هیزم جمع کرده به شهر آورد و به اندازۀ پنج سیر آرد،آن را فروخت.

 روز بعد مجددا به طرف کوه رفت،این بار هیزم بیشترى آورد و فروخت، همین کار را تکرار کرد تا اینکه تبرى خرید.

پس از گذشت مدتى،دو شتر و یک برده نیز خریدارى نمود تا اینکه داراییش زیاد شد و روزگارش رو به راه گردید، سپس نزد رسول خدا-صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم-آمد،ماجراى خود را به اطلاع حضرت رساند که چگونه قصد ابراز نیاز به محضر حضرت را داشت و از ایشان چه شنید.

 حضرت فرمود:

من که به تو گفتم هر که از ما طلب کند به او مى‌دهیم ولى کسى که اظهار نیاز نکند،خداوند او را بى‌نیاز مى‌سازد.

 

[1] - عدة الداعی و نجاح الساعی , جلد 1 , صفحه 100

دیگر خسته شده ام

از تو نه؟!

از بی نوایی خود

که خاک بازی هنوز از ذهنم بیرون نرفته!

نمی دانم چگونه بال داشته باشم و آنگاه چگونه پرواز کنم.

آشیانه سرد شده ونفس گرمت را می خواهم

پایم شکسته نمی توانم راه روم

عصا می خواهم

سوی چشمان را گناه گرفته اگر تو هم بیایی نمی توانم ببینم

وای برمن!؟

ای عزیز!

بیچارگان را دریاب

بی بضاعتمیم حتی مزجات آن را نداریم.

گفته اند که قبل از خواهش گدایان عطایتان را ارزانی می دارید.

می دانی چه می خواهم؟

یک عمر تمنا...

تمنای تو!

روایت اول:

ابوحمزه ثمالی از حضرت امام محمدباقر(علیهالسلام) نقل می‌کند که فرمود:

چون هنگام وفات حضرت علی بن الحسین(علیهماالسلام) فرا رسید، من را به سینه خود چسبانید و فرمود:

پسرم، تو را به چیزی وصیت میکنم که پدرم به هنگام وفاتش به من وصیت کرد. او فرمود:

 از ظلم به کسی که علیه تو یاری جز خداوند ندارد بپرهیز و هرگز خود را بر آن آلوده مساز.

روایت دوم:

از حضرت ابی الحسن(علیهالسلام) نقل شده است که امام سجاد(علیهالسلام) در هنگام وفات بیهوش شد. سپس چشمان خود را گشود و سوره واقعه و فتح را قرائت کرد و بعد گفت:

حمد خداوندی را که وعده خود به ما را راست گردانید و همه‌ی بهشت را به ما بخشید و ما در هر جای بهشت که بخواهیم برای خود منزل اختیار می‌کنیم.

از ظلم به کسی که علیه تو یاری جز خداوند ندارد بپرهیز و هرگز خود را بر آن آلوده مساز.

سپس آیه 74 سوره زمر را تلاوت کرد: "پس چه خوب است اجر عاملین" و از دنیا رفت.

روایت سوم:

و در روایت دیگری آمده است:

امام زین العابدین(علیهالسلام) پیش از وفات لحظهای به هوش آمد و پارچهای را که رویش بود کنار زد و فرمود:

قبر مرا حفر کنید تا به زمین سفت برسید. بعد پارچه را روی صورتش کشید و جان به جان آفرین تسلیم کرد.[1]

 

[1] - بحارالانوار، ‌ج 46، ص 152، حدیث 16 (به نقل از اصول کافی ) و ص 147.

 

امام خامنه ای مد ظله:

«کسی که با مسائل کشور شوروی سابق و این بخشی که شیعه‏نشین است – جمهوری آذربایجان – آشنا بود، می‏گفت:

 آن وقتی که کمونیستها بر منطقه آذربایجان شوروی سابق مسلط شدند، همه آثار اسلامی را از آن ‏جا محو کردند؛ مثلاً مساجد را به انبار تبدیل کردند؛ سالنهای دینی و حسینیه‏ها را به چیزهای دیگری تبدیل کردند و هیچ نشانه‌ایی از اسلام و دین و تشیع باقی نگذاشتند؛ فقط یک چیز را اجازه دادند و آن «قمهزدن» بود!

دستورالعمل رؤسای کمونیستی به زیردستان خودشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند؛ نماز جماعت برگزار کنند؛ قرآن بخوانند؛ عزاداری کنند؛ هیچ کار دینی نباید بکنند؛ اما اجازه دارند که قمه بزنند! چرا؟ چون خود قمهزدن، برای آنها یک وسیله تبلیغ بر ضد دین و بر ضد تشیع بود! بنابراین، گاهی دشمن از بعضی چیزها این‏گونه علیه دین استفاده می‌کند.

هر جا خرافات به میان بیاید، دینِ خالص بدنام خواهد شد.[1]»

 

[1] - بیانات رهبری در دیدار عمومی با مردم مشهد در اول فروردین ۱۳۷۶)

هشام بن سالم می‌گوید: مردی به حضور امام صادق(ع) شرفیاب شد، و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! آیا قبر جد و پدر بزرگوارت حضرت اباعبدالله الحسین را می‌توان زیارت نمود؟ امام صادق(ع) فرمود: آری.

عرض کرد: پاداش کسی که قبر مطهر امام حسین(ع) را زیارت کند چیست؟

فرمود: اگر به امامت او معتقد باشد و از سنت و سیره آن حضرت پیروی کند، بهشت مینو پاداش او است.

عرض کرد: اجر و پاداش کسی که در راه سفر به کربلا و زیارت قبر امام حسین(ع) بمیرد و از دنیا برود چیست؟

حضرت فرمود: از جمله پاداشی که به او عطا می‌شود این است که فرشتگان رحمت به تشییع جنازه او می‌آیند، حنوط و لباسش را از بهشت می‌آورند، بر پیکر او نماز می‌گزارند، بر او کفنی از بهشت می‌پوشانند، فرشی از گل و ریحان برایش می‌گسترانند، تنگنای قبر او از چهار طرف از پایین پا و بالای سر و چپ  و راست بر او وسیع می‌گردد، از درون قبرش دری به سوی بهشت باز می‌گردد، و بوی عطر دل‌انگیز بهشتی فضای قبر او را پر می‌سازد، او در این شرایط روحانی و معنوی هست تا وقتی که قیامت فرا می‌رسد[1].

 

[1] - بحارالانوار، ج 98، ص 78

آمدم این بار سویت با حسین
اشکبارم  آه دارم با حسین

 

من که عمری بوده ام از تو جدا
آرزوی وصل دارم با حسین

 

هر دری رفتم به رویم بسته شد
باز کن در را به رویم با حسین

 

توبه ها صد بار اگر بشکسته ام
کن قبول این توبه هایم با حسین

 

گر فراری بوده ام از درگهت
بنده ای چون حر نمایم با حسین

 

وصله ناجور خوبانت شدم
حق زهرا واصلم کن با حسین

 

سفره شهد و شهادت را نبند
کن مدافع چون شهیدان با حسین

 

تا دم مرگم ز ذلت  دور کن
کن مماتم هم حیاتم باحسین

 

وقت محشر هر کسی تنها شود
حاضرم کن روز محشر با حسین

 

شعر از : 
محمد علی فتحی محرم ۹۸